پاورپوینت کامل ارزیابی شعر شما ۳۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ارزیابی شعر شما ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ارزیابی شعر شما ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ارزیابی شعر شما ۳۲ اسلاید در PowerPoint :

۴۵

اندر ماهیت واقعی برخورد بعضی از نشریات ادبی آمریکا، با شاعران جوان:

مطلبی که از نظرتان خواهد گذشت، شرح برخورد یک استاد ادبیات است با یکی از دانشجویانش در خصوص ارزیابی شعر وی؛ البته بهانه نگارش این گفتگو نه واقعاً ارزیابی شعر دانشجو که بهانه ای است برای طرح انتقادی نوع برخورد مجلات شعر آمریکایی با شاعران جوان. در ضمن این گفتگو نکات قابل توجهی برای شاعران و نویسندگانی که در پی چاپ اولین آثار خود هستند مطرح شده که اطلاع از آنها برای نویسندگان جوان، خالی از فایده نخواهد بود.

یک یا دوبار، در هر ترم دانشجویی که پیشتر هرگز او را ندیده ام، با دفتر قطوری از اشعار خود، وارد اتاق کارم شده، نظر مرا درباره اشعارش جویا می شود. او می خواهد بداند «آیا اشعارش خوب اند؟».

– «خوب از چه نظر؟»

این نخستین پرسش تحریک آمیزی است که مطرح می کنم و همیشه این جمله غافلگیر شده را می شنوم: «منظورتان چیست؟».

– یعنی هرگز نمی توان چیزی را بی اعتنا به کارآیی آن ارزیابی کرد؛ بی اعتنا به نتیجه و فایده آن.

– می خواهید بدانید چرا آنها را نوشته ام؟ گمانم آنها را بیشتر برای رضایت خاطر می نویسم. برای بیان احساساتم نسبت به امور اطراف خودم، یا برای سنجش احساساتم. من همیشه در پایان هر شعر، تاریخ سرایش آن را می نویسم. آن گاه هرچند ماه یک بار، اشعارم را مرور می کنم و حدود شش یا هفت قطعه شعر را که به نظرم می رسد حرفی برای گفتن دارند و مایلم بیشتر درباره آنها بیندیشم علامت می زنم. سپس تاریخ تجدید نظر را کنار تاریخ سرایش اشعار قید می کنم.

– انضباط شما مرا تحت تأثیر قرار می دهد. در واقع اهمیت آن در این است که شما افکار خود را بررسی کرده و در آنها تجدید نظر می کنید. این کاری است که هر آدمی باید انجام دهد. بنابراین چرا مایلید من اشعار شما را بخوانم؟

– که نظر دهید خوب اند یا نه.

– اگر به شما بگویم خوب اند، بی آن که نیازی به خواندنشان احساس کنم چه؟

– چه طور چنین چیزی امکان دارد؟

– نه. جداً! فرض کنید به جای همراه آوردن اشعارتان با پالتویی زمستانی که به تازگی خریداری کرده اید به دفترم می آمدید. فرض کنید به من می گفتید پالتو کاملاً مناسب شماست. شما را گرم نگه می دارد و آن را کاملاً پسندیده اید. در آن صورت، آیا ممکن بود شما از من بخواهید پالتوی شما را امتحان کنم تا نظر دهم خوب است یا نه؟

– البته که نه خودم می دانستم که خوب است.

– خب؟

نخست لحظه ای سکوت، سپس: «فکر می کنم منظور شما را بفهمم! خودم می دانم که اشعارم خوب اند برای آنچه مد نظر من است. حداقل مرا راضی می کنند زیرا بیانگر احساسات من اند، هرچند دیگری را چندان تحت تأثیر قرار ندهند».

بار دیگر سکوت حاکم می شود. سپس: «یعنی شما هیچ یک از اشعار مرا نخواهید خواند؟».

– می خواهید بخوانم؟

– البته.

– اما چرا؟

– در آن صورت، شما می توانید به من بگویید که آیا… بسیار خوب… قبول دارم که اشعارم از نظر خودم خوب اند؛ اما برای این نیست که به دیدن شما آمده ام. می خواهم بدانم شما درباره آنها چه نظری دارید؟

– چرا باید نظر من برای شما مهم باشد؟

– چون شما از شعر سررشته دارید.

اکنون نوبت من است که تردید کنم. نمی دانم چه جوابی باید بدهم. معمولاً در این مرحله از چنین گفتگوهایی، این احساس به من دست می دهد که آنها تنها تأیید مرا می خواهند نه نظر واقعی و احیاناً انتقادآمیزم را. بنابراین با احتیاط پیش می روم.

– اگر اشعار شما را بخوانم و آنها را چندان مطلوب نیابم چه؟

– باز هم به نوشتن، ادامه خواهم داد.

– آهان! همان طور که حدس می زدم! حالا دیدید چرا می گویم نیازی به خواندن آنها ندارم، تا بگویم خوب اند. شما خود از پیش آنها را با ارزش یافته اید و مصمم بوده اید، بی اعتنا به نظر من، همچنان به نوشتن ادامه دهید.

– مطمئناً؛ اما این باعث مطلوب شدن آنها نخواهد شد.

– البته که خواهد شد چون…

– می دانم، می دانم. قبلاً با صراحت کامل، راجع به آن صحبت کردیم؛ اما اگر… منظورم این است که شاید شما آنها را واقعاً مطلوب بیایید، در آن صورت…

– در آن صورت چه؟

– در آن صورت، نباید فکری برای آنها بکنم؟

– مثلاً؟

– شما می دانید منظورم چیست. آیا جایی نیست که بتوانم اشعارم را بفرستم؟

– شما که منظورتان مادر یا دایی مهربانتان نیست، هست؟

– نمی فهمم!

– در واقع، شما از من می خواهید اشعارتان را برای چاپ به نشریه ای معرفی کنم، درست است؟

نفسی عمیق. سپس: «چه اشکالی دارد؟».

– هیچ، فقط چرا از اول این را نگفتید؟

– چون می ترسیدم به من بخندید، یا چشمانتان را به سوی سقف بچرخانید و زیر لب بگویید: «خدای من!» و عکس العمل هایی از این دست.

– هرگز! حداقل، این قدر ادب دارم که بعد از رفتن شما این کار را بکنم.

هر دو می خندیم. قدم اساسی برداشته شده است. کم کم خود را در حضور یکدیگر آسوده احساس می کنیم.

– در واقع، مجدداً می توانم این را به شما بگویم: «نیازی به خواندن اشعار شما نیست». مطمئناً شما خواهید توانست تعدادی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.