پاورپوینت کامل خداکجاست؟ ۳۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خداکجاست؟ ۳۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خداکجاست؟ ۳۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل خداکجاست؟ ۳۶ اسلاید در PowerPoint :

۱۴

«اگر خدا حضور دارد، چرا رنج بردنِ ما را مجاز شمرده است؟».

استفان کوچولو، آنچه را که امیدوار بود، به دست نیاورد: یک دیدار از
دنیای دیزنی؛(۱) امّا فقط نَوَد دقیقه از دیدارش نگذشته بود و قبل از اینکه
بتواند با میکی موس (یکی از شخصیتهای کُمدی مورد علاقه اش)،
عکس بگیرد، مُرد. استفان از نارسایی قلبی مادرزادی رنج می بُرد. مرگ
بر هر نَفَسش سایه انداخته بود. قبل از اینکه او واقعا بفهمد زندگی
چیست، مرگ، جانش را گرفت. او فقط سه سال داشت. چرا؟ چرا خدا
اجازه می دهد بچّه های کوچولویی مثل استفان بمیرند؟

خیلیها این سهال را می پرسند که: خدا کجاست؟ وقتی ما بیشتر به
خدا احتیاج داریم، او کجاست؟

در بروکلین (شهری در غرب آلمان)، انفجار یک معدن زغال سنگ،
زندگی ۵۱ نفر از معدنچیان را گرفت. آنها مردانی سختکوش بودند.
خیلیهایشان پدرها و شوهرانی دوست داشتنی و مهربان بودند که
زندگی شان را صرف تأمین و نگهداری خانواده هایشان کرده بودند.
منظره زنان گریان و خانواده هایی که سوگوارِ از دست دادن عزیزانشان
بودند، به طور چشمگیری نشان دهنده اندوه آن واقعه بود. مردم، دلواپس
و نگران می پرسند: «خدا کجا بود؟ چرا خدا این چنین بدبختیهای
وحشتناکی را جایز شمرده است؟».

چرا جنگ؟ بر طبق برآوردها، در جنگ جهانی اول، بیش از هشت
میلیون از خدمه نظامی بین اوت ۱۹۱۴ و نوامبر ۱۹۱۸ کشته شدند.
میلیونها نفر از غیر نظامیها هم به طور غیر مستقیم، جان خود را از دست
دادند. به علاوه میلیونها نفر دیگر از مصدومیتهای خانمان سوز و دردناک
رنج می بردند. جنگ جهانی دوم هم تقریبا در همان منطقه و به خاطر
بعضی از دلایل مشابهِ جنگ جهانی اول رخ داد. از دست دادن زندگی و
حوادث وحشیانه و مصدومیتهای فلج کننده به طور بهت آوری رو به
فزونی می رفت. تازه وقتی جنگ جهانی دوم پایان پذیرفت، جنگ و
کشتار در ویتنام، کره و خاورمیانه آغاز شد. در جاهای دیگری از زمین،
صدها جنگ محلی هم شعله ور شدند. چرا خدا این همه رنج را جایز
شمرده است؟ چرا جنگ را مجاز می داند؟

قحطی در بسیاری نقاط روی زمین، ما را متأثر و ناراحت کرده است.
دانه ها نمی رویند. حیوانات، دیگر نمی توانند بیشتر عمر کنند و گرسنگی
در خیلی از مناطق، مشهود است. مردم می پرسند: چرا خدا روا شمرده
است که بلاهای طبیعی که موجب قحطی و گرسنگی، بیماری و مرگ
می شود بر سر مردم فرود آید؟ خدا کجاست؟

در قرن نوزدهم فردریک نیچه (فیلسوف آلمانی) ادعا کرد که خدا
مرده است. برترانْد راسِل (فیلسوف و ریاضیدان معاصر انگلیسی)
عباراتی چشمگیر و سنگین در مقاله های نامشهورش نوشت که سعی
می کرد ثابت کند خدا هرگز وجود ندارد یا بر طبق گفته خودش: هیچ
سرچشمه اوّلی در جهان نبوده و نیست. امّا اشخاص واقع بین بهتر
می دانند که جزئیات بافته شده تو در تویِ این ترکیب زمین و چرخه
زندگی، وجود منشأ نخستین را اثبات می کند.

بزرگی بُهت انگیز جهان ما، با توده های تقریبا غیر قابل شناسایی و با
فواصل طولانی [در فضا] این را ادعا می کند که خدا وجود دارد.
مخلوقاتش نیز این را ثابت می کنند؛ زیرا حضور نامرئی او در خلقت
جهان به وضوح دیده می شود و توسط چیزهایی که خلق کرده، فهمیده
می شود. حتی قدرت ابدی و اُلوهیّتش با حدی آشکار است که هیچ
عذری پذیرفته نیست.

بازگشت به آغاز

همان طور که در آیه یکم از سوره ۴۱ آمده که: «نادان در قلبش گفته
که خدایی وجود ندارد»، اگر خدا وجود دارد ـ که وجود دارد ـ ، چرا جهان
باید با مشکلات نفس گیر و ویرانگری مواجه شود؟ چرا از ابتدا تا انتهای
تاریخِ انسان، این همه رنج و درد وجود داشته است؟ چرا خداوند این
چنین مصیبتهایی را مجاز دانسته است؟

دلیلی برای اینکه چرا انسانها خودشان را ظاهرا فرو رفته در
مشکلات غیر قابل حل می بینند، وجود دارد؛ دلیلی مبنی بر اینکه چرا
انسانیّت از اغتشاش و جنگ در سرتا سر تاریخ رنج می برده است؛ دلیلی
برای اینکه چرا امراض علی رغم بهترین تکنولوژی و فهم علمی (که
انسان به دست آورده)، زمین را دچار نابودی و ذلت کرده، منطق و دلیل
مشخصی وجود دارد مبتنی بر اینکه چرا خدا همیشه برای نجات انسان
از خشکسالیها، قحطیها و ناراحتیها پا در میانی نمی کند؟ چرا کودکان
کوچکی مثل استفان، خیلی زود مریض می شوند، رنج می برند و
می میرند؟ چرا معدنچیان هلاک می شوند؟ حال، وقتش رسیده که
بپرسیم: چرا؟

برای فهمیدن اینکه چرا زمین با مصیبت و گرفتاری آمیخته است و
چرا تاریخِ انسانیت با خون و رنج نوشته شده، باید به آغاز خلقت و ریشه
خود برگردیم. معتبرترین منبعِ در دسترسی که آغاز و منشأ انسان را
نشان می دهد، «کتاب مقدّس»(۲) است. در آغاز، خدا بهشت و زمین را
خلق کرد. انجیل به وضوح می گوید: «هیچ چیز دیگری وجود نداشت».
خدا به بزرگی از ابعاد دیگری ـ فراتر از آن ابعاد فیزیکی ای که ما
می شناسیم ـ جهان را خلق کرد. بعدها خداوند، زوجها را آفرید. «پس
خدا انسان را آفرید، مذکر و مهنث». به والدین اصلی ما یک قانون ساده
اولیه داده شده و حقّ انتخابی که آن را ادامه دهند. در ارتباط با آن
انتخاب، خدا آنان را از کیفر انتخابِ راه اشتباه، آگاه کرده بود و خداوند به
ایشان گفت: «از میوه هر درختی در این باغ می توانید آزادانه بخورید،
بجز درخت سیب که اجازه ندارید از آن بخورید ؛ زیرا روزی که از آن
درخت بخورید، مطمئنا خواهید مُرد». والدین اولیه ما راهِ اشتباه را
برگزیدند. آنان نتوانستند در مقابلِ وسوسه امتحان کردنِ درخت سیب،
مقاومت کنند. می توانستند هر کدام از درختان بی شماری را که خداوند در
اختیارشان گذاشته بود، انتخاب کنند که شامل درخت زندگی هم می شد.

در این نمایش سمبولیکِ ترتیب داده شده از سوی