پاورپوینت کامل بخش پیامبر اعظم (ع) ۱۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بخش پیامبر اعظم (ع) ۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بخش پیامبر اعظم (ع) ۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل بخش پیامبر اعظم (ع) ۱۶ اسلاید در PowerPoint :

۱

زن، با گوشه چادر، اشک چشمش را پاک می کند و می گوید: «دستشان درد نکنه، آن قدر
مجسمه ها را طبیعی ساخته ان که آدم، فکر می کنه واقعاً روبه روی پیامبر(ص)
ایستاده».

نگاهی به دور و اطرافم می اندازم. این جا بخش ویژه پیامبر اعظم(ص) در نمایشگاه قرآن
کریم است. زن، راست می گوید. ماکت هایی که روایات مختلف زندگی پیامبر را به نمایش
گذاشته اند، آن قدر طبیعی و ملموس ساخته شده اند که بیننده را به دنیای دیگری
می برد.

نور آبی سالن، از دور مرا می خواند. آرام آرام، قدم بر می دارم. انگار ازدحام
نمایشگاه قرآن، تأثیری در کشش عجیب این نور ندارد. از درگاه که می گذرم، ناگهان
می ایستم. باور نکردنی ا ست. ماکت هایی از گوشه و کنار زندگی پیامبر، و آن قدر
طبیعی، که حس می کنم وارد دنیای دیگری شده ام. نگاه می کنم…این غار حراء است و
نور سبزی از داخل آن به بیرون می تابد. بر روی دیوار کنار، با حاشیه های میناکاری
شده، روایت عربی و فارسی غار حراء را نوشته اند؛ این که پیامبر اسلام(ص) در این غار
بوده که به پیامبری اسلام مبعوث شده اند.

ماکت کناری، ناخودآگاه مرا به کودکی ام می برد؛ روزهایی که با هیجان، به قصه
مادربزرگ گوش می کردم و می خواستم زودتر بدانم که عنکبوت داستان، چه طور توانست به
سرعت، دهنه غار را با تارهایش بپوشاند و پیامبر را پنهان کند؟ و چه قدر در آخر
داستان از قدرت خدا به وجد می آمدم.

همان طور که قدم می زدم، رسیدم به ماکتی که داستان آن یهودی را روایت می کرد که
روزهای متمادی، وقتی که پیامبر، از مقابل خانه اش رد می شد، بر سر پیامبر، خاکستر
می ریخت و روزی که یهودی بیمار شده بود و این عمل زشت را انجام نداده بود، پیامبر
به عیادتش رفته بود و این کار، باعث اسلام آوردن مرد یهودی شد. مجسمه حضرت رسول،
فوق العاده ساخته شده بود. انگار که روح آن بزرگوار، در مجسمه وجود دارد. مات و
مبهوت، به فضا نگاه می کردم. با نگاهی به اطرافم، متوجه شدم که در این حسّ، شرکای
زیادی دارم. زنان و مردان و کودکانی که در سکوتی معنوی به فکر فرو رفته اند.
ماکت های دیگر نیز، هرکدام یک داستان از زندگی پیامبر را روایت می کنند.
داستان هایی مثل آن زمانی که پیامبر از حیله مشرکان، با خبر شد و شبانه، حضرت
علی(ع) را در رخت خواب خود خواباند، یا وقایع روز غدیر خم. این بخش نمایشگاه، با
ماکت مبعوث شدن پیامبر در غار حرا شروع می شود و با واقعه غدیر خم پایان می یابد.
نگاهم تار شده است. بار دیگر به سرتاسر این سالن جادویی نگاه می کنم. نگاهم روی
دست های علی(ع) در دست