پاورپوینت کامل داستان;دلتنگی ۱۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل داستان;دلتنگی ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل داستان;دلتنگی ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل داستان;دلتنگی ۱۴ اسلاید در PowerPoint :

زینب علیزاده

مأمور تازه وارد اداره پست، نگاهی به پاکت بدون نشانی گیرنده انداخت و آن را به
همکار قدیمی اش نشان داد:

ـ ببخشید آقای جوادی! این پاکت، نشانی گیرنده نداره، چیکارش کنم؟

همکارش تا دستخط روی پاکت را دید، بی حوصله گفت: بندازش اون جا!» و خودش مجدّداً
مشغول کار شد.

مأمور تازه وارد، به طرف کمدی رفت که درش نیمه باز بود. درِ کمد را باز کرد و با
تعداد زیادی نامه بدون نام گیرنده، مواجه شد که نشانی فرستنده همه آنها یکی بود.
مأمور که کنجکاو شده بود، چند تا از نامه ها را زیر و رو کرد. بعضی از آنها باز شده
بودند و بقیه، همین طور دست نخورده، همان جا بودند. مأمور، یکی از پاکت ها را
برداشت و قسمتی از نوشته اش را خواند:

نمی دانی مادر! از وقتی تو رفته ای، چند بهار گذشته. چند بهار، بدون تو، میوه های
تازه به بازار آمده و من برایت کنار گذاشته ام و بعد از مدّتی، برادرانت آنها را
دور ریخته اند و مثل همیشه، مرا سرزنش کرده اند. نمی دانی چه قدر برایت لباس
خریده ام. البته شاید تو سلیقه مرا نپسندی. هنوز هم فکر می کنم باید مثل
بچّگی هایت، خودم برایت لباس انتخاب کنم. اشکالی ندارد؛ وقتی خودت آمدی، اگر
لباس ها طبق میلت نبودند، برایت عوضشان می کنم».

مأمور، نگاهی به دور و برِ خودش انداخت و چون دید بقیه مشغول کار خودشان هستند، یکی
دیگر از پاکت ها را باز کرد و مشغول خواندن شد:

بگو ببینم مادر! کجایی؟ کدام خاکْ لیاقت این را دارد که فرش زیر پای پسر من باشد.
عزیزم! همه می گویند که من دیوانه شده ام. همه می گویند که تو دیگر بر نمی گردی.
چند وقت پیش، خواهرت می خواست دفتر و کتاب های تو را دور بریزد؛ ولی من نگذاشتم.
می دانم که برمی گردی! راستی! خواهرت ازدواج کرده و یک بچّه دارد. همان خواهر
کوچولوی تو. همان که همیشه با هم دعوا می کردید. به هیچ کس اجازه ندادم که به وسایل
شخصی ات دست بزند. می دانم دوست نداری!».

مأمور، نامه را بست و نامه دیگر را باز کرد:

یک روز شنیدم که خواهرت، در حالی که به من اشاره می کند، به پدرت می گوید: خودش هم
می داند که او دیگر برنمی گردد. ببین! هر هفته جمعه ها برایش قرآن می خوانَد و
پنهانی از بقیه، سرِ قبری که برای او درست کر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.