پاورپوینت کامل سنّت و نوگرایی ۴۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سنّت و نوگرایی ۴۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سنّت و نوگرایی ۴۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سنّت و نوگرایی ۴۳ اسلاید در PowerPoint :
۳۰
واژه «مُدِرن» به معنای «امروزی» و «جدید» است و مُدرنیسم یعنی: نوگرایی، امروزی شدن و نگاه نو به هستی و زندگی آدمی.
اصطلاح «مُدرنیته» اولین بار در آثار ژان ژاک روسو (فیلسوف فرانسوی) در قرن هجدهم به کار رفت. در فارسی معمولاً کلمه «تجدّد» را برابر «مدرنیته» به کار می برند که با
«تجدّد گرایی (مُدرنیسم)»، تقریبا مترادف است و کاربرد مشابهی دارد.(۱)
ویژگی اصلی مدرنیته، تحوّل دائمی و پویایی است. بنابراین می توان از تعبیر پیتر آزْبورْن (جامعه شناس معاصر امریکایی) استفاده کرد که مدرنیته را بیانگر تازگی و نو بودنِ
زمانِ حال به عنوان گسست و انقطاع از گذشته می داند. مدرنیته (به عنوان نهضتی فکری که همچنان ادامه دارد) همواره خود را در ستیز و چالش با کهنگی، کهنه پرستی و
عقب افتادگی قرار می دهد.
بیشتر پژوهشگران، آغاز پیدایش مدرنیته را از قرن هجدهم میلادی می دانند و برخی نیز آغاز تدریجی این دوره را از اواخر قرن پانزدهم میلادی و مقارن با رُنسانْس(۲)
دانسته اند. مدرنیته در جوامع غربی تا آن جا که توانسته و تقریبا در همه عرصه ها جولان داده است ؛ عرصه هایی چون: دین، معرفت شناسی، اخلاق، سیاست، هنر و ادبیات.
از آن جا که مدرنیته مدّعیِ ارائه بهترین شیوه زیستن است و همواره وعده و بشارت رسیدن به سعادت را داده است، خرافات، موهومات، زودباوری ها و… را تا حدّ زیادی از ذهن
جامعه غربی زدوده است و با تأثیر گرفتن از عصر روشنگری،(۳) خِردگرایی و روش های علمی را مبنای کار خود قرار داده است.
بسترهای زمینه ساز مدرنیته
زمینه های گوناگونی سبب پیدایش مُدرنیته شده است. شرایط اجتماعی مختلف و عوامل زیادی باعث شد که بشر امروز، مدرنیته را بیافریند که ما در این مختصر، تنها به
برخی از آنها اشاره می کنیم.
عصر مدرن را می توان از جهتی زاییده دوره رُنِسانْس دانست (گفتیم که کسانی هم شروع مُدرنیته را مقارن همین زمان دانسته اند). در هر حال، حتّی اگر شروع این عصر را
مقارن رنسانس ندانیم، باز هم باید گفت که بی شک، حوادث دوره رنسانس، بستری برای پیدایش مدرنیته بوده است.
در اواخر سده های میانه (قرون وُسطا) به تعبیر تیتوس بورْکْهارْت (متکلّم آلمانی قرن شانزدهم): «رفتار افتضاح آمیز پاپ ها و اصحاب کلیسا، اعتبار نهادِ دین را در میان مردم
به شدّت تنزل داد». کلیسا دیگر نتوانست روح و ذهن مردم را با تأکید بر آخرت گرایی قانع سازد و جامعه غربی نیاز به فرهنگی نو و دنیایی را احساس می کرد. دوره رنسانس،
موجب گسترش جریان های متنوّع فکری و فلسفه پردازی های سیاسی ـ اجتماعی گردید. این عصر (که به «عصر نوزایی» نیز تعبیر شده است) از قرن چهاردهم میلادی شروع
شد و تا قرن شانزدهم ادامه یافت. در قرن شانزدهم بود که اصلاحات دینی در جهانی مسیحی به رهبری مارتین لوتر آغاز گشت. به طور مثال در سال ۱۵۱۷م، لوتر در رساله
معروف خود، فروش عفو و بخشش الهی و فروش غرفه های بهشت توسط کلیسا، معصومیت پاپ ها و فساد موجود در میان اولیای کلیسا را به شدت مورد حمله و انتقاد قرار داد. در
همین زمان بود که مذهب «پروتستان» تأسیس شد. پروتستان ها، بر خلاف کاتولیک ها، تنها متن کتاب مقدّس و برداشت های فردی (و نه برداشت های پاپ ها و کلیسا) را
معتبر می دانستند.
اواخر قرن هفده و قرن هجده، عصر «خِرد» نام گرفت. در این دوره تحولات چشمگیری در زمینه های علمی ـ فکری به وجود آمد که بر مبنای اصول خردگرایی و
پیشرفت باوری بود.
انقلاب صنعتی
یکی از ارکان ساختمان مدرنیته و یکی از رویدادهای مهم که در پیدایش تمدن جدید و حتی در تحوّلات آن، اثر فراوان داشته است، انقلاب صنعتی (۱۷۵۰ ـ ۱۸۰۰) است.
تحوّلات صنعتی در جهان از نیمه دوم قرن هجدهم و از انگلستان آغاز شد و تا نیمه قرن نوزدهم استمرار داشت. ویژگی مهم این تحولات، در روی آوردن بشر به «ماشین»
است. اطلاق نام «انقلاب» بر این رویداد، نشان دهنده دگرگونی های اساسی در جامعه آن زمان است ؛ دگرگونی هایی که از جهان غرب آغاز شد. علاوه بر عوامل نامبرده،
رخدادهای گوناگون دیگری چون انقلاب های سیاسی (از جمله انقلاب فرانسه)، برآمدن نظام های جمهوری و دموکراتیک و… از عوامل شتاب دهنده روند مدرنیته بوده اند.
اصول مدرنیته
مهم ترین اصول مدرنیسم به قرار زیر است:
۱ . علم گرایی: رویّه مدرنیسم، علم گرایی به معنای الگو قرار دادن روش علوم تجربی در همه عرصه های معارف بشری و در تمامی شئون زندگی بوده و هست. به عبارت
دیگر، اندیشه مدرنیستی بر این باور است که یگانه راه وصول به معرفت حقیقی در همه حوزه های معرفتی، راه تجربه حسّی است.
۲ . عقل گرایی: یکی از محوری ترین مؤلّفه های مدرنیته، عقلانیت است، به معنای ضرورت «معقول» بودن و «پذیرفته عقل جمعیِ بشر» بودن در همه حوزه های فکری و
رفتاری.
۳ . پیشرفت باوری: اعتقاد به پیشرفت مستمر و بی وقفه قافله بشر در طول تاریخ، یکی دیگر از این محورهاست.
۴ . مادی گرایی: در معنای عام، بیانگر این است که در مقام عمل باید امور و منافع مادی را بر امور غیرمادی مقدّم کرد و معنای خاص آن، معادل با این اعتقاد است که تنها
ماده و مشتقات آن، از واقعیت (یا همان اصالت) برخوردار است.
۵ . لیبرالیسم: تأکید بر آزادی خواهی مبتنی بر فردگرایی و حقوق فردی نیز یکی دیگر از این محورهاست. مفاهیم مهمّی که زیرمجموعه لیبرالیسم قرار می گیرند، عبارت اند
از: قرارداد اجتماعی، حقوق طبیعی، آزادی، تسامح و تساهل، سرمایه داری و اقتصاد آزاد.
۶ . انسان گرایی (اومانیسم): از دیدگاه مدرنیسم، انسان در مقام و مرتبه ای است که همه چیز باید در خدمت او قرار گیرد.
۷ . سنّت ستیزی: عطش مدرنیسم به آنچه تازه است، باعث شده که مدرنیسم با هر سنّت قدیمی یا پایداری مخالفت ورزد.
بحران های مدرنیته
مدرنیته ای که سنّ آن بیش از سه قرن است، پدیده ای نیست که بتوان به سادگی در مورد آن قضاوتی همه جانبه داشت ؛ اما قدر مسلّم این است که مدرنیسم، در طول تاریخ
حیات خویش، دچار بحران ها و چالش های گوناگون شده است. از جمله، تکیه صِرف بر عقل و دوری از احساس و ایمان، باعث سستی بنیان جوامع مدرن گردیده است. به
عنوان اولین اعتراض ها به الگوی مدرنیته و عنصر خشکِ عقلانیت آن، باید از نهضت «رُمانتیسم» نام برد.
رمانتیک ها نسبت به غفلت یا تغافل متفکّران عصر روشنگری نسبت به مقولاتی چون ایمان، معترض بودند. روسو در قرن هجده از اوّلین های این گروه بود. شارْل بودْلر،
شاعر فرانسوی (نیمه دوم قرن نوزده) در شعر «پرسه زن»، تصویری از جامعه مدرن پاریس عصر خود را نشان می دهد. انسانی که بودلر به عنوان نماد انسان مدرن ترسیم
می کند، یک انسان ولگردِ پرسه زن است، که بی هویت و پا در هوا از سنّت ها و گذشته، بریده و پناهگاهی تازه نیافته است.
مارتین هَیدگِر (فیلسوف آلمانی معاصر)،
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 