پاورپوینت کامل دو موش سیاه ۱۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دو موش سیاه ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دو موش سیاه ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دو موش سیاه ۱۲ اسلاید در PowerPoint :
۶۲
خواب زن، چپ است ؛ اطمینان دارم. صبح که از خواب
بلند شد، چشم هایش بیرون زده بودند. انگار کسی
می خواسته آنها را از جای تنگ همیشگی شان نجات
دهد. وسایلم را جمع کردم. کنار درگاهی که رسید،
پایش به فرش گیر کرد و افتاد.
زل زد توی چشم هایم: دوتا… دو تا موش سیاه!
حتما شام زیاد خورده بود. کار هر شبش بود. تا آن جا
که می توانست غذا می خورد.
لب هایش را جنباند و دورم فوت کرد: دوتا موش
سیاه، رفتند توی سرت، بدنت و تمام استخوان هایت را
خوردند.
صبحانه را زهرمارم کرد از بس دورم چرخید و وز وز
کرد: نرو… امروز نرو!
ماشین را که از حیاط بیرون آوردم تا پشت در، دنبالم
آمد. نفس نفس می زد. چشم هایش خیس بود. منّتم را
کشید: نرو… نرو!
با اصرار زنم حسابی سرحال بودم. پایم به مدرسه
که رسید، همه چیز را فراموش کردم. رییس ناحیه زنگ
زد و این قدر از رأی گیری هیئت نظارت حرف زد که یادم
رفت بگویم چند روز است چاه مدرسه گرفته و بچه ها
(اگر خیلی ضروری باشد) می روند خانه همسایه ها.
تلفن ها که تمام شد. فاکتورها را چیدم روی میز. هیچ
وقت درست درنمی آمدند.
بچّه ها شلوغ کردند. رفتم توی حیاط. یکی از بچّه ها
با مشت زده بود توی صورت دوستش ؛ هم انگشت
خودش درد می کرد و هم خون دماغ دیگری تمامی
نداشت. رساندمشان درمانگاه. پاورپوینت کامل دو موش سیاه ۱۲ اسلاید در PowerPoint، دو پسر
موشکی.
دست یکی شان که پانسمان شد، مادر آن که مشت
خورده بود، آمد و با داد و فریاد، درمانگاه را تکان داد.
هنوز از درمانگاه بیرون نیامده بودیم که باز، دو پسر،
به جان هم افتادند.
تا مدرسه تعطیل شود، نوزده مرتبه برنامه هفتگی
کلاس ها را نگاه کردم.
موقع برگشتن، خیالم راحت بود ؛ توانسته بودم
موش ها را از خودم دور کنم. ماشین را جلوی دکّه
روزنامه فروشی نگه داشتم. مردی سرش را از پنجره
ماشین، تو آورد: مستقیم؟
ـ مسافرکش نیستم!
روزنامه را اندا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 