پاورپوینت کامل هویّت دینی در عصر کنونی ۳۸ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل هویّت دینی در عصر کنونی ۳۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هویّت دینی در عصر کنونی ۳۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل هویّت دینی در عصر کنونی ۳۸ اسلاید در PowerPoint :

۷۴

هر یک از ما در زندگی خود، افرادی را می شناسیم که با هر نسیمی
دگرگون می شوند و تغییرات اساسی، وجودشان را فرامی گیرد. به
عبارت متعارف، آنها ثُبات ندارند و در وجود خودشان زندگی
نمی کنند. در بعضی از مراحل زندگی، دچار سرگردانی و تزلزل
می شوند. به هر کجا که سفر می کنند، یا با هر کسی که همنشین
می شوند، رنگ و بوی او را به خود می گیرند. در واقع، آنها خود را به
چیزی وابسته نمی دانند و در وجود خود، شخصیت مستقل، احساس
نمی کنند ؛ لذا همیشه سعی می کنند با تکیه به هر چیز گذرا، خود را
از این حالت بحرانی نجات دهند. در واقع می توان گفت که این افراد،
دچار «بحران هویّت»(۱) هستند.

هویّت (Identity) در روانشناسی عبارت است از: «خودِ اساسی و
مستمر فرد» یا «مفهوم درونی و ذهنی از خویشتن به عنوان یک
شخص، مثلاً هویّت جنسی، قومی یا گروهی و…».(۲)

کسانی که در خود هویتی احساس می کنند و به آن احترام
می گذارند، در هنگام مواجهه با مشکلات زندگی، آن مشکلات را به
نحوی به هویّت خود ارجاع داده، در پی حل آنها برمی آیند. بر خلاف
کسانی که در خود هویتی ندارند و در چالشهای زندگی سرگردان
می مانند. با این بیان به این نتیجه می رسیم که اصل داشتن
«هویّت» ، ضروری است و هرکسی باید با مشخصه های ویژه، به
خود هویّت دهد. نکته اساسی این است که: چه هویّتی ما را بهتر
جلوه می دهد و راه و روش بهتری برای زندگی دارد؟ هویّت صنفی،
گروهی، سیاسی، اقتصادی و… یا هویّت دینی و مذهبی؟! درست
است که همه اینها، وجوه و اجزا و لایه های مختلف یک پدیده
یکپارچه (یعنی هویّت) به شمار می روند و پیوندهای ناگزیری با
یکدیگر دارند، امّا تجربه انسانی نشان داده است که در افراد و جوامع
گوناگون، و در ادوار متفاوت تاریخی، برخی از ابعاد یا لایه های
هویّت، برجستگی و محوریّت و نقش مؤثرتری در شکل دهی
نظامهای فکری ـ رفتاری به عهده می گیرند.

بهترین هویّت، کدام است؟

هر کدام از هویتها که بتواند انسان را از بحرانهای زندگی نجات
دهد و او را از سرگردانی برهاند تا او در وجودش «اختلال هویّت»(۳)
احساس نکند، بهترین است.

در بسیاری از افرادی که خود را به حزب یا گروه خاصی وابسته
می دانند، با تغییر در قوانین و مقررات آن حزب، بی ثباتی مشاهده
می شود. به عنوان مثال اگر هویّت فردی «قومی» باشد، با عوض
شدن رهبر آن قوم، تا عادی شدن رهبر جدید، سرگردانی احساس
می شود ؛ لذا باید با هویتی زندگی کنیم که خودش ثبات داشته باشد.

بهترین هویتی که مورد تأیید اندیشه مندان جامعه ما قرار
گرفته «دین و مذهب» است. هویّت دینی، انسان را به منبع و
پشتوانه ای متّصل می کند که از بالاترین ثبات برخوردار است ؛ یعنی
خداوند مهربان.

دین (Faith)، به معنای راه، روش و اطمینان است. کسی که با
دین و مذهب به معنای واقعی آن همراه باشد، خودش را با چیزی
همراه کرده است که می تواند در بحرانها و چالشهای زندگی
یاری اش کند.

وقتی به عقل خود (که وجه تمایز بین ما و موجودات دیگر است)
رجوع کنیم، به همین هویّت پی می بریم. «ارسطو» در این باره
می گوید: «ما نباید از کسانی پیروی کنیم که به ما اندرز می دهند که
چون انسانیم باید به فکر چیزهای انسانی باشیم و چون فانی
هستیم، تنها درباره امور فانی بیندیشیم ؛ بلکه باید تا جایی که در
توان داریم، خویشتن را جاودان سازیم و نهایت کوشش خود را به کار
بریم تا مطابق بهترین چیزی که در ما وجود دارد زندگی کنیم».(۴)

هویّت دینی، به جاودانه بودن انسان اشاره دارد، جلوه ای زیبا به
او می دهد و راههای رسیدن به کمال را بیان می کند.

«کارل گوستاو یونگ» (روانشناس بزرگ معاصر) در سخنانی که
در سال ۱۹۳۵ ایراد نموده است، می گوید: «نه تنها مسیحیت با
نمادهای رستگاری اش، بلکه تمامی مذاهب شامل بدوی ترین آنها
با آیین جادویی شان انواعی روانْ درمانی اند که رنجهای روحی و
جسمی ناشی از روح را درمان کرده، بهبود می بخشند». در مقاله
انتشار یافته در سال ۱۹۵۱ نیز آمده است: «مذهب، نه تنها بر ضد
بیماری است، بلکه عملاً سیستمی برای بهبود و رشد روانی است».
وی در مقاله خود تحت عنوان «انسان نوین در جست و جوی روح»
ادّعا می کند که هیچ بیماری نداشته که درمانش مستلزم بازگشت او
به مذهب نبوده باشد.(۵)

بسیار زیباست که یونگ معتقد است درمان تمام بیماریهای
روحی را در دین می توان یافت ؛ البته در هویّت ما هم به همین
مطلب اشاره شده است.(۶)

عبارت جالب دیگر از «آرنولد تویْن بی» (نظریه پرداز بزرگ
«تاریخ») نقل شده که: «بحرانهایی که اروپاییان در قرن حاضر دچار
آن شده اند، اساسا به فقر معنوی برمی گردد». وی معتقد است که
تنها راه درمان این فروپاشیدگی اخلاقی که غرب از آن رنج می برد،
بازگشت به دین است.(۷)

دین و مذهب به آدمی بها و ارزش داده، او را جانشین خداوند در
زمین معرفی می کند، به او می آموزد که در مواقع مختلف زندگی چه
کار کند، هدفش برای زندگی چه باشد و چگونه می تواند به هدف
نهایی خود برسد.

«بنیامین راش» (پدر روان پزشکی امریکا) می گوید: «دین، آن
قدر برای پرورش و سلامت روح آدمی اهمیت دارد که هوا برای
تنفّس».(۸)

جامعه ای که در آن دین و مذهب جامع و کامل حاکم نباشد و یا
مردم به هویّت دینی خود بی اعتنا باشند، دچار سقوط اخلاقی
می شود و در آن، ناهنجاریها سیر صعودی به خود می گیرند.

یکی از دانشمندانی که به اخلاق در جامعه توجّه دارد «ژان
پیاژه» (روانشناس معاصر فرانسوی) است. او سقوط اخلاقی را
خطرناک قلمداد می کند و به این مسئله اشاره دارد که رشد اخلاقی را
باید از دوران کودکی آغاز کرد تا فرد در دوره جوانی از خطاهای
اخلاقی مصون باشد.

پیاژه بیان می دارد کسی که دچار مشکل اخلاقی است، دیگران
را هم در معرض این خطر قرار می دهد. او معتقد است که کودک را
باید تربیت کرد، نه اینکه او را آزاد گذاشت تا خودش رشد کند، یا
احتمالاً به سقوط اخلاقی منجر شود. و سرانجام درباره این گونه افراد
(افراد تربیت نشده) به این صورت هشدار