پاورپوینت کامل دلیلی برای دلتنگی ۱۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دلیلی برای دلتنگی ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دلیلی برای دلتنگی ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دلیلی برای دلتنگی ۱۵ اسلاید در PowerPoint :

۷۰

من و احسان، با هم بزرگ شدیم. همسایه
بودیم و دوست صمیمی. مدرسه و کلاسمون
هم همیشه یکی بود. هر سالی هم که به
طور اتفاقی توی یک کلاس نمی افتادیم
می رفتیم دفتر مدرسه، تحصّن می کردیم و
اون قدر سیریش بازی در می آوردیم تا از
دستمون خسته می شدن و ما رو توی یه

کلاس می انداختن.

معروف شده بودیم به دو قلوها، همه جا با
هم بودیم. توی مدرسه و کوچه و خیابون و
تو غم و شادی، هوای همدیگه رو داشتیم.

همین طور سال ها گذشت و ما خوش و
خرم به زندگی ادامه می دادیم تا این که
نوبت کنکور رسید. روزها یا کلاس می رفتیم
یا کتابخونه و شب ها هم یه شب خونه ما و
یه شب هم خونه احسان اینا درس
می خوندیم. بالاخره روز موعود، فرا رسید.
خیلی نگران نبودیم چون فکر می کردیم هر
اتفاقی که بیفته، مهم اینه که باز هم با هم
هستیم. تا این که اون روز وحشتناک اومد و
نتیجه ها اعلام شد. باورمون نمی شد، من
قبول شده بودم؛ ولی احسان، قبول نشده
بود. ما که مثل هم بودیم! آخه چرا
این طوری شد؟

چه قدر غصه خوردیم. می خواستم توی
دانشگاه ثبت نام نکنم ولی احسان
نگذاشت. همش بهش دلداری می دادم و
می گفتم هنوز تا سربازی یک سال وقت
داری، می خونی و قبول می شی. من هم
کمکت می کنم؛ ولی خودم هم می دونستم
که دردش یه چیز دیگه ست؛ همون دردی
که درد منم بود. ما باید از هم جدا می شدیم.
بعد از این همه سال، خیلی سخت بود.

بالاخره اوّل مهر شد و من باید سر کلاس
می رفتم. تو این چند وقت، دوتایی خیلی
پژمرده شده بودیم. دیگه از اون شیطنت ها
و شرّ و شورها خبری نبود. دل و دماغی
برامون نمونده بود. من، بی حوصله به
کلاس هام می رفتم و کارمون این شده بود
که هر وقت من کلاس نداشتم، تو کوچه دم
در بنشینیم و به زمین و زمان، بد و بیراه
بگیم. همش نق می زدیم. مثلاً احسان
می گفت: «این چه وضعیه؟ چرا ظرفیت
دانشگاه ها این قدر کمه؟ چرا ما مجبوریم
بریم سربازی؛ ولی دخترا نمی رن؟ اصلاً چرا
دخترا دانشگاه ها رو اشغال می کنن، به چه
دردشون می خوره؟». من می گفتم: «از همه
بدتر، هرچه کاره می دن به دخترا، اون وقت
پسرا باید بی کار بمونن. حالا اگه می بینی
خواهر من، لیسانس داره و بی کاره، از
بی عرضگی خودشه. شایدم به خاطر اینه
که ما پارتی مارتی نداریم. همه جا شده
پارتی بازی . این قدر وضع خرابه که همه
دارن افسرده می شن. خودم تو روزنامه
خو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.