پاورپوینت کامل مرد اردی بهشت ۵۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مرد اردی بهشت ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مرد اردی بهشت ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مرد اردی بهشت ۵۳ اسلاید در PowerPoint :
۳۶
(درباره «گل آقا» و سبک طنز نویسی اش)
کیومرث صابری، خالق شخصیت «گل آقا
و نویسنده ستون «دو کلمه حرف حساب» در
روزنامه اطلاعات، بی شک، پدیده خاص
طنزنویسی ایران است. او در هفتم شهریور
ماه ۱۳۲۰ در «صومعه سرا» متولد شد.
طنزنویسی را از سال ۱۳۴۰ با هفته نامه
«توفیق» آغاز کرد و سال ها علاوه بر نوشتن
مطالب و اشعار طنز، معاونت سردبیری
هفته نامه «توفیق» را برعهده داشت.
صابری، شخصیت «گل آقا» را در دی ماه
۱۳۶۳ خلق کرد و ستون طنزی با عنوان «دو
کلمه حرف حساب» را در روزنامه
«اطلاعات» پایه گذاری کرد.
گل آقا، در میان مردم، محبوبیت بسیار
کسب کرد و طنز سالم، شیرین و توأم با
تعهّد و عفّت کلام گل آقا، به خانه ها راه
یافت.
شخصیت گل آقا ـ که به تدریج به
شخصیت خود صابری نزدیک شد ـ از
یک سو تصویر سیاستمداری پیچیده و
کنجکاو و جستجوگر است(۱) و از سوی دیگر،
موجودی عامی و ساده و ابتدایی که دهانش
از حیرت اوضاع روزگار، باز مانده است.
حاصل این دوگانگیِ مفید و مؤثر، نثری
است سهل و ممتنع، گاه نیشدار و
ضربه زننده و تنبیه کننده و گاه عمیق،
پر معنا، چند پهلو و هشدار دهنده.
ویژگی های نثر و شیوه های
نگارش
کیومرث صابری نویسنده ای تواناست. او
توانایی های فراوانی در معماری طنز
ژورنالیستی (مطبوعاتی) دارد. او چه در
قلمرو طنز و چه در قالب جِدّ، خوب
می نویسد. قلمی چند کارکردی دارد و در آنِ
واحد می تواند از چند شیوه گوناگون و متضاد
نثر فارسی استفاده کند. شعر نو را خوب
شناخته و چندین بار به جدّ از آن بهره جسته
است. از ایجاز، بهره می گیرد، بی آن که
اخلالی در نثرش ایجاد شود. او نثر احساسی
را نیز به خوبی به کار می گیرد و در تقلید نثر
و شعر دیگران نیز پرمایه است.
شیوه هایی که صابری در نوشته های «دو
کلمه حرف حساب» (عمدتاً در روزنامه
اطلاعات) به کار برده است در دسته بندی
زیر قابل ذکرند:
۱ . نفی بدیهیات: صابری در نوشته های
خود چنان می نماید که امور بدیهی
اجتماعی و سیاسی را نمی داند. مانند
انسانی عالم که خود را به نادانی زده، به
موضوع نگاه می کند و بدیهیاتی نظیر
کلیشه های روزمره و قواعد شناخته شده را
چنان باز می گوید که گویا آنها را
نمی شناسد. اینک نمونه ای از آن:
چه ببارد، چه نبارد!
من تا امروز خیال می کردم این که
می گویند «باران نعمت»، برای وقتی است
که باران ببارد؛ امّا «مش رجب» بنده را از
اشتباه درآورد و گفت: باران، نعمت است، چه
ببارد، چه نبارد!
از او پرسیدم: چه طور؟
جواب داد که: «پارسال، توی همین ماه،
یک بار قیمت هندوانه و چند قلم
محصولات دیگر گران شد. پرس و جو که
کردم، گفتند: باران، کم باریده، محصول کم
شده، قیمت ها رفته بالا. امسال هم، توی
همین ماه، یکباره، قیمت هندوانه و چند
قلم محصولات دیگر گران شد. پرس وجو که
کردم، گفتند: باران زیاد باریده، محصول کم
شده، قیمت ها رفته بالا!».
گفتم: مشدی! در بعضی جاها هم که
امسال کم بارید و پارسال زیاد بارید، باز
وضع همین جوری بود.
گفت: پدرآمرزیده، من هم دارم همین را
می گویم دیگر … باران، چه ببارد چه نبارد،
نعمت است. به مناطق کشاورزی هم ربطی
ندارد … دست کشاورزان را هم چیزی
نمی گیرد!
گفتم: به مناطق کشاورزی هم ربطی
ندارد … پس به کجاها ربطی دارد؟
گفت: به میدان» و همان دور و برها …
گفتم: صحیح!
چه کار کنم دیگر … بنده وقتی با این جور
حرف ها روبه رو می شوم، فقط بلدم بگویم:
صحیح … حالا شما هر چه بلدید و دلتان
می خواهد بگویید!
۲ . قضیه سازی: گل آقا از طریق به
کارگیری ذهن خواننده و درگیر کردن او در
صغرا و کبرای مسائل اجتماعی، فرد را درگیر
و ذهن او را فعال می کند.(۲) نمونه ای از آن:
دونده، یابنده نیست!
اگر قرار باشد انسان در چهار فصل سال
برای یک کپسول گاز، چند چهارراه را دنبال
ماشین گاز بدود ـ که فعلاً چنین قراری هم
هست! ـ پس دیگر چه لزومی دارد که این
همه شرکت های رنگارنگ ایران گاز و
بوتان گاز و پرسی گاز و زهرمار گاز، توزیع را
عهده دار باشند؟
یکباره کار توزیع گاز را به سازمان تربیت
بدنی و فدراسیون دو و میدانی محوّل کنند
که اگر مردم پس از آن همه دویدن، به
تنگی نفس افتادند ـ که معمولاً هم
می افتند ـ و به ماشین گاز نرسیدند ـ که
معمولاً هم نمی رسند، اقلاً رکوردشان در
جایی ثبت بشود.(۳)
۳ . پراکنده نویسی و حاشیه روی: وقتی
قرار است چیزی گفته شود و در عین حال
گفته نشود، صابری از حاشیه روی استفاده
می کند. نمونه ای از آن:
مشکل گل آق
مدت ها بود که می خواستم درباره
ضرب المثل معروف «زمستان رفت و
روسیاهی به زُغال ماند» از محققان و
دانشمندان و ادیبان سؤالی بکنم، ولی مردّد
بودم. علت تردید، این بود که نمی دانستم
آیا طرح چنین سؤالی در فصل زمستان،
درست هست یا نه؟
این بود که تصمیم گرفتم سؤالم را
بگذارم برای وقتی که زمستان برود.
امّا با این «جبهه هوای سرد»، که
قایم موشک بازی درآورده، احتمال می دهم
که تابستان بیاید و زمستان نرود! این است
که گفتم: هرچه باداباد!
البته قبل از این موضوع، تصمیم داشتم
یک «سفرنامه» مختصر هم بنویسم. چون
جای شما خالی، در آن هفته یک روز،
فرصت دست داد و صبح به قصد سفر به
یکی از شهرستان ها رفتم و عصر برگشتم.
آن قدر دیدنی بود که اگر سفرنامه ام را
بنویسم، چیزی می شود به قُطر سفرنامه
ابن بطوطه اندلسی، شاید هم بیشتر! چه
دیدم؟ جای شما خالی. جاده دیدم مثل
کف دست و قناری های فراوان روی سیم
تلگراف که چهچهه می زدند و گل آقا را
مسرور می کردند.
راستی چه عرض می کردم؟ بله … عرض
می کردم درباره ضرب المثل «زمستان
رفت …»، منتها حرف سفر پیش آمد و از
مسیر اصلی منحرف شدیم. لابد سؤال
می فرمایید که چه طور از مسیر اصلی
منحرف شدیم. عرض به حضورتان: راننده،
همین طور داشت درباره فواید نفت و منافع
گازوئیل داد سخن می داد. نمی دانم چه طور
شد که از مسیر اصلی، منحرف شد به طرف
شانه خاکی.
راستی اصل مطلب چه بود؟ … بله، اصل
مطلب درباره همان ضرب المثل بود و
سؤالی که می خواستم از محققان و
دانشمندان و ادیبان بکنم. سؤالی که
سال هاست فکر بنده را به خود مشغول
داشته، درباره املای این کلمه «زغال»
است. یعنی بعد از این همه عمر، بالاخره
نفهمیدم زغال درست است یا ذغال؟!
۴ . استفاده از گفتگو: گاه حرف های
صابری از زبان شخصیت هایی مانند:
شاغلام، مش رجب و … بیان می شود. بدین
ترتیب، دیالوگ شدن نوشته، آن را جذاب تر
می کند.
اینک نمونه ای از آن:
فاتحه … !
با «مش رجب» و «غضنفر» نشسته
بودیم، گل می گفتیم و گل می شنفتیم که
«شاغلام» وارد شد و گفت: چه طور این
شب جمعه ای برویم فاتحه ای بخوانیم و …
امّا هنوز حرفش تمام نشده بود که
چشمتان روز بد نبیند، «مش رجب» عین
برج زهرمار، سرش داد کشید که:
مرد حسابی، انگار تنت می خارد؟
«شاغلام»، که هم آدم صاف و ساده ای
است، هم بی شیله پیله هم از مرحله پرت
است، هم معمولاً یک هفته از اخبار عقب
است، هم دل و زهره درست و حسابی
ندارد …همین جور، هاج و واج به
«مش رجب» نگاه کرد و نطقش خشکید!
«غضنفر»، که دید این بیچاره دارد از
ترس، قالب تهی می کند، با ملایمت گفت:
شاغلام جان! همین یک ساعت پیش
داشتم داستان ضرب و شتم آن نُه نفر را
برایت تعریف می کردم … «شاغلام» با
همان سادگی همیشگی اش گفت: ای آقا …
ما چه ربطی به آنها بودیم؟ … آنها نُه نفر
بودند، ما چهار نفریم … لابد اول
می شمرند …
امّا مش رجب وسط حرفش از جا در رفت
و سرش داد کشید که: پدرآمرزیده، کجای
کاری؟ … اول می زنند، بعد می شمرند …
… بیچاره «شاغلام»! از ترس حرف های
مش رجب، دمش را روی کولش گذاشت و
رفت که رفت … زهره اش نترکیده باشد
خوب است!
۵ . شخصیت پردازی تیپیک:
شخصیت های: «گل آقا»، «مش رجب»،
«شاغلام» امکان طرح مسائل مختلف از
زوایای مختلف را به صابری می دهند.
بخصوص وی می تواند هر مسئله ای را از
زاویه ای خاص، طرح و از این طریق، حوزه
برخورد خود را وسیع تر کند. نمونه ای از آن:
دیر زدم، ولی خوب زدم!
همه خوانندگان می دانند که این
«مش رجب» خودش کسی نبود: نه شهرتی
داشت، نه نام و آوازه ای داشت، نه کسی خود
او را می شناخت و نه خود او دست چپ و
راستش را می شناخت …
اوّلین بار، خودم او را معرفی کردم، خودم
اسمش را سر زبان ها انداختم … خلاصه
این «مش رجب» را من مش رجب کردم.
بله، همه این کارها را خودم کردم و از قدیم
هم گفته اند که «خود کرده را تدبیر نیست» و
راست گفته باشند! حالا که این مش رجب
برای خودش کسی شده، چنان
حق و حقوقی برای خودش قایل است که
م
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 