پاورپوینت کامل داستان قرآنی ; تشییع جنازه شکوهمند ۲۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل داستان قرآنی ; تشییع جنازه شکوهمند ۲۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل داستان قرآنی ; تشییع جنازه شکوهمند ۲۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل داستان قرآنی ; تشییع جنازه شکوهمند ۲۳ اسلاید در PowerPoint :

۳۰

باقر آقا و همسرش خدیجه خانم با ۸ فرزندشان ساکن اتاقکی اجاره ای و نمور، در جنوب تهران قدیم زندگی آبرومند فقیرانه ای را می گذراندند. باقر آقا این کارگر روز مزد از خروس خوان! هر سحر پس از نماز و قبل از طلوع آفتاب در جستجوی کار برای تأمین مخارج همان روز! بسم الله گویان از خانه بیرون می رفت و خدیجه خانم هم پس از طلوع آفتاب بچه ها را به خدا و بعد به فاطمه فرزند اولشان سپرده و به قصد شستن البسه، روان خانه های مردم می شد تا لقمه نان و غذایی برای جگر گوشه هایش فراهم آورد! او همیشه سعی داشت که اقوام و آشنایان همسایگان از این راز مطلع نشوند!

… واز آنجا که پدر بزرگ همیشه در قالب قصه های ارزشمند و پندآموز و زندگی ساز خود از فرازهای نورانی قرآن، نوه هایش را سیراب می کرد و بارها راجع به نیکی به پدر و مادر از آیات: ۸۳ سوره بقره، ۳۶ سوره نساء، ۱۵۱ سوره انعام، ۲۳ سوره اسراء و ۱۵ سوره احقاف برای آنها قصّه گفته بود، تحت تأثیر این معانی، فاطمه و خواهرها و برادرهایش با شوقی فراوان و با کمک و اتحاد با یکدیگر در راستای نیکی کردن به پدر و مادرشان کارهای خانه را انجام داده و به زندگی نظم خاصّی می بخشیدند.

… و مواقعی که دیگر فشار فقر می رفت که تحمّل سوز شود، پدر بزرگ دانا و مهربان با استفاده از معنای آیه ۱۵۵ سور مبارک بقره آنها را به صبر و مقاومت هر چه بیشتر دعوت می نمود. او می گفت که این فقر امتحان سخت الهی است، بچه ها هم که به شکر گزاری و صبوری روز افزون معتقد شده بودند، نه تنها شکوه ای نداشتند بلکه رمز خوشبختی را در تلاش بیشتر و توقع کمتر از دنیا می دیدند.

به تدریج که بچه ها بزرگتر می شدند طبق رسم آن روزگاران در سن کم به خان بخت رفته و فقط فاطمه که مایل بود خود را وقف پدر و مادر خسته و ناتوانش نماید، در خانه ماند. امّا یک روز سرد زمستانی پدر روی در نقاب خاک کشید و حالا فاطمه ماند و مادر و اتاقک اجاره ای با دریایی از مشکلات…!

یکی دو سالی بود که او نزد شریفه خانم، معلم قرآن محلّه، خواندن کتاب خدا را فرا گرفته و با ذوقی هرچه تمام تر به معانی آن توجه عمیق می نمود. حالا او با توجه به معنی آیه ۲۱۵ سور بقره، از خداوند خواست تا بتواند با کار کردن به جای مادر، او را مورد انفاق خود قرار داده و شاد نماید، بنابراین با توکّل به خدا، با یخ های سرسخت حوض این خانه و آن خانه کشتی گرفته و آنها را می شکست تا رخت ها را بشوید و…! گاه هم در یک روز رخت های چند خانه را می شست تا مزد بیشتری به دست آورد.

تا به یاد می آورد صبحانه شان تکه نان و استکانی چای شیرین، ناهارشان تلیت نان بیات و آب استخوان جوشیده! و شام هم تکه نانی خشک، بیات و یا… بود!

او بنا به خواست مادرش با آقا تقی که از اقوام فقیر و شریفشان بود، ازدواج کرد. چند سالی پس از این وصلت، مادرش نیز به رحمت ایزدی پیوست. آنجا که می رفت تا اندوه مرگ مادر از پادرش آورد به یاد آیه ۱۱ سور منافقون افتاد که: «خدا اجل هیچ کس را ساعتی به تأخیر نمی افکند.»

و آنگاه با خود گفت پس عمر مادر فقط همین اندازه بود و بس، تصمیم گرفت صبورتر باشد و خیّرتر! و کارهای خیرش را برای تقرّب به خداوند و آمرزش والدینش انجام دهد.

او بخش کوچکی از درآمدش را برای زندگی و قسمت بیشترش را برای امور خیریه ای همچون کمک به جهیزیه دختران فقیر، کمک هزین ازدواج پسران تهی دست، مساعدت به بیماران مستمند، افراد و پیرو ناتوان و تنها و… اختصاص داد و تا پایان عمر با این شیوه به کمال رضایت زندگی کرد. در زندگی فقیرانه و صمیمانه او و آقا تقی جای فرزند خالی بود ولی آ