پاورپوینت کامل داستان قرآنی ; و؛ به راحتی جان داد! ۱۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل داستان قرآنی ; و؛ به راحتی جان داد! ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل داستان قرآنی ; و؛ به راحتی جان داد! ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل داستان قرآنی ; و؛ به راحتی جان داد! ۱۵ اسلاید در PowerPoint :

۲۲

افرادی که در اتاق و حیاط خانه جمع شده بودند، خیلی نگران و پریشان بودند، یکی دندان به لب می گزید و دیگری از شدت ناراحتی، دست های خود را در هم می فشرد و از دست دیگران هم کاری بر نمی آمد!

جوان مسلمان، در حال جان کندن بود، پاهای او را به سوی قبله کشیده بودند، ولی هرچه به او تلقین می کردند، که بگوید: لا اله الا الله، تا با ایمان و حال مسلمانی از دنیا برود، زبان او به این سخن حق باز نمی شد و این حالت نگران کننده، هم او را در وضعیت سختی قرار داده بود و هم قوم و خویشان و اطرافیان را به غم و اندوه و دلهر دردناکی گرفتار نموده بود!

خلاص این داستان را حضرت امام جعفر صادق(ع) آورده و به دنبال آن می فرماید: وقتی افراد حاضر با این وضع ناراحت کننده رو به رو شدند، به دنبال پیامبر گرامی اسلام رفتند، تا شاید با حضور آن پیامبر رحمت، این مشکل رنج آور بر طرف گردد، آن بزرگوار وقتی این خبر را شنید، ناراحت شد و راه خانه ای، که به جوان در آن قرار داشت پیش گرفت، افرادی هم همراه آن حضرت آمده بودند، آن بزرگوار وارد اتاق شد و مشاهده کرد، زن میان سالی بالای سر جوان نشسته و گریه و ناله سر می دهد.

رسول خدا(ص) با مشاهد آن وضع دردناک، به افرد حاضر فرمود: آیا این جوان مادر هم دارد؟! زنی، که بالای سر جوان گریه و ناله می کرد، در پاسخ گفت: آری، ای رسول خدا(ص) من مادر این جوان هستم.

آن حضرت فرمود: ای زن! مگر تو از جوان خویش، کدورت و نارضایتی به دل دارد؟!

زن در جواب گفت: ای رسول خدا(ص)! این جوان، سالهاست، که در حقّ من اذیت و آزار زیادی کرده و بدین خاطر، من مدّت شش سال است، که با او قهر کرده ام و با او حرف نزده ام!

رسول خدا(ص) با شنیدن این داستان، اندکی به فکر فرو رفت، آن گاه سر برداشت و درحالی که اشک در چشم داشت، خطاب به زن فرمود: آیا می توانی آزار و اذیت های گذشته جوان خود را گذشت کنی و از او راضی شوی؟!

زن، اندکی به فکر فرو رفت، ظلم های جوان مغرور و خیره سر در ذهن او تداعی شد، صحنه های ناله های مظلومان خویش را به یادآور، نصیحت های دلسوزانه و خیرخواهانه مقابل چشم او مجسّم گردید، به یادآورد، که قرآن کریم، به فرزندان دستور داده: به والدین نهیب و پرخاش نداشته و حتّی «اف» هم به آنان نگویید.(سوره اسرا، آیه۲۳) زن، به یادآورد،