پاورپوینت کامل گفتگو با حجه الاسلام و المسلمین دکتر محمّد صفورایی ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گفتگو با حجه الاسلام و المسلمین دکتر محمّد صفورایی ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفتگو با حجه الاسلام و المسلمین دکتر محمّد صفورایی ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گفتگو با حجه الاسلام و المسلمین دکتر محمّد صفورایی ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint :

۲۵

ـ اوّلین مرحله ازدواج، آمادگی فرد برای ازدواج و زندگی است. به نظر شما، جوانان
(چه دختر و چه پسر)، چه وقت برای زندگی مشترک آماده شده اند؟ و یا چگونه باید
خودشان را برای ازدواج آماده کنند؟

بر اساس تجربیات ۱۲-۱۳ سالی که من در موضوع مشاوره ازدواج با آن رو به رو بوده ام،
در بحث آمادگی، حرف اوّل را آمادگی شناختی می زند؛ یعنی علم و آگاهی از شرایط و
مسائلی که در ازدواج، مطرح است.

فردی که می خواهد ازدواج کند، باید آمادگی اجتماعی، جسمی، روحی و روانی و آمادگی
اقتصادی داشته باشد؛ ولی مهم تر از همه، آمادگی شناختی است؛ یعنی فرد باید از جهت
شناختی، به حدّی رسیده باشد که بداند برای چه می خواهد ازدواج کند و چه هدفی از
زندگی مشترک دارد. مثلاً بعضی می گویند ما می خواهیم ازدواج کنیم تا فلان وام را
بگیریم یا برای خانه سازمانی، ثبت نام کنیم یا سربازی نرویم. در این گونه موارد،
هدف ازدواج برای فرد، مشخص نیست.

یکی دیگر از موارد آمادگی شناختی برای یک جوان، این است که مهارت های زندگی را یاد
بگیرد؛ یعنی بداند و فهمیده باشد که شریک زندگی اش نیاز به محبّت دارد. تا این
شناخت را کسب نکرده باشد، برای ازدواج، آماده نیست. باید زن به این نتیجه و شناخت
رسیده باشد که مرد، چه ویژگی هایی دارد، کِی عصبانی می شود، و چه طور می توانداین
عصبانیت را خاموش کند و بالعکس. مرد هم همین طور. زن کِی قهر می کند؟ کی عواطفش
تحریک می شود؟ و… . ما نمی گوییم که اطلاعات یک جوان، باید به اندازه یک فرد
تجربه دار چند ساله باشدکه می تواند زندگی و همسرش را اداره کند؛ بلکه منظور این
است که حداقلِ اطلاعات را کشف بکند و به دست بیاورد.

یکی دیگر از شناخت ها این است که بداند نیازها کدام اند؟ مرد، چه نیازهایی دارد؟
زن، چه نیازهایی دارد؟ فکر می کنم درباره بحث آمادگی شناختی، هر کسی مقداری مطالعه
کند، متوجه می شود. لذا ما تأکید جدّی می کنیم که قبل از ازدواج، جوانانِ خوب، آگاه
و عاقل ما، چند کتاب خوب مربوط به ازدواج را مطالعه کنند. در بحث آمادگی جسمانی،
نیازی به توضیح نیست.

درباره آمادگی اقتصادی می توانیم بگوییم که پسر جوان باید بتواند کار کند و یک جایی
باشد که توانمندی و نیرویش را بخرند. به عبارتی، کارش متقاضی داشته باشد. یک جوانی
که هنوز هیچ متقاضی ای برای شغل و هیچ منبعی برای درآمد ندارد، این شخص نمی تواند
ازدواج بکند.

برای ازدواج، آمادگی روحی و روانی هم لازم است. آن کسی که از جهت روحی هنوز به این
ثبات نرسیده است که با کوچک ترین تحریکی، به قول جوانان، آمپرش می پرد و داغ
می کند، عصبانی و پرخاشگر می شود یا با کوچک ترین شکستی در زندگی، افسرده می شود و
یا دچار اضطراب حاد می شود، این فرد، آمادگی ازدواج ندارد.

بخش دیگر آمادگی روحی و روانی این است که دختر بتواند نیازهای عاطفی شوهرش را
برآورده بکند. پسر هم همین طور باید بتواند محبّت کند. باید آمادگی روحی این را
داشته باشد که اگر مثلاً همسرش سرما خورد و در بستر افتاد، دورش بگردد.

همچنین آمادگی اجتماعی هم باید در دختر و پسر وجود داشته باشد؛ یعنی در جمع خانواده
و دوستان، در محل کار و در جمع همکارانش و همکلاس ها و جاهایی از این قبیل، یک
جایگاه اجتماعی مناسبی پیدا کرده باشد که بتواند یک نفر دیگر را به عنوان مکمّل
خودش و به عنوان همسر انتخاب بکند.

اینجا، در مورد جوانان، بحث «هویت» خیلی مهم است. کسی که هنوز هویت اجتماعی خودش
را پیدا نکرده و به اصطلاح، نمی داند در این جامعه جهانی، اسلامی، شیعی و ایرانی چه
جایگاهی دارد، یا به اصطلاح، چه محلّی از اِعراب دارد، این معلوم است که برای
ازدواج هم آمادگی ندارد.

ـ گاهی فرزندان، خودشان را برای ازدواج، آماده می بینند؛ ولی پدر و مادرشان آنها را
آماده نمی بینند. خوب، آنها این آمادگی را چه طور باید اعلام کنند؟ چه طور نشان
بدهند که می توانند زندگی را بچرخانند و روی پای خودشان بایستند؟

این سؤال، هم خیلی خوب است و هم خیلی دقیق. در این مورد، من نظر خودم را می گویم.
بر اساس تجربیاتی که کسب کرده ام، (و البته ممکن است برخی دیگر، نظرات متفاوت دیگری
داشته باشند)، در این زمینه، من بهترین راه برای اعلام آمادگی را گفتگوی مستقیم با
والدین می دانم؛ یعنی پسر یا دختر، برود و بگوید: بابا! مامان! من الآن چند سالم
است؟ ۱۸ ـ ۱۹ ساله ام و نیاز به ازدواج دارم. آمادگی ازدواج هم دارم. اگر خواستگار
برای من آمد، ردّش نکنید. یا بیایید برای خواستگاری بروید فلان جا یا ـ اگر سراغ
ندارد ـ خودتان کسی را پیدا کنید و بروید برای من خواستگاری. من می خواهم ازدواج
بکنم.

این اعلام آمادگی و گفتگوی مستقیم برای چیست؟ به این خاطر است که پدر و مادرش تجربه
دارند. این بچه را که به سن ۱۹یا بیشتر رسانده اند، تجربه روزگار را کسب کرده اند.
بچه های دیگری هم دارند. می نشینند با این دختر یا پسر صحبت می کنند. آنها
می گویند: «دختر جان! پسر جان! زندگی این شرایط را دارد» و تجربیاتشان را در فضایی
کاملاً صمیمی به فرزندانشان منتقل می کنند. اگر آقا پسر و دختر خانم هم عاقل باشند
و منطقی برخورد کنند، آن وقت، مجموع شرایطشان را بررسی می کنند و به این نتیجه
می رسند که ایا این خانم یا آقا آمادگی ازدواج را دارد یا نه؟ اگر داشت، همه دست به
دست هم می دهند و اقدام می کنند. پشتیبانی هم می کنند. فرزند هم حرکت و تلاش
می کند؛ امّا اگر دیدند آمادگی ندارد، فرزند، عاقل است دیگر! می گوید: بابا جان!
مادر جان! چشم. من اشتباه می کردم. تا حالا فکر می کردم آمادگی دارم؛ ولی باید چند
ماه، یک سال یا دو سال دیگر صبرکنم. مثلاً لیسانسم را می گیرم یا سربازی ام را تمام
می کنم یا… .

این شیوه گفتگوی مستقیم، تا حالا، در مورد افراد متعددی که به بنده مراجعه کرده اند
و به این شیوه اقدام کرده اند، نتیجه داده است،حتّی نسبت به فرزندان خودم، اقوام و
خویشاوندان. البته ممکن است بعضی وقت ها پدر و مادرها از همان اول، هنوز پسر و دختر
لب باز نکرده، بگویند: «نه! تو، دهانت بوی شیر می دهد» و از این حرف ها. این جا باز
هم راه دارد. بالاخره این پسر، عمویی، خاله ای، دایی ای یا فامیل صمیمی دیگری دارد.
اینها را می تواند واسطه قرار دهد. یا مثلاً همکار پدرش را. به آنها بگوید: «من این
جور گفتم، این طور جوابم را دادند؛ ولی حقیقت این نیست». این جا هم از راه گفتگو
باید وارد شود.

در بعضی خانواده ها معروف است که می گویند، فلان کس با این رفتارهایش دیگر شوهر
می خواهد یا دیگر زن می خواهد. چرا باید به این جاها برسد؟ اگر فرزندی نتواند چنین
ارتباط و گفتگوی مستقیمی با والدینش برقرار بکند و جواب بگیرد و به نتیجه برسد، از
هر راه دیگری که ازدواج بکند، به مشکل بر می خورد.

ـ به نظر شما، برای یک جوان چه معیارهایی در ازدواج وجود دارد؟

فرد، معیارهای مختلفی را باید در نظر بگیرد و آن وقت بر اساس آن معیارها همسر خود
را انتخاب کند. حرف هایی از این قبیل که بعضی ها می زنند مثلاً: خانه ام آماده
باشد، ماشینم آماده باشد، امکانات زندگی ام آماده باشد، این را داشته باشم، آن را
داشته باشم، این مقدار پس انداز داشته باشم و… اینها چیزهایی است که واقعاً معیار
نیست. اینها ابزار و لوازم است. نیازمندی های تشکیل یک خانواده است. معیار نیست.
بله، برای زندگی کردن، خانه لازم است. می توانی، برو بخر. نمی توانی، برو مستأجری.
مگر چند درصد مردم صاحب خانه اند؟ بسیاری از بزرگان و دانشمندان حوزه و دانشگاه،
با گذشتِ۶۰ ـ ۷۰ سال از زندگی شان گذشته و هنوز مستأجرند. هیچ اتفاقی هم نیفتاده
است. اگر ما زرنگ باشیم، جربزه و عرضه داشته باشیم، به بعضی از کارها ناز نکنیم،
مسائل اقتصادی هم حل می شود.

حالا می رویم سراغ معیارهای اصلی: اوّلین چیز برای ازدواج و انتخاب، مسئله کُفویت
است. یعنی تطابق بین دختر و پسری که می خواهند ازدواج بکنند و در اینده یک خانواده
کارآمد، موفق، خداپسندانه، شاد، سرحال، با آرامش و با تعادل داشته باشند. کفویت در
حیطه های مختلفِ: فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی، جسمی، روحی ـ روانی، دینی
و سیاسی ـ اجتاعی لازم است. اینها هشت معیار و ملاکی هستند که یک جوان بر اساس
اینها باید همسر انتخاب کند.

ـ ایا تطابق شخصیتی هم لازم است؟

قطعاً یکی از معیارهای انتخاب همسر (چه برای مرد و چه برای زن) تطابق شخصیتی است.
یک مثال خانوادگی بزنم. اگر یک خانم که بسیار درون گراست با یک آقایی که برون گراست
ازدواج کند، اینها زندگی موفقی نخواهند داشت. چرا؟ چون آقا می گوید: «برویم یک سری
به عمّه ام بزنیم»، یا «عروسی دختر خاله ام است». خانم می گوید: «حالا حالش را
ندارم. نمی شود نرویم و عذر خواهی کنیم؟». این که زندگی نشد!

تطابق شخصیتی یکی از معیارهای اصلی در مسئله ازدواج است که خوشبختانه امروزه در
ایران، مراکزی به وجود آمده اند که آزمون شخصیتی می گیرند و اگر دختر و پسری تطابق
شخصیتی نداشته باشند، اعلام می کنند. بعضی وقت ها اصلاً تطابق ندارند که مشاوران به
آنها می گویند: شما مصلحت نیست با هم ازدواج بکنید. بعضی وقت ها یک اختلاف هایی
وجود دارند که قابل اصلاح اند و در این مراکز، آنها را راهنمایی می کنند و
می گویند: در این زمینه و این زمینه، شما آقا یا شما خانم باید یک تغییراتی در
زندگی، در شخصیت و در رفتارتان بدهید تا إن شاء الله به موفقیت دست پیدا کنید.

اصلاً تطابق شخصیتی و هم خونی شخصیتی از همه معیارها مهم تر است.

ـ آقای دکتر! مرحله آشنایی قبل از ازدواج را چه قدر مؤثر می دانید؟ به نظر شما نحوه
این آشنایی و ارتباط باید به چه صورتی باشد؟ دختر و پسر، چه روش هایی باید داشته
باشند تا این مرحله بهتر و دقیق تر باعث شناخت یا دریافت پاسخ هایشان شود تا در
صورت ازدواج رسمی، زندگی سالم و شادابی داشته باشند؟

آشنایی اگر نباشد، نباید ازدواج کرد. به عبارت دیگر، در پاسخ به سؤال قبلی گفتم که
تنها کسانی می توانند با هم ازدواج کنند که تطابق های هشت گانه ای که گفته شد و
تطابق شخصیت را که شما به آن اشاره کردید، داشته باشند؛ امّا ما کِی می توانیم
بفهمیم که اینها تطابق دارند؟ آن زمانی که با هم آشنا شوند. از ویژگی های یکدیگر
مطلع بشوند. یعنی برای دستیابی به این که ما کفو همدیگر هستیم و با هم تطابق داریم،
آشنایی، شرط و ابزار اصلی است. در این، شکّی نیست که حتماً باید آشنایی باشد.
ازدواج های به سبک قدیم که بعضی جاها هنوز هم هست و بدون آشنایی با هم ازدواج
می کنند، اغلبشان با شکست مواجه می شوند. یک دختر خانم با آقایی ازدواج می کند که
به هم نمی خورند. پس ترجیح می دهد به جای این که یک عمر، مرگ تدریجی را تحمل بکند،
یک اقدام دیگری بکند.

نکته مهمّی که در این جاست و جوان ها خیلی سؤال می کنند، این است که ما چگونه با هم
آشنا بشویم؟ ایا با رفت و آمدهای خودمان در پارک، در دانشگاه، در محلّ کار و… و
بدون اطلاع والدینمان آشنا بشویم؟ ببینیم به درد همدیگر می خوریم یا نه؟ به نظر من
این کاملاً غلط است. پس چه کار باید بکنیم؟ بالاخره ما فرهنگ ایرانی و اسلامی
داریم. چند هزار سال سابقه تمدّن و فرهنگ داریم. بهترین راه، این است که از طریق
رفت و آمدهای خانوادگی با هم آشنا بشویم.

بعضی ها می گویند آقا! ما اگر برویم خانه دختر یا پسر و بیاییم، مزاحم می شویم. چه
نوع مزاحمتی؟ چه مزاحمتی از این بهتر؟ این اصلاً زحمت نیست. رحمت است. چرا؟ شما
می خواهید دخترتان با این خواستگاری که آمده، آشنا بشود. باید این زحمت ها را متحمل
بشوید. یک با ر، دو بار، ده بار، صد بار، بیاید و برود، بنشینید و برخیزید، تا
بالاخره اینها کشف بشود.

البته این آشنایی، سه بخش دارد. بخشی از آن، چه در مورد دختر و چه پسر، از طریق
بررسی های والدین، محقق می شود. وقتی که مادر و خواهر شما برای خواستگاری، چند
مرتبه به این خانه رفت، رفتارهای این دختر را می بیند. می فهمد با ادب است یا بی
ادب؟ نسبت به والدینش احترام می گذارد یا نه؟ حتی پرخور است یا کم خور؟ زشت است یا
زیبا؟ موهای خوبی دارد یا نه؟ اندام خوبی دارد یا نه؟ چاق است یا لاغر؟ کوتاه است
یا بلند؟ برخی از این چیزها را نیازی نیست که پسر حتماً خودش معاینه کند. بلکه
والدین به راحتی می توانندکشف کنند و به پسرشان یا دخترشان منتقل کنند. بعضی وقت ها
میهمانی بدهند.بعضی وقت ها گردش خانوادگی بروند. وقتی بروند و بیایند، پسر، چند بار
او را می بیند. مثلاً می بیند که در پیک نیک، مادر دختر رفته ظرف ها را بشوید، دختر
هم آن جا ایستاده و به آسمان و زمین نگاه می کند یا نشسته و رُمان می خواند. خوب،
معلوم می شود که این دختر به درد او نمی خورد. یا دختر می بیند که بابای پسر غذا
درست می کند، دنبال هیزم می گردد، ذغال ها را باد می زند؛ امّا پسر برای خودش آن جا
نشسته دارد نوار گوش می دهد. پاهایش را هم دراز کرده است. خب این یک معنایی دارد.
این، معلوم نیست چه آدمی است.

یک بخشی از آشنایی هم از طریق رفت و آمدهای مرتب و مکرّر حاصل می شود. یک بخشی هم
در همان گفتگوهای قبل از ازدواج؛ یعنی گفتگوی مستقیم دو طرف. دختر می گوید: اینها
ایده آل های من است. پسر هم می گوید: حرف های من این است. یک ساعت، دو ساعت، یک
جلسه یا بیشتر با نظارت والدین، حرف می زنند.

اگر در این سه بخش کار کنیم، آشنایی حاصل می شود؛ امّا در مورد این که خودشان دو
نفری بروند و بخواهند همدیگر را کشف بکنند. تجربیات ما نشان می دهد که این، یک
خطراتی را دارد. یکی این است که اینها بالاخره جوان هستند و آتش روشن. به اصطلاح
جوان ها: جوّ می گیردشان. پسر می بیند دختر، قشنگ صحبت می کند و دختر هم می بیند
پسر، خیلی خوب حرف می زند، می گوید دیگر تمام است. برویم با والدینمان حرف بزنیم
تا تمام بشود. در حالی که اینها تجربه کافی ندارند. منظورم این است که اگر خودشان
دو نفری و بدون نظارت والدین بروند، ممکن است به همدیگر جذب شوند و واقعاً نتوانند
حقیقت را کشف کنند که در اغلب موارد هم نمی توانند و بعضاً به دردسر می افتند.

ـ ایا با هر کسی که تفاهم و شباهت لازم را داریم، می توانیم بدون در نظر گرفتن
خانواده و فامیلش ازدواج کنیم یا نه؟ پذیرش عروس و داماد، توسط خانواده و فامیل
طرفین چه قدر اهمیت دارد؟ و اگر ازدواج کردیم، چه کار کنیم که مورد پذیرش خانواده
همسرمان قرار بگیریم؟

یک زوج جوان، حامی می خواهند. یار و یاور و پشتیبان می خواهند. اگر والدین پسر یا
دختر، همراه و همکار این زوج قرار نگیرند، اینها در اینده مشکلات زیادی پیدا
می کنند. وقتی که پدر دختر مخالف است، طبیعی است که رابطه اش را با دختر و دامادش
قطع می کند. وقتی پدر با پسر مخالف است، رابطه ها قطع می شود و بخشی از پشتیانی های
عمده را از دست می دهند؛ پشتیبانی عاطفی، پشتیبانی اجتماعی، پشتیبانی اقتصادی و…
. یک سال که گذشت، این دختر خانم می خواهد زایمان کند. چه کسی می خواهد کمکش بیاید؟
غریبه را بیاورد یا همسر جوانش ۱۰-۱۵ روز مرخصی بگیرد؟ این دختر، نیاز به همراهی و
پرستاری یک خانم دارد. برود دنبال خاله اش،عمّه اش، دختر دایی اش. برای چی؟ چه کسی
بهتر از پدر و مادرش؟

بله، ممکن است بعضی وقت ها پدر و مادرها مشکل داشته باشند و از آن دسته آدم هایی
باشند که واقعاً حرف، تو کله شان نمی رود به این معنا که درک نمی کنند و منطقی
برخورد نمی کنند. این جا نمی توانیم خیلی فشار بیاوریم که حتماً باید والدین، موافق
باشند؛ ولی آن جوانانی که تلاش کنند، زحمت بکشند، منّت بکشند، دستبوسی کنند، ناز
بکشند از والدینشان که آنها را همراه خودشان بکنند، قطعاً موفق تر از آن کسانی
هستند که در این زمینه از والدینشان جدا شده اند.

البته در این جا، نکته کوچکی گفته شود، بد نیست. بعضی وقت ها می گویند: «آقا! دختره
خیلی خوبه، یا پسره خیلی خوبه، امّا خانواده بدی داره». خوب، این جا ازدواج، واقعاً
مشکل ساز است. باید در آن، شک و شبهه کنیم. یعنی شما می بینید که پدرش تعهد دینی و
اخلاقی ندارد، تعهد اجتماعی ندارد و هزار و یک عیب و ایراد دیگر دارد. خوب، این جا
ما اگر فقط بخواهیم بگ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.