پاورپوینت کامل هنر زیستن و ارتباط صحیح ۴۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل هنر زیستن و ارتباط صحیح ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هنر زیستن و ارتباط صحیح ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل هنر زیستن و ارتباط صحیح ۴۶ اسلاید در PowerPoint :
۵۸
یکی از مشکلات بشر امروز، چگونه زیستن و ارتباط برقرار کردن با
دیگران است. انسان در هر مرتبه و مقام که باشد برای تکامل و
ادامه حیات، نیازمند دیگران است. نگارنده بر آن است که به بررسی
مسائلی که افراد اجتماع را درگیر نموده، بپردازد و در پایان نیز چند
راه حل، پیشنهاد شده است. گرچه «بسی گفتنی های ناگفته ماند»؛۱
ولی «آب دریا را اگر نتوان کشید/ پس به قدر تشنگی باید چشید».۲
بسیاری از ما انسان ها زندگی و ارتباط با دیگران را نیاموخته ایم و
آنچه عمل می کنیم را بهترین روش می دانیم. مدام اخم می کنیم و با
خودمان درگیر هستیم، تا چه رسد به دیگران. گویی از همه
طلبکاریم.
بیشتر در چهره هایمان قحطی لبخند آمده و اگر با دقّت بنگریم،
خواهیم دید که اطرافیانمان چه قدر فسرده و ناامیدند و کافی است
سفره دل را بگشایند تا چند اردوگاه را مهمان نمایند. کلمات و
عباراتی که از آنان شنیده می شود: «نه، نمی شود؛ آخه، نمی توانم؛
شانس ندارم و ..». جداً که ملال آورند و خسته کننده!
اگر کمی درست فکر کنیم متوجه می شویم که درست زندگی
نمی کنیم. غم، ظاهر و باطنمان را گرفته است، در صورتی که
حضرت علی(ع) می فرماید: «غم مؤمن، در دل اوست و شادی او در
چهره اش»۱ (تازه نه این غم هایی
که غم نیست!). آن قدر بد می اندیشیم و گمان های برداریم که
دچار بدی های مکرّر می شویم، حال آن که خداوند در نزد گمان های
بندگانش است۲ و به قول شاعر: «بد آید فال، چون باشی
بداندیش»!
بیشتر ما وقت فراوانی صرف کرده ایم تا از افرادی که به ما ظلم
کرده اند کینه به دل بگیریم. گاهی سال های دراز، کینه را در دل نگه
می داریم و سنگینی این بار را با تمام وجود، حمل می کنیم و میل
نداریم کمی بار خود را سبک کنیم.
گاه با انسان هایی مواجه می شویم که فقط به دنبال گوشی
می گردند برای شنیدن دردهایی که سال ها در دل اندوخته اند (چه
بی ارزش کالایی در چه گوهرین مکانی!؟). جالب این جاست که بعد
از ساعت ها سخن های غبار گرفته ای که بیان می کنند، تمام و کمال،
آنها را در صندوقچه اسرار می گذارند و درِ آن را قفل می زنند تا
خدای ناکرده، چیزی از آن کم نشود تا زمانی دیگر و گوشی دیگر!
اینان گذر عمر را و هدف آفرینش را فراموش کرده اند، در غفلتْ
غوطه می خورند، چنان که ناپلئون گفته است: «چه بسا اشخاصی که
فقط به صدای کلنگ گورکن از خواب بیدار می شوند!».
چند سؤال
* آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چه قدر از ذهن، فکر، مغز،
انرژی، زمان، و روح را اسیر و در بند حرف ها و نگاه ها و کینه دیگران
نموده اید؟
* آیا می دانید بسیاری از افراد فقط دوست دارند حرفی را بزنند،
بدون در نظر گرفتن رنجش دیگران؟
* آیا می دانید بیماری های مختلف روحی و جسمی شما ناشی از
اندیشه ها و مرور رفتار نادرست دیگران در خلوت و لحظه های
دردناک است که برای خود خلق می کنید؟
* تا کی می خواهید سلامتی خود را صرف این کوله بار مصیبت زا
کنید؟
* چه قدر از زندگی را در خودخوری و زجر و مرگ لحظه ها
می گذرانید؟
* چه قدر از وقت خود را صرف نقشه کشیدن برای تلافی فلان
برخورد اطرافیان می کنید؟ و …
شاید شما هم با افرادی برخورد کرده باشید که وقتی از دیگری
جدا می شوند، پس از خداحافظی، با صدای بلند شروع می کنند به
فکر کردن: «چه آدم از خودراضی و احق و بی خودی!» و چند فحش و
بد و بیراه … . به راستی ادامه ارتباط به چه علّت و به چه قیمتی؟
عذاب و شکنجه روحی، هم با او، هم بی او، چرا؟!
بیشتر ما نمی دانیم کجا در روابط خود با دیگران ترمز کنیم. گاهی
بی پرواییم و زمانی محتاط. این خود ما هستیم که با انتخاب
نادرست، رنج و کسالت و بیماری را برای خود به ارمغان می آوریم.
هیچ کس جز ما مقصر نیست. دوست داریم دیگران جای ما فکر
کنند، نظر بدهند یا خود را به دست باد بسپاریم تا وقتی به بن بست
می رسیم، دیگری را مقصّر بدانیم و شروع کنیم به این که: «من
بدشانسم! چه قدر بدبختم! هر چی سنگه مال پای لنگه! خَرِ من از
کُرِّگی دم نداشت! و …».
اگر با این حرف موافق نیستید یک مثال، همه چیز را روشن
می کند. تا به حال حتماً در مقابل این سؤال قرار گرفته اید که: «غذا
چی می خوری؟» و در جواب، بدون این که زحمت فکر کردن به خود
بدهید، گفته اید: «هر چی همه می خورند، هر چی بود و …». این یک
مثال کوچک! حالا «تو خود، حدیث مفصّل بخوان از این مجمل». از
تعیین رشته تحصیلی و خرید کتاب مجلّه و ثبت نام مدرسه و
دانشگاه گرفته تا بالاتر.
کاش سعی کنیم در این فرصت باقی مانده از عمر، زندگانی کنیم
نه زنده مانی (منظور، کسانی که زنده مانده اند که آه جگرسوز از نهاد
برآرند و گاهی به طعنه، دست مریزادی به خدا بگویند و با همه، سر
جنگ و دعوا داشته باشند و در ارتباط با دیگران، طرف را درسته
ببلعند و …).
راه چاره چیست؟
بگذریم! چه کنیم تا شاد زندگی کنیم و از زیستن با دیگران لذّت
ببریم؟ هنر آدمی در این است که با وجود تمام مشکلات و سختی ها،
در پی راه حل و چاره اندیشی درست باشد و با امید به آینده بهتر،
تلاش و پشتکار به خرج دهد و مهر و عطوفت و لبخند را میان
دیگران تقسیم کند.
ابوسعید ابوالخیر، عارف نامی قرن پنجم گفته است: «مرد، آن بود
که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بخورد و نخسبد و بخرد و بفروشد
و در بازار، در میان خلق، ستد و داد کند و زن خواهد و با خلق درآمیزد
و یک لحظه از خدای، غافل نباشد».
مشکل ما غفلت است. تمام ناامیدی ها و خطاها و بیراه گویی ها
به زمین و آسمان و به قول سعدی: در پوستین خلقْ افتادن ها۳، وقتی
پیش می آید که از یاد خدا غافل می شویم و می خواهیم کارها را
درست کنیم که البته همه چیز، خراب تر می شود.
حال، روش برخورد با مردم را از زبان حضرت علی(ع) بیاموزیم که
می فرماید: «دوری تو از آن کس که خواهان توست، نشانه کمبود
بهره تو در دوستی است و گرایش تو به آن کس که تو را نمی خواهد،
سبب خواری توست»؛۴ «یا چو مردان بزرگوار، شکیبا، و یا چون
چهارپایان، بی تفاوت باش۵»؛ «هماهنگی در اخلاق و رسوم مردم،
ایمن ماندن از دشمنی و کینه های آنان است۶»؛ «خدایا! به تو پناه
می برم که ظاهر من در برابر دیده ها نیکو و درونم در آنچه از تو
پنهان می دارم، زشت باشد، و بخواهم با اعمال و رفتاری که تو از آن
آگاهی، توجه مردم را به خود جلب نمایم و چهره ظاهرم را زیبا نشان
داده با اعمال نادرستی که درونم را زشت کرده، به سوی تو آیم، تا به
بندگانت نزدیک و از خشنودی تو دور گردم۷».
چند پیشنهاد برای بهتر زیستن با دیگران
۱. ز هم صحبت بد، جدایی، جدایی
سعدی در کتاب «گلستان» (باب در آداب صحبت) می گوید: هر که با بدان نشیند، اگر نیز طبیعت ایشان در او اثر
نکند، به طریقت ایشان متّهم گردد وگر خراباتی رود به نماز کردن، منسوب شود به خَمر خوردن.
۲. لبخند را مهمان همیشگی چهره کنیم:
اگر مشکلی پیش آمده، دیگران چرا باید قیافه عبوس و غمگین ما را تحمل کنند؟ مگر با اخم و تَخم، تا به حال،
مشکلی حل شده؟ اگر آرزو داریم انسان شادی باشیم یا حسرت انسان ها را می خوریم، صائب تبریزی راهنمایی
کرده است که:
چون وا نمی کنی گِرهی، خود، گره مباش
ابرو گشاده باش، چو دستت گشاده نیست.
حال که نمی توانیم غم انسان ها را (چه مادّی چه معنوی) برطرف کنیم، لااقل چهره ای خندان و بشّاش داشته
باشیم و بدانیم که «لبخن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 