پاورپوینت کامل مرگ ماسابا ۲۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مرگ ماسابا ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مرگ ماسابا ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مرگ ماسابا ۲۱ اسلاید در PowerPoint :

۵۶

ـ بچه ها، راجع به این قضیه ماسابا چی فکر می کنید؟

ـ آها، بهمون بگو چی شد.

ـ آقایون، پسره داره می میره. از استمیلا، پیشکار رئیس شنیدم که امروز ماسابا، دو بار توی معدن غش کرد. استمیلا دوید تا به رئیس تام خبر بده ؛ اون حتی نخواست گوش
کنه و فقط گفت: «برو پی کارت، یه عالمه بچه توی مجموعه هست».

ـ ولی چه شد که ماسابا توی معدن غش کرد؟

ـ خب… من دیدم توی برگه کارش اشتباهی شده. مهر «ده روز کار سبُک زیرزمین» رُوش نخورده بود.

بقیه وقتی کلمه «اشتباه» را شنیدند، خندیدند.

آنها داد کشیدند: «برو پی کارت، “اشتباه” نشده ما بر و بچه ها خوب می دونیم اگه ماسابا سفیدپوست بود، هیچ “اشتباهی” پیش نمی اومد. رئیس تام نگفته: «یه عالمه کافر(۱)
توی مجموعه هست؟». اگه یه نفر، یعنی ماسابا، بمیره، دولت چند نفر، جاش میاره. اون اینو بعد از این گفته که استمیلا بهش گفته ماسابا داره غش می کنه و نمی تونه صخره
بِکَنه.

بقیه ساکت بودند ؛ هر کسی غرق در افکار خودش بود.

این مسئله، آنچنان مایه نگرانی قلبی شان نمی شد. این مردها ـ آن ها پنج نفر بودند که دور یک سطل پر از آتش، نشسته بودند ـ از سر گرسنگی و نیاز، دهکده هایشان را
ترک کرده بودند تا به معدن بیایند. با این که می دانستند چه حوادث وحشتناکی زیر سطح معدن ها اتفاق می افتاد، خانه هایشان را ترک می کردند. تنها امیدشان این بود که
سفیدپوستان همیشه دانا، با آنها صداقت داشته باشند و خوب رفتار کنند ؛ یعنی آنها را از خطرات زیرزمین در امان نگه دارند و با آنها مثل آدم هایی که، با وجود سیاه پوست بودن،
احساسات مشابهی دارند، کار کنند.

محل کاری که در آن مستقر شده بودند خیلی پایین، در سطح هجدهم بود. گرمای آن سطح، وحشتناک بود ؛ آن قدر شدید که پسرهایی که به آب و هوا عادت نکرده بودند، در
معرض گرمازدگی بودند. پشت سرشان یک تیر میله ای خواب آور و ملال انگیز، زندگی شان را تهدید می کرد ؛ در حالی که رو به رو هم، یک صخره عریان تَرَک دار، درست بالای
سرشان سر به آسمان کشیده بود. از صورت درهم و گل آلود صخره، قطره های آب کثیف و سمی می چکید.

با وجود این ناتوانی ها و در حالی که مرگ، همه جا آنها را به سوی خود می خواند، رئیس تام آنها را وادار می کرد طوری صخره را بکنند که انگار الهه های انتقام، دنبالشان
کرده اند. بدن های نیمه عریانشان بی وقفه، روی بیل ها خم می شد. حتی کارگران پیر این قسمت را هم می شد دید که زیر گرما و اسیر در چنگال گرسنگی، تلو تلو می خوردند.
چون این تقدیر روزمره آنها در زندگی بود، اهمیتی نمی دادند ؛ چرا که به اربابان خود، اعتماد بی حد و حصر داشتند.

اما امروز، وقتی ماسابا را دیدند، قلب هایشان پر خون شد. نخستین اتفاق وقتی افتاد که داشتند دیوانه وار بیل می زدند. ماسابا ناگهان افتاد و بی هوش شد.

پیشکار استمیلا دوید و به رئیس تام گفت: «آن پسربچه، ماسابا، غش کرده. نمی تونه صخره بِکَنه».

رئیس تام از این که شنید یک «کافر» از عهده کاری که فقط برای آن خلق شده (یعنی سر و کله زدن با بیل)، برنمی آید، بسیار متعجب شد. به استمیلا گفت: «چی؟ ماسابا
نمی تونه معدن بِکَنه؟ یه کافر لعنتی… نمی تونه معدن بِکَنه؟».

استمیلا جواب داد: «قربان، ماسابا به محض این که برای کندن خم می شه، غش می کنه. فکر کنم هنوز بهش عادت نکرده».

<

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.