پاورپوینت کامل ننه امینه ۱۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ننه امینه ۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ننه امینه ۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل ننه امینه ۱۶ اسلاید در PowerPoint :

۵۶

… می شنوی صِدامُ ننه؟! پوف، پوف… قطع نشده که؟ خُب، خدا را شکر. داشتم از درد پاهام می گفتم برات. می گن رمانتیسمه! همه جام درد می گیره ننه. از رگ گردنم می گیره، می زنه تا تیره پشت، وسط کمر. سیانتیک کمرم از همه بدتر. از اونجا می گیره تا نوک پا. سمت چپ، بیشتر می گیره، می گیره و ول می کنه. بعضی وقتا ول نمی کنه. پدرمُ در می یاره.

خُب ننه، تو بگو سوری چطوره؟ عروس گلم ناراحت که نمی شه می گم سوری. آخه ننه، سخته برام بگم «سارونیا»، «سارمینا». گفتی پا به ماه ایشااللَّه! بگو بِهْ زیاد بخوره، مثل خودت خوش بَر و روشه. شیر و ماستم بخوره که بچّه ام سفیدروشه، که سفید بخت شه الهی به حق پنج تن.

آره ننه، از خودم می گفتم. یک بار همین رمانتیسمه گرفت و ول نکرد. پاهام تیر کشید. هرچی روغن بادام و کرچک و پوست گردو زدم، خوب که نشد، بدتر شد. دردم بیشتر می شد که کمتر نمی شد. خُب ننه، کسی هم نبود که پشتم باشه و دستمُ بگیره تا درمانگاهی، جایی برسونه. گفتم ننه، واسّم، صبر کنم، حتمی خوب می شه ؛ اما نشد ننه.

خُب: نگفتی. تو بگو، همش من حرف می زنم. بچه هات خوبند. آنّاجان و امیرجان چطورند؟!، چه کار می کنند ننه؟ ای کاش یک اسم ساده تر می گذاشتی روی این بچه هام تا راحت صداشون می کردم! آمِرِسن؟ آمسِرِن؟ آنالیتا؟ آناریتا؟ اصلاً ننه، چرا نمی یاریشون اینجا. بیار نوه هامُ یک بار از نزدیک ببینمشون. همش عکسشونُ برام می فرستی. تا چهارسالگی شون رو دارم. الآن دیگه حتماً بزرگ شدند، مدرسه می رند حتماً. شاگرد اول هم هستند. ننه، ایرانی یادشون بده. بگو مادر بزرگشون ایرانیه، پدربزرگشون، جد و آبادشون ایرانیه.

ننه می شنوی صِدامُ؟ قطع نشده که؟ها؟… داشتم از درد بی درمونم می گفتم که هر کار کردم افاقه نکرد. هیچی ننه، پا نداشتم که راه برم. پاها داشت از بیخ و بن کنده می شد. با عصا زدم به شیشه روشنایی نوریه خانم. ها ننه! خیلی زن خوبیه ؛ از خواهر بهتره. دختر داره مثل گل، مثل آفتاب، عصای دسته. همه کار و زندگیمُ برام می کنه. نور چشممه مادر . می شنوی صدامُ؟!…

با همین عصا زدم به شیشه روشنایی شون یادت نیست مگه؟! پنجره آشپزخانه آنها و گلخانه ما.

ها، دیدی ننه! از بس که نیومدی ریخت و قیافه خونمونُ را هم فراموش کردی! نَه، ننه! قَدَّم که نمی رسه. فکر کردی مثل اون وقتا که تو دیدی، رشیدم؟ هِه هِه، نَه، ننه! باید ببینی، اگر نشناسی منُ، حق می دهم بِهِت. انگشتام از بین رفته. اصلا