پاورپوینت کامل معناها آن ریخت و قیافه گذشته را ندارند! ۲۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل معناها آن ریخت و قیافه گذشته را ندارند! ۲۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل معناها آن ریخت و قیافه گذشته را ندارند! ۲۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل معناها آن ریخت و قیافه گذشته را ندارند! ۲۲ اسلاید در PowerPoint :

۶۰

۱ . سخن گفتن درباره معنای زندگی، مانند خوردن آب دوغ خیار و از فواید چلوکباب گفتن
است؛ چرا که امروزه دیگر نه زندگی ها، آن زندگی های گذشته هستند و نه معناها آن
معناهای گذشته. حالا دیگر معناها، آن ریخت و قیافه گذشته را ندارند. حالا دیگر
معناها مثل آدم ها رنگ به رنگ می شوند و جلد عوض می کنند. حالا دیگر معناها مثل
کالاها، تاریخ تولید و انقضا پیدا می کنند و شکل و اندازه ظرفی را که توی آن ریخته
شده، به خود می گیرند. به همین خاطر هم گاه این شرایط و موقعیت ها هستند که معناهای
زندگی را تعیین می کنند.

سکانس اوّل: آقای معنادوست توی اداره، در حال توبیخ کردن یکی از کارمندان

ـ یک روز پسرخاله، یک روز داماد باجناق خواهر، یک روز بقالی… جمعش کنید، آقا! هر
چیزی حدّی دارد، جانم! فامیل بازی راه انداخته اید، که چی؟ این جا نشسته اید حقوق
می گیرید که کارِ مردم را راه بیندازید، نه این که ایل و طایفه گداگشنه تان را… .

سکانس دوم: چند ساعت بعد آقای معنادوست توی صفِ نان

ـ چاکر جعفر آقا، دورادور، جویای احوال هستیم ها!

آقای شاطر، لبخند به لب، در حالی که اسکناس نصفه نیمه ای را با مهارت هر چه تمام،
لا به لای بقیه اسکناس ها جاسازی کرده و به یکی از مشتری ها غالب می کرد، رو به
شاگردش گفت: «پسر، بپر فشنگی، چهارتا نون سفارشی بده به آق مهندس».

ـ ببخشید شاطر آقا، نوبت ما بود!

شاطر آقا، عصبانی، رو به مرد معترض: «اگه ناراحتی بفرما… هِر…».

ـ خواهش می کنیم عصبانی نشوید آقا، من معذرت می خوام!

ـ یعنی چی آق مهندس؟ چرا شما معذرت خواهی می کنید؟ این آقا باید معذرت بخواد که…
اصلاً حالا که این طور شد، ما نون نداریم آقا، بفرما! ما نمک نشناس نیستیم مهندس.
هنوز یادمون نرفته که چه طور آقایی کردید و دست داماد کوچیکه و چهار تا پسردایی های
خانم و دو تا پسر عموهای…».

۲. به جز شرایط و موقعیت ها، گاهی این میزهای چهارگوش و بیضی و دایره و چند وجهی
و… کوچک و بزرگ هستند که معناها را می سازند.

سکانس اوّل: یک شرکت تجاری معتبر، همراه با یک خانم منشی با روابط اجتماعی بسیار
بالا

ـ ببخشید خانم!

خانم منشی، در حال فرستادن یک اس ام اس (پیام کوتاه) عشقولانه: «جانم!».

ـ می خواستم اگر امکان دارد، آقای رئیس را ببینم.

ـ وقت قبلی دارید؟

ـ نه.

ـ معرّفی نامه چه طور؟

ـ نه معرّفی نامه هم ندارم.

ـ آقای رئیس، جلسه دارند، بفرمایید!

ـ امّا آخه، من فقط… .

ـ بفرمایید آقا، وقت ما را نگیرید. ما این جا بیکار نیستیم به سؤال های شما جواب
بدهیم!

سکانس دوم: چند دقیقه بعد، همان شرکت و همان خانم منشی با روابط اجتماعی بالا

ـ سلام عرض شد خانم.

ـ اِ… سلام از ماست. خوش آمدید! خانم خوب هستند؟ آقا مازیار و پردیس خانم
خوب اند؟ عمل بینی خانم، با موفّقیت انجام شد؟ سرماخوردگی آقا مازیار چه طور؟ دندون
عقل پردیس خانم در اومد؟

آقای محترم با خنده: «بله بله، همه خوب اند! سرماخوردگی مازیار خوب شده. دندون عقل
پردیس خانم هم درآمده. پیام های کوتاه شما هم… راستی آقای رئیس، تشریف دارند؟».

ـ بله بله، اتفاقاً امروز همه جلسه هایشان را به خاطر شما کَنسِل کردند.

سکانس سوم: همان آقا بدون معرّفی نامه و وقت قبلی

ـ ببخشید خانم منشی! جلسه آقای رئیس تمام نشده؟

ـ باز شما؟ چه قدر کنه اید آقا! یک بار عرض کردم جلسه شان طول می کشد. نکند فکر
می کنید دروغ می گویم؟

در همین لحظه، صدای آقای رئیس از توی اتاق کناری به گوش می رس