پاورپوینت کامل نگار من که به مکتب نرفت…(گفتگو با استاد مصطفی دلشاد تهرانی) ۵۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نگار من که به مکتب نرفت…(گفتگو با استاد مصطفی دلشاد تهرانی) ۵۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگار من که به مکتب نرفت…(گفتگو با استاد مصطفی دلشاد تهرانی) ۵۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نگار من که به مکتب نرفت…(گفتگو با استاد مصطفی دلشاد تهرانی) ۵۸ اسلاید در PowerPoint :

۹۸

[مصطفی دلشاد، به سال ۱۳۳۴ شمسی در تهران متولّد شد. از مؤسسه آموزش عالی آمار و
انفورماتیک تهران، در رشته «آمار در ریاضی» مدرک کارشناسی گرفت و هم زمان، تحصیل
علوم دینی را نیز پیگیری نمود و در سال ۱۳۶۴ بود که تحصیل در سطوح عالی حوزه (درس
خارج) را آغاز کرد. دلشاد، به زبان های انگلیسی، عربی، آلمانی و فرانسه آشنایی دارد
و کتاب «دومین انقلاب سوسیالیستی»، اثر تاتیاناز اسلاوسکایا، به قلم او از انگلیسی
به فارسی ترجمه شده است. وی علاوه سابقه طولانی تدریسِ آمار و ریاضی، تعلیم و
تربیت، تاریخ اسلام و نهج البلاغه در دانشگاه های: تهران، علامه طباطبایی، تربیت
معلّم و … برخی مسئولیت های آموزشی – فرهنگی را نیز در وزارت خانه های آموزش و
پرورش، آموزش عالی و ارشاد، به عهده داشته است. تاکنون، تنها در موضوع سیر پیامبر
و اهل بیت، چهارده عنوان کتاب از وی منتشر شده است که برخی از آنها عبارت اند از:
سیره نبوی (در سه جلد: سیره فردی، سیره اجتماعی و سیره مدیریتی)، حماسه حسینی و
ظهور حقیقت آدمی، دولت مهدی – سیرت مهدی، میراث ربوده (تحلیلی بر رویداد سقیفه)،
جمال دولت محمد، دولت آفتاب (اندیشه سیاسی وسیره حکومتی امام علی)، و …].

استاد! به عنوان اولین سؤال بفرمایید چه شد که شما به سیره نویسی پیامبر(ص) و
امامان(ع) روی آوردید؟

پیش از پیروزی انقلاب، مدّتی مشغول تحقیقی ترتیبی و همین طور یک تحقیقی موضوعی در
قرآن کریم و همچنین حدیث خوانی و جستجوی موضوعی در احادیث بودم و در ضمن این مرور و
مطالعه، با مسأله ای رو به رو شدم که ایا می توان بر اساس کتاب و سنّت، نمونه ای
عملی برای زندگی در حوزه های مختلف استخراج کرد؟ و این در حالی بود که برخی این
ایراد را مطرح می کردند که اسلام، فاقد یک مدل عینی برای زندگی امروز است.

با این دغدغه مقداری فیش تهیه کرده بودم؛ ولی به طرحی کلی در این باره دست نیافته
بودم. پس از انقلاب، این مسأله برایم جدّی تر مطرح شد و دیدگاه های شهید مطهری
درباره ثابتات و متغیرات این و سیره نبوی هم کمک کرد تا به یک طرح نسبتاً جامع
درباره سیره پیامبر اکرم(ص) و دیگر معصومین برسم. با این دید که براساس قرآن کریم و
مجموعه احادیث و تاریخ زندگی معصومین(ع) و رفتارشناسی آنان، می توان بر یک مجموعه
اصول راهنمای کلی، عملی، ثابت و مشخص برای زندگی دست یافت، به این معنا که اصول
مورد نظر (سیره در معنای حقیقی آن) اصول حاکم بر زندگی همه معصومین است، یعنی یک
سیره داریم و آن، سیره نبوی است و سیره دیگر معصومین، امتداد همان سیره است.

به این منظور به جستجو در قرآن کریم و احادیث و زندگی معصومین پرداختم و منابع
تفسیری و حدیثی شیعه و سنّی و منابع تاریخی در رشته های مختلف و نیز منابع فرعی را
که ممکن بود مشتمل بر مطالبی در این جهت باشند، شناسایی نمودم و تا سال ۶۳ به فیش
برداری مشغول بودم و تقریباً طرحی که می خواستم شکل گرفت و سیره را به هفت محور
تقسیم کردم: سیره فردی، سیره اجتماعی، سیره مدیریتی، سیره خانوادگی، سیره سیاسی،
سیره نظامی و سیره اقتصادی. از سال ۶۳ تا ۶۷ این مطالب را در کلاس های درسی خود نیز
مطرح کردم تا ضمن تدریس، تدوین بهتری از آنها نیز صورت گیرد و بعد هم که نوارها
پیاده شد و به کار مجدد بر روی آن مطالب پرداختم.

در مجموعه کتابهایی که تحت عنوان «سیره نبوی» از شما به چاپ رسیده است و به ویژه در
سیره مدیریتی پیامبر(ص)، مروّت و مدارا اولین بحثی است که به آن پرداخته اید. ایا
انتخاب این ویژگی از پیامبر(ص) برای شروع کتاب ها، دلیل خاصی دارد؟

بله، در سیره اجتماعی پیامبر، نخستین اصلی که مطرح شده است، اصل رِفق و مُداراست
دلیل تقدم آن هم این است که رفق و مدارا مهم ترین قاعده در تمام روابط و تعامل های
انسانی است و هیچ چیز مانند رفق و مدارا در ساماندهی و تنظیم روابط درست اجتماعی
نقش ندارد و پیامبر اکرم(ص) و اوصیای آن حضرت، بیش از هر چیز از آن بهره گرفته اند
و هنر بزرگ آن پیام آور الهی در هدایت آدمی هم بر این اصل اساسی استوار بوده است،
به طوری که آن حضرت با رفق و مدارا توانست جامعه جاهل و متعصّب آن زمان را متحول
سازد.

در حقیقت، خوی نرم پیامبر بود که دل ها را جذب می کرد و اُلفت می بخشید و جان های
گریزان را گرد می آورد و اگر این روحیه نبود، و این اصل مهم اجتماعی و مدیریتی
اعمال نمی گشت، قطعاً پیوند میان دل ها و وحدت در جامعه و آن حرکت بزرگ اصلاحی
میسّر نمی شد، چنان که خدای سبحان در سوره آل عمران (ایه ۱۵۹) به صراحت تمام، این
حقیقت را بیان فرموده است که:

«به لطف رحمت الهی، با آنان نرمخوی و پس مِهر شدی، و اگر درشت خوی و سخت دل بودی
بی شک از پیرامون تو پراکنده می شدند. پس، از آنان درگذر و برایشان آموزش بخواه».

بنابراین رسول خدا(ص) رسالت خود را با رفق و مدارا پیش برد و این اصل در تحول انسان
و جامعه به سوی کمال و اصلاحات اجتماعی نقشی کلیدی دارد. پیامبر اکرم(ص) نیز در
مواردی رسالت خود را بر این اساس معرفی فرموده، چنان که حدیثی آمده است:

«پروردگارم مرا به مدارا باورم فرمان دار، همان گونه که مرا به تبلیغ رسالت فرمان
داد».

با توجه به تغییر شرایط زندگی انسان ها نسبت به ۱۴۰۰ سال پیش، و در دنیای متمدن و
متجدد امروزی که از نظر امکانات و ارتباطات میان افراد آن در سراسر جهان با شرایط
آن زمان قابل مقایسه نیست، به نظر شما سیره زندگی پیامبر(ص)، برای جوانان امروزی،
چطور و تا چه اندازه می تواند کاربردی و قابل اجرا باشد؟

اتفاقاً دغدغه بنده هم این بوده است که ایا می توان بر اساس قرآن کریم و آموزه های
زندگی معصومین به یک مدل کاربردی و قابل اجرا برای زندگی دست یافت یا نه؟ و پاسخی
که یافتم، این بود که می توان از این طریق به مجموعه اصولی راهنما دست یافت که این
اصول، فطری و مانند اصول برهانی هستند، و به دلیل فطری بودن و برهانی بودنشان ثابت
و قابل پیروی در همه زمان ها و برای همه مردمان خواهند بود؛ یعنی در عین آن که مشکل
امور و جزئیات مسائل تغییر می یابد، اصولی کلی بر زندگی و رفتارها و عملکردها حاکم
باشد، مثلاً در زندگی اجتماعی اصولی مانند اصل رفق و مدارا، اصل عدالت اجتماعی، اصل
شورا، اصل تعاون و … ، اصول خاصّ یک زمان و ویژه یک گروه از مردمان نیستند و
می توانند راهنمای عمل برای همگان و در هر زمان باشند.

بنابراین می بینیم که هر چه تمدن بشری پیچیده تر شود و هر چه امکانات بیش تر گردد و
هر چه ارتباطات گسترده تر شود، قواعد و قوانین نظری و امور فطری، دگرگونی
نمی یابند. هر چند شکل مسائل، عوض می شود، ولی آنچه فطری است، برقرار است و به
تعبیر قرآن کریم: «فطرت خدایی» که خداوند، مردمان را بر اساس آن فطرتْ سرشته است،
تغییرپذیر نیست».

با این رویکرد، مشخص می شود که امروزه هم هر انسانی، به ویژه جوانان که از نظر فطرت
سرزنده ترند و گرایش های فطری شان قوی تر است، به سیره ای سامان یافته براساس نقشه
فطرت خدایی نیاز دارند.

آنچه تا کنون در رابطه با امّی بودن پیامبر(ص) مشهور است، حکایت از این دارد که
ایشان بی سواد بوده اند و قادر به خواندن و نوشتن نبوده اند. ابتدا بفرمایید که ایا
این ادعا مستندات کافی دارد یا نه؟ و اگر آن را می پذیرید، به نظر شما چرا پیامبری
که تا این حد مسلمانان را به سوادآموزی و علم اندوزی تشویق می کردند و حتی آزادی
اُسرای جنگی را منوط به سوادآموختن به ۱۰ نفر از مسلمانان کرده بودند، خودشان تا
پایان عمر شریفشان، خواندن و نوشتن را نیاموختند؟

قرآن کریم در ایات ۱۵۷ و ۱۵۸ سوره اعراف، پیامبر اکرم(ص) را چنین معرفی کرده است:
«الَّذِینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النّبِی الأُمِی … فَآمِنُوا بِاللهِ
وَرَسُولِهِ النَّبِی الأُمِی …» ؛ یعنی: «آنها کسانی هستند که از فرستاده
خدا، پیامبر امّی، پیروی می کنند… پس به خدا و فرستاده او، پیامبر اُمّی، ایمان
آورید…».

بنابراین؛ قرآن کریم، پیامبر اکرم را «اُمّی» معرفی کرده است؛ امّا این که مفهوم
امّی بودنِ پیامبر چیست، سه احتمالْ مطرح است: اوّل این که بگوییم امّی به معنای
درس ناخوانده و به مکتب نرفته است، و نه لزوماً بی سواد. دوم، امّی به معنای کسی
است که از میان امت یا از متن امّت است و از توده مردم برخاسته است. سوم، اُمّی به
معنای کسی است که منسوب به اُمُّ القُری است؛ یعنی در مکّه متولد شده و از آن جا
برخاسته است.

این که کدام احتمالْ قوی تر یا صحیح تر است، براساس قراین ایات و روایات و تاریخ
زندگی پیامبر(ص)، احتمال نخست، درست تر به نظر می رسد که البته این سه احتمال، غیر
قابل جمع نیستند.

بنابراین، پیامبر اکرم پیش از بعثت، نزد هیچ کس درس نخوانده و کتابت نیاموخته است،
و پس از بعثت نیز عملی انجام نداده است که بیانگر این امر باشد. شواهد ایات و
روایات و تاریخ هم مؤید این نظر است در سوره عنکبوت (ایه ۴۸) آمده است: «پیش از
این نه کتابی می خواندی و نه با دست خود، چیزی می نوشتی که در

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.