پاورپوینت کامل گفتگو روان در آینه فرهنگ ۸۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گفتگو روان در آینه فرهنگ ۸۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفتگو روان در آینه فرهنگ ۸۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گفتگو روان در آینه فرهنگ ۸۳ اسلاید در PowerPoint :

۸۳

صحبت از فرهنگ که به میان می آید فکرت هزار شاخه می شود و روانه صد کوچه می گردد: آداب و سنن، اعتقادات، صنایع، قوانین نانوشته، اشعار، قصه ها، الگوهای رفتاری وابسته به جنس، صحبتهای مادربزرگ و یا حتی خرافات! کدام یک از اینها در ساخت یک فرهنگ، مهم ترند؟ نمی دانم! شاید بتوان فرهنگ را «شیوه تفکّر فرا گرفته شده ای دانست که بین افراد یک جامعه مشترک است».

از بحث فرهنگ بگذریم! هرچه از فرهنگ در ذهنتان نقش بسته است همان را جلوی چشمانتان مجسم کنید. حال، پرسش این است: «هر فرهنگی چه رفتاری را بهنجار و کدام رفتار را نابهنجار می داند؟» و یا اینکه «آیا یک رفتار که در یک فرهنگ، علامتی از یک بیماری روانی در نظر گرفته می شود، در سایر فرهنگها هم وجود دارد و اگر چنین است آیا در آن فرهنگها نیز نشانه ای از آسیب روانی تلقی می گردد یا خیر؟».

شما چه فکر می کنید؟ فرهنگ چه تأثیری بر بهداشت روانی افراد دارد؟ انسانها را به سوی سلامت روانی رهنمون می سازد؟ یا نه، بر پیکره سلامت روانی آنها ضربه وارد می کند؟

در نهایت می توان گفت در عصر جهانی شدن و یکسان نگری به همه آدمیان و نیازهای مختلف انسانها، جایگاه توجه به تنوّع فرهنگها در علوم انسانی – اجتماعی و بویژه روانشناسی، ضرورتی انکار نشدنی است. بدین منظور به میان جمعی از جوانان شهر تهران رفتیم تا نظرات آنها را نیز در ارتباط با فرهنگ و سلامت روان انسانها جویا شویم.

سروناز غفاری دانشجوی دندان پزشکی دانشگاه تهران، در مورد فرهنگ و ارتباط آن با بهداشت روانی افراد معتقد است: «با توجه به اعتقادات و آداب و رسوم هر خانواده، شهر و هر کشوری – که آن را فرهنگ می نامند – می توان راجع به این موضوع، اظهار نظر کرد. در فرهنگ خود ما چنانچه شما از رفتار فردی ناراحت شوید، به دلیل برخی محدودیتهای فرهنگی که آموخته اید، احتمالاً با آن فرد درباره ناراحتی تان صحبتی نخواهید کرد ؛ اما در درون، احساس تنش و فشار می نمایید. خُب! همین تنش و فشار می تواند باعث عدم تعادل روانی شما شود.

حالا در فرهنگ کشوری دیگر ممکن است افراد از چنین مسئله ای رنج نبرند که این را می توان تفاوت فرهنگها از نظر تأثیر آنها بر بهداشت روان دانست».

محمود کاظمی فارغ التحصیل رشته علوم آزمایشگاهی، در مورد تأثیر فرهنگ بر بهداشت روانی افرد، این گونه اظهار نظر می کند: «صحبت کردن راجع به فرهنگ، کار چندان ساده ای نیست. منتها این روزها در کشورِ ما پس از طرح مبحث «گفتگوی تمدّنها»، صحبت کردن درباره فرهنگ، بحث داغی شده است.

راستش را بخواهید، من آن قدرها معتقد نیستم که فرهنگ بتواند اثر شگرفی بر بهداشت روان یا بیماریهای روانی افراد داشته باشد ؛ زیرا اگر چنین بود با تعویض کردن محیط یا فرهنگ بیماران می توانستیم بهبود را به آنان هدیه نماییم. درحالی که می دانیم چنین نیست. عوامل ژنتیکی بسیار و کارکردهای فیزیولوژیکی زیادی در ایجاد بیماریهای روانی نقش دارند. گو اینکه نمی شود نقش تربیت خانوادگی و قوانین و اخلاقیات جامعه را در برخی بیماریهای خفیف روانی نادیده گرفت».

نرگس نهاوندی، کتاب قطوری را که در دست دارد، می بندد و پس از چند ثانیه در پاسخ به سؤالم می گوید: «فرهنگ، از آن دسته کلماتی است که هم می توان راجع به آن به تفصیل سخن گفت و هم نمی توان تعریف جامع و کاملی از آن نمود ؛ اما در ارتباط بین فرهنگ و بهداشت روانی و حتی جسمانی افراد، به عقیده من این ارتباط نه تنها وجود دارد بلکه ارتباطی بسیار تنگاتنگ نیز هست. اصلاً مگر می شود فردی در یک جمع، زندگی نماید و اعتقادات و ارزشهای آن جمع بر او بی تأثیر باشد؟».

نرگس – که دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه شاهد است – در ادامه می افزاید: «گاهی اوقات، اعتقادات خُرافی ای که در یک فرهنگ، موجود است، می تواند اثر سوئی بر بهداشت روان افراد داشته باشد. مثلاً فرزندی را فرض کنید که به هنگام تولّدش مادر خود را در اثر بیماری یا عدم رعایت بهداشت از دست داده باشد. غمِ کمبود مادر از یک طرف باعث فشار روحی اش می شود و چنانچه یک برچسب «بد قدم» هم به او بزنند، به روان این کودک، ضربه عمیقی وارد خواهد شد. پس در اینجا می توان گفت که فرهنگ در شکل گیری این اختلال، مؤثر بوده است».

وحید ولی پور، دیپلمه ریاضی، در پاسخ به این سؤال که «فرهنگ یک جامعه به چه میزان بر بهداشت روان افراد، تأثیر می گذارد؟» چنین توضیح می دهد: «فرهنگ را اگر یک سری آداب و رسوم و یا شیوه خاص زندگی افراد در هر کشور، شهر یا خانواده ای بدانیم، می تواند تأثیرات زیادی بر نحوه رفتار انسانها، تفکراتشان، ارتباطشان با سایرین و… داشته باشد. خُب، همین نوع رفتارها و اعتقادات و حد و حدودهاست که می تواند فردی را از لحاظ روانی سالم یا برعکس، ناسالم به بار بیاورَد».

وحید که در یک کتابفروشی مشغول به کار است، در مورد اینکه «آیا تفاوت فرهنگها می تواند باورهای متفاوتی نسبت به سلامت روان انسانها ایجاد نماید؟»، این طور ادامه می دهد: «قطعاً تفاوت فرهنگها باعث تفاوت دید انسانها نسبت به درستی یا نادرستی یک رفتار خواهد شد و تا حدودی بین خصوصیات انسان سالم از نظر فرهنگهای مختلف، تفاوت وجود دارد. مثلاً در کشور خودمان مراسم عزاداری و سینه زنی در روزهایی خاص، کاری مرسوم و عادی است ؛ اما انجام دادن همین عمل در کشوری دیگر، سبب می شود به فرد، لقب بیمار بدهند».

ماه منیر ترابی، فارغ التحصیل ریاضی کاربردی از دانشگاه آزاد اسلامی کرج، درباره ارتباط فرهنگ و سلامت روان افراد، معتقد است: «یک فرهنگ سالم، انسانهایی سالم و شکوفا می پرورانَد و یک فرهنگ ناسالم، انسانهایی پر از مشکلات درونی و بیرونی به وجود می آورد. اگر آن قدر باید و نباید و دستور و مجازات در یک فرهنگ باشد که افراد وابسته به آن فرهنگ، دائماً دچار دغدغه خاطر نسبت به اجرای قوانین آن و نگه داشتن حریمهای آن باشند، فکر نمی کنم دیگر در آن جامعه، انسانی سالم، نه از لحاظ جسمی و نه از لحاظ روانی، تربیت شود.

در هر حال، تربیت صحیح کودکان و اینکه افراد، روش ابراز عقاید و احساسات خود را یاد بگیرند و همچنین توجیه عقلانی حریمهای یک فرهنگ می تواند تا حدود زیادی مانع بروز مشکلات روانی در افراد گردد».

ماه منیر، با خنده می افزاید: «شاید برخی خرافات موجود در فرهنگها نیز باعث شود بی دلیل به انسانها خصوصیاتی غیر واقعی نسبت داده شود. مثلاً خود من متولّد سیزدهمین روز ماه هستم. تا چند سال پیش، این تفکّر در ذهنم بود که چون عدد سیزده نحس است، شاید من هم آدم بد قدم و یا بدشانسی باشم. اگر نتوانسته بودم این تفکّر را از ذهنم بیرون کنم، احتمال داشت امروز با فردی افسرده مصاحبه می کردید».

مجید عباسی، فارغ التحصیل مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف، در خصوص فرهنگ و ارتباطش با سلامت روان انسانها نظرش این است: «فرهنگ در نزد جوامع مختلف، تفاوتهای بارزی دارد. در نتیجه، محصول این تفاوتها انسانهایی با انواع رفتارها و خصوصیات خواهند بود. برداشت هر فرهنگی نیز از سلامت و عدم سلامت، متفاوت است. رفتاری که در یک فرهنگ، کاملاً پسندیده و مطلوب است، در فرهنگ دیگری می تواند جُرم محسوب شود و در دسته رفتارهای نابهنجار قرار بگیرد.

اگر در یک کشور اروپایی فردی مثلاً به موسیقی آرام و ملایم گوش بدهد، (مثل برخی موسیقیهای خودمان) و تقریباً سرش به کار خودش باشد، و تصادفاً کم حرف هم باشد، احتمال اینکه برچسب یک آدم افسرده را دریافت نماید، زیاد است ؛ امّا همین فرد در کشور ما فردی سالم و یا حتّی موقّر شناخته می شود.

از طرف دیگر، بعضی مُرتاضهای هندی را در نظر بگیرید که روزهای متوالی غذا نمی خورند و در یکجا ثابت می نشینند یا اعلام می کنند که می خواهند روی آب یا آتش، راه بروند. در کشور ما چنین فردی احتمالاً دیوانه خوانده می شود. درحالی که در کشور هند، این افراد، مقدّس به شمار می آیند.

پس شاید بتوان گفت که بیماری روانی و یا داشتن سلامت روانی، یک امر نسبی است که از فرهنگی به فرهنگ دیگر، متفاوت است».

سمیه صحرایی، دیپلمه تجربی، درباره ارتباط بین فرهنگ و سلامت روان انسانها چنین نظر می دهد: «اگر اعتقادات درونی و خانوادگی یک فرد با فرهنگ جامعه اش متضاد و متفاوت باشد، این احتمال وجود دارد که بر اثر برآورده نشدن تمایلات فرد، وی دچار عقده درونی شود و این عقده درونی، سلامت وی را به مخاطره می اندازد».

سمیه – که هم اکنون به عنوان صفحه آرا و حروفچین در یک انتشارات، مشغول به کار است – در ادامه می افزاید: «در بعضی فرهنگها اعتقادات بی پایه یا خرافاتی وجود دارد که می تواند باعث اختلال در کردار و رفتار انسانها شود. مثلاً فردی که به هنگام خروج از خانه اش با گربه ای سیاه مواجه می شود، امکان دارد که آن روز به انجام دادن کاری که بسیار هم مهم است، نپردازد و در نتیجه دچار مشکلاتی شود و این مشکلات در حد خود می توانند باعث ایجاد ناراحتی روانی در فَرد بشوند».

لیلا حمیدنیا، دیپلمه ریاضی، در خصوص ارتباط فرهنگ و بهداشت روان، معتقد است: «فرهنگ موجود در جوامع، گاهی اوقات، بایدها و نبایدهایی به انسانها دیکته می کند که در همه موارد با طبع و روحیه انسانها همخوانی ندارد. در این صورت، آدمی بر سر دو راهی انتخاب قرار می گیرد و فشار تصمیم گیری درست را حس خواهد کرد و در نهایت نیز اگر نتواند به صحّت عمل خویش ایمان و اعتقاد کافی پیدا کند، سلامت روحی اش به خطر خواهد افتاد».

لیلا – که برای شرکت در آزمون سراسری آماده می شود – چنین می افزاید: «در بسیاری موارد هم، حد و حدودهای موجود در یک فرهنگ و پایبندی به برخی قوانین، از بسیاری انحرافات و کجرویها جلوگیری می کنند و باعث آسایش و آرامش روحی افراد جامعه می شوند».

احسان بیک میرزا، دانش آموز سال سوم هنرستان در رشته الکترونیک، در مورد فرهنگهای متفاوت و اثر آنها بر سلامت روحی و روانی افراد، این گونه اظهار نظر می کند: «هر خانواده ای یک نوع شیوه تربیتی خاص دارد که این روشهای تربیتی متفاوت، انسانهایی خاص و کاملاً متفاوت از هم به وجود می آورند. بنابراین، این انسانهای متفاوت، وقتی که با شرایط سخت روبه رو می شوند، مثلاً از یک درس، نمره خوبی نمی آورند، رفتارهای متفاوتی نشان می دهند. یکی ممکن است اصلاً برایش مهم نباشد یا حتی به نمره اش بخندد. دیگری امکان دارد ناراحت شود ؛ امّا با خودش تصمیم بگیرد که جبران نماید. نفر سوم هم ممکن است خیلی ناراحت شود و با خودش فکر کند که هیچ کاری از دستش برنمی آید و او هیچ وقت در این درس، موفق نخواهد شد!

تمام این رفتارها آثار متفاوتی بر سلامت انسانها می گذارند. یکی فردی بی خیال می شود، دیگری فردی سالم و موفق، و نفر بعدی فردی بدون موفقیت و گوشه گیر خواهد شد».

خانم کلهر، دانشجوی رشته شیمی، در خصوص تأثیر فرهنگ بر سلامت روان افراد، چنین اظهار عقیده می کند: «فرهنگ، تأثیر بسیار ژرف و ماندگاری بر رفتار انسانها دارد و همین رفتار انسانها و آداب و سنن اوست که تعیین کننده سلامت روان یا عدم سلامت روانی او خواهد بود. شما همین نگرشهای متفاوت نسبت به جنسیت را ملاحظه بفرمایید که چقدر می توانند در زندگی یک فرد، مهم باشند. چون شما دختر یا پسر هستید، حقوقتان، انتظارات از شما، و وظایفتان به طور کلّی متفاوت است. چنانچه رفتاری به غیر از آنچه فرهنگ از شما خواسته است، انجام دهید، فوری به عنوان فردی خطاکار شناخته می شوید. درحالی که ممکن است در اصل رفتار شما هیچ مشکلی وجود نداشته باشد ؛ اما این فرهنگ شماست که تعیین کننده است. متأسفانه همین فرهنگها هستند که باعث می شوند میزان افسردگی در زنان، بیشتر از مردان باشد یا برخی ناراحتیهای روانی در مردان، بیشتر از زنان باشد».

محمدرضا منفرد، فارغ التحصیل رشته الکتروتکنیک از هنرستان، ارتباط بین فرهنگ و سلامت روان را این گونه توصیف می کند: «فرهنگ هر جامعه ای آثار متفاوتی بر افراد خواهد گذاشت. در کشورهای اروپایی و غربی، آزادی بیش از حد، آزادی حمل اسلحه و آزادی تلویزیون در نمایش هر نوع فیلمی که حتّی شاید پر از خشونت و رفتارهای مبتذل باشد، باعث رفتارهای نامناسبی می شود و سلامت روحی و روانی افراد و بخصوص نوجوانان را به خطر می اندازد و ما شاهد هستیم به یکباره یک نوجوان با اسلحه به کلاس می رود و دوستانش را به رگبار می بندد. درحالی که در سایر کشورها این طور نیست.

احتمالاً در کشور خودمان همین رعایت عفاف و مراعات سایر مسائل دینی باعث جلوگیری از بسیاری انحرافها شود و سدّی باشد در برابر ضربه های روحی وارد شده به انسانها».

زهرا خداوردی، دانشجوی رشته روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی، در مورد ارتباط بین فرهنگ و بهداشت روان، معتقد است: «برای شناخت مردم یک کشور، باید با فرهنگ آن کشور آشنا باشیم. همان طور که می دانید، بسیاری از رفتارها در یک کشور، ناپسند و نابهنجار هستند و همان رفتار در

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.