پاورپوینت کامل غُصّه های بزرگ ۱۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل غُصّه های بزرگ ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل غُصّه های بزرگ ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل غُصّه های بزرگ ۱۳ اسلاید در PowerPoint :

۴۰

آباجی قرمز شده بود؛ مثل دانه های انار. ننه، موهای حنابسته اش را شانه می زد. ننه بی تفاوت بود. اصلاً به آباجی محل نمی داد.

آباجی پیراهن قشنگ ننه را آورده بود بپوشد. ننه نگاهی کرد. چشم هایش سرد بودند.

آباجی حرص خورد و خودش را زد. بعد گریه کرد و به ننه گفت: «آبرویم را بردی». ننه، بازهم نگاه کرد.

خم شدم روی دفتر مشقم و بغض کردم.

آنها رفتند. موقع رفتن، زن مش رحیم، باد کرده بود و سرتاپای آباجی را یک جوری نگاه کرد؛ مثل این که از او بدش می آید. ابراهیم، پسر مش رحیم هم یک جوری به ننه نگاه کرد. دستی به سر من کشید و گفت: «خدا حافظ».

آباجی پشت پرده قایم شده بود. لپ هایش گُل انداخته بودند. ننه، تندتند استکان ها را جمع کرد. آباجی رو کرد به ننه و گفت: «ول کن اینارو، برو بدرقشون!».

ننه دوباره نگاه کرد. آباجی چنگ زد توی صورتش.

جای انگشتانش ماند.

گفتم: «همه می گن هرجا رسیده، گفته».

آباجی، تندتند نقش می زد. گفت: «اگر آقاجونم زنده بود، ننه را می برد دکتر. این مردم، کاری ندارن که این همه سربه سر ما می ذارن».

و بلند بلند از روی نقشه خواند. من هم جواب دادم. می دانستم حالا اگر حرفی بزنم با ذمتین من را می زند.

آباجی، من و ننه را بزرگ می کرد. خودش می گفت: «شما دوتا بچه های منید».

ننه بغض کرده بود. گفتم: «ننه قهر کرد». آباجی گفت: «به درک!».

آقاجونم مُرده! یعنی وقتی رفته بود پابوس آقا، توی راه تصادف کرده بود.

من که یادم نمی آید؛ چون یک جایی بودم که تاریک بود.

آباجی گفت: «آقاجون رفته بود دعا کنه برای من، تا سالم به دنیا بیام». بهش گفتم: «حتماً باید می رفت». گفت: «آره! این سرکوفتی، ننه را عاصی کرده بودند که دخترزاست».

ننه یک حال عجیبی داشت؛ یعنی هیچ وقت حرف نمی زد. مات به یک نقطه خیره می شد. گاهی وقت ها گم می شد. آباجی می رفت می آوردش، وقتی می آمد لباسش کثیف بود. آباجی غصه می خورد. می گفت: «وقتی آقاجون این طوری شد، ننه هم مریض شد».

هر وقت می رفتیم بیرون،

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.