پاورپوینت کامل فرصت درخشیدن ۳۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فرصت درخشیدن ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فرصت درخشیدن ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل فرصت درخشیدن ۳۲ اسلاید در PowerPoint :

۸۲

نگاهی به داستان «ماجرای یک ساعته»

ماجرای یک ساعته، نمایشی است کوتاه برای رسیدن
به احساسی بزرگ ؛ فاصله میان زندگی و مرگ انسانی
که گویی هرگز فرصت نکرده درباره خود بیندیشد. خبر
فوت همسر، فرصتی است تا زنی به خود بیاید و آزاد و
بدون قید و بند، به خویشتن خویش بیندیشد. اگرچه
این فرصت، کوتاه است و پس از ساعتی خبر مرگ با
حضور مرد در مقابل او تکذیب می شود و زن را از پا در
می آورد، اما جرقه ای است که پرتو حقیقتی نورانی در
زندگی زن می تاباند. در این فاصله کوتاه، عشق و
اعتماد به نفس در مقابل هم قرار می گیرند و
خوشبختی به شکلی که زن آرزومند آن است در
«ساعتی» ظهور می کند. زن، خواهان آزادی روح و
جسم است و می پندارد زندگی او با همسرش این
آزادی را از او سلب کرده است و از آن، به سماجت
احمقانه ای که مردان و زنان گمان می کنند به آنان حق
تحمیل اراده شخصی شان را به همنوع می دهد، به
عنوان نشانه ای از تسلیم یاد می کند و حالا که شوهر
نیست می پندارد آزادی خود را به دست آورده است.

در آن لحظه اشراق، هنگامی که با خود اندیشید،
دریافت که نیّتش چه دوستانه، چه ظالمانه، باعث
نمی شود که عملش چیزی کم تر از جنایت به نظر برسد.
با این وجود، گهگاه به او عشق می ورزید؛ اما اغلب
دوستش نداشت. چه فرقی می کرد؟ عشق، این راز سر
به مُهر، در برابر تصاحب اتّکا به نفسی که یکباره چون
قوی ترین ضربان هستی اش بازشناخته بود چه ارزشی
داشت؟ همچنان پیش خود زمزمه می کرد: «آزاد! جسم
و روح آزاد!».

زن، همان طور که نویسنده توصیف می کند در
لحظه اشراق قرار می گیرد ؛ لحظه ای که خود را در آزادی
کامل با زندگی و طبیعت پیوند می زند و به زیبایی و
آرامش با شکوهی می رسد. در آغاز داستان، اطرافیان
نگران اند که به خاطر بیماری قلبی او خبر مرگ
همسرش را چگونه به او بگویند ؛ اما وقتی زن، خبر را
می شنود به اتاقش پناه می برد، کنار پنجره می نشیند و
زندگی را از زاویه ای دیگر، نگاه می کند.

وقتی که ماجرا را شنید مانند بسیاری از زنان که
همین خبر را می شنوند در قبول اهمیت آن، دچار
درماندگی نشد. توفان اندوهش که فرو نشست، تنها
به سوی اتاقش رفت. نگذاشت که کسی همراهش برود.
آن جا رو به پنجره باز، صندلی راحت جاداری قرار
داشت. از شدت خستگی جسمی که تنش را تسخیر
کرده بود و گویی به روحش نیز نفوذ می کرد، در صندلی
فرو رفت. در میدانگاهی باز، جلوِ خانه اش تارک درختان
را می دید که با زندگی نوبهاری به جنبش درآمده بودند.
بوی خوش باران در هوا پیچیده بود. پایین، در خیابان،
دوره گردی جنس هایش را فریاد می زد. نغمه آوازی که
یک نفر در دوردست می خواند، به طور مبهم به گوش
می رسید. گنجشکان بی شماری بر لبه بام ها جیک جیک
می کردند. تکه هایی از آسمان آبی، این جا و آن جا از
میان ابرهایی که در سمت غرب رو به پنجره او به هم
رسیده و روی هم توده شده بودند دیده می شد. او
نشسته بود و سرش روی پشتی صندلی افتاده بود و
تکان نمی خورد ؛ جز هنگامی که هق هق گریه ای تا
گلویش بالا می آمد و او را چون کودکی که با گریه
خوابیده است و همچنان در خواب گریه می کند، تکان
می داد…

نگاه غیرمتعارف زن به منظره پشت پنجره،
حکایت از نوعی آرامش و خوشبختی درونی دارد که در
آن لحظه کوتاه به آن رسیده است. صندلی راحتی،
میدانگاهی باز جلو خانه اش، زندگی نوبهاری که
درختان را به جنبش درآورده است، بوی خوش باران،
صدای دوره گردها که نشانی از جنبش زندگی است،
نغمه آواز مبهم یک نفر که از دور دست می آید، جیک
جیک گنجشکان، آسمان آبی و… همه نشان شور و
شوق تازه ای در او هستند که در آن لحظه تجسم
می یابند و از آینده ای پربارتر خبر می دهند ؛ چرا که زن
تا دیروز از تصوّر این که عمرش طولانی باشد به خود
لرزیده است و در آن لحظه، زیر لب دعا می کند که خدا
عمر طولانی به او عطا کند.

اما عمر این خوشبختی کوتاه است. شوهر خسته و
گردآلود و بی خبر از همه جا از راه می رسد و زن که
بیماری قلبی دارد با دیدن او هیجان زده می شود و
می میرد؛ آن هم هیجانی غم انگیز، نه شادمانه به خاطر
بازگشت همسرش.

بدون تردید داستان «ماجرای یک ساعته» از نگاه
نویسنده ای بزرگ با نگرشی ژرف به زندگی و انسان
نوشته شده است. اگرچه در سطح آن به نوعی نگاه
فمینیستی اشاره دارد و از آن جا که نویسنده آن زن است
این نگاه قوت می گیرد ؛ اما می توان در لایه های پنهان
داستان به تعریفی خاص برای عموم انسان ها رسید.
شاید اگر نویسنده این داستان، خانم کیت شوپن نبود،
کم تر به قضاوت فمینیستی از داستان او می پرداختند.

معروف ترین اثر «کیت شوپن» رمانی است به نام
«بیداری» که در سال ۱۸۹۹م، جنجال برانگیز شد و آن
رُمان، ماجرای عشق شورانگیز زنی است که خواهان
استقلال کامل در زندگی است.

این رمان، منتقدان آن روزگار را سخت برآشفت و
موجب شد که «کیت شوپن» از صحنه ادبیات آن زمان،
محو شود ؛ به طوری که آثار بعدی او اجازه نشر نگرفت
و پنج سا