پاورپوینت کامل زیر پوست مجله ; من به یک ماه می اندیشم! ۱۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زیر پوست مجله ; من به یک ماه می اندیشم! ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زیر پوست مجله ; من به یک ماه می اندیشم! ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل زیر پوست مجله ; من به یک ماه می اندیشم! ۱۵ اسلاید در PowerPoint :

۹۷

خوب که فکر می کنم ، می بینم حدیث زندگی ، از اولش
نوآوری بوده است؛ اولین نشریه موضوعی ، ویژه جوانان . تازه
هر شماره با یک موضوع جدید!

وقتی صحبت از نوآوری و اصلاح می شود ، شاید سخن گفتن
از گذشته و بازگشت به آن ، درست نباشد ، اما دیده اید که
مصلحان و نواندیشان واقع بین ، شعار بازگشت می دهند! ما هم
که ادعای نوآوری داریم ، خواستیم یک حرکت اصلاحی انجام
دهیم ، یک نگاهی به گذشته کردیم و دیدیم که هر دو ماه
یک بار ، ۲۷ شماره موضوعی آماده کرده ایم ، پس می توانیم هر
ماه این کار را بکنیم . خوب نوآوری دوم شد : ماه نامه حدیث
زندگی .

این اتفاق هم به این سادگی نبود ، رئیس مهرپاش مجله که
مهربانی از سر تا پایش می ریزد ، به امیر عبداللّه گفت : «ما اراده
کرده ایم که حدیث زندگی ، ماه نامه شود» . امیر عبداللّه نیز ، من ،
استاد ، حریف ، مدیریت و فروش را صدا کرد و گفت که : «یک
فکری باید بکنیم» . حریف ، رفتن را ترجیح داد و سفر کعبه در
پیش گرفت . مدیریت ، مثل همه مدیرانی که دیده ایم ، از نبود
نیرو و امکانات نالید و گفت که همیشه مدیریت ما را نمی بینند ،
ما هستیم که با وجود این که شادیبا ، آب به مجله می کند ، آن را
باز آبش می کنیم . همین جاها بود که فروش (همکار مدیریت) از
آب گل آلود ماهی گرفت و گذاشت وسط میز که : «اگر همراهانِ
ما نباشند ، مجله چه ماهانه چه دوماهانه ، چه فرقی می کند؟!» .

امیر عبداللّه ، نه گذاشت و نه برداشت و به مدیریت گفت :
«آقای فروش هم مثل ماهی ، از دستت لیز خواهد خورد و
مدیریت می شود مثل شیر بی یال و کوپال!» .

استاد ، پس از نوشیدن آب جوش و بالا بردن عینک ، مثل
همیشه گفت : «فکر خوبی است» . همه منتظر نظر من بودند که
خوش بختانه ، تلفن زنگ زد و من رفتم . وقتی برگشتم دیدم که
باز هم همه کاسه و کوزه ها سر شادیبا خراب شد و ما هم خر
آوردیم و هر چه باقلا بود ، بار کردیم!

اوّل، برای حریف ، یک رقیب آوردیم و بعد با گیر دادن به
استاد ، مدیریت ، فروش و اضافه کردن آقای خوشی ، همه
کارهای ۸۴ را تمام کردیم و به حساب و کتاب همه رسیدیم .

باید بگویم که در این مدت ، یکی از دل خوشی هایم ، همین
خوشی بود که با دست های نازنینش (که واقعا در خور تحسین
است) مجله را می تایپید و قلب من ، ویراستار و نمونه خوان
برایش تاپ تاپ می کرد . البته نمونه خوان که با فروش ، همچو
یک جسم با دو روح بودند ، گاهی چنان طول می داد که خوشی
را از م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.