پاورپوینت کامل خاطره قرآنی ; داستان عشق و نماز ۲۷ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خاطره قرآنی ; داستان عشق و نماز ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خاطره قرآنی ; داستان عشق و نماز ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل خاطره قرآنی ; داستان عشق و نماز ۲۷ اسلاید در PowerPoint :

۳۷

در یک روز صبح درسی از یکی از راهروهای دانشکد هنر دانشگاه تهران گذر می کردم و به نزدیکی کلاس رسیدم که همهمه ای به گوشم رسید.وارد کلاس شدم قرار بود درس معارف ۱ را با آنها داشته باشم.سعی کردم با آنها وارد بحث شوم از یکی از آنها که سرگرم بحث بودند پرسیدم: «موضوع بحث چیست؟»پاسخ دادند:نماز.یکی از آنان گفت:نظر یکی از دوستان این است که نماز یک نیایش وحده است پس باید در نوع نیایشمان تغییر ایجاد شود.

یکی دیگر از دانشجویان گفت:چندی پیش با دوستی همکلاسی شده بودم که می گفت:من عاشق خدا هستم و تنها او را می پرستم،ولی دوست ندارم نماز بخوانم چون از نماز خواندن بهره ای نمی برم.انسان موقع نماز تمام حواسش پرت است پس بهتر است طوری خدا را عبادت کنیم که لذت ببریم.ولی بهترین جملات در مورد خداوند از قلمش تراوش می کرد.کمی صندلی اش را جابجا کرد و ادامه داد خوب استاد،این خانم راست می گوید حرف بدی نمی زند.وقتی آدم از نماز لذتی نمی برد چرا نماز بخواند؟

بعضی از دانشجویان با تعجب به او نگاه کردند و از نگاههایشان می شد فهمید که منتظر جواب از ناحیه من هستند.بنده هم که تا آن لحظه سکوت کرده بودم تا هم حرفهای آنها را بشنوم در پاسخ گفتم بعضی وقتها ظاهر حرفها قشنگ است و منطقی به نظر می رسد بخصوص زمانی که رنگ و لعاب علمی به خود بگیرد.ولی خوب که دقت می کنیم و مسئله را عمیق تر بررسی می کنیم،می بینیم که این گونه نیست.ناگهان سکوتی خاص در کلاس حاکم شد و دانشجویان با اشتیاق تمام به سخنان من گوش می کردند. کمی قدم زدم و به سمت دانشجویان رفتم و ادامه دادم:بیایید به آیاتی از قرآن که در مورد شیطان آمده است تأملی کوتاه بکنیم.شما می دانید که شیطان هزاران سال خدا را عبادت می کرد اما وقتی خداوند فرمود:وإذ قلنا للملائکه اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین (سوره بقره،آیه۳۴)؛ای فرشتگان در مقابل آدم سجده کنید هم ملائکه سجده کردند غیر از ابلیس و تکبر ورزید و او از کافران بوده».خداوند از او پرسید:«قال ما جعلک الا تسجد اذ امرتک؛چه چیزی باعث شد که سجده نکنی هنگامی که دستور دادیم تو را.« و شیطان در پاسخ گفت:قال انا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین(سوره اعراف،آی۱۲)؛خدایا من از آتشم در حالی که آدم از گل و خاک است و آتش بر خاک برتری دارد.« و در روایتی آمده که شیطان در مقابل خدا استدلال می کند که خدایا اگر به من بگویی هزاران سال تو را عبادت کنم این کار را انجام می دهم چون تو شایست سجده کردن هستی و چون آدم از گل است شایست سجده کردن نیست.خوب وقتی انسان در یک نظر سطحی به حرف شیطان نگاه می کند می بیند حرف شیطان درست است؛اما خدا او را از درگاهش بیرون می کند و می فرماید:تو بند خواسته ها و خواهشهای دل خودت هستی تو از عبودیت من خارج شدی. یعنی تابع محض خدا بودن و بندگی خدا کردن.

دوستان عزیز اجازه بدهید بحثی را مطرح کنم که بی ارتباط با مسائل عرفانی نیست.وقتی انسان به چیزی توجه کند علاقه هم کم کم ایجاد می شود هر چقدر علاقه بیشتر شود،محبت نیز ایجاد می شود و محبت،منجر به ایجاد عشق می شود و با محقق شدن عشق،توحید نیز محقق می شود.پس عشق یعنی یکی شدن و اینکه میان عاشق و معشوق هیچ فاصله ای نباشد.حتی در این عشق های مجازی و زمینی وقتی کسی عاشق دیگری می شود،بطور مثال وقتی با هم بیرون می روند،عاشق از معشوق می پرسد: دوست داری چی میل کنی عزیزم! معشوق هم می گوید؟ مثلا بستنی میوه ای.او هم می گوید:من هم همین طور و گاهی می بینم که از یک بشقاب غذا می خورند،و یا از یک لیوان آب می خورند یعنی حتی موارد بهداشتی هم مانعی برای نزدیکتر شدن آنها ایجاد نمی کند.صدای خند بچه ها بلند شد و با توجه بیشتری به ادام سخنانم گوش فرا دادند.در ادامه سخنام گفتم:تمام تلاش عاشق و معشوق این است تا آنجا که ممکن است فاصله ها را کمتر کنند این یک عشق زمینی است چه رسد به عشق آسمانی و الهی، وقتی یک طرف این عشق خداست و کسی که ادعای عشق به خدا را دارد باید تمام تلاش خود را بکند تا این فاصل بین خود و خدایش روز به روز کمتر کند و بندگی خود را به معشوق واقعی ثابت کند تا به عشق واقعی و حقیقی خود برسد و در نتیجه آن توحید حقیقی محقق می شود.

<