پاورپوینت کامل کناره های تلخ، کرانه های شیرین ۱۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل کناره های تلخ، کرانه های شیرین ۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کناره های تلخ، کرانه های شیرین ۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل کناره های تلخ، کرانه های شیرین ۱۶ اسلاید در PowerPoint :

۵۰

نگاهی به داستان «سکوت»، از مجموعه داستان «همه زندگی» نوشته احمد غلامی

داستان «سکوت» داستانی است راجع به دفاع مقدس؛ امّا تا حدودی با داستان های دیگری که در این باره نوشته شده اند، تفاوت دارد.

داستان از زبان راویِ ناشناخته ای گفته می شود که ما تا آخر داستان، نام او را نمی دانیم. حتی در پایان داستان که راوی شهید می شود، باز او را نمی شناسیم. شاید به خاطر این که نویسنده نخواسته است با نهادن نام بر روی راوی، او را شخصیت محدودی نشان دهد. نویسنده خواسته است بگوید تک تک شهدای جنگ تحمیلی، می توانند راوی این داستان باشند.

راوی، داستان را شروع می کند:

«ما یازده نفر بودیم که اتفاقی آمده بودیم این طرف برآمدگی و گردان ما مانده بود آن طرف برآمدگی».

از همان ابتدا، چند سؤال به ذهن خواننده خطور می کند: این یازده نفر کیستند؟ چرا اتفاقی آمده اند این سوی برآمدگی؟ اصلاً این برآمدگی چیست؟

این که نویسنده این یازده نفر را از بقیه گردان جداکرده، مشخّص است که می خواهد حرف خاصّی بزند؛ وگرنه جبهه، آن هم جایی که در تیررس دشمن است، آن قدرها هم، هرکی هرکی نیست که کسی بخواهد به طور «اتّفاقی» کاری انجام دهد. پس این که نویسنده گفته «به طور اتفاقی»، فقط یک بهانه ای است که آن یازده نفر را به ما بشناساند. ادامه داستان را که راجع به برآمدگی است می خوانیم:

«یک برآمدگی مسطّح که کاملاً در تیررس قرار داشت، ما را از آنها جدا کرده بود». به نظر می رسد این «برآمدگی مسطح» بهانه دوم برای جدا نشان دادن آن یازده نفر باشد؛ وگرنه زمین یا برآمده است یا مسطح. برآمدگی مسطح معنا ندارد. حال این یازده نفر چه کسانی هستند که نویسنده خواسته است آنها را جدا از دیگران نشان دهد؟ اینها همان کسانی هستند که از دیگران شهادت طلب ترند؛ امّا این طور نیست که زندگی برایشان هیچ ارزشی نداشته باشد. تفاوتی که گفتیم این داستان با دیگر داستان های دفاع مقدس دارد در همین جاست که آنها با تمام روحیه شهادت طلبی، باز هم از مرگ هراس دارند، دقت کنید:

«حدفاصل ما با آن چیزی که امکان زیادی داشت از دستش بدهیم، آن چیزی که برایمان پرارزش بود و دوست داشتنی، یعنی زندگی، درست یک وجب بود».

با تمام این حرف ها، این افراد وطن خود را نیز دوست دارند و حاضرند به خاطر وطن، جان خود را نیز فدا کنند:

«خودمان را چنان چسبانده بودیم به زمین که معلوم بود هر یازده نفر در یک چیز مشترک هستیم و آن این که زمین را دوست داریم».

این یازده نفر در هنگام شهادت، همه چیز را زیبا می بینن