پاورپوینت کامل قانون نانوشته ۳۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قانون نانوشته ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قانون نانوشته ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل قانون نانوشته ۳۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۷

امروز، من به یک قانون جدید در علم رفتارشناسی رسیدم که البته، می توان ریشه اش را
در علوم روان شناسی، اقتصاد، سیاست، اجتماعی، زیست شناسی، فلسفه، منطق، ریاضیات،
فیزیک، شیمی، هندسه ، جبر و مثلثات، آموزش دفاعی و بسیاری از علوم دیگر که در این
جا مجالی برای ذکر نامشان نیست، یافت و آثار درک این قانون، باعث تحوّلی عظیم در
کره خاکی خواهد شد که ای بسا به عظمتش، لقبِ هنر نهم» را به آن اعطا کنند، که این
البته کمترین کاری است که برای نشان دادن بزرگی قانون می توان انجام داد!

قانون، عظیم است، و درک کردنش عظیم تر و اجرای آن، هزارها بار عظیم تر از خود قانون
و درک آن!

البته بسیاری قبل از من، به واسطه تجربه، با این قانون آشنا شده اند؛ امّا چه کسی
در جایی فرصتِ ثبتِ آن را داشته؟ پاورپوینت کامل قانون نانوشته ۳۰ اسلاید در PowerPoint ای که در طول تاریخ، مدام تکرار
می شد، سینه به سینه، از والدین به ولدها و… نقل شده است؛ ولی هیچ کس حتّی فکر
ثبتش را هم نکرده بود! بعضی ها نگفته به آن می رسیدند و برخی ها به گفته! هنوز هم
این قانون، جاری و ساری است و هنوز هم کسی آن را ثبت نکرده؛ امّا مژده می دهم که
امروز من می خواهم این قانون ثبت نشده را ثبت کنم!

قانونی که امروز می خواهم برای شما بیان کنم و با استدلالات عقلی و نقلی به اثبات
برسانم، قدرت درک بالا و درایت و هوشمندی فوق العاده ای می خواهد؛ قانونی که ابزار
و وسایل، از به تصویر کشیدن آن عاجزند. همان طور که باید اهل دل باشی که حرف دل را
بفهمی، باید اهل قانون باشی تا حرف قانونی را درک کنی!

قانونی که فهم آن، هوش و استعداد و ابتکار عمل و توانایی نیاز دارد!

عاجزم از این که یک دفعه، قانون را بگویم. باید بستری و محیطی آماده باشد، شاید
خواننده، آمادگی روحی و جسمی شنیدن این قانون را نداشته باشد و آن گاه که به
یکباره به قانون رسید، از تعجّب، شاخی بر سرش دراید و یا از ترس، مو به تنش سیخ
شود. بعد شاکیان دنبال مقصّرند و چه کسی از قانون گذار مظلوم تر! کسی نمی گوید من
آمادگی نداشتم و کم ظرفیت بازی در آوردم! همه می گویند قانونگو مقصّر بود که بدون
درک موقعیت ما، این قانون را بیان کرد!

حالا که کمی توجیه شُدید، بگذارید چند کتاب معرّفی کنم تا با خواندن کتاب ها،
آمادگی درک قانون را پیدا کنید! ولی متأسّفانه، کتابی که به قلم روان نوشته شده
باشد، موجود نیست. تمام کتاب های مرتبط با این قانون، مانند آبکش در آب است که تو
فکر می کنی در حال برداشتن آب هستی؛ امّا در نهایت، آبکش را از آب بیرن می کشی و
بجز چند قطره، خبری از آب در آن نیست.

شاید تست هوش، مفید باشد ، تا هر که نمره بالایی بیاورد، قانون را بخواند؛ امّا به
علت کمبود امکانات، شرایط ارتباط با روان شناسان را ندارم تا تست استاندارد شده
ارائه بدهم !

بهتر آن که مقدّمه چینی داشته باشم و با مثال و روایت خاطرات شنیده شده و خوانده
شده، آمادگی درک را فراهم کنم. هر اصلی، فرعی دارد و قانون ما از جمع چند قانون
دیگر استخراج شده است. در پایان هر مثال، قانون را از شما خواهم پرسید. هرگاه درست
حدس زدید، قانون را بیان می کنم؛ امّا گفته باشم که در آن مثال ها جای مناقشه نیست،
یعنی بگویی این که این طور، آن که آن طور، ما که این طور و آن طور نبودیم، به ما
ربطی ندارد، نه! دقّت کن، حواست باشد؛ یکدفعه دیدی که آخر مثال، قانون استخراج شد
و تو با بی دقتی ات مطلبی که دانستن آن می توانست یک عمر زندگی ات را دگرگون کند،
از کف می دهی!

این مطلب را از کتاب های کهن یافته ام و شاید نثرش کمی موافق متن نباشد؛ امّا پوزش
نویسنده را بپذیرید؛ زیرا حکایتی عبرت آموز در آن نهفته است:

در داستان های کهن آمده که روزی بزرگی برای تحوّل کوچکی از او پرسیده بود: وضع
زندگی ات چگونه است؟» و او در پاسخ، عرضه داشته بود: راضی ام! عالی و در حد صد
درصد است!».

بزرگ گفته بود: وقتی از زندگی ات راضی باشی، نمی توانی پیشرفت کنی!». ولی کوچک
پاسخ داده بود: وقتی از زندگی راضی ام، می توانم سرم را بالا بگیرم و خودم را
آماده تحوّل کنم!».

بزرگ گفته بود: اگر چنین است، پس نگرانی ام را برطرف کردی؛ چون همواره دلهره داشتم
که با این درصدِ بالای رضایت از زندگی، نکند به ناگاه که تندباد حوادث بر سرت خراب
شود و یا به نسیمی، لرزه ای بر زندگی ات افتد، رضایت از زندگی ات زیر و رو شود!».

کوچک پاسخ داده بود: خوش حالم که نگرانی تان برطرف شد؛ چون من سال ها نگران بودم
که چگونه نگرانی شما را برطرف کنم و حالا رضایت از زندگی ام در حد دویست درصد بالا
رفت!».

– قانون چه بود؟ داستان کهن زیاد بخوانیم؟ قبل از هر نگرانی ای، با بزرگ ترها مشورت
کنیم؟ نه! قانون بحث رضایت از زندگی بود!