پاورپوینت کامل خاطره قرآنی; امید و شفا ۱۸ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خاطره قرآنی; امید و شفا ۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خاطره قرآنی; امید و شفا ۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل خاطره قرآنی; امید و شفا ۱۸ اسلاید در PowerPoint :

۲۹

شادروان پدرم می گفت که:«مرد مسیحی بسیار ثروتمندی در همسایگی اش زندگی می کرد که دختری مبتلا به فلج مادرزاد داشت.سالیان دراز برای معالجه اش،او را نزد حکیم های دهات دور افتاده تا بهترین پزشکان عالم برده و همیشه جواب های منفی شنیده و به همین دلیل روحش سرشار از ناامیدی بود.»

یکی از آن روزها که پدرم او را در التهاب شدید نا امیدی دیده،به او گفت: خداوند در سوره مبارکه یوسف(ع) در آی شریفه ۸۷ در قرآن مجید از قول حضرت یعقوب(ع) به فرزندانش چنین فرموده:«ای فرزندانم بروید و در جست و جوی یوسف و برادرش باشید و از رحمت خدا نا امید نشوید که تنها مردم کافر از رحمت خدا ناامید می شوند.»

معنای این آیه شریفه،سرزمین دل مرد مسیحی را منور به نور امید کرد.

چندی بعد یکی از دوستانش به او گفته بود که:«تو در طی این ۱۸ سال از معالجات این دختر دریغ نکردی و نتیجه ای هم نگرفتی،می گویند که پروفسور… در لندن متخصص معالجه فلج و بسیار حاذق است،حتما علاج قطعی دخترت به دست اوست!»

مرد مسیحی بی درنگ بساط سفر را فراهم کرده و به اتفاق دخترش راهی لندن شد و با شور و نشاط خاصی به دکتر مذکور مراجعه نمود.اما دکتر با عصبانیت به او گفت که این بیماری علاجی ندارد و شما با اعتبار جهانی من بازی کردید،چرا که به دیگران خواهید گفت که پروفسور… ضعف تخصص دارد! و…! بدانید که دخترتان هرگز خوب نخواهد شد و صرفاً باید این بیماری را هر دو باور و تحمل کنید!!

مرد مسیحی که گویا دنیا بر سرش خراب شده،چشمش سیاهی و سرش گیج می رفت،تعادلش را از دست داده بود،چون او فکر می کرد که اینجا آخر خط غم است!

آخرین امید زیبا و شفا بخش و … اما… اما حالا پروفسور…چه می گوید!؟ با آن همه شوق،دختر فلجش را به سختی از تهران تا لندن با خود آورده امّا حالا؟!… با هزار آرزو به امید علاج قطعی دخترک امّا… اینک این اظهارات دکتر… مرد با حالی بسیارآشفته،چنانکه گویی تمام کوه های لندن بر دلش سنگینی می کند،به سختی دخترک را بلند کرد و هم چون همیشه،او را روی تختش در آن اتاق بسیار بزرگ خواباند تا… بالاخره دخترک خوابش برد و مرد گریه کنان در اوج ناامیدی ناگهان به یاد معنای آیه ۸۷ سوره مبارکه یوسف افتاد و یکبار دیگر برق امید،دلش را روشن کرد،سر در میان بالشت فرو برده و با تضرّع و زاری به درگاه خداوند، پروردگار را به آیه فوق الذکر و تمامی قرآن مجید قسم داد! و سپس با حضرت امام رضا(ع) شروع به راز و نیاز کرد و گفت:«ای امام رضا»،من که شما را نمی شناسم،ولی همیشه دیدم مسلمونا وقتی که گرفتار میشن،شما رو به غریبیتون قسم میدن،و حالا منم اینجا غریبم،با این دختر مفلوج لاعلاجم،ما دو تا اینجا غریبیم،حالا منم مثل مسلمونا از شما کمک می خوام،کمک می خوام…

مرد آنقدر به