پاورپوینت کامل خروس ۲۱ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خروس ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خروس ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل خروس ۲۱ اسلاید در PowerPoint :

۶۰

در انبار را باز کرد و وارد شد. طبق عادت ، آن قدر دستش را روی دیوار گچی
انبار مالاند تا کلید را پیدا کرد. با آن که عینک دوربینش به چشمش نبود،
تقریباً ماهیت تمام اشیای انبار را تشخیص می داد و چیزی را که دنبالش بود
تقریباً جلوی پایش پیدا کرد: یک رادیوی دو موج که به گفته خودش جنس
بدنه اش از چوب گردو بود و پدرش از یک سمساری خریده بود.

رادیو را زیر بغل زد. وارد اتاق شد و با دستمال نمدار، گرد و خاک رویش را
گرفت و بعد، دو راهی جرم گرفته اش را به پریز زد. وقتی پیچ رادیو را
می چرخاند، دلهره شیرینی در خود احساس می کرد. از رادیو صدای خش خشی درآمد. با
شنیدن صدا لبخند کم رنگی بر لبش نشست و به آرامی ، بلند شد و جعبه ابزاری را
که برای تعمیر احتمالی رادیو از قبل آماده کرده بود، سر جای خود برد و
دوباره وارد اتاق شد. نگاهی به سر تا سر اتاق انداخت . بعد با خیال راحت ، به
بالِش تکیه داد و روزنامه ای را که صبح خریده بود دست گرفت و به سراغ
صفحه حوادث رفت . وقت خواندن ، هر از گاهی هم سرش را تکان می داد. ناگهان
صدای پاورپوینت کامل خروس ۲۱ اسلاید در PowerPoint بلند شد؛ صدای پاورپوینت کامل خروس ۲۱ اسلاید در PowerPoint همسایه . به نظرش مریض می آمد. این را از
روی صدایش تشخیص داده بود. روزنامه را زمین زد و طوری که صدایش تا
آشپزخانه برود گفت : «آخه یعنی که چی ؟ مردم بایستی آسایش داشته باشند یا
نه ؟ الان یه هفته بیشتره که صدای این زبون بسته ، آسایش رو ازمون گرفته .
خب یا سرشو ببُر یا یه فکر دیگه به حالش کن ، آخه این جوری نشد که !».

آن روز، نهار را بنا به تصمیمی که شب قبلش تحت تأثیر اخبار رادیو گرفته
بود، زودتر خوردند تا شام را هم از آن طرف ، زودتر بخورند که قبل خواب هضم
شود. نهار آن روز، عدسی بود و تقریباً هر یک ربع یک بار به آشپزخانه می رفت
تا شاهد روند پخت آن باشد.

بعد از غذا نوبت چُرت بعد از ظهر بود. زیرشلواری اش را تا بالای شکم سراند و
به آرامی دراز کشید. کم کم پلک هایش داشتند سنگین می شدند. آن روز، خسته تر
از روزهای قبل بود؛ چون برای خرید قند و شکر کوپنی ، زودتر از معمول بیدار
شده بود و دو ساعت قبل از این که کرکره های مغازه بالا کشیده شوند، به
عنوان اولین نفر صف ، ایستاده بود.

هنوز خوابش سنگین نشده بود که صدای پاورپوینت کامل خروس ۲۱ اسلاید در PowerPoint تمام جانش را لرزاند. با سرفه ای
چشمانش را گشود و زیر لب چیزی زمزمه کرد. از جایش بلند شد و جورابش را به
شلوارش کشید و دوباره طوری که صدایش حداکثر تا آشپزخانه ، بُرد داشته باشد
داد زد: «این جور نمیشه ! باید قضیه رو یه سَره کرد. یا خیلی بی خیاله یا
معذرت می خوام ، خیلی بی شعوره !».

شلوار رویش را پوشید و به سمت در رفت . به محض آن که در را باز کرد، چهره
آشنایی را پشت در دید: «به به … آقای اسدی جوان ! احوال شما؟ بفرما تو
خواهش می کنم … چه عجب یاد پیر پاتالا کردید؟!».

همان طور که سیخ سیخ ، پله ها را بالا می رفت داد زد: «خانم ! ببین کی آمده ،
آقای اسدی جوان . اسباب پذیرایی رو مهیّا کن ».

مهمان را همان جایی که قبلاً خودش نشسته بود نشاند: «ای … ما هم بد
نیستیم ، نفسی میره و می یاد. عرض می کنم صبح ها شش و نیم از خواب بیدار
می شم . نیم ساعتی ورزش می کنم . بعدش صبحانه و بقیه شم خرید و مطالعه .
خلاصه می گذره