پاورپوینت کامل هوای این جا آلوده است! ۲۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل هوای این جا آلوده است! ۲۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هوای این جا آلوده است! ۲۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل هوای این جا آلوده است! ۲۲ اسلاید در PowerPoint :

۳۲

همانا آنان که ایمان به عالم آخرت نمی آورند، ما اعمالشان را در نظرشان جلوه می دهیم تا به کلی مغرور شوند * آنها را هم (در دنیا) سخت ترین عذاب است و هم در آخرت،
زیان کارترین خلق اند.(۱)

یک

«و گفته اند: سبب نالیدن ایّوب آن بود که کِرمی آهنگ به دل او داد تا دل او را بخورد و کرمکی آهنگ به زبان او داد به خوردن». ایّوب گفت: «مبادا که به دل از یاد کرد خدای و
به زبان از تسبیح او بازمانم!». به خدای بنالید گفت: «تا این دو چیز، برجای بود مرا همه محنت سلیم بود، اکنون که از این می درمانم زنهار، مَسَّنِی الضُّو».(۲)

دو

و این انگار ما بودیم، برخاسته از صفحات کهنه کتابی خطی، نشسته در دو سوی میزی کوچک، با عطر بهار نارنج که تا سقف، بالا رفته بود. در فکر مردی که صدایش به
شُرشُر آب می مانست و حالا باید از خیابان پُرهیاهوی میرزاده و از مارپیچ بازار مظفری عبور کرده، به کوچه رستمی، مقابل خانه ای که اگر کمی دیر می رسید، مورچه ها و
کرم های کِرِمی رنگ با سرعتی سرسام آور از دیوارهای آجری اش بالا رفته بود، رسیده باشد.

آقای طاهری باید مقابل این خانه (شماره ۲۷)، بی هوا یاد پیر زنِ مونقره ای بیفتد که سال ها پیش در فصل سومِ «سفرنامه ابن خلدون»، مطالبی درباره اش خوانده است و
مبهوت، دست دراز کند و زنگ خانه شماره ۲۷ را به صدا درآورد. آقای طاهری باید آن قدر این پا و آن پا کند که مورچه ها از بالای دیوار، گذشته تا نزدیکی های حوض شش
ضلعیِ وسط حیاط پیشروی کنند و کرم ها نیز خوردن برگ های اُکالیپتوس را به نیمه رسانده باشند. ولی او خیلی زودتر از اینها رسیده است و کرم ها و مورچه های وحشی، تنها
آپارتمان طاووس را محاصره کرده اند، نه جایی دیگر.

خانم بهرامی این بار در هیئت زنی با موهای خرمایی و دلهره ای که امانش را بریده است، در را به روی آقای طاهری که گونه هایش هرگز نمی تواند خجالت را پنهان کند،
باز کند. نه! حشرات سیاه و خاکی رنگ از لباس های خانم بهرامی بالا نخواهند رفت! طاهری بنابر عادت هفتگی اش، با سری افتاده، گل های نورسته و با طراوت را از دستانِ
بهرامیِ با موهای بلوطی رنگ، می گیرد تا در گلدان های بزرگ و کوچکش بکارد و صبح ها در میان عطر تازه گل و در کنار ایوان، نمازش را به جا بیاورد.

سه

باید حوالی عصر، یا کمی قبل تر از آن بوده باشد که موجِ کرم و مورچه، ساختمان طاووس، واقع در شهرک شکوهیه را تا مرز ویرانی کامل پیش بردند.

آقای کول، صاحب واحدهای چهار، پنج و هفت این آپارتمان، اولین کسی بود که پی به این فاجعه بُرد. زمانی که آقای کول با انبوه کرم های غلتانِ برّاق مواجه شده بود،
امروز صبح بود و سرمای صبحگاهی، همان وقت از پس صدای خشن تلفن، شکم عظیم الجثه اش را در روب دشامبر صورتی، دور زده و جایی میان انگشت های پایش فروکش
کرده بود. آقای کول، دست سُرانده بود سمت تلفن و با دهان گس و بد بو، تنها دندان قروچه ای در گوشی کرده بود و مورچه ها را دیده بود که درشت و ریز، سیم تلفن را دور می زنند
و بالا می آیند که گوشی از دستش پرت شده بود و او، شکمِ بیرون از روب دشامبرش را بغل کرده بود. کرم ها، شماره گیرش را به کلی جویده بودند.

آقای کول در آن صبح نمناک، ردیف کرم های تمام نشدنی را دنبال کرده بود که یکریز و مدام از سوراخ های کفِ اتاق بیرون می آمدند و راه می افتادند. کم تر از چند دقیقه
بعد، جای جایِ خانه کول را کرم ها و مو