پاورپوینت کامل رایحه زمین ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل رایحه زمین ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رایحه زمین ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل رایحه زمین ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint :

۶۶

منتظر حس عبور یک قطره ای، که سردی شیشه
اتوبوس به تو می فهماند چنین حسی توهمی بیش
نیست ؛ ولی چه باران زیبایی!

آن قدر زیبا و شفاف که از پشت آن قطرات
می توانی بال های خیس گنجشک ها، گربه های پناه
گرفته در گوشه و کنار، نجوای باد و برگ ها، عطش
جوی ها و خیلی چیزهای دیگر را ببینی. اما از ورای این
صدای لالایی آرام باران که درختان را آماده خوابی
شیرین می کند، می توانی زمین را در حال لمس پای
برهنه کودکی تنها که به دنبال سرپناهی است، نیز
نظاره کنی. علاوه بر این در کنار صدای نی لبک باران،
صدای بوق، فریاد، ترمز شدید، ویراژ موتورها، غوغای
راننده تاکسی ها، رادیوی اتوبوس، صدای زنگ تلفن
همراه و… را نیز می توان بشنوی . همراه با حس بوی
خوش قطرات، می توان بوی دود، بوی روغن ماشین،
بوی آشغال های توی جوی و… را نیز حس کنی.

در کنار تمام زیبایی های دنیا می توانی چیزهای
دیگری را هم ببینی. مثلاً اگر کلی دقیق تر بشوی، شاید
تابلوی زردرنگی را که روی آن نوشته شده است:
«پناهگاه» را نیز می توانی ببینی، بدون این که بفهمی،
می روی چندین و چند سال عقب تر: جنگ، بمب،
آتش، مرگ، بی گناهی، و… خدای من! این قافله ره به
کجا می بَرد؟

دور از چشم دیگران، روی عرق شیشه سرماخورده
از باران، می نویسی: «بشریت» و دو تا خط کوچک
موازی جلویش می گذاری و می نویسی: «انسانیت» و
زیرش می نویسی (ولی یواشکی): «بهداشت بشری»!
فوری و بی معطّلی عرق شیشه را پاک می کنی و همه
چیز ناپدید می شود.

روزنامه های روی پایت را محکم فشار می دهی و
فارغ از سرمای هوا می روی دنبال نقشه گنج آرامش و
سلامتی! و جزیره قانون! دقیق تر که به نقشه نگاه
می کنی کلماتِ راهگشای دیگری نیز می یابی: اقتصاد،
امنیت، آزادی، عدالت، سازمان ملل متحد، حقوق بشر،
صلح جهانی، … و شاید درشت از همه: ارتباطات
(روزنامه، تلویزیون، ماهواره، اینترنت و…). مطمئن
می شوی که گنجی را که می خواهی، می یابی.

اما ناگهان درمی یابی که پای اندیشه ات روی
سنگ هایی لغزنده دوان است. هنوز عطش آرامش و
برابری را داری که قطره ای باران از پنجره اتوبوس،
خودش را به گونه ات می رسانَد. پلک چشمانت از سرما
می سوزد و می افتی در چاهی سیاه!

انسانیت و بشرِ پیشرفته هزاره سوم را می بینی
غرق در فقر، تبعیض نژادی، تبعیض ملیتی، تبعیض
دینی، برتری طلبی جنسیتی، برتری طلبی اقتصادی،
برتری طلبی نظامی، جنگ، آلودگی هسته ای، آلودگی
جوّ زمین، حریم پاره پاره آزادی، عدالت شرحه شرحه
شده و…!

در این جاست که فقط دستان نرم و لطیف پاره ای
از مفاهیم صلح بشری را حس نمی کنی ؛ بلکه قلب
پولادینش را نیز لمس می کنی.

در مِهِ اندیشه ات غوطه وری که صدای «من
گرسنه امِ» کودک درون اتوبوس، وادارت می کند کتاب
«بشریت و تهدید گرسنگی» را که از کتابخانه به امانت
گرفته ای، ورقی بزنی: گرسنگی، اثر گرسنگی بر
شخصیت انسان و جوامع انسانی، مبارزه با گرسنگی و…
در مقدمه می خوانی: «گرسنگی بزرگ ترین مشکل
بشریت است، و ازدیاد بی رویه جمعیت جهان و تقسیم
نابرابر نعمت های زمین به علت استثمار انسان از
انسان در بخش پهناوری از زمین به توطئه و تدوین
سرمایه داری غارتگر بین المللی این مشکل را هر زمان
بیش از پیش دامن می زند.

انسان متفکر امروز، اگر به فکر چاره این مشکل
عظیم خود نباشد، بشریت، آینده ای مبهم خواهد
داشت و به احتمال قوی، تهدید به نابودی خواهد شد».

ناگهان اتوبوس، آنچنان ترمز می کند که فکر
می کنی تمام اسرار دل و ذهنت نیز به جلو پرت
می شوند، چه رسد به خودت که گوشت و استخوانی
بیشتر نیستی!

آهان! این جا یکی از ایستگاه های اتوبوس است.
چند نفری پله ها را پایین می روند و بعضی دیگر بالا
می آیند و تو هم انگار به تآتر آمده باشی، تک تکشان
را ورانداز می کنی که در میان تازه واردها، دو تا پسر بچه
۸ ـ ۹ ساله خیس را می بینی که یکی آدامس فروش
است و دیگری تبلیغ سوزن هایش را می کند که چنین و
چنان می کنند!

دیدن این کودکان، حس خوردنِ نانی تلخ را در
وجودت می اندازد. کتاب ها و روزنامه های به هم ریخته
از ترمز اتوبوس را جمع و جور می کنی. علاقه مند
می شوی کتاب دیگری را که به امانت گرفته ای، ورقی
بزنی: «حقوق بشر در هزاره جدید»، نوشته دکتر مهدی
ذاکریان.

فهرست را می خوانی: نظم تازه جهانی، تکامل
حقوق بشر، حمایت از حقوق بشر در هزاره جدید،
کُمیساریای عالی حقوق بشر، و… .

اصلاً شاید این کلمات را راحت نمی فهمی! عجیب
است بچه عصر اینترنت و اطلاعات، با این کلمات،
ناآشناست! یا شاید کلمات را می شناسی ولی مفاهیم را
به خوبی درنمی یابی. می روی سراغ مقدمه کتاب:
«انفجار اطلاعاتی و دنیای ارتباطی به اندازه ای
سرعت گرفته اند که می توان گفت سرعت دنیای
ارتباطی و اطلاعاتی، حتی از سرعت نور هم فزونی
یافته است.

عصر ارتباطات، دنیای بزرگ ما را آن گونه که مک
لوهان گفته است، تبدیل به یک دهکده کوچک امّا
جهانی کرده است. در این دنیای جدید و در عصر پس
از پایان جنگ سرد ـ که برخی آن را عصر جهانی شدن
می نامند ـ عوامل نانوشته ای بروز کرده اند که اساسا
چارچوب یک نظام جدید بین المللی را به وجود
می آورند. یکی از مهم ترین این عوامل ـ که جامعه
بین المللی نسبت به آن، اتفاق نظر دارد ـ حمایت
جهانی از حقوق بشر است».

چند ورق جلوتر، می رسی به تاریخچه حقوق بشر
که آمده است: «در قرن ششم قبل از میلاد، کورُش کبیر،
فرمانروای هخامنشیان و بنیانگذار امپراتوری ایران،
منشوری را تنظیم کرد که در آن، آزادی مذاهب و آرای
ملل بیگانه مورد توجه قرار گرفته بود. فرمان کورش
کبیر، پس از فتح بابلِ، نخستین و قدیمی ترین سند
تاریخی در زمینه حقوق بشر محسوب می شود».

می روی سراغ اعلامیه جهانی حقوق بشر: «تمامی
انواع حقوق بشر، جهان شمول و تقسیم ناپذیرند و با هم
وابستگی متقابل و ارتباط تنگاتنگ دارند. جامعه
بین المللی باید حقوق بشر را به نحوی فراگیر، عادلانه و
منصفانه بر پایه ای برابر در نظر بگیرد و برای کلیه
حقوق، اهمیتی یکسان قائل شود. ضمنا، در نظر داشتن
پیشینه های ملّی، منطقه ای و تنوّع زمینه های
تاریخی، فرهنگی و مذهبی، بر عهده دولت هاست که
صرف نظر از نظام سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به
تقویت و حمایت از تمام حقوق بشر و همه آزادی های
سیاسی بپردازند.

در کتاب، غرق شده ای که تصادف کیف فردی ـ که
می رود با سرعتْ اتوبوس را ترک کند ـ با سَرت موجب
می شود به دنیای واقعی برگردی و پله ها را پایین
بیایی، سرت را بالا بگیری و با دیدن رنگین کمان، آرزو
می کنی کاش می توانستی بروی و از رنگ های
رنگین کمان، کمی بیاوری و روی بوم زمین، چهره
انسانیت را نقاشی کنی!

*

این بار در مجله «حدیث زندگی» به دنبال بررسی
«بهداشت بشری» بوده ایم، فارغ از جنس، نژاد، دین،
تابعیت و… این موضوع وسیع و جالب، ما را بر آن داشت
تا با آقای دکتر احسان اللّه محمدی به گفتگو بنشینیم.
در این خصوص، سید جلیل موسوی برای شنیدن
نظرات استاد، نزد ایشان رفت که شرح این گفتگو در
ادامه می آید. با امید به این که روزی در تمام نقاط
جهان، شاهد صلح، عدالت، برابری و حقوق بشر باشیم.

*

آقای دکتر احسان اللّه محمدی، دارای درجه دکتری
پزشکی از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و در
حال حاضر، عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی
دانشگاه تربیت معلّم در حوزه پژوهش است.

علاوه بر این، ایشان: عضو رسمی انجمن حکمت
صدرایی، عضو کمیته علم و دین مرکز تحقیقات علوم
پزشکی، عضو مستقل انجمن پژوهشگران بین المللی
مغز (IBRO)، عضو دفتر مطالعات اسلامی در بهداشت
روان دانشگاه تربیت معلم نیز هستند.

از جمله آثار ایشان عبارت اند از:

کتاب ها:

۱ . گفتگوی تمدنّ ها، تهران: مؤسسه فرهنگی
انتشاراتی زهد، ۱۳۸۰، ۲ . شگفتی های رفتار مغز
انسان (رفتار و نورو آناتومی)، تهران: انتشارات
جاجرمی، ۱۳۸۱، ۳ . شگفتی های رفتاری مغز انسان
(فلسفه نوین شرق و نورو ساینس غرب)، تهران:
جاجرمی، ۱۳۸۱، ۴ . شگفتی های رفتاری مغز انسان
(معرفی اصول پایه نوروتز سمیتر و رسپتورها در مغز)،
جاجرمی، تهران، ۱۳۷۶، ۵ . همسفر با ادوارد براون(۲
جلد)، کانادا: انتشارات دانشگاه تر، ۹۰ ـ ۱۹۸۹.

و مقالات: ۱ . «جهانی شدن و جایگاه تعلیم و
تربیت دینی در نظام برنامه ریزی کشور» روزنامه
رسالت، چهارشنبه، ۱۲ دی، ۱۳۸۰، ۲ . «ازدواج، انتخاب
هم پروازی است به سوی کاشانه سعادت»، روزنامه
آفتاب، سه شنبه، ۱۶ مهر ۱۳۸۱، ۳ . «پردازش های
نوین درون مغز با پردازش های سیستم های کوانتومی
چگونه رقابت می نماید؟»، ماهنامه جهان گستر،
شماره ۵، ۱۳۸۲.

و ده ها مقاله دیگر.

همچنین آخرین کنفرانس ایشان در تاریخ ۲۶ تا ۲۸
شهریورماه ۱۳۸۲، در هتل لاله تهران با عنوان
«گردشگری دینی در فضای بدون جغرافیای جهانی»
بوده است. این کنفرانس از طرف انجمن جغرافی دانان
جهان اسلام برگزار شده بود.

آخرین مصاحبه ایشان در ماهنامه آموزشی «رشد
جوان» تحت عنوان «نگرانی» منتشر شده است.

*

آقای دکتر محمدی! حقوق طبیعی یک
انسان را صرف نظر از جنس، نژاد، دین و تابعیت
او، در چه چیزی می بینید؟

اجازه بدهید آغاز کلام را با عطر یکی از احادیث
قُدسی معطر کنیم. ملاّ محسن فیض کاشانی نقل
می کند که ذات الهی در جواب پیامبر که: هدف از
آفرینش چیست؟ می فرماید که: «کُنْتُ کنزا مَخفیّا ؛
فَاَحْبَبْتُ أنْ اُعرَفْ ؛ فخَلَقْتُ الخَلقْ لاُِعرف ؛ گنجینه
پنهانی بودم که دوست داشتم شناخته شوم؛ پس این
هستی و آفرینش را خلق کردم». علّت خلق هستی بر
مبنای «محبّت» قرار گرفت. خداوند دنیا را برای محبّت
و بر پایه محبّت، خلق کرده است. پیامبران را برای
ایجاد محبت فرستاده است، اراده محبّت را در طبیعت
قرار داده است و انسان ها را برای «محبّت» در کنار
یکدیگر قرار داده است.

اگر بخواهیم هدف خلقت، هدف انسان ها و هدف
همه پیامبران را در زندگی بیاییم، می رسیم به اوج
کمال زندگی که اصل یکتایی و وحدت خداوند، یعنی
محبت است.

بنابراین اگر ما بخواهیم از آرمان ها و اهداف
اساسی صحبت کنیم، باید گفت که همه آرمان ها از
واقعیت آغاز می شوند و ما برای واقعیت، هدف
می گذاریم. امروزه در تمام دنیا «آرمان» و «اهداف»
بشریت، هر دو یکی شده است، یعنی رسیدن به
وحدت، صُلح و محبت برای همه انسان ها.

در آغاز هزاره سوم، شعار همه انسان ها چه در
اهداف زندگی فردی و چه در اهداف زندگی عمومی
این است:

یک خدا، یک سیاره و یک انسان
.(one people, one planet, one god)
افرادی که خداوند را قبول ندارند، بر یک سیاره و یک
انسان صحه می گذارند ؛ یعنی معتقدند که یک طبیعت
و یک انسانْ بیشتر وجود ندارد و هدف، این است که
این یک انسان و یک سیاره باقی بماند.

بنابراین، لزوم وحدت در افکار و آرا، در اصول
مشترک معنایی، همین طور در ارتباطات مادّی و
معنوی صحیح و ایجاد صلح، جزو ضرورت ها و
نیازهایی است که باید در آغاز هزاره سوم، مورد توجه
باشد.

خوب! حقوق طبیعی انسان؟ اجازه بدهید ببینیم!

وقتی می گوییم «حق»، بلافاصله دو نوع
تقسیم بندی را به یاد می آوریم: یکی حق طبیعی و
الهی، و دیگری حقّ ملّی و اجتماعی فرد.

حقّ الهی یعنی در مقابل بزرگ ترین موهبت الهی
که آفرینش است، فرد می تواند از مواهب انسانی در
محیط جهانی استفاده کند. باید بتواند از تمام منابع،
بهره وری کند.

بنابراین می بینیم که حق الهی و طبیعی با
بهره وری همراه است ؛ یعنی باید به هر انسانی اجازه
بهره وری داد. علاوه بر این، هر انسانی که متعلّق به هر
موقعیت اجتماعی و ملّی است، اضافه بر آن حقّ الهی و
طبیعی که دارد، باید از مواهب و منابع ملّی و اجتماعی
آن موقعیت نیز برخوردار شود. در هر دو مورد، در لزوم
بهره وری و دادن مواهب مادّی و معنوی به انسان،
شکّی نیست. پس ما نمی توانیم حق انسان را از او
بگیریم؛ اما در مقابل این حق، واژه دیگری نیز خودش
را نشان می دهد: «مسئولیت»؛ یعنی این که هر جایی
که حقّی می دهند، ما در مقابل آن حق، تکلیفی هم
داریم. اگر مسئولیت یا تکلیف نداشته باشیم، حقوق
هم مطرح نیست. حقوق سرباری نیست، باید علاوه بر
این که حقوق برای ما منابع به همراه می آورد، وظیفه و
مسئولیت هم می آورد ؛ یعنی باید هم در اجتماع، مفید و
فعال باشیم و هم از مواهب استفاده کنیم.

بنابراین، وقتی ما از واژه حق، چه در حیطه حقوق
طبیعی (الهی) و چه در حیطه حقوق موضوعه
(قراردادی) بحث می کنیم، آغاز این بحث، دریافت
مواهب و قسمت بعدی، مسئولیتی است که افراد در
مقابل این مواهب دارند. پس هر اجتماعی باید
زمینه های هدایتی، ارشادی و بهره گیری از مواهب را
برای افراد به وجود بیاورد و پس از آن، مسئولیت
بخواهد.

پس این جاست که ناگهان کلمه «تعلیم و تربیت»
مورد توجه قرار می گیرد که این تعلیم و تربیت، خودش
را از میان مسائل: حق، بهره وری و مسئولیت، نشان
می دهد.

اصولاً هر حرکتی که در دنیا به وسیله تدابیر
انسانی انجام می شود و به صورت تمدن یا فرهنگ در
می آید، در درونش، هم نکات مثبت و هم نکات منفی
دارد. نکات منفی، به وسیله مسائل فرهنگی حذف
می شود و تمدّن، تدابیر و رفاه انسان، در جهت مثبت،
تعالی پیدا می کند. این مهم، زمانی تحقّق می یابد که
با نظام تعلیم و تربیت صحیح، رابطه بین حق،
بهره وری و مسئولیت، هماهنگ و متعادل شوند.

بنابراین، اگر ما امروز از فراهم شدنِ «زیست بهتر»
و رسیدن به «فضائل انسانیِ والاتر» به عنوان هدف
زندگی انسان یاد می کنیم، این دو آرمان را به این دلیل
بیان می کنیم که نشان بدهیم تمام جنبه های زندگی
بشر، با هم مرتبط است. این حلقه ها از حقوق طبیعی
شروع می شوند (که از جمله، ما را مجبور می کند تا همه
انسان ها را جزو یک خانواده جهانی ببینیم) و به حقوق
سیاسی ـ اجتماعی و مدنی می رسند. اصطلاح
«بهداشت بشری»، در برگیرنده این هر دو دسته حقوق
و این هر دو آرمان انسانی است.

آقای دکتر! نظرتان در مورد سازمان های
جهانی و خدمات انسانی آنها، ضرورت
وجودشان و سود و زیان آنها چیست؟

از نیمه دوم قرن ۱۹ میلادی، در عرصه جهانی،
افکار و بینش های جدیدی به وجود آمده است که این
افکار و ایسم ها (مکتب ها) هیچ صُلحی با خود به
ارمغان نیاورده اند. مفاهیم صلح پرورانه تا نهادینه و
سازمان بندی نشوند، تحقق نمی یابند و عملی
نخواهند شد.

بعد از جنگ جهانی دوم، جامعه ملل، تبدیل به
سازمان ملل متحد شد و سازمان های دولتی به وجود
آمد. به پیوست این مسئله، مردم هم یک سری
سازمان ها و نهادهای مردمی تشکیل دادند و این،
باعث نزدیک تر شدن انسان ها به یکدیگر شد.
بنابراین، انواع و اقسام سازمان های دولتی و غیر دولتی
برای جلوگیری از تبعیضات (که عامل جدایی
انسان های دنیا از یکدیگراند) به وجود آمدند که
هدفشان مبارزه با تبعیضات افراطی نژادی، اقتصادی،
سیاسی، اجتماعی است، به علاوه مبارزه با بزرگ ترین
تبعیض دنیا که تبعیض جنسیّتی است.

از تبعیضات که بگذریم، کلاً تمام سازمان هایی که
امروزه به عنوان سازمان های مردمی شناخته شده
هستند، اهداف و اصول معنایی مشترکی دارند که در
واقع، این اهداف، نیازهای انسان ها هستند. اگر
بخواهیم این اهداف را نام ببریم، اینچنین می توان
گفت:

۱ . ایجاد آزادی حقیقی برای همه انسان ها؛

۲ . ایجاد حقوق انسانی حقیقی برای همه
انسان ها؛

۳ . ایجاد همبستگی انسانی حقیقی برای همه
انسان ها؛

۴ . احترام به محیط زیست و بقای آن برای همه
انسان ها؛

۵ . قبول مسئولیت ملی و جهانی برای همه
انسان ها؛

۶ . قبول تحمل و مدارا و گذشت برای همه
انسان ها.

بنابراین، با این شش اصل مشترکی که هر
سازمان بین المللی دنبال می کند، می توان امیدوار بود
که به «بهداشت بشری» دست پیدا کنیم.

آقای محمدی! راجع به دین و نقش آن بر
جهان و انسانیت و این که کدام دین می تواند همه
جهان را تحت تأثیر قرار دهد نیز توضیحاتی
می دهید؟

بسیار پرسش خوبی است. برای شروع باید
بگوییم که در هشتم سپتامبر سال ۲۰۰۰م، ک

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.