پاورپوینت کامل صحبت های مقدماتی قبل از ازدواج ۲۱ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل صحبت های مقدماتی قبل از ازدواج ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل صحبت های مقدماتی قبل از ازدواج ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل صحبت های مقدماتی قبل از ازدواج ۲۱ اسلاید در PowerPoint :

۴۳

جلسه اوّل

دختر و پسری نسبتاً خجالتی، رو به روی هم پشت میز نشسته اند. یک گلدان گل سرخ و سبد
سیب، روی میز است. چشم ناظری با عنوان راوی، دختر و پسر را زیر نظر دارد و با هر
دوی آنها صحبت می کند.

راوی، بی حوصله: خسته شدم! یکی شروع کنه دیگه.

دختر و پسر نگاهشان به میز است و صحبتی نمی کنند.

راوی، فریاد می زند: این طور که معلومه، خودِ من باید شروع کنم. بی عُرضه ها!

پسر، با خجالت، رو به راوی می کند: بله بله، شما شروع کنید.

راوی: عجب رویی داره! این رو که خودم گفتم. زرنگ!

پسر: منظورم اینه که پیشنهادِ خوبیه!

راوی، فکر می کند: خُب! از کجا باید شروع کنم؟ چه گیری افتادم. شماها می خواهید،
ازدواج کنید، من باید فکر کنم. چه می دونم؟، در مورد رنگ مورد علاقه، غذا، از این
جو چیزا صحبت کنید دیگه. کی چی دوست داره؟ چی دوست نداره؟ زود باشید، حوصله ام سر
رفت!

دختر، خجالتی و با هیجان و با نیم نگاهی به پسر: آبی، فقط آبی؛ من عاشق رنگ دریام،
آبی آسمون! خیلی دوستش دارم. شما چی؟!

پسر، هُل شده: هان؟… خُب! من… رنگ رو می گید دیگه… من… منم، آبی؛ اصلاً آبی
یه جورایی رنگ منه. اگه آبی نباشه، من می میرم!

دختر، با خوش حالی: وای خدای من، چه رُمانتیک!

راوی، بی حوصله: اگه من هیچی نگم، تا شب می خواهید درباره آبی حرف بزنید؟ بابا جون!
چند تا حرف اساسی درباره زندگی، تفاهم، از این جور چیزا بزنید دیگه!

پسر: مثلاً؟!

راوی، عصبانی: شیطونه می گه بزنم… .

پسر: باشه، باشه. و رو به دختر: شما بگید!؟

دختر، رو به پسر، گل را بر می دارد و بو می کند: خیلی قشنگه!

پسر: خیلی هم خوش بوئه!

دختر: ولی من گل رو نمی گم. زندگی رو می گم.

پسر: آهان! زندگی! منم منظورم همین بود. خیلی، خیلی قشنگه!

راوی، رو به پسر: زن ذلیل!

پسر: خُب! پس همه چیز حلّه!

راوی: چی چی حلّه؟ دو تا کلام حرف حسابی بزنید؛ خونه، ماشین، کار.

دختر: اینا اصلاً مهم نیست؛ مهم، اصلِ زندگیه!

راوی، با تمسخر: جدّاً؟ امیدوارم! و رو به پسر: نظر شما چیه؟ شازده!

پسر: خُب معلومه، اینا، هیچ اهمیتی نداره. اصل تفاهمه؛ اصل، قشنگی زندگیه!

راوی: که شماها دارید؟!

پسر، رو به راوی: چیه؟ حسودیت می شه؟!

راوی: بر منکرش لعنت!

@@@

جلسه دوم

دختر و پسر در همان حال، رو به روی هم نشسته اند.

پسر، رو به دختر: امروز هوا خیلی خوبه، نه؟

راوی: چه عجب! بی اطوار شروع کردید!

دختر: سیبی را از سبد بر می دارد، رو به پسر: آره خوبه! ولی بهتر از اینم می تونه
باشه!

پسر، با تعجب: یعنی چه طوری؟!

دختر، مِن مِن می کند: یعنی… خُب چه طوری بگم، ما خودمون می تونیم همه چی رو
قشنگ تر و بهتر کنیم. می فهمید که…؟

راوی، با شیطنت: تحویل بگیر جناب!

پسر، رو به راوی: هیچی نگو، ببینم چی می خواد بگه. و رو به دختر: میشه منظورتون رو
واضح تر بگید؟

دختر: خُب چه طور بگم، ببین! مثل همین گل! چه قدر قشنگه! یا این سیب، چه قدر
برّاقه! من دوست دارم چشمای شما مثل این گل، بی عیب و نقص باشه. عینک و می گم. با
یه عمل ساده، می فهمید که…؟!

راوی، با شیطنت: بله، کم کم می فهمه! زندگی زیباست.

پسر، سعی می کند به خودش مسلّط باشد: بله می فهمم. و نگاهی به دختر: شما فیلم دماغ
به سبکِ ایرانی رو دیدید؟

دختر، متعجّب: منظور؟!

پسر: هیچی! می گم ب