پاورپوینت کامل جوانی و هیجان ۵۸ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جوانی و هیجان ۵۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جوانی و هیجان ۵۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل جوانی و هیجان ۵۸ اسلاید در PowerPoint :

۱۰

جوان ها، تقریباً در تمامی خانواده ها، فرهنگ ها، شهرها و کشورها، صفات نسبتاً
مشابهی دارند، از جمله این که تمایل زیادی برای مشارکت در کارهای روزمرّه خانه (مثل
گرفتن نان از نانوایی سرِ کوچه) از خود، نشان نمی دهند و در عین حال، برای تماشای
مستقیم و بی واسطه بازی تیم فوتبال مورد علاقه شان، حاضرند صدها کیلومتر را در سرما
و گرما سفر کنند، با آن که می دانند آن بازی، مستقیماً از تلویزیون هم پخش می شود و
می دانند که احتمال شکست تیمشان هم وجود دارد.

چرا این طور است؟ چه چیزی به جوان ها این انگیزه را می دهد که راه های طولانی را بر
خود، هموار کنند؟

تجربیات و مشاهدات ما نشان می دهند که جوان ها، به دلیل آن که در اوج توانایی های
جسمی و در دوره شکوفایی استعدادهای عاطفی خود به سر می بَرند، هیجان خواه تر از
دیگر گروه های سنّی جامعه اند و انرژی بیشتری را در راه رسیدن به یک تجربه هیجانیِ
جدید، صرف می کنند.

هیجان چیست؟

هیجان )Emotion (، مجموعه ای از واکنش های جسمی ـ روانی است که انسان یا حیوان،
غالباً در برابر پدیده ها و رویدادها یا محرّک بیرونی، از خود، نشان می دهند.
هیجان ها و انگیزه ها، بر روی هم، احساس ما را تشکیل می دهند و با هم، رابطه
تنگاتنگ دارند، از جمله این که هیجان ها و انگیزه های اساسی، رفتارهای ما را فعّال
می سازند و هدایت می کنند. به عنوان نمونه، میل جنسی که از انگیزه های نیرومند
موجود در آدمی است، منبع بالقوّه ای برای هیجان «شادی» نیز هست.

برخی روان شناسان که به شناخت و تفسیر و تفکیک «هیجان ها» یا همان «عواطف» انسانی
توجّه نشان داده اند، ده هیجان اصلی را در انسان، شناسایی کرده اند که معتقدند سایر
هیجانات، زیر مجموعه یکی از این ده تا و یا نتیجه ترکیب دو یا چند تای آنهاست. ده
هیجان اصلی، عبارت اند از: شادی، ترس، انتظار، تعجّب، خشم، عشق، حسد، غم، پذیرش، و
نفرت. به عنوان نمونه، پذیرش، شامل: اعتماد، محبوبیت، عزّت نفس و… است و عشق،
شامل: محبّت، شهوت، آرزو و….

آنها معتقدند هر انسانی که از سلامتْ برخوردار باشد (و مثلاً افسردگیِ مَرَضی یا
اضطراب بیمارگونه نداشته باشد)، همه این هیجانات را به صورت متعادل، نیاز دارد و
اصولاً برای رسیدن به «شادکامی (Happyness)» یا همان «رضایت از زندگی»، باید همه
این هیجانات در وجود آدمی در سطحی متعادل، ظهور کنند. به طور مثال، ترسیدن، هیجانی
است که در بسیاری از موارد، جان ما را از خطرات، حفظ می کند یا غبطه خوردن و رَشک
بردن به دیگران (که یکی از مراتب هیجانِ «حسد» است)، موجب پیشرفت آدمی است و اندکی
اضطراب (که خودش ترکیبی از «ترس» و «انتظار» است)، موجب احتیاط در رویارویی با
مسائل مهمّ زندگی است که طبعاً سودمند است.

عوامل هیجان

در مجموع، سه عامل برای هیجان، شناسایی شده است:

۱. برانگیختگی فیزیولوژیک (جسمی ـ طبیعی): برخی هیجان های روزانه ما، ممکن است
نتیجه تغییراتی در وضعیت سلامت جسمی ما باشند. به عنوان مثال، بالا رفتن فشار خون و
یا ضربان قلب، می تواند بر خلاف معمول، هیجان خشم را در ما بر انگیزد، در حالی که
به صورت طبیعی و معمول، همیشه پس از قرار گرفتن در موقعیت خشم و ظهور خشم است که
ضربان قلب و فشار خون و میزان قند خون، بالا می رود.

در نخستین لحظات پس از قرار گرفتن انسان در موقعیت خشم (یا هر فشار روانی دیگر)،
اعصاب سمپاتیک (که از بصل النخاع رهبری می شوند)، چنین عکس العمل ها یا واکنش هایی
را در بدن، ایجاد می کنند؛ امّا لحظاتی بعد، کار به هورمون های اِپی نِفرین و
نوراِپی نفرین (یا همان آدِرنالین و نورآدِرنالین) سپرده می شود که از غُدد
درون ریز فوق کلیوی وارد خون می شوند و برای مدّت زمان بیشتری، حالت برافروختگی
مخصوص خشم را در قلب و عروق و چهره و ریه ما ایجاد و حفظ می کنند. آزمایش های
روان شناسان نشان می دهد که تزریق هورمون های یاد شده و یا کاربرد داروهایی که به
افزایش قند خون یا ضربان قلب و فشار خون می انجامند، خود، زمینه ظهور خشم را ایجاد
یا تسریع می کند.

موادّ مخدّر، مسکن و روان گردان نیز از طریق همین ساز و کار، فرد استفاده کننده را
به هیجان (مثلاً شادی) می رسانند ـ که البته آثاری کوتاه و مقطعی و پیامدهای منفی
فراوان دارند ـ .

۲. افکار و ارزیابی های ذهنی: مجموعه دانش و آگاهی های فرد، بر نوع و سطح هیجان او،
تأثیر می گذارند. مثلاً آگاهی ما از این که لاستیک های ماشین ما نو و یخ شکن هستند
و خود ماشین هم پر قدرت و سالم و مجهّز است و مطّلع بودن ما از این که چه طور
می توان در سرمای سخت هم ساعت ها از خودْ مراقبت کرد، به ما اجازه می دهد که از
زیبایی راه های برف گرفته کوهستانی لذّت ببریم و لحظاتی شاد را در دل طبیعت، سپری
کنیم، در حالی که بدون این آگاهی ها، ترس بر ما چیره می شد و بدون نیمی از آنها،
دست کم نگران می شدیم (که سطح پایینی از همان «ترس» است).

در مجموع، روان شناسان معتقدند که نحوه ارزیابی ذهنی ما از یک موقعیّت است که شدّت
تجربه هیجانی و برانگیختگی عاطفی ما را تعیین می کند.

۳. یادگیری: اگر به ما آموخته باشند که «خرس های قهوه ای، بسیار خطرناک اند»، واکنش
عاطفی (هیجانیِ) ما در لحظه رؤیت یک خرس قهوه ای، یقیناً «ترس» خواهد بود ؛ امّا
اگر آموخته باشیم که: «خرس های قهوه ای، به شدّت از انسان می ترسند و معمولاً
تهدیدی برای انسان ها محسوب نمی شوند»، حدّاکثر کاری که می کنیم، این است که به
داخل ماشین خود می رویم و از پشت شیشه ها، کنجکاوانه به حرکات خرس، می نگریم و از
این که توانسته ایم از فاصله ای چنین نزدیک، خرسی را ببینیم، خوش حال خواهیم بود.

کنترل هیجان

سه عاملی که برای واکنش های هیجانی بر شمردیم، سه راهبرد کلّی برای مهار کردن
واکنش های هیجانی (یا زمینه سازیِ واکنش های مطلوب و کاستن از واکنش های نامطلوب)،
پیش پای ما می گذارند:

۱. کنترل فیزیولوژیک (جسمی ـ طبیعی): با آن که گزیدن لب و لرزش دست و پا، از
واکنش های بدنی مربوط به هیجانِ «ترس» محسوب می شوند و پس از ترسیدن، ظهور می کنند،
امّا روان شناسان معتقدند که تسلّط یافتن بر بدن (مثلاً تلاش برای نلرزیدن و نگزیدن
لب، از طریق زمزمه کردن یک سرود و محکم گام برداشتن و…)، نقش مؤثّری در کاهش ترس
و کنترل آن دارد.

تغذیه متناسب، رعایت نکات بهداشتی، بهره گیری از داروها و ترکیبات گیاهی، ورزش و…
که هر کدام به سهم خود، موجب تقویت سلامت بدن و اندام ها و تنظیم غُدد می شوند، راه
جدّی دیگری برای کنترل هیجان ها و برانگیختگی ها و واکنش های هیجانی به شمار
می رود. به عنوان نمونه، همچنان که خوراک گوشت قرمز، جوجه کباب، بادام زمینی، موز،
کیوی، کاهو، هویج و… میل جنسی را تقویت می کنند و احتمال برانگیخته شدن واکنش های
هیجانی را در فرد، افزایش می دهند، دوش آب گرم، خوراک کدو، عدس، ماست و دوغ،
سبزیجات، لیمو عَمّانی، روزه گرفتن و… از احتمال بروز این گونه واکنش ها
می کاهند.

اعتیادها، از هر گونه که باشند، امکان کنترل هیجان را از انسان می گیرند و در واقع،
سر رشته هیجان فرد را به مادّه مورد اعتیاد و شبکه تهیه و توزیع آن می سپارند.
سربازی که بدون ترک سیگار به خدمت سربازی اش ادامه می دهد، دوستی و دشمنی اش، شادی
و غمش، به تمامی در گروِ به موقع رسیدن سیگار به دست او (در شرایط سخت پادگان و در
سایه ممنوعیت و توبیخ و تنبیه) است.

اعتیاد به قهوه و یا چای غلیظ صبحگاهی و عصرگاهی نیز می تواند چنین نقش
آزاردهنده ای داشته باشد و بدتر از همه، اعتیاد به مواد گوناگون مخدّر و مسکن و
روان گردان است که نخست برای رسیدن به هیجان، به صورتِ اختیاری و کنترل شده استفاده
می شوند و به زودی، استفاده کننده را به خود، محتاج می سازند و قدرت هیجان زایی خود
را از دست می دهند و نگرانی عدم دسترسی به آنها برای وی به عامل هیجانی بر ضدّ
هیجان پیشین تبدیل می شود. مثلاً جوانی که در جستجوی شادی و وجد و شَعَف به یکی از
موادّ اعتیادزا روی می آورد، صرف نظر از آسیب های شدید جسمی و روانی و شخصیتی که
می بیند، به سرعت، گرفتار ترسِ پیدا نکردن مادّه مورد نظر می شود و همین، اندک
اندک، شادی مصنوعی وی را نیز غیر ممکن می سازد.

۲. تغییر افکار و ارزیابی ها: هر شخص، چنانچه شناخت بهتر و صحیح تری از خود و جهان
اطراف خود پیدا کند، تسلّط بیشتری بر هیجانات خود، خواهد داشت. کسی که سلسله
نیازهای خود (نیازهای جسمی مثل خوراک و خواب، نیازهای ایمنی مثل نبودن در معرض
تهدید و بیکاری، نیازهای تعلّق پذیری و عشق مثل دوست داشتن همسر و گروه دوستان،
نیازهای احترام مثل عزّت نفس و محبوبیّت، نیازهای معنوی مثل نیاز به پرستش و مناجات
و هدف) را در زندگی، به ترتیب و به دقّت بررسی کرده و نقاط قوّت و ضعف خود را
می داند، برای رسیدن به «خودْشکوفایی» و تحقّق همه استعدادهای خویش و یا رسیدن به
الگوی شخصیّت سالم و انسان کامل و آرمان