پاورپوینت کامل لطائف قرآنی ۱۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل لطائف قرآنی ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل لطائف قرآنی ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل لطائف قرآنی ۱۳ اسلاید در PowerPoint :
۶۴
۱.سهم برادری: مسکینی به نزد امیر آمد و گفت به مقتضای آیه إنما المؤمنون إخوه(سوره حجرات، آیه۱۰) مؤمنان برادر یکدیگرند، مرا در مال تو سهمی است چرا که برادرت هستم. امیر گفت تا یک دینار به او دادند. مسکین گفت: ای امیر این مبلغ کم است. امیر گفت: ای درویش! تو تنها برادر من نیستی، بلکه همه مؤمنان عالم برادر من هستند، پس اگر مال مرا به همه ایشان قسمت کنند به تو بیش از این نرسد.
۲.لا تسألوا عن اشیاء: واعظی بالای منبر ایراد سخن مینمود. از او پرسیدند: واژه اشیا در اصل از چه گرفته شده است؟ واعظ اندکی اندیشید ولی چون پاسخ آن را نیافت گفت: وقتی خداوند عزوجل میفرماید: یا أیها الذین آمنوا لاتسألوا عن أشیاء إن تبدلکم تسؤکم (سوره مائده، آیه ۱۰۱) ای کسانی که ایمان آوردهاید! از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما آشکار شود شما را ناراحت میکند، چرا شما باز از آن سؤال میکنید؟!
۳.خدا تنها تو را هلاک کند: اعرابیای به نماز جماعت مشغول شد. امام در نماز این آیه را خواند: قل أرایتم إن اهلکنی الله و من معی (سوره ملک، آیه ۲۸) بگو به من خبر دهید اگر خداوند مرا و تمام کسانی را که با من هستند هلاک کند … اعرابی گفت: اهلک الله وحدک ایش کان للذین معک؟؛ خدا تنها تو را هلاک کند. این ها که با تو هستند چه گناهی کرده اند؟ مردم با شنیدن سخنان او از شدت خنده نمازشان را قطع کردند!
۴.نجات با قرآن: «ابوالعینا» در جوانی به اصفهان رفت. اتفاقا مقارن ساعت ورودش، بچهها سنگ بازی میکردند. بدون قصد بر سر او سنگی زدند و سرش شکست و صورت و لباسهای او به خون آغشته گردید. این یک ناراحتی برای ابوالعینا بود.
ناراحتی دیگرش آن بود که در اصفهان دوستی داشت که میخواست به منزل او رود و چون جای او را نمیدانست گردش زیادی در شهر کرد؛ تا اینکه مقداری از شب گذشت و او خانه دوستش را پیدا کرد. از آنجا که در خانه میزبان هیج خوراکی وجود نداشت و دکانی هم باز نبود، به ناچار ابوالعینا آن شب را گرسنه به سر برد. روز شد. نزد مهذب وزیر رفت. وزیر پرسید: در چه ساعتی وارد شهر شدی؟ گفت: فی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 