پاورپوینت کامل نقش معنا در زندگی ۳۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقش معنا در زندگی ۳۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقش معنا در زندگی ۳۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقش معنا در زندگی ۳۵ اسلاید در PowerPoint :

۱

انسان، موجودی است کمال گرا و هدفمند که از بیهودگی، بی معنایی و بی هدفی، سخت
گریزان است. بیهودگی و پوچی، چنین موجودی را ارضا نمی کند و از این رو اگر زندگی،
معنا و هدفی نداشته باشد، زنده ماندن نیز، ارزشی نخواهد داشت، هرچند تمامی امکانات
زندگی هم فراهم باشد. علّت نارضایتی و سرد شدن زندگی، «ناکامی در رفاه» نیست. زندگی
ساده و حتّی سخت را نیز می توان دوست داشت و راضی بود، به شرط آن که معنای زندگی
را درک کرده باشیم. آنچه موجب بن بست و ناامیدی در زندگی می شود، «ناکامی در
معناطلبی» است.

به بیان دیگر، همان گونه که انسان، هم دارای «جسم» است هم «جان»، زندگی نیز دارای
دو بخش یا دو بُعد است: «مواد» زندگی و «معنا»ی زندگی. به نظر شما ناکامی در کدام
یک از این دو بُعد، خسارت بارتر است؟ موادّ زندگی، تغییرپذیر و نابودشدنی هستند؛
امّا معنای زندگی، جاودانه، پایدار و فناناپذیر است؛ درست همان گونه که روح انسان،
فناناپذیر است. از این رو، به میزان اهمیتی که بُعد دوم زندگی دارد، کامیابی یا
ناکامی در آن نیز اهمیت می یابد و تفاوت آن با بعد اوّل زندگی مشخص می شود.

برای روشن تر شدن موضوع، بخشی از خاطرات جوان بیست و دو ساله ای را برایتان نقل
میکنم که با وجود فراهم بودن تمام امکانات یک زندگی مرفّه، به ناگاه، دچار بحران
هویت می شود:

بیست و دو سال داشتم و همان مسیری را در زندگی دنبال کرده بودم که اجتماع برای
رسیدن به خوش بختی، دیکته می کند. از دانشگاه، فارغ التحصیل شده بودم و به عنوان
مهندس شیمی، در شرکتی کار می کردم و درآمد بالایی داشتم. چه چیز دیگری می خواستم؟
تمامی اجزای خوش بختی را در اختیار داشتم: ماشین، آپارتمان لوکس، یکی ـ دو دوستِ…
خوب و… .

امّا در زندگی، هرگز تا آن اندازه، احساس تیره روزی نکرده بودم. در اوّلین سال فارغ
التحصیلی، در همان زمانی که به عنوان مهندس شیمی در یک شرکت کار می کردم، گرفتار
بحران هویت و تردید در ارزش های زندگی شدم. هرچند تمام کارهایی را که جامعه برای
خوش بخت شدن، دیکته می کند، انجام داده بودم، امّا هیچ دلیلی برای ادامه زندگی
نمی یافتم۱… .

نمی دانستم چرا زنده ام و چرا زنده بودنم می تواند مهم باشد. زندگی، هیچ معنایی
برایم نداشت و این بحران شک و پریشانی، کم کم به تمامی جنبه های زندگی ام کشیده
می شد. با خود فکر می کردم، ایا به راستی، زندگی کاملاً نسبی است؟ ایا همه اش همین
است؟ شصت ـ هفتاد سالی از خوشی ها و ناخوشی های زودگذر استفاده کردن، کار کردن،
خوابیدن، خوردن، لذّت بردن از خوشی های زمینی و همین! و بعد، انگار نه انگار که
روزی زنده بوده ای؟! اگر چنین است، پس اصلاً چرا باید زندگی کرد؟ چرا نباید خودکشی
نکرد و به همه اینها خاتمه نداد؟ چرا باید برای زندگی بی هدف، تلاش بیهوده کرد؟
چرا باید خوب بود؟ چرا باید به فکر سلامتی بود؟ اگر قرار باشد که دیر یا زود، همه
چیز با رودخانه زندگی شسته و برده شود، اصلاً چرا باید تلاش کرد؟

هرچه می گذشت، همه چیز بیشتر غیر قابل تحمّل می شد و مرا به این نتیجه می رساند که
زندگی، به راستی، ارزش ادامه دادن ندارد.۲

محروم بودن از معنای زندگی، ویران کنندهتر از محرومیت مالی است. این، نشان دهنده
نقش مؤثّر معنا در نشاط و شادابی زندگی است. فقدان معنا، یکی از عوامل مهم در بروز
فشارها و بیماریهای روانی است و به همین جهت، یکی از راههای مؤثّر در روانْدرمانی
«معنادرمانی» است. آلپورت در این باره می گوید: «امروزه در اروپا روان شناسان و
روان پزشکان، آشکارا از فروید (که ناکامی جنسی را علت ناراحتی های روانی می داند)،
روی برگردانده اند و به “هستی درمانی” روی آورده اند که مکتب “معنادرمانی”، یکی از
نتایج آن است.۳

گونه های مختلف زندگی

زندگی، از جهت معنا، چند حالت ممکن است داشته باشد:

۱. «فقدان معنا»: این حالت، مخصوص کسانی است که از آغاز، معنایی برای حیات
نمی یابند و زندگی را هیچ و پوچ می دانند. اینان نمی دانند برای چه به دنیا
آمده اند و برای چه باید زندگی کنند؛ نه آفرینش را هدفمند می دانند و نه هدفی برای
خویش دارند. بحران بی معنایی برای چنین افرادی، خیلی سریع و شدید شکل می گیرد و
پیامدهای خود را بر آنان تحمیل می کند.

۲. «ناتمام بودن معنا»: این وضعیت، مخصوص کسانی است که معنایی برای زندگی در نظر
داشته اند، امّا وقتی به آن می رسند، آن را بی ارزش تر از آن می بینند که به خاطرش
زندگی کنند. این وضعیت، هنگامی پیش می اید که معنای انتخاب شده، توان توجیه به دنیا
آمدن، زنده ماندن و مردن را نداشته باشد. ممکن است برخی معناها در آغاز، چنین نمایش
دهند که می توانند فلسفه مرگ و حیات را توجیه کنند؛ ولی تا پایان راه، دوام
نیاورند.

گروه اوّل از همان آغاز، ناامید و افسرده می شوند و گروه دوم در نیمه های حیات. این
گونه معناهای ناتمام، ابتدا تولید حرکت و نشاط می کنند؛ اما پس از آشکار شدن
بی ارزشی آنها، موجب ناامیدی و سرخوردگی می شوند.

معنای زندگی باید با ارزش تر از تمام زندگی باشد؛ زیرا آنچه می خواهد فلسفه زندگی
را توجیه کند، باید فراتر از زندگی و ارزشمندتر از آن باشد. حتّی ارزش یکسان نیز
نمی تواند توجیه کننده حیات باشد. در واقع، معنای زندگی، شبیه یک «معامله» است.
همان طور که یک معامله، بر اساس منفعت و سود آن توجیه پذیر می شود، در بحث معنای
زندگی نیز انسان، باید به خاطر چیزی زندگی و تلاش کند و یا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.