پاورپوینت کامل توکّل، کلید توانگری ۸۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل توکّل، کلید توانگری ۸۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل توکّل، کلید توانگری ۸۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل توکّل، کلید توانگری ۸۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۰
انسان، به تنهایی در مسیر پر پیچ و خم زندگی، احساس سرگردانی و پوچی خواهد کرد؛ چرا
که لحظاتی در زندگی به وجود می ایند که از اسباب و وسایل عادّی، کاری ساخته نیست و
آنچه دل انسان را آرام می کند، یاد خداست.۱ بروس بارتون می گوید: «هرگز کسی به
دستاورد دلپذیری نرسیده است، مگر آن که در گوشه ای از وجود خود، به چیزی برتر از
شرایط زمانه، ایمان داشته باشد».۲ از این رو، برای به دست آوردن روحیه قوی و رسیدن
به هر موفّقیتی، نیاز حتمی انسان، اتّصال به قدرت بی پایان خداوند است. حافظ، این
نیاز را چنین توصیف می کند:
تکیه بر تقوا و دانش، در طریقت، کافری است
راهرو، گر صد هنر دارد، توکّل بایدش.
توکّل چیست؟
توکّل، به معنای اعتماد به خداوند در تمام کارها و تکیه بر اراده اوست. امام
جواد(ع) می فرماید: «اعتماد بر خداوند متعال، بهای هر چیز گرانی است و نردبان رسیدن
به هر بلندی».۳ چنین توکّلی، با اعتقاد به این که همه امور، با اراده و مشیت
خداوند سامان می گیرد و آنچه او مقدّر کند، جز به صلاح نخواهد بود، موجب می گردد که
علل و عوامل عادّی دنیایی که موجب ایجاد موانع و مزاحمت های روحی (از قبیل: نومیدی،
عدم اعتماد به نفس، ترس، سستی اراده و عدم تعادل) می شوند، بی اثر شوند و یا اثر
آنها خنثا شود و قاطعیت و عزم و اراده فرد، تقویت گردد: «هر که کار خود را به خدا
بسپارد، پشتش قوی می گردد».۴ پیامبر(ص) نیز می فرماید: «هر که دوست دارد
نیرومندترین مردم باشد، باید به خداوند، توکّل کند».۵
کسی که به خداوند توکّل کند، دیگر نگران نتیجه کار خود نخواهد بود و با اراده قوی،
به انجام دادن تکالیف خود در زندگی خواهد پرداخت. چنین نگرشی، روحیه انسان را در
برابر سختی ها محکم و استوار می کند. دکتر نورمان پیل می گوید: «توکّل به خدا، به
عنوان یک نگرش مذهبی، فرد را در برابر ناملایمات زندگی، توانا می کند و نیروی روحی
بیشتری را در اختیار آدمی قرار می دهد. همچنین او بهتر می تواند سختی ها و مشکلات
زندگی را قبول کند».۶
توکّل باید حقیقی باشد
آثار و فواید بسیار زیاد توکّل، وقتی به دست می اید که مفهوم توکّل، به درستی درک
شود. همان طور که گفته شد، توکّل به معنای اتّکا به قدرت خداوند و واگذار کردن
نتیجه امور به اوست و اعتقاد به این که هر امری، با اراده خداوند، صورت می گیرد:
«ایمان بنده ای، راست نیست، مگر آن که اعتمادش به آنچه در دست خداوند است، بیشتر
باشد از آنچه در دست خویش دارد».۷
چنین اعتقادی، موجب احساس آرامش و بی نیازی در انسان می شود. از طرفی، سنّت خداوند
بر این قرار گرفته که با امدادهای غیبی خود، توکّل کنندگان را یاری دهد: «هر که بر
خدا توکّل کند، امور سخت برای او نرم و آسان می شود و اسباب و وسیله ها، برایش
فراهم می گردد و در آسایش، راحتی و کرامت، جای می گیرد»۸ و «هر که از خدا یاری
جوید، خداوند، او را یاری خواهد کرد».۹
بنا بر این، لازمه توکّل، داشتن حسن نیت به خداوند است و اعتقاد به این که خداوند،
جز صلاح و خیر، چیز دیگری برای کسی نمی خواهد و آنچه برای انسان مقدّر کرده، به او
خواهد داد: «هر که اطمینان داشته باشد که آنچه خدا برایش مقدّر کرده، به او می رسد،
دلش آرام می گیرد»۱۰ و این که در هر پیشامدی، خیری نهفته است، اگر چه حکمت آن،
پوشیده باشد. با این اعتقاد، انسان از زندگی خود راضی خواهد بود و بر قضا و قدر
الهی، خشنود می گردد: «ریشه خشنودی، حسن اعتماد به خداست»۱۱ و «هر که به بهره و
نصیب خود خشنود شود، راحت گردد».۱۲
چنین حُسن نیتی، توفیق و یاری خداوند را در پی خواهد داشت: «کسی که حُسن نیت
داشته باشد، توفیق، او را یاری خواهد کرد».۱۳
امام صادق(ع)، می فرماید: «همانا خداوند، کمک به بندگان را به میزان انگیزه آنان
مقدّر فرموده است. پس هر کس که از نیت درست برخوردار باشد، از حمایت کامل خداوند
نیز برخوردار خواهد بود و کسی که نیتش درست نباشد، به همان اندازه که کوتاهی کرده،
از کمک کمتری نیز برخوردار خواهد بود».۱۴
پس لازم است که نیت های خود را خالص کنیم تا بیشترین بهره را از حمایت خداوند
دریافت کنیم. همان گونه که پیامبر فرموده است: «خداوند می فرماید: هر گاه دل
بنده ام را بنگرم و دریابم که از روی اخلاص و برای خشنودی من، طاعتم را به جای
آورد، هدایت و تدبیر امور او را خود به عهده می گیرم».۱۵
توکّل و دیگر هیچ؟!
ممکن است برداشت نادرستی از توکّل، این ذهنیت را به وجود آورد که در صورت توکّل بر
خدا، دیگر احتیاجی به تلاش و زحمت نیست؛ امّا چنین تصوّری، درست بر خلاف مفهوم
توکّل است؛ زیرا توکّل، به معنای واگذار نمودن نتیجه امور به خداوند و راضی بودن بر
تقدیرات الهی است و این، وظیفه انسان را سنگین تر می کند؛ چرا که کاری که برای
خداوند انجام گیرد، باید کامل تر و بی نقص تر انجام شود تا سزاوار پیش کشی خداوند
را داشته باشد. مَثَلِ کسی که توکّل کند و تلاش نکند، مانند کشاورزی است که بدون
کاشتن دانه، در انتظار محصول است. امام رضا(ع)، می فرماید: «کسی که از خدا توفیق
بخواهد، ولی تلاش نکند، خود را مسخره کرده است».۱۶
حکیم سنایی نیز چنین می سراید:
راه جُستن ز تو، هدایت از او
جَهد کردن از تو، عنایت از او.
از نشانه های توکّل در مراتب بالاتر را می توان ناامید شدن از غیر خدا و تنها، دل
بستن به آنچه در نزد اوست (تمام زمین آسمان) دانست. جبرئیل امین، در پاسخ پیامبر که
از او درباره توکّل سؤال کرده بود، چنین می فرماید: «توکّل، دانستن این مطلب است که
مخلوق، نه زیانی می زند و نه سودی می رساند، نه اعطا می کند و نه جلوگیری می کند:
چشم امید از خلق بریدن! هر گاه بنده چنین باشد، دیگر برای احدی جز خداوند، کار
نمی کند و امید و بیمش از کسی جز خداوند نیست و چشم طمع، به هیچ کس جز خداوند
ندارد».۱۷
پیامبر(ص) نیز می فرماید: «هر که می خواهد توانگرترین مردم باشد، باید به آنچه در
دست خداست، اطمینان بیشتری داشته باشد تا به آنچه در دست غیر اوست».۱۸
مهم ترین اثر توکّل، احساس انتقال قدرت الهی به انسان است. کسی که به خداوند توکّل
می کند، در واقع، با قدرت نامحدود الهی، پیوند خورده و به نیرویی دست یافته که هیچ
چیز را یارای برابری با آن نخواهد بود: «هر که به خدا توانگر شود، مردم به او
نیازمند می شوند».۱۹
و چه کلامی دل نشین تر از این وعده الهی که: «هر که (در هر کاری) به خدا توکّل کند،
خدا او را کفایت خواهد کرد».۲۰
پی نوشت ها:
۱ . ر.ک: سوره رعد، ایه ۲۸.
۲ . به سوی کامیابی، ج۳، ص۵۳.
۳ . بحار الأنوار، ج۷۸، ص۳۶۴، ح۵.
۴ . غرر الحکم، ح۸۳۰۸.
۵ . منتخب میزان الحکمه، ج۲، ص۱۰۸۷.
۶ . روان شناسی موفّقیت در کنکور، ص۲۶.
۷ . نهج البلاغه، حکمت ۳۰۲.
۸ . شرح غرر الحکم و دُرر الکلم، ج۵، ص۴۲۵.
۹ . غرر الحکم، ح۷۷۶۳.
۱۰ . همان، ح۸۷۶۳.
۱۱ . همان، ح۳۸۰۵.
۱۲ . همان، ح۷۷۳۷.
۱۳ . همان، ح ۹۱۸۶.
۱۴ . بحار الأنوار، ج۷۰، ص۲۱۱.
۱۵. منتخب میزان الحکمه، ج۱، ص۳۲۱.
۱۶ . بحار الأنوار، ج۷۸، ص۳۵۶.
۱۷ . منتخب میزان الحکمه، ج۲، ص۱۰۸۷.
۱۸ . الکافی، ج۲، ص۱۳۹، ح۸.
۱۹ . منتخب میزان الحکمه، ج۲، ص۷۸۱.
۲۰ . سوره طلاق، ایه ۳.
لطفاً به کسی برنخورد
علی باباجانی
برای شروع بحث درباره قرآن و زندگی، بهتر است از «تاقچه» شروع کنیم. بله! تاقچه؛
همان چیزی که در بیشتر خانه های قدیمی وجود دارد و امروزه متأسّفانه، در امور
ساختمان سازی، به فراموشی رفته است. مهندسان گرامی، دیگر در نقشه های ساختمانی،
جایی برای تاقچه در نظر نمی گیرند و به جایش کمد دیواری و آشپزخانه اوپن و پاسیو و
این حرف های خارجی، در نقشه رسم می کنند و معمارها و بنّاها، موظّف به ساخت آن
هستند. البته من، مهندسی سراغ دارم که هنوز برای نقشه کشی از شیوه سنّتی استفاده
می کند و در هر اتاقی، یکی ـ دوتا تاقچه تعبیه می کند؛ چرا که معتقد است، تاقچه،
بخشی از زندگی ماست، بخشی از گذشته ماست و بخشی از تاریخ ماست و نباید فراموش
شود… .
تاقچه، به قسمتی از دیوار خانه گفته می شود که تقریباً در حدود یک یا یک و نیم
متری دیوار قرار دارد. البته تاقچه های نیم متری هم هست. مثلاً تاقچه خان عموی ما
در ارتفاع بیست سانتی قرار دارد. یک روز، وقتی خواست سر به بالش بگذارد، ناغافل سرش
به لبه تاقچه خورد و خون از آن جاری شد. در این جا می خواستم به بخشی از مضرّات
تاقچه های کوتاه اشاره کنم. بیشتر تاقچه ها، اینه و شانه دارند، مهر و جانماز دارند
و گل و گلدان هم دارند. اگر صاحب خانه، غافل شود، خرت و پرت های زیادی می تواند در
تاقچه جای بگیرید؛ ولی نباید غافل شود. یک گوشه از تاقچه (حالا فرقی نمی کند سمت
راست یا چپ)، جای قرآن کریم است. این کتاب آسمانی، هدیه رسول آسمانی مان از طرف خدا
به ماست.
هر کسی بنا به دلایلی که دارد، قرآن را در تاقچه می گذارد. یکی معتقد است که قرآن
در تاقچه، باعث حفظ خانه و خودش و اهل و عیالش می شود. دیگری عقیده دارد، قرآن باید
در تاقچه باشد تا همیشه چشممان به آن بیفتد. دیگری فکر می کند درست نیست که قرآن در
تاقچه نباشد؛ چون احترامش واجب است و باید آن را در جای بلندی قرار داد.
راستی از این آدم ها، کدام یکی بود که می گفت: قرآن را در تاقچه می گذارم تا برای
خواندنش در دسترس باشد؟
عدّه ای برای قرآن، لباس مخصوصی از پارچه می دوزند، که گرد و خاک روی آن ننشیند.
عدّه ای دیگر از این کارها بلد نیستند و قرآن را همین طور، روی تاقچه می گذارند.
اگر به قرآن بعضی از این آدم ها سر بزنی، می بینی که کلّی گرد و خاک روی آن نشسته.
عدّه ای از اینها که قرآن روی تاقچه دارند، هر روز جلوی اینه تاقچه می ایستند و
برای رسیدن به سر و وضعشان وقت کافی و وافی می گذارند، بی آن که نگاهی به قرآن
بیندازند. بعضی ها هم که بمیرم، آن قدر مشغله ذهنی و کاری و خانوادگی دارند که
اصلاً فراموش می کنند که در گوشه تاقچه، دنیای با عظمتی، گرد غریبی می خورَد.
بعضی از صاحب خانه ها هم هستند که هر روز، اینه و شمعدان و گل های تاقچه را گُل
می اندازند (یعنی برق می اندازند)؛ امّا به قرآن که می رسند، دست نگه می دارند و با
خودشان می گویند: «وای من که وضو ندارم». ولی نمی گویند که چه اشکالی دارد، قبل از
تمیز کردن تاقچه، وضو بگیرم تا دستی به سر و روی قرآن بکشم!
بعضی از خانه ها هم تاقچه ندارند. این خانه ها، کلاسشان بالاتر است؛ چون برای
نگهداری قرآن، از قفسه استفاده می کنند؛ قفسه ای پُر از کتاب و قرآن عظیم در میان
آن همه کتاب پیدا نیست.
البته بعضی از قفسه ها هم هستند که یکی از کتاب هایش، قرآن است. صاحب خانه، هر از
گاهی، به کتاب هایش سرک می کشد و دو ـ سه خطّی مطالعه می کند و وقت گران بهایش، صرف
مطالعه و از این قبیل امور می شود. بعد از مطالعه، تازه چشمش به قرآن می افتد، آهی
می کشد و با خود می گوید: «ای دادِ بیداد! دیدی قرآن نخواندم! خب عیبی ندارد، امروز
به اندازه کافی مطالعه کردم؛ فردا اگر وقتی بود، به اوّلین کتابی که سر می زنم،
قرآن است».
بعضی از خانه ها، نه تاقچه دارند و نه قفسه، بلکه کمد دارند. حالا فرقی نمی کند
کمد دیواری باشد یا کمد غیردیواری. صاحب خانه ای که کمد دارد، قرآن را مثل جواهر،
در کمد می گذارد و از آن به خوبی مراقبت می کند. خوبی این کار این است که لااقل،
گرد و خاک، روی قرآن نمی نشیند. به عقیده آنها قرآن، مثل طلا، ارزش دارد و باید به
موقع از آن استفاده کرد. آنها طلا را نگه می دارند تا در مراسم جشن یا عروسی از آن
استفاده کنند. نسبت به قرآن هم همین فکر را می کنند. قرآن را باید به خوبی نگه داشت
تا اگر مراسم ختمی، فاتحه ای شد، تمیز باشد و از آن به خوبی استفاده کرد.
با این همه، نباید بی انصاف بود و این گونه قضاوت کرد. بعضی ها هستند که خیلی
تمیزند. هر روز، روی قرآن دستمال می کشند تا مبادا بی احترامی به آن شود. بی آن که
نگاهی به آن بیندازند. البته هستند آدم هایی که به قرآن نگاه بیندازند. آنها به
قرآن نگاه می کنند و می گویند: «به به، آن واقعاً قرآن، خانه و زندگی را زیبا
کرده». و یا اگر مهمان داشته باشند، یک نگاهشان به مهمان است و نگاه دیگرشان به
قرآن؛ یعنی این که: ببین این قرآن را تازه خریدم، گران هم شده!
عدّه ای هم قرآن در خانه ندارند. نه این که تاقچه و کمد و قفسه نداشته باشند، نه؛
خیلی خوبش را هم دارند. آنها فکر می کنند که شأن و ارزش قرآن، خیلی بالاتر از این
است که در خانه نالایقی مثل
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 