پاورپوینت کامل جامعه موعود و سراب عدالت ۵۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جامعه موعود و سراب عدالت ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جامعه موعود و سراب عدالت ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جامعه موعود و سراب عدالت ۵۱ اسلاید در PowerPoint :

۹۶

برخورداری بدن انسان از اعتدال و سلامتی ، نشانگر رشد و تکامل جسمانی است .
بروز اختلاف در اندام ها و دستگاه ایمنی بدن ، بر هم خوردن تعادل و
مشخّصه های سلامت جسم را نشان می دهد. در برابر این بی نظمی ها و اختلالات یا
باید با شدّت و سرعت مبارزه کرد و یا وخامت حال و نابودی خویش را به نظاره
نشست .

این نظم و اعتدال حاکم بر جسم انسان ، بر محیط اجتماعی او نیز حاکم و صادق
است . بروز افراط و تفریط در ارضای خواست ها و تمایلات ، سقوط اخلاق و جامعه
را به تصویر خواهد کشید. با توجه به همبستگی شدید افراد جامعه به همدیگر،
می توان نوعی کیان و موجودیت برای جامعه قائل شد. در عین استقلال ارادیِ
افراد، این کیان اجتماعی وجود دارد و موجودیت جامعه نیز همچون طبیعت بدن ،
تابع قوانین خاص جامعه است و دوام و بقای آن ، در سایه برخورداری از
اعتدال اجتماعی خواهد بود.

اگر در جامعه ، عدالت همه جانبه حاکم باشد، محیط برای رشد و تکامل ، فراهم
و ایده آل است ، و روند عمومیِ حرکتِ تکاملیِ جامعه ، هماهنگ با سیر تکاملی
سراسر گیتی خواهد بود. آنچه از عدالت می توان دریافت ، این است که هر چیزی
و شخصی در جای اصلی و حقیقی خود قرار داشته باشد. هر فردی بنا به صلاحیت و
شایستگی اش از مواهب طبیعی و حقوق شهروندی و منزلت اجتماعی برخوردار باشد.
اما آیا تحقّق عدالت اجتماعی به راحتی همچون سخن گفتن از آن ، ممکن است ؟
گذشتن قرون و اعصار تاریخیِ دور و دراز بشر، به خوبی به ما می فهماند که هنوز
این کره خاکی ، طعم شیرین عدالت را نچشیده است .

واکاوی علل و عوامل تحقّق عدالت و چگونگی بسترسازی آن ، نمای کلی این
نوشتار را نشان می دهد.

عدالت ، بزرگ ترین دغدغه بشر

تمدّن کهن و متون هزار ساله فرهنگ و ادب ایران زمین ، مشحون است از
ضرب المثل ها و حکایات پر مغز و نغز گذشتگان که همه آنها به لزوم آغاز شدن
سازندگی و انقلاب از خود انسان تأکید می ورزند. انسان باید خود را در آینه
تمام نمای خویش ببیند نه آن که آینه گردانی کند. عدالت از دیرباز،
اصلی ترین دغدغه بشر بوده است تا جایی که به جای بزرگ ترین و شیرین ترین
آرزوی او می نشیند.

خالی از لطف نیست که بدانیم با آن که در سراسر جهان ، محافل سیاسی و
سیاست مداران ، بزرگ ترین لطمه ها را بر پیکره عدالت وارد آورده اند، اما با
تعجّبی شگرف ، شاهد بیشترین تکرار این واژه در بین این قشر از جوامع هستیم
و البته فقط در حدّ حرف ! به طوری که امروزه دیگر شنیدن شعارهای عدالت ،
تداعی گر آن است که اجرای عدالت و تحقّق کامل آن ، ممکن و شدنی نیست و
باید در همین حد، به آن اکتفا کرد.

عدالتِ موعود

در باور دینی ما و همه معتقدان به ادیان ابراهیمی ، اعتقاد به انقلاب
جهانی و تحقّق حکومت عدل در سراسر گیتی ، از جایگاه و خاستگاهی عمیق و
ارزشی برخوردار است . آنچه باعث می شود طعم تلخ و گزنده ظلم و بی عدالتی
برای انسان های ستمدیده و محروم قابل تحمّل گردد، اعتقاد به همان اصل
انکارناپذیر است ؛ اما به سبب رشد فزاینده بی عدالتی در سراسر جهان و از جانب
مدّعیان عدالت ، آن آینده محتوم و شیرین ، چنان در دیده بشر، تیره و تار
گشته که سرابی بیش نمی نماید. لغزش اعتقادی ، مشکلات اقتصادی ، اغتشاش فکری
و روانی ، کاهش حس انسان دوستی و مهرطلبی و… همه و همه تاوانی است که
انسانِ عصر حاضر برای حضور در این مجال می پردازد.

نقد خویش ، آغاز راه

با همه اوصافی که گفتیم ، دست بر دست نهادن و نظاره گر منفعلانه وقایعِ
اطرافِ خود بودن نیز کار صوابی به شمار نمی آید. با آن که تحقّق عدالت
جهانیِ وعده داده شده از سوی پروردگار به وسیله مصلح موعود انجام خواهد
پذیرفت ، اما بسترسازی تحقّق آن رویداد بزرگ و عالم گیر نیز باید به دست ما
انسان ها صورت گیرد. برای رقم زدن آن واقعه تاریخی ، نیازمند ابزار کافی و
مناسب هستیم . کارسازترین سلاح در این کارزار، نقد خویش است . آدمی تا خود را
به ورطه نقد نکشاند نمی تواند دیگران را نشانه رود. لازمه عدالت خواهی ،
عدالتْمحور بودن در زندگیِ شخصی است . باید خون عدالت در رگ های ما جاری
باشد. آن گاه است که می توان جامعه را به نیکی فرا خواند و از ستم و زشتی
نهی کرد.

عدالت و سیاست

از افلاطون تا روزگار حاضر، واژه واحدی وجود دارد که دغدغه فیلسوفان مرتبط
با سیاست را متبلور می سازد: «عدالت ». پرسشی را که فیلسوف خطاب به فیلسوف
طرح می کند می توان این گونه صورت بندی کرد: آیا اصلاً «سیاست عادلانه »
می تواند وجود داشته باشد؟ یا سیاستی که در حق تفکر، عدالت روا دارد؟
بی عدالتی واضح است و عدالت ، ناواضح ! آن کسی که از بی عدالتی رنج می برد،
گواه و شاهدی انکارناپذیر بر وجود بی عدالتی است ؛ امّا وجود چه کسی یا چه
شاخصی بر عدالت ، گواهی می دهد؟ آنچه هست ، شاخص بی عدالتی است ؛ رنج و
شورش ! لیکن همه چیز، چه در قالب نمایش و چه احساس ، نمی تواند نشانی از
عدالت به دست دهد.

عدالت ، کلمه یا مفهومی متعلّق به فلسفه است (دست کم وقتی معنای حقوقی
آن را کنار بگذاریم )؛ امّا وجود و ظهور و تحقّق این مفهومِ متعلّق به فلسفه ،
مبتنی بر یک شرط است : سیاست ! زیرا فلسفه ، قادر نیست حقایقی را که ذهن بر
آنها گواهی می دهد، در جهان واقعی تحقّق بخشد. حتی افلاطون نیز می داند که
اگر بناست عدالت در کار باشد فیلسوف باید حاکم باشد؛ امّا سیاست (حکومت و
قدرت )، به هیچ رو وابسته به فلسفه نیست . چنان که می دانیم ، اکثریت
چشمگیر سیاست ها با مفاهیم فلسفی ای مثل عدالت ، هیچ سر و کار ندارند؛ بلکه
آمیزه ای زننده از قدرت و عقایدند. ذهنیتی که آنها را به تحرّک وا می دارد،
مبتنی بر مطالبه و کینه توزی است ؛ ذهنیتی درگیر قبیله گری و باندبازی و
رقابت کورکورانه جماعت و گروه ها. فلسفه ، چیزی برای گفتن درباره چنین
سیاستی ندارد!

آنچه سیاست و عدالت را دو عنصر ترکیب ناپذیر جلوه می دهند، عنصر «منفعت »
است . این بدان معنا نیست که عدالت ، انسان را به منفعت نمی رساند یا
منفعتی برای جوامع ندارد؛ بلکه منظور، اشتباه سهوی یا عمدی غالب حاکمان و
متفکّران درباره ملاک معیار «منفعت » (چه منفعت فردی و چه اجتماعی ) است .
آنها از این تجربه تاریخی بشر، غفلت می کنند که عدالت ، به رضایت شهروندان
می انجامد، بر شهرت و محبوبیت حاکمان می افزاید، حکومت را ثبات و دوام
می بخشد، توسعه و رفاه را تسریع می کند و….

عدالت و توسعه

ما در جهانی زندگی می کنیم که توسعه برای آن ، چه به لحاظ فردی و چه
به لحاظ اجتماعی ، مفهومی بنیادین و اجتناب ناپذیر است . بدون این مفهوم ،
ظاهراً ما نه می توانیم درکی از خود و نه درکی از جهان پیرامون خود داشته
باشیم . اکنون تصوّر کنیم که جهان عاری از عدالت ، چگونه جهانی است ؟ آیا
توسعه ای که به برقراری عدالت منجر نشود، دوام خواهد آورد؟ چنین توسعه ای ،
آیا هیچ ارزشی دارد؟ آیا می توان بدون این که به عدالت نظر داشت ، به
توسعه فکر کرد؟ البته باید میان معانی متفاوت توسعه در غرب و فرهنگ دینی
خود، تفاوت قائل شویم .

اولین دلیل در اهمیت عدالت و توسعه و همگرایی این دو، منشأ اجتماعی آن
است . بسته به این که چه کسانی و با چه دیدگاه های اجتماعی ، مبحث عدالت
و توسعه را مطرح می سازند، سرنوشت و تقدیر بحث ، کاملاً تفاوت خواهد کرد؛ زیرا
هر گروه یا دسته ای با نظر به منافع و مصالح خود، به اندیشه های خاصّی جواز
شرکت در این گفتمان را می دهند و بعضی دیگر را مانع می شوند.

به لحاظ تاریخی ، منشأ ابتدایی گفتمان عدالت و توسعه ، قرن هجده میلادی یا
عصر معروف به «روشنگری » است . در این قرن برای اوّلین بار به ضرورت
همگرایی عدالت و توسعه اشاره شده است . عصر روشنگری ، عصر روشن فکران و
سرمایه داران قرن هجدهم و نوزدهم میلادی نبود، بلکه عصر آغاز تجدّد
(مُدرنیسم ) و ظهور تاریخ جدید غرب بود. خارج کردن درو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.