پاورپوینت کامل پیمانهای اجتماعی ورستگاری جامعه ۷۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پیمانهای اجتماعی ورستگاری جامعه ۷۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیمانهای اجتماعی ورستگاری جامعه ۷۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پیمانهای اجتماعی ورستگاری جامعه ۷۶ اسلاید در PowerPoint :
۴۸
تعیین فضای مفهومی
پیمان:
پیمان، به معنای شرط، عهد ، میثاق، قرارداد، قول و قراری است که کسی با کسی دیگر بگذارد که بر طبق آن عمل کنند.(۱)
پیمان اجتماعی:
مراد ما از «پیمان اجتماعی»، هر نوع قرارداد زبانی یا عملی است که افراد و گروههای اجتماعی، نسبت به یکدیگر یا نسبت به جامعه برقرار می کنند، مثلاً افراد یک جامعه متعهد می شوند
که حقوق دیگران را محترم بشمارند یا مسئولان جامعه عهد می بندند که حافظ رأی و حقوق مردم باشند.
رستگاری:
رستگار به معنای آزاد، رها، آسوده، و نجات یافته است.(۲)
رستگاری جامعه:
مراد ما از «رستگاری جامعه» در این نوشتار، رسیدن جامعه (یا اکثر شهروندان آن) به زندگی گوارا و همراه با عزّت است که لازمه اش برخورداری جامعه از انسجام ، وحدت ، اعتماد عمومی،
عدالت اجتماعی و هماهنگی در فعالیتهای اجتماعی است. این نوشتار در صدد تبیین رابطه بین پیمانهای اجتماعی و رستگاری جامعه است؛ یعنی تبیین این موضوع که در صورت پایبندی
افراد و گروههای اجتماعی به پیمانهای خود، جامعه ای سعادتمند خواهند داشت. البته سعادتمندی جامعه، مصادیق زیادی دارد و ما به برخی از آنها اشاره می کنیم، از قبیل: اعتماد عمومی،
انسجام و وحدت اجتماع، و عدالت اجتماعی.(۳)
پیمانهای اجتماعی نیاز هر جامعه
پیمانهای اجتماعی و وفای به آن، از ضروری ترین شرایط زندگی جمعی و لازمه تحقّق و بقای همکاری اجتماعی است.
تمام مزایایی که از جامعه می بریم و همه حقوق زندگی اجتماعی ما که با تأمین آن آرامش می یابیم، بر اساس عهدهای اجتماعی عمومی و نیز عهدهای جزئیِ متّکی بر آن عهدهای
عمومی، استوار است ؛ یعنی تعهداتی که افراد به جامعه می دهند و یا از آن می گیرند، هرچند این پیمانها را بر زبان، جاری نکنند.
همین که، عده ای از افراد، در محدوده جغرافیایی خاص، زندگی جمعی را شروع می کنند و از مجموعه ای از آداب و رسوم مشترک پیروی می نمایند و زندگی در چارچوب آن را می پذیرند و
خود را مستحق برخورداری از حقوق اجتماعی و مزایای آن جامعه می دانند، همه اینها ناشی از پیمانهایی است که (هرچند نانوشته) بین افراد آن جامعه مبادله شده است، و اگر این پیمانها
نبود، هرگز جامعه ای شکل نمی گرفت.(۴)
اهمیت پیمانها به حدی است که از دیرباز و در طول تاریخ زندگی اجتماعی بشر، بین گروهها و قبایل و جوامع مختلف، وجود داشته است. امروزه نیز بین آنها معاهدات گوناگون به امضا
می رسد و همین طور پیمانهای بین المللی فراوانی، ساز و کار و شیوه عملکرد کشورها را در مواجهه با موضوعات مختلف تعیین می کنند، همچون: معاهده برخورد با اسیران جنگی، عدم
تجاوز به خاک دیگران، احترام به حقوق اقلیتها و… .
فراگیر بودن احترام به پیمانها برای آن است که از وجدان بشر، سرچشمه گرفته اند، نه از عقیده و دین خاص، چنان که امیر مهمنان علی(ع) به این حقیقت اشاره می فرماید و کارگزار خویش
را به رعایت آن دعوت می کند.(۵)
«در میان واجبات الهی، هیچ موضوعی همانند وفای به عهد، در میان مردم جهان (با تمام اختلافاتی که دارند)، مورد اتفاق نیست. به همین جهت، بت پرستان زمان جاهلیت نیز پیمانها
را در میان خود، محترم می شمردند؛ زیرا عواقب دردناک پیمان شکنی را دریافته بودند».(۶)
پیمانهای اجتماعی و اعتماد متقابل
از مهم ترین سرمایه های اجتماعی یک جامعه، «اعتماد متقابل» افراد و گروههای اجتماعی، نسبت به یکدیگر است. این احساس، جامعه را از صورت آحاد پراکنده بیرون آورده، همچون
رشته های زنجیر به هم پیوند می دهد، و همین اصل اعتماد متقابل است که پشتوانه فعالیتهای هماهنگ اجتماعی است و بدون آن، سلب اطمینان عمومی (که بزرگ ترین بلای اجتماعی
است)، دامنگیر جامعه می شود.(۷) در این صورت است که فردگرایی در جامعه تقویت گشته، جمع گرایی و اندیشیدن و پرداختن به منافع جمعی از بین می رود و به تعبیر امام علی(ع) بدنهایی در
کنار هم قرار می گیرند؛ ولی خواسته های متفاوت دارند: «ای مردم کوفه! بدنهای شما در کنار هم، امّا افکار و خواسته های شما پراکنده است».(۸)
بنیان اعتماد متقابل در جامعه انسانی بر پیمانها استوار است. با فراگیر شدن روحیه وفاداری به پیمانهای درون گروهی و برون گروهی، اعتماد و اطمینان به همکاری اجتماعی و پایبندی
اعضای جامعه به قراردادها و قوانین اجتماعی افزون و تثبیت می گردد. در این صورت، جامعه احساس آرامش و امنیّت می کند و در سایه پیمانها، پناهگاه محکمی برای اعضای آن فراهم
می شود.
این حقیقت، در کلام امیر مهمنان علی(ع) به زیبایی منعکس شده است، آن گاه که فرماندار منصوب خویش بر مصر (مالک اشتر) را مورد خطاب قرار داده، دعوت به رعایت پیمانها
می کند:«… پس هرگز پیمان شکن نباش!… خداوند، عهد و پیمانی را که با نام او شکل می گیرد، با رحمت خود، مایه آسایش بندگان و پناهگاه امنی برای پناه آورندگان قرار داده است، تا
همگان به حریم امن آن روی بیاورند».(۹)
برای تبیین بیشتر این موضوع، یعنی تأثیر وفاداری به پیمانهای اجتماعی در رشد اعتماد متقابل، آن را از سه جهت مورد بررسی قرار می دهیم:
۱ . وفاداری رهبران جامعه به پیمانها = جلب اعتماد مردم،
۲ . امانتداری از مناصب اجتماعی توسط رهبران جامعه = گرایش دلهای مردم به رهبران،
۳ . وفاداری مردم یک جامعه به تعهدات اجتماعی = جلب اعتماد رهبران.
وفاداری رهبران جامعه به پیمانها و جلب اعتماد مردم
اعضای هر جامعه، اهداف مشترکی دارند که جز با فعالیت جمعی، محقَّق نمی گردد. برای دستیابی به این اهداف مشترک (از قبیل: عمران و آبادی، نظم، امنیت، عدالت اجتماعی و…) نیاز
به انتخاب و پذیرش مدیران و رهبرانی است که زمام امور جمعی را عهده دار شوند و خواسته های جمعی از طریق آنها پیگیری و انجام شود. در این صورت، هم جلوی هرج و مرج در سطح
جامعه، گرفته می شود و هم دستیابی به اهداف با سرعت و دقت انجام می گیرد.
مسئولیتهای اجتماعی و مَنصبها و مقامها، مبتنی بر مجموعه ای از میثاقهاست. فرد یا افرادی که به آن مَناصب دست می یابند، باید بدان تعهدات اجتماعی پایبند باشند. مهم ترین
میثاق اجتماعی در هر کشور، قانون اساسی آن کشور است که از آن به عنوان «میثاق ملّی» یاد می شود و وظیفه افراد جامعه (مخصوصا مدیران و رهبران جامعه) را مشخص می کند و آنها
موظف به پایبندی به آن میثاق ملی هستند.
علاوه بر قانون اساسی، برخی تعهدات اجتماعی دیگری نیز وجود دارند که قوانین مربوط به هر مَنصب اجتماعیِ یاد شده در قانون اساسی را معیّن می کنند و یا به جزئیات تعهداتی که
خود مدیران اجتماعی در هنگام پذیرفتن مسئولیت اجتماعی به اعضای جامعه می دهند، می پردازند.
رهبران اجتماعی و مدیران جامعه، برای همراه کردن شهروندان با خود و دخالت دادن آنان در فعالیتهای جمعی، چاره ای جز جلب اعتماد آنان ندارند و بدون این همراهی (که بزرگ ترین
سرمایه اجتماعی است) امکان دستیابی به اهداف مشترک اجتماعی وجود نخواهد داشت. به خاطر اهمیت این مسئله است که علی(ع)، برخی مسئولان حکومتیِ خود را دستور به جلب
اعتماد عمومی می دهد.(۱۰)
اساسی ترین عامل جلب اعتماد عمومی، پایبندی رهبران اجتماعی و مدیران جامعه به تعهدات اجتماعی آنان است. برای روشن شدن موضوع، مثالی می زنیم: یکی از تعهدات مسئولان
جامعه، حقوق یکسان قائل شدن برای افراد مختلف جامعه است، مثلاً به شکل قبیله ای فکر نکنند، اموال عمومی و امکانات جامعه را جهت قشر خاصی صرف نکنند، برخورد قانونی
مساوی با زیرمجموعه خویش و گروههای مختلف اجتماعی داشته باشند، و…
اگر رهبران اجتماعی و کسانی که صاحب منصب و مقام اجتماعی اند به این تعهدات وفادار باشند، صداقت و راستی خویش را به مردم و جامعه اثبات می کنند که تأثیر فراوان در جذب
دلهای مردم دارد.
پذیرش صداقت مدیران جامعه که با پایبندی به تعهدات اجتماعی به دست می آید، موجب همدلی مردم با آنان و قابل تحمّل شدنِ نارساییها و کمبودهای اجتماعی می شود و بالعکس،
شکستن تعهدات اجتماعی خشم مردم را به دنبال خواهد داشت، چنان که در این کلام امام علی (در سفارش آن حضرت به برخی مسئولان حکومتی خویش در وفاداری به پیمان) جلوه گر
است: «مبادا مردم را وعده ای داده، سپس خُلف وعده نمایی!… که خلاف وعده عمل کردن، خشم خدا و مردم را برمی انگیزد».(۱۱)
مَناصب اجتماعی، امانت مردم اند
مسئولیتهای اجتماعی، امانتهایی هستند که افراد و گروههای اجتماعی به فرد یا افراد خاص می دهند و چنانکه گفتیم، سپردن این امانتها، توأم با تعهداتی است که از آن افراد، گرفته
می شود. تنها کسانی می توانند امین مردم و جامعه باشند که به تعهدات خویش احترام بگذارند. در این صورت، دلهای مردم به سوی آنان می گراید و در صورت شکستن تعهدات و خیانت در
امانتی که از طرف جامعه به آنها سپرده شده، دلهای مردم، ناآرام و در نتیجه متوحّش می شود و دلهای وحشت زده، هرگز به نظام وحشتزا نمی گرایند.
برقراری یک نظام اجتماعی در گرو گرایش دلهای افرادی است که در زیر سایه آن حکومت به سر می برند و در این صورت، آن نظام اجتماعی مورد تکریم و حمایت همه جانبه امّت قرار
می گیرد. این، هنگامی میسّر است که رهبران اجتماعی در تعهدات خویش نسبت به امانتی که در اختیار دارند، (یعنی سِمتها و مسئولیتهای اجتماعی) خیانت نورزند. از این رو، خیانت
مسئولان در میثاقهای خویش موجب فروپاشی نظام اجتماعی و پراکندگی اجزا و عناصر آن خواهد شد.(۱۲)
اعتماد مردم نسبت به مدیران اجتماعی و گرایش دلهای آنان نسبت به رهبران جامعه به حدی است که امام(ع) آن را از بهترین چیزهایی می داند که مایه روشنی چشم زمامداران می شود.
و روشن است که محبت دلهای مردم نسبت به مسئولان، در سایه احساس امانتداری و امین بودن آنان جوانه می زند ؛ یعنی خیانت نکنند(۱۳) و در تعهدات مربوط به مَناصب اجتماعی ای که
اشغال کرده اند، کوتاهی نورزند.(۱۴)
وفاداری مردم به تعهدات اجتماعی و جلب اعتماد رهبران
مردم هر جامعه، تعهداتی نسبت به مسئولان جامعه خویش دارند که سرمایه اجتماعی مهمی برای آن مسئولان است.
شاید ضروری ترین نیاز مدیر یک جامعه، کسب اعتماد مردم آن جامعه باشد. زمانی فرد یا افراد می توانند مدیریت یک جمع را بپذیرند و یا وارد اقدامات مهم اصلاحی برای جامعه شوند
که از اعتماد عمومی (در حمایت از برنامه های خویش) از سوی جامعه، مطمئن گردند، و این، زمانی به وجود می آید که مسئولان جامعه، مردمِ آن را در پایبندی به میثاقهای اجتماعی، وفادار
بدانند.
اگر گروههای اجتماعی، نسبت به تعهدات اجتماعی ای که در قبال مسئولان جامعه دارند، وفادار نباشند و چندین بار، آن را نقض کنند، اعتماد رهبران جامعه ما نسبت به آنها، سلب خواهد
شد و هرگز با تکیه بر تواناییها و حمایت مردم، وارد اقدامات سرنوشت ساز نخواهند شد و چه بسا در اجرای برنامه ای اجتماعی، به خاطر همین نقض عهدها، سست شده، از ادامه دادن آن
منصرف گردند و از دستیابی به اهداف گروهی باز بمانند و شکست بخورند.
در تاریخ ملّتها، نمونه های زیادی از پیمان شکنی مردم وجود دارد که موجب تغییر استراتژی رهبران و یا شکست آنان در عرصه های اجتماعی شده است که ذکر برخی از آنها مناسب
است:
۱ . امام حسن(ع) به خاطر عدم پایبندی یاران و امت آن حضرت به پیمانی که با آن عزیز بسته بودند، مجبور به پذیرش قرارداد تحمیلی صلح با معاویه شد. خیانتهای مکرر امت در عصر
آن امام(ع) باعث بی اعتمادی آن حضرت نسبت به آن مردم شد و طبعا نتوانست با تکیه بر حمایت آنان به جنگ با معاویه ادامه دهد. این حقیقت را خود آن حضرت، چنین بیان می فرماید:
«به خدا سوگند که اگر یاوری می یافتم، شب و روز با او (معاویه) جنگ می کردم؛ ولی شناختم اهل کوفه را و دانستم که ایشان به کار من نمی آیند. عهد و پیمان ایشان را وفایی نیست و بر گفتار
آنان اعتمادی نیست».(۱۵)
۲ . اواخر دوره حکومت امام علی(ع) ص
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 