پاورپوینت کامل یک آسمان ستاره ۶۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل یک آسمان ستاره ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یک آسمان ستاره ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل یک آسمان ستاره ۶۰ اسلاید در PowerPoint :
۳۶
برخی خوشبختی را وارونه می بینند و آن را با بخت خوش، یکسان می پندارند و برخی آن را در خوشی و خوشگذرانی خلاصه می کنند. راستی خوشبختی چیست و خوشبخت کیست؟ واژه ای
پرتکرار و گوش نواز و همزاد خیالها و آرزوهای انسان از ژرفای تاریخ تاکنون، پیشینیان آن را به ستارگان آسمان ارتباط می دادند و پسینیان آن را به زمینیان. خوشبختی با کامرانی، کامیابی،
رستگاری و موفقیت هم معناست؟ خوشبخت چه دارد که بقیه ندارند؟ آیا خوشبختها با بقیه فرق دارند؟ معیار ما برای نشان دادن انسانهای خوشبخت چیست؟ آیا خوشبختی در امکانات
مادی (مانند ثروت و ماشین خوب و خانه بزرگ) و روزیِ فراوان و همسر مهربان و فرزندان صالح خلاصه می شود؟
معیار سنجش خوشبختی
ما درباره خوشبختی انسان می اندیشیم، پس باید خوشبختی را در ارتباط با نیازها و خواستهای او مطرح کنیم. این بدان معناست که گستره نیازهای ما بر تعریف ما از سعادت و
خوشبختی تأثیر می گذارد. اگر ما به خوراک و پوشاک نیازمندیم، انسانِ فاقد آنها، خوشبخت نیست.(۱) اگر ما به آرامش روحی و رضایت درونی نیاز داریم، بدون آنها، طعم سعادت را نمی چشیم
و اگر نیازهای بزرگ تر و پردامنه تر داریم، ارضای نیازهای موقّت، خوشبختی نمی آورد و اگر ما برای همیشه خواهیم بود، نیازهای جاودانه نیز خواهیم داشت و اگر آنها را برآورده نسازیم،
سعادت ابدی نخواهیم داشت. چه کسی این نیاز (جاودانگی) را می شناسد؟ و چه کسی راهنمای آن است؟
راه خوشبختی
خوشبختی یک پاره خط محدود نیست؛ نیم خطی است که از تولد آغاز می شود و تا بی نهایتِ جاودان، امتداد دارد. خوشبختی ویژه دوران جوانی و بهار زندگی نیست و زندگی هم یک نقطه
ساکن نیست. خوشبختی بر دوش زندگی ره می سپارد و با شمارش ستاره ها، کوله بار آخرت را پر می کند. سعادت از پس یک حرکتِ با نشاط و مستمر و مداوم، در طول عمر ما پدیدار می شود.
حاصل پیکار همیشه ما با شیطانِ برون و شهوتِ درون و نتیجه پیروزی حکمت و اندیشه در میدان مبارزه با جهالت است. پس نباید نشست و ناامید شد و نباید خسته و مانده گشت. سعادت،
دور است امّا رسیدنی؛ در همین راه باشیم و بیرون نرویم، قطعا می رسیم. خرابی وسیله را می توان تعمیر کرد و موانع راه را زدود، مهم، در راهْ بودن است.
راهنمای خوشبختی
راهنمای راه ، کسی است که یا راه را تا انتها رفته است و یا نقشه آن را در دست دارد. سازنده ما می تواند نیازهایمان را به ما بشناساند و طریقه برآورده ساختن آنها را به ما بگوید و اگر آن را
عملی کنیم و در مسیر پیشنهادیِ او قدم برداریم، به مقصد و نقطه کمال خود می رسیم. او ما را شکل داده و در انتهای مسیر، دو سرا برای ما ساخته است و «خوشبختی» و «بدبختیِ» ما را در
آمدن به یکی از آن دو سرا دانسته است. خوشبختی را در آمدن به بوستان رضایت و رهنمون شدن به بهشت جاویدش، و بدبختی را ره بردن به دوزخ گفته است. دوستان و همنشینان
سعادتمند ما را در سرای سعادت، معرفی کرده و همراهان ما را در دوزخ نیز شناسانده است.(۲) یعنی راهنمای ما، معیاری نیز برای خوشبخت بودن معرفی کرده است. به مقصد رسیدن یعنی
هم در راه بودن و هم رفتن؛ منحرف نبودن و تنبلی نکردن.(۳)
راهنمای ما، همان آفریننده ماست و او مسیر سعادتمان را ترسیم کرده ، علامتهای آن را نیز برافراشته است. او از میان ما آن کسی را که جدّیت و تلاش بیشتری می داشته برگزیده و در
این مسیر، او را پیش تر از ما به پیش برده است. سپس آنان را بر سر دو راهیهای زندگی و پیچ و شیبهای تند و خطرناک آن، گمارده است تا ستارگان هدایت و چراغهای نورافشانِ مسیر
باشند. اینان پیامهای هدایت را به زبانهای گوناگون، به گوش ما رسانده اند و پیام مکتوب الهی (قرآن) را نیز معنا نموده اند.(۴)
رهنمودهای این بزرگان را در طی طریق سعادت می خوانیم؛ ابتدا، عوامل خوشبختی و سپس موانع آن را و روشن است که تنها شنیدن و به گوش سپردن، حاصلی ندارد و هرچه هست در
عمل و اطاعت از این رهنمودهاست.(۵)
الف . عوامل خوشبختی
۱) عزم و حزم
پیمودن راه، جدیت و اراده و تصمیم می خواهد و دویدن و نایستادن، پیش رفتن و عقب نماندن و این همه را با چشم باز دیدن و پاییدن و نخوابیدن. و این دو ، معنای عزم و حزم اند. جدّیت
و تلاش، و دوراندیشی و احتیاط (تفکّر و تأمل)، شرط رسیدن و سلامتْ ماندن است. هرگاه این دو در کنار هم گردآیند، سیمای خوشبختی به روشنی پدیدار می شود و خورشید سعادت در افق
زندگی می تابد.(۶)
۲) ایمان و امید
عزم راسخ برای پیمودن راه خوشبختی و کنار زدن یک یک موانع در زمینه ای می روید که به درستی راه ، ایمان داشته باشیم و رسیدن به مقصود سعادت را باور. یقین به درستی راه و امید
به رسیدن، پای طلب می دهد و دست تلاش و عزم وصول. شوق به بهشت سعادت، ما را می کشد و حتی آنجا که به زمین بیفتیم، دست ما را می گیرد و با خود می برد.(۷)
لبخندهای طلایی خورشید در هر صبح دلپذیر، خبری از آن سوی شب می آورد و هزاران پرتوِ به زمین رسیده، راه را به ما نشان می دهند. به سوی کرانه ها، آن دورها، با باور تمام، پاداشت
در انتظار توست و آرامش جاودانی به امید دیدار تو. خود را برسان. شک مکن؛ از یقین، بهره بجوی!(۸)
۳) دست توفیق خدا
برخی بر این باورند که خوشبختی با بخت و اتفاق ارتباط دارد و به آنچه در پیشانی فرد نبشته، وابسته است. پیشوایان طریق سعادت، این ارتباط را نپذیرفته، خوشبختی را نتیجه جدّیت و
تلاش انسان و زمینه سازی الهی می دانند. یعنی یک سوی ریسمان خوشبختی، در دستان خود ماست، اگرچه سوی دیگرش در دست توفیق خداوند؛ امّا دست توفیق خداوند و دست رحمت
گسترده او یکی است و اگر عزم و جزم ما را دید، دست توفیق را پیش و زمینه عمل نیک ما را فراهم می آورد. پس از آن ، اختیار با ماست، اگر انجام دهیم و پیش رویم، دست توفیق خدا را
فشرده ایم و وای بر ما اگر حتی این قابلیت را در خود نبینیم که خدا دست ما را بگیرد و وای بر ما که به گونه ای باشیم که خدا ما را به حال خود واگذارد.(۹)
۴) اندیشیدن
فکر آدمی، جوهره جان اوست و آدمی است و اندیشه اش . هر گام انسان به پیش یا پس، باید از اندیشه او پیروی کند و هر تصمیم او باید بر اساس سنجش و خردورزی و تأمّل و تفکر باشد.
اندیشه، راهنمای جان و چراغ راه است و از این رو، جزو همیشگی ساختار «سعادت» و نور راه «هدایت» و رکن منزل «خوشبختی» است. به همین دلیل، امام صادق(ع) کسی را خوشبخت
می داند که لحظه هایی را برای خلوت گزیدن و اندیشیدن تدارک بیند(۱۰) و گوشه هایی از دل و دماغ خود را بدان اختصاص دهد و آنچنان در دنیا و کارهای مربوط به آن، فرو نرود که غرق گردد و
در گرداب افتد و از مسیر، بیرون برود.
در کنار کارهای روزمره و شلوغیهای زندگی، گاه به گاه نیز با خود خلوت کنیم و راهِ آمده را بنگریم و مسیرِ پیش رو را ترسیم کنیم. آسان است؛ لختی از مرکب، پایین آیید و بیاسایید!
۵) دانش
دانش، چراغ اندیشه است و نور دل. ره سپردن بدون نور، گام زدن در کویر گمراهی است و از این رو، نمی توان کسی را که بدون نور علم، حرکت می کند، راهیِ منزل سعادت دانست. پیشوای
ششم ما در همین باره می فرماید: «سزاوار نیست کسی را که دانشمند نیست، خوشبخت بشماریم».(۱۱) و البته شرط سودمندی این علم، عمل است. صِرف داشتن دانش، مهثر و کارگشا نیست؛
بهره برداری از آن و عمل کردن به مقتضای آن، کارایی دارد. پا برای دویدن است و چشم برای دیدن . اگر ندویم و چشم را فرو بندیم، با انسان ناتوان و نابینا، چه تفاوتی داریم؟ کفران نعمت
نیز کرده ایم. این نکته نیز از سخنان پیشوایان ماست. امام علی(ع) می فرماید: «به دانشْ عمل کنید تا خوشبخت شوید».(۱۲)
دانش، آن اندازه مهم است که برای آنان که از این بهره الهی محروم اند، همنشینی با دانشمندان را توصیه کرده اند تا از عامل مهثر سعادت، دور نمانند.(۱۳)
۶) حقگرایی
زندگی، بر محور واقعیتهای هستی می گردد و راه یافتن باطل و پوچی، آن را به درّه نیستی و سقوط می کشاند. با حق بودن و حقیقت را باور داشتن و با آن چرخیدن و زندگی کردن، ما را در
راه، نگاه می دارد و کِشته و حاصل کار ما را از گردونه، بیرون نمی ریزد. یک چرخش باطل در این مدار، ما را با نیروی گریز از حق، به فرسنگها دورتر از مسیر ، پرتاب می کند که بر فرض توبه و
بازگشت، فرصت ما کم گشته است.
بیندیشیم به سخن حقیقت مند امام علی(ع): «در همراهی حق، خوشبختی به وجود می آید».(۱۴) به یاد داشته باشیم که باطل گرایی، خودمحوری، لجاجت و تعصّبهای بی اساس، همگی، دور
شدن از حقیقت جاری هستی است و نوعی دوری از راه خوشبختی.
۷) رضایت و قناعت
انسان به سبب طبیعت کمالجوی خود، هماره در پیِ چیزی است که بهتر از آن، چیز دیگری نباشد و در هر حرکتی به دنبال کسب منزلت اول و قلّه افتخار آن است. این احساس آمیخته با
سرشت ما، اگر در میدان مطلوبهای فانی و زودگذر قرارگیرد، حاصل آن، خوشی موقّت و سپس یک عمر حسرت است؛ حسرت تبدیل سرمایه های وجودی خود به چیزهایی ناپایدار و کم بها.
امّا اگر این احساس و این نیروی درونی در طلب اشیای حقیقی، پایدار، جاویدان و پرارزش باشد، ما را به خوشبختی حقیقی نزدیک می کند. راهنماییِ پیشوایان خوشبختی در این میان
چنین است: آنچه از دنیا و اشیای کم قیمت و کم عمر آن دست یافته ای، خشنود و قانع باش و در طلب لذتهای جاویدان و پایا باش.(۱۵) دیگر توصیه های امامان(ع) درباره زهد و بی رغبتی به
دنیا و نیز بخشش آنچه در دست داریم و سخاوتمند بودن نیز در همین جهت، توجیه می شوند.(۱۶)
۸) دوری از کینه و حسد
کینه توزی و حسدورزی، از ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 