پاورپوینت کامل حجاب و عفاف زن ایرانی ۵۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حجاب و عفاف زن ایرانی ۵۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حجاب و عفاف زن ایرانی ۵۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حجاب و عفاف زن ایرانی ۵۴ اسلاید در PowerPoint :

۶۹

به روایت سفرنامه نویسان فرنگی

مقدمه

زن ایرانی از گذشته های دور، حجاب و عفاف خود را به طور کامل رعایت می کرده است و حتی از سایر کشورهای مشرق زمین نیز بیشتر اهتمام می ورزیده است. این مسئله، نه تنها در کتاب ها، نقاشی ها، و عکس های گذشته ایرانیان آمده است، بلکه جهانگردان و سایر افراد فرنگی نیز آن را با دقت و جزئیات فراوانی در سفرنامه های خود بیان کرده اند که البته آنچنان که از نوشته هایشان برمی آید – و گاهی آن را به صراحت بیان کرده اند – این است که آنان از این وضعیت، ناراضی بوده اند و از این که نمی توانستند همان برخوردی را که با زنان غربی داشته اند با زنان ایرانی نیز داشته باشند، متأسف بوده اند و گاهی برای ارضای کنجاوی شیطنت آمیز خود به ترفندهایی نیز دست زده اند.

نکته دیگری نیز که می توان از برخی نوشته های آنان دریافت کرد این است که اوّلین گام هایی که در ایران، در جهت بی حجابی برداشته شده است، توسط درباریان و خانواده های آنان بوده است، که یکی از علل اصلی آن هم به سبب مسافرتِ درباریان به فرنگ و معاشرت با فرنگیان بوده است؛ اما همچنان که می بینیم، زن مسلمان ایرانی با تمام تلاشی که در راستای کشف حجاب و تبلیغات منفی ای که درباره حجاب صورت گرفته است، هنوز هم شأن و منزلت خود را حفظ کرده است.

«اولئاریوس» که در زمان شاه صفی صفوی از ایران دیدار کرده است، درباره حجاب و عفاف زنان ایرانی در خاطراتش آورده است:

زنان، موقعی که از خانه خارج می شوند، چهره خود را نشان مردان نمی دهند. بلکه چادر سفیدی روی سر می اندازند که تمام بدن آنها را تا مچ پا می پوشاند و فقط در جلوی صورت، شکاف کوچکی دارد که از آن شکاف، به زحمت جلوی خود را می توانند ببینند. و چه بسا چهره های زیبایی که با لباس های محقّرانه و چهره های زشتی که با لباس های مجلّل و فریبنده، زیر این چادرها مخفی اند و انسان نمی تواند بفهمد در پس این چادر، چه قیافه ای نهفته است.

سفرنامه آدام اولئاریوس، ص ۶۴۴

«تاورنیه» در سفرنامه اش می نویسد:

زنان، خود را در ایران به احدی غیر از شوهر خود نشان نمی دهند. وقتی به حمّام عمومی می روند، در چادری سرتاپای خود را مستور می نمایند که فقط در محاذات چشم، دو سوراخ دارد که پیش پای خود را بتوانند ببینند. و این کار (یعنی به حمام عمومی رفتن)، مخصوص فقرا و طبقه سوم است که استطاعت داشتن حمام مخصوص در خانه را نداشته باشند… .

… همین که دختری شوهر کرد، معاشرین او منحصر به زن ها یا خواجه سرایان می شود و زن معقول و نجیب و محترم، کسی است که بیشتر مستوره و محفوظ باشد.

سفرنامه اولیویه، ص ۸۵

«دروویل» درباره نوع پوشش زنان در زمان فتحعلی شاه قاجار می نویسد:

زنان ایرانی در زیر چادر، مهارت عجیبی برای شناساندن خود و شناختن همدیگر دارند. شگفت آن که وقتی از کنار هم می گذرند، یقین دارند که در شناختن طرف اشتباه نکرده اند؛ اما چه بسا مردانی که از کنار زنان خویش می گذرند، بی آن که آنها را بشناسند.

سفرنامه دروویل، ص ۸۱

«اوژن فلاندن» که در زمان محمدشاه قاجار به ایران سفر کرده است، در این باره آورده:

زنان ایرانی از منزل، کم خارج می شوند. در کوچه ها هم با چادری که سرتاپایشان را مستور می کند، می آیند و غیر ممکن است کسی صورت آنها را ببیند. به روی سر، پارچه سفیدی می اندازند که در مقابل چشمان، چندین شبکه دارد و با آن است که جلوی خود را می بینند. و غیر ممکن است بگذارند چشم نامحرمی به صورتشان افتد. ساق پا را در شلواری گشاد، یا چاقچور می نمایند، کفششان یک نوع پاپوش زرد یا سبزی است که نوکش برگشته و پاشنه اش باریک است.

گاهی در کوچه که مردی نگذرد، روبند را به جهت استنشاق هوا پس می اندازند؛ امّا همین که مردی، حتی شوهرشان ظاهر شود، دوباره روبند را به روی صورت می اندازند. یک روز که از کنار زنی

می گذشتم و نتوانست به فوریت، روبندش را بزند، شنیدم از این گناهی که مرتکب شده، خودش را سرزنش می کند.

عموم چادرها یک رنگ و به سیاق اروپایی ها یک جور می آید. کم می توان امتیازی بینشان قائل شد؛ اما خود ایرانیان اظهار می دارند برای ما خیلی آسان است که زنان خود را بشناسیم.

سفرنامه اوژن فلاندن، ص ۶۷ و ۶۸

دکتر «ویلز» می نویسد:

نانجیبی و بی شرمی و بی اعتنایی به عفّت و وقار، از نظر زنان ایرانی، عملی مذموم و رفتاری ناشایسته است… تا آن جا که در راه رفتن، صحبت و نگاه هم ملاحظه عفّت و نجابت خودش را دارد و هرگز حاضر به تنزّل کردن از مقام قابل احترام خود نمی گردد.

سفرنامه دکتر ویلز، ص ۳۶۷ و ۳۶۸

«یوشیدا ماساهارو» سفیر ژاپن در دربار ناصرالدین شاه، در این باره می نویسد:

زن ها چادری به سر می کردند که از سر تا به پایشان را می پوشاند و فقط چشم ها از پشت روبند توری ای که زیر چادر به صورت انداخته بودند، پنجره ای به بیرون داشت…

در خیابان که به زن های ایرانی می رسیدیم، آنها چشم از ما برمی گرداندند و رویشان را سخت می گرفتند. در چند ماهی که ما این جا بودیم، هرگز زنی رویش را به ما ننمود و نتوانستیم صورت زن ها را بی حجاب و چادر ببینیم. در این وضع، زشت یا زیبا و جوان یا پیر بودن زن ها را از روی رنگ و حالت دست هایشان که شاداب یا چروکیده است، قیاس و ارزیابی می کردیم.

سفرنامه یوشیدا ماساهارو، ص ۱۷۶

«کنت دوگو بینو» نیز در این باره مشاهدات خود را چنین بیان می کند:

(همه زن ها در بیرون خانه) به طور یکسان خودشان را در چادرهای وال، چیت و به ندرت، ابریشمی به رنگ آبیِ تیره پیچیده اند که سر تا پایشان را می پوشاند. صورتشان را با قطعه ای پارچه سفید که زیرچادر پشت سرشان بسته می شود و از جلو تا روی زمین می افتد، محکم پوشانده اند که دیدن، و حتی حدس زدن چهره هایشان را غیرممکن می سازد. قسمت جلوی این پارچه، محاذی چشمانشان به طور مشبّک، قلابدوزی شده تا بتوانند از ماورای این روبنده، بیرون را ببینند و نفس بکشند؛ زیر این حجاب آبی تیره – که چادر نامیده می شود و مخصوصاً برای پوشاندن سر تا قوزک پای زنان ساخته شده است – یک شلوار گشاد که وظیفه دامن را انجام می دهد، می پوشند و آن هم فقط در موقع خارج شدن از خانه. زنان که بدین سان، پوشیده و محفوظ شده اند، سرپایی های کوچک و پاشنه دار به پا می کنند و برای حفظ تعادل، آنها را به نحوی روی زمین می کشند که به کلّی، عاری از ظرافت می باشد.

سفرنامه کنت دوگوبینو، ص ۴۰۴

«پولاک» هم در سفرنامه اش درباره حجاب زن ایرانی چنین می نویسد:

… هرگاه زنی به کوچه برود یا سوار بر اسب در معیّت نوکرها از شارع (= خیابان) عبور کند، چادری به رنگ آبی نیلی بر سر می کند و آن، پوششی است که تمام بدن، از سر تا به پا در آن پیچیده می شود. در مقابل چهره، پارچه ای باریک و بلند به نام روبند آویخته است که در مقابل قسمتی که چشم قرار گرفته، قطعه ای بیضی شکل و پنجره پنجره برای دیدن، تعبیه شده است. این نقاب، بخصوص در تابستان گرم، سخت مایه ناراحتی است. به همین دلیل، خانم ها گاه گاه ناچار می شوند آن را بردارند. نزاکت و ادب، ایجاب می کند که به هنگام ملاقات با خانمی، چشم را پایین بیندازند…

… زن فقط حق دارد در برابر شوهر و چندتن از نزدیک ترین خویشاوندانش که به او محرم اند، بدون حجاب ظاهر شود. هرگاه در کوچه، بر اثر تصادف، حجاب زنی از صورتش بیفتد، رسم چنین است که مردی که با او روبه رو است، روی بگرداند تا آن زن دوباره حجاب خود را مرتب کند.

حتی زن پیر گدای کوچه و بازار نیز بدون نقاب دیده نمی شود. زن های اروپایی که بدون حجاب در خیابان ها ظاهر بشوند، خود، موجب تحریک حس کنجکاوی عمومی می شوند و حتی مردم بر آنها دل می سوزانند.

سفرنامه پولاک، ص ۱۱۵ – ۱۱۷

«کلود انه» که در زمان مظفّرالدین شاه قاجار، در ایران به سر می برده است می نویسد:

به طور طبیعی و بنابر عادت یک مرد اروپایی، من زنان را با کنجکاوی و در عین حال توجّه بیشتری نگاه می کردم. البته فقط نگاه می کردم، بی آن که چیزی ببینم! به نظر من، زنان ایرانی، بیش از تمام کشورهای مشرق زمین، مقیّد به حجاب اند و با دقّت و وسواس، قد و بالا و چهره خود را می پوشانند. وقتی از منزل خارج می شوند، سرتاپای خود را در چادر سیاه بزرگی که از پارچه ای بالنسبه لطیف، امّا

بی هیچ زیبایی و ظرافتی درست شده است، می پیچند. این چادر، در قسمت بالا، یع

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.