پاورپوینت کامل خاطره قرآنی; شمیم قرآنی در مسجدالنبی ۱۷ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خاطره قرآنی; شمیم قرآنی در مسجدالنبی ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خاطره قرآنی; شمیم قرآنی در مسجدالنبی ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل خاطره قرآنی; شمیم قرآنی در مسجدالنبی ۱۷ اسلاید در PowerPoint :

۳۶

شب از نیمه گذشته بود. آرامشی زیبا و دلنواز بر فضای شهر مدینه سایه انداخته بود. از پنجره اتاق در طبقه دهم هتل به بیرون نگاهی انداختم. هاله­ای از نور بر فضای مسجد النبی مشاهده کردم. گویی ملائک مقرب حلقه­وار به ذکر سبوح و قدوس گفتن پروردگار مشغولند. لحظه­ای در فکر فرو رفتم، باورم نمی­شد که این مکان، مدینه و این صحن و سرا، مسجد النبی(ص) باشد و من نیز ناظر این صحنه­ها. لحظه­ای به عمق تاریخ سفر کردم. پیامبر را دیدم در حالی که به شدت عرق می­ریخت و دیوارهای گلی و بی پیرایه مسجد را بالا می­برد. فاطمه(س) را مشاهده کردم که تبسم کنان پیروزی رسول خدا و حاکمیت اسلام بر قبایل عرب را به نظاره نشسته است. علی(ع) را دیدم که با شمشیر از نیام کشیده خفاشان از پرتو اسلام گریزان را تعقیب می­کند. برای لحظاتی تمام وقایع تلخ و شیرین تاریخ اسلام، مرا به ضیافتی پرطراوت دعوت کرد.

به امید اقامه نماز صبح در پشت قبرستان بقیع به استراحت پرداختم. اکنون ساعت ۵ صبح به افق عربستان، یا بهتر بگویم به افق مدینه است. لحظاتی به اذان فجر باقی است. دوست دارم طنین روح نواز اذان را در بقیع زمزمه کنم. اکنون در کنار نرده­های فلزی بقیع ایستاده­ام. تمام سخنانم را در یک نگاه از حسرت خلاصه، و به قبور معصومین آرمیده در بقیع هدیه کردم. احساس کردم آن­ها نیز با یک تبسم از روی لطف، به نگاه خوابیده در حسرتم پاسخ گفتند. خدایا! به کدام نقطه از بقیع بنگرم تا اثری از پاره تن رسول خدا را ببینم؟ دلم شکست و بی اختیار قطراتی اشک از دیدگانم جاری شد. به یاد حدیث شریف نبوی افتادم که می­گوید: فاطمه بضعه منی. ناگهان به گنبد سبز خاتم المرسلین نگاه کردم تا بوی فاطمه را از گل وجود حضرت استشمام کنم. با بی میلی اما از سر شوق زیارت پیامبر، از بقیع خداحافظی و به طرف مسجدالنبی حرکت کردم.

نسیم روح انگیز شبستان مسجدالنبی هر مضطربی را به آرامش می­خواند. در اینجا حضور ملائک مقرب را به راحتی می­توان حس نمود. در فکر عجیبی فرو رفته بودم که زمزمه شیرین کلام وحی مرا به خود فرا خواند. جمعی از نوگلان بوستان محمدی را دیدم که حلقه وار نشسته­اند و هر کدام در مقابل خود رحلی که بر آن مصحفی قرار دارد، نهاده­اند و یکنواخت با صوتی حزین به حفظ قرآن مشغولند.

شیخ آنان در وسط حلقه با تبسمی شیرین، هر چند گاه تذکری و در پی آن نوازشی از روی محبت نثار آنان می­کرد. کودکان سنینی در حدود ۸ـ۷ سال داشتند. لباس سفید و کلاه یکنواخت بر سر، معنویت عجیبی به جمع آنان بخشیده بود. کودکان سیاه پوست در بین حلقه به راحتی نمایان بودند. فقی