پاورپوینت کامل دَف ۱۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دَف ۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دَف ۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دَف ۱۶ اسلاید در PowerPoint :
۱۶
پلکْ روی هم گذاشت. همه جا تاریکیِ محض شد. انگار از دیوار لزجی پایین می سُرید. فقط صدای قهقهه خنده در سرتاسر مغزش می پیچید. برق نگاه های تمسخرآمیز، چشم هایش را می زد. استاد، ابرو گره کرده و عبوس، سر تکان می داد. انگشت هایش در اختیارش نبودند و روی پوست چرمی دف، بازی شان گرفته بود. انگار از صداهای ناموزونی که با ضربه هر انگشت، توی هوا موج می زد، کِیف می کردند. ناگهان هلال زنجیردار دف، از لای پنجه های دستش لغزید. حلقه های آهنی با ضربه های تازیانه مانندی روی هم خوردند و بعد، گوشه ای آرام گرفتند.
به خود آمد. چشم هایش مضطرب، اطراف را کاوید. تاریکی رنگ باخت و خاکستری شد. خیالاتش همچون کلاف دودی در فضا محو شد. با گوشه آستینش دانه های عرق را از روی پیشانی اش گرفت. از پارچ کنار تخت، یک قُلُپ آب خورد و با احتیاط، زیر ملافه مچاله شد. نمی دانست چه طور رشته افکار مخرّبش را که همچون خوره ای به جان مغزش افتاده بود، پاره کند. باید می خوابید و حداقل مدت کوتاهی استراحت می کرد وگرنه فردا سردرد و گیجی امانش را می برید. پهلو به پهلو شد و پاهایش را کش داد. چشمش داشت گرم می شد که ناگهان صدای ترمزِ زننده ماشینی تمام تلاشش را به هدر داد. خشمگین و پابرهنه شروع به قدم زدن کرد. برگ های گرد گرفته توت های تزئینی، در نور چراغ بلوار خیابان، توی هم پیچیده شده بودند. خط شکسته و کجی دیوارهای آجریِ روبه رو را به هم وصل می کرد. پرده توریِ پنجره ای با نسیم ملایمی در هوا می رقصید. بازوهایش را به میله ها تکیه داد. چشم هایش زق زق می کرد. سنگینیِ نفسش، حنجره اش را بازی می داد. نگاهش روی دف خیره ماند. نمی دانست فردا چه طور با این دایره کنگره دار، کنار می آید. حدّت نگاه پُرراز استاد را به خوبی حس می کرد؛ با همان چهره شاداب و سبدی از موهای خاکستری. انگار که شانه به شانه اش ایستاده باشد. یاد گرفته بود چه طور بازی گوشیِ دف را مهار کند و رام شده در هوا بچرخاندش و با حنجره استاد هم نوا شود؛ امّا فردا اوّلین باری بود که می بایست در مقابل نگاه های نقّاد و کنجکاو دیگران به صدای مست استاد جَلا دهد. تردید و اضطراب، داشت دیوانه اش می کرد. هلال باریک ماه، به وسط آسمان رسیده بود. عقربه های طلایی ساعت، تنبل و سنگین، دور هم می چرخیدند. سرش را در زاویه کوچک دیوار مهتابی جا داد. مدتی نشسته چُرت زد؛ امّا خواب فقط با او بازی می کرد. انگار بر روی قفسه سینه اش، اسبی با سرعتِ باد می دوید. حال لحظه های امتحان را داشت. آن روزهایی که لوله شیشه ای خودکار، لرزش دست هایش را فاش می کرد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 