پاورپوینت کامل داستان قرآنی ; ساز زندگی را خودت کوک کن!!! ۱۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل داستان قرآنی ; ساز زندگی را خودت کوک کن!!! ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل داستان قرآنی ; ساز زندگی را خودت کوک کن!!! ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل داستان قرآنی ; ساز زندگی را خودت کوک کن!!! ۱۵ اسلاید در PowerPoint :
۳۳
آیا در اوج کارهای روزمره ات اگر کسی از تو کمک خواست پاسخ مثبت می دهی؟ داستان زیر یکی از هزار اتفاق زندگی من و توست که شاید ما بسیار ساده و راحت از آن می گذریم!
نسیم تب دار مرداد ماه از پس پرده حریر سفید به صورتش پاشیده شد؛ در رخت خوابش غلتی زد و نگاهی به ساعت اتاقش انداخت، با تمام قدرت خمیازه ای جانانه کشید و از جایش بلند شد، وقت تعظیم بنده به درگاه معبود بخشاینده بی منت بود؛ روحش را بدان صیقل بخشید؛ به طرف آشپزخانه رفت تا صبحانه را تدارک ببیند با چشمان پف کرده نیم نگاهی به درون کتری انداخت؛ آب پارچ را تا انتها درون کتری سرازیر نمود، زیرش را روشن کرد سپس در فریزر را باز کرد و آرام کشوی یکی مانده به آخر را بیرون کشید هنوز از نان هایی که خودش پخته بود پنج تا مانده بود ـ او عادت داشت پنج شنبه ها ۱۲ نان بپزد ـ دوتا از آن نان ها را بیرون آورد. عسل درون پیاله ای بلوری سرازیر شد بعد تکه ای پنیر و کره مهیا کرد؛ شیشه مربای توت فرنگی را تا نزدیکی چشمانش بالا آورد، زیبایی توت فرنگی که در شهد شکر جاخوش کرده بود او را به وجد آورد خداوند را به خاطر این همه نعمت سپاس گفت؛ در این فاصله بوی نان محلی در فضا می رقصید و اشتهای همه را قلقلک می داد، رفت لبه رخت خواب دخترش چمباتمه زد بوسه ای را میهمان گونه های دخترش کرد سپس کمی چرخید و دستی به سر پسرش کشید آرام در گوش آن ها نجوا کرد و گفت: «عزیزان من صبحانه.»
در راهرو اتاق جلوی آینه ایستاد و همسرش را با مهربانی به صبحانه دعوت کرد؛ زمزمه ای روح نواز شنیده می شد؛ شمردن تک تک نعمت هایی که خدای مهربان بی منت به او و خانواده اش عنایت کرده بود با تمام وجود فقط فراوانی های زندگی خود را پر رنگ تر جلوه می داد با صدایی که بیشتر شبیه نجوا بود سلامتی، همسری مهربان، فرزندانی شاد و سالم و نعمت های بی نهایتی که به شماره نخواهد آمد… (سوره ابراهیم،آیه ۳۴)
… بوی چای دم کشیده، بوی نان محلی، شفافیت عسل، قرمزی مربای توت فرنگی با آن طعم فرح بخش همه و همه زندگی را زیباتر جلوه می داد؛ صبحانه صرف شد و او به سرعت سفره صبحانه را جمع کرد تا به کارهای روزمره اش که برنامه ریزی کرده بود برسد. روزی پرکار در پیش داشت اما آن روز ناشناختنی سرنوشت دیگری را برای او رقم زده بود… یکی از روزهای گرم تابستان در مردادماه داغ و شرجی و بسیار طاقت فرسا تلفن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 