پاورپوینت کامل سرمقاله ; برکت حضور ۸۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سرمقاله ; برکت حضور ۸۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سرمقاله ; برکت حضور ۸۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سرمقاله ; برکت حضور ۸۸ اسلاید در PowerPoint :
۳
جنبش و رستاخیز تشیّع, از آغازین سالهای قرن دوم هجری, در شکل مکتب حقوقی و فقهی ویژه, نمایان شد.
این مکتب فقهی, به دست یکی از تواناترین و برجسته ترین فرزندان پیامبر(ص), امام باقر(ع) بنیان گردید.
امام صادق می فرماید:
(کانت الشیعه قبله [امام باقر(ع)] لایعرفون مایحتاجون الیه من حلال و حرام الاّ ماتعلّموا من الناس حتی کان ابوجعفر ففتح لهم و بیّن لهم و علّمهم.)۱
در روزگار این امام همام و فرزند وی, امام صادق(ع), بحثهای کلامی در جامعه اسلامی رو به فزونی گذاشت و تشیّع نیز به پشتوانه اندیشه بلند و قوی این دو امام, گام در این آوردگاه گذارد و بنیان مرصوص اندیشه کلامی خویش را پی ریخت. با این تلاش سترگ, تشیع بر پایه استواری ایستاد و با استدلالهای روشن در پهنه فقه و با منطق قوی و قویم در ساحت کلام, در برترین سکوهای اندیشه قرار گرفت و اندیشه ورزان را به درنگ واداشت.
شیعه, که در عرصه عمل و رستاخیزعلیه دستگاههای بیداد و مبارزه با به کژ راهه کشاندن اسلام, در قیام خونین کربلا, به سال ۶۱, نهضت توّابین در سالهای ۶۴ ـ ۶۵ و قیام مختار ثقفی در سالهای ۶۶ ـ ۶۷, شایستگی, اقتدار و توان خود را در برنامه ریزی, حماسه حضور و جنبش در آوردن ناب اندیش ترین و خالص ترین انسانها به نمایش گذاشته بود, اینک در ساحت اندیشه, چنان قد برافراشت که صاحبان خرد و اندیشه را در حیرت فرو برد و برای همیشه, اندیشه و مکتب کلامی وفقهی آنان را از جلوه انداخت.
نام این دو بنیانگذار مکتب کلامی و فقهی شیعه, در همه محفلها و مجلسها بر سر زبانها بود و همگان از گستره دانش و ژرفای بینش آنان سخن می گفتند, از دو خورشیدی که فروزنده و گرمابخش کانونهای تاریک و سرد بودند.
مردمان فرودست, به ستوه آمدگان از ستم و بیداد, زجرکشیدگان, در بند کشیده شدگان و… چشم امید به اینان داشتند که شوری انگیزند و حماسه ای آفرینند و بساط ستم را در نوردند.
در آغازین سالهای قرن دوم هجری, خشم مردم از بنی امیه اوج گرفته بود و عرصه بر مردم از ستم پیشگیها و بی رسمیها و خونریزیهای آنان تنگ شده بود و حکومت نیز در سراشیبی ضعف قرار داشت, در این برهه, بسیاری از مردم, بر این امید بودند که رئیس خاندان پیامبر(ص), امام باقر(ع) رهبری نهضت ضد اموی را در دست خواهد گرفت و به این دوران پرادبار و نکبت, با تکیه بر پشتوانه عظیم مردمی, پایان خواهد داد.
در سالهای پایانی دهه سوم قرن دوم, که مسلمانان در سرزمینهای اسلامی, علیه حکومت یکصد ساله اموی برخاسته و جامعه شاهد قیام بزرگ مردمی بود, امام صادق(ع) محترم ترین فرد از خاندان پیامبر در نظر تمامی مسلمانان, از شیعه و سنی بودو همه جامعه به وی به عنوان روشن ترین و شایسته ترین نامزد خلافت می نگریستند و بسیاری, انتظار داشتند او برای به دست گرفتن آن گام پیش نهد.
حتی عباسیان, در آغاز, به او برای رهبری معنوی قیام خود علیه بنی امیه می اندیشیدند و (الرضا من آل محمد) را شعار خود ساخته بودند.
بسیاری از شیفتگان اهل بیت, بویژه شیعیان خراسان, که عشق به اهل بیت رسول خدا در وجود آنان شعله می کشید, در زیر بیرق آنان گرد آمدند و به آرزوی حکومت عدل و قسط, علیه اردوی فرزندان امیه سر به شورش برداشتند و این شعله سرکش در خراسان و دیگر سرزمینها, زمینه را برای عباسیان فراهم ساخت و آنان با شعار (الرضا من آل محمد) حکومت یکصدساله فرزندان امیه را از هم گسستند و حکومت عباسی را بنیان نهادند. مردم وقتی به این دسیسه پی بردند و دیدند عباسیان به همان راهی می روند که فرزندان امیه می رفتند, در دوره امامت امام موسی بن جعفر(ع) انتظارات آنان از نو سربرآورد. در این برهه, حدیثی در میان شیعیان, دهان به دهان نقل می شد که برابر آن, هفتمین امام, قائم آل محمد بود. این حدیث و تلاشهای گسترده سیاسی و مخالفتهای آشکار و روشن وی با حکومت گران عباسی, سبب شد که در سرتاسر جامعه اسلامی این نظر به وجود آید: امام موسی بن جعفر(ع) همان امامی است که قیام خواهد کرد و حکومت عدل و قسط را برقرار خواهد ساخت.
پس از شهادت آن عزیزدر زندان هارون, این تب و تاب و انتظار دگردیسی بنیادی در وضع موجود, نه تنها فروکش نکرد که شعاع گسترده تری را فرا گرفت, تا بدان جا که مأمون ناگزیر شد ,حضرت رضا(ع) را در سال ۲۰۱, به ولایت عهدی خود برگمارد.
او, بر این پندار بود که با گماردن امام به ولایت عهدی خود, از تب و تاب شیعیان می کاهد و این آرمان و آرزوی بزرگ را, که هر چندگاه بسان اقیانوسی می خروشد و پایه های حکومت را می لرزاند, در َبر حکومت خویش, با کنترل و میرابی خود, در بستر رودخانه ای آرام ,روی به سوی دشت گسترده زندگی و مردابهای حکومت, سریانش می دهد و پس از مدتی از آن خروشها و شورشهای ستم سوز, خبری نخواهد بود و اقیانوس آرام خواهدگرفت و در رودخانه زندگی و حکومت گری آرام آرام راه خواهد پیمود. ولی مأمون نتیجه عکس گرفت و حرکت وی, نه تنها شیعیان را از تب و تاب و شور و خروش نینداخت, که بر امید آنان افزود و هر آن, خود را به قله بلند آرمانها و آرزوها نزدیک تر می دیدند و عاشقانه برگرد فرزند رسول اللّه حلقه زدند و شوری عظیم در دلِ حکومت عباسی انگیختند.
خلیفه عباسی, خطر را در بیخ گوش خود احساس کرد; از این روی دست به گناه آلود و خورشید را در گاه برآیش, آغشته به خون کرد. این نیز شیعه را از خروش نینداخت و زانوانش را نَخَماند و دلش را نفسرد. عزیزان آغشته به خونِ زهرا(س) را بر روی دست گرفت و کوی به کوی و هامون به هامون درنوردید و سند مظلومیت و حق بودن راه و رسم خویش را نمایاند.
شیعیان, چشم به امام جواد(ع) دوختند. امام جواد, از طریق نهاد وکالت, که امام موسی بن جعفر(ع) آن را پی ریخته بود, با شیعیان, در سرتاسر قلمرو اسلامی در ارتباط بود و از این راه, به شیعه تشکل می دا د و کانون ضد ستم و حق مداری را گرم و فروزان نگه می داشت.
این نهاد قوی, که از سوی انسانهای شایسته, مورد اعتماد و آگاه به مسائل در هر منطقه و شهری اداره می شد, شیعه را زیر پوشش داشت و از نظر مادی و معنوی نیازهای آنان را بر می آورد و گردناامیدی را از چهره ها می سترد و به جامعه شیعه شادابی می بخشید و نمی گذاشت شیعیان در گیرودارها, بحرانها و فراز و نشیبها, طعمه گرگها و کرکسهای گرسنه شوند.
نهاد وکالت, در روزگار امام هادی(ع) بسیار گسترده شد و امام, به گونه دقیق و برنامه ریزی شده, بر این شبکه بسیار مهم و قوی و کارامد, نظارت داشت و از این راه, امور معنوی و مادی شیعه را رسیدگی می کرد و به شبهه ها و پرسشها پاسخ می داد و معارف ناب اسلامی و اندیشه شیعی را می گستراند.
در سال ۲۳۳ هـ.ق. امام هادی, به دستور متوکل عباسی به سامراء فراخوانده شد و زیر نظر قرار گرفت. این حرکت, ازآن روی انجام شد که شیعیان در پرتو رهبری امام, در سرتاسر قلمرو اسلامی, به جنبش درآمده بودند و متوکل عباسی, با این کار خواست از تلاشهای امام بکاهد و جلوی تماس وی را با نهاد وکالت و در واقع با مردم بگیرد. در این برهه, فشار بر شیعه, بیش از پیش شد و جامعه شیعه در تنگنای شدید سیاسی قرار گرفت. هر کسی کوچک ترین گرایشی به امام داشت, از کارهای رسمی برکنار می شد و از نظر اجتماعی منزوی می گردید.
مرقد مطهر امام حسین(ع), که از مراکز بسیار مهم گردایی شیعیان بود, با خاک یکسان شد و بسیاری از بزرگان و ناموران شیعه, از جمله چند تن از وکلای امام, به زندان افکنده شدند و شماری به شهادت رسیدند.
پس از به شهادت رسیدن امام هادی(ع) در سال ۲۵۴, شیعه وارد دوره و مرحله بسیار غم انگیز و دهشتباری شد.
آسمان شفاف و زلال جامعه شیعه را ابرهای تیره شبهه ها فروپوشاند. فرقه ها, نحله ها, متکلمان کینه توزو دستان ناپاک, تیرهای زهرآگین شبهه ها را به سوی شیعیان در بند و زیر سلطه ستم پیشه ترین ستم پیشگان, رها می کردند و کانون امامت را که همیشه و همه گاه پرتوافکنی می کرد و راه می نمود و از خطرها و آفات پرهیز می داد, در محاصره گرفتند و شلاقهای انتقاد و شبهه, صفیرکشان بر امام و امامت فرود می آمد.
در این تنگنای شدید و محاصره سخت و بی رحمانه, که هیچ کس را یارای آن نبود به یتیمان شیعه, غذای مادی و معنوی برساند و آنان را از شعله های سرکش آتش مهیبی که گرفتار آن شده اند برهاند, امام حسن عسکری(ع), با تدبیر و دَهاء وجودت رأی و هوشیاری و تیزنگری, شجاعت و بی باکی بی بدلیل, در عرصه مادی و معنوی, وارد کار زار شد. با نامه نگاریها و گسیل نمایندگان و برخوردهای قاطع و مدبرانه, نهاد وکالت را همچنان قوی و استوار و با شوکت نگهداشت و تلاش ورزید و از جان مایه گذاشت که به این با روی سترگ, گزندی وارد نیاید و شیعیان, در هر کجا که هستند, در پناه آن از هر آفتی در امان مانند.
به شبهه ها, دقیق پاسخ گفت و ابرهای تیره را با نور دانش الهی شکافت و آسمان لاجوردین حق را نمایاند. امام, با پیش بینی آینده افزون بر محور قرار دادن علمای بزرگ هر شهر و منطقه ای برای شیعیان, به آماده سازی علمی شیعه برای دوران دشوار حیرت و غیبت پرداخت.
امام, انقلابی عظیم آفرید و با رهنمودها و پاسخهای کوتاه فقهی, به گونه فتوا, که بیش تر, با عبارت (ان شاء الله) پایان می پذیرفت, دلالت شیعیان به میراث علمی پیشینیان و مجموعه های روایی و… کاری کرد که شیعه, هنگامی که دسترسی به امام حاضر نداشت و نتوانست پرسشهای دینی خود را با امام مطرح کند, در هنگامه های سخت, در گاه هجوم شبهه ها, با راهنمایی و کمک آگاهان و اسلام شناسان, راه خود را بیابد و سر در گم نشود و در گرداب فرقه ها و نحله های کژ اندیش و ره گم کرده, فرو نیفتد و برای همیشه, بسان بسیاری از فرقه ها و نحله ها, از صحنه روزگار برافتد و جز در تاریخ, یادی و نامی از آن نماند.
امام, باتلاشی که در دوره امامت خود کرد, شیعه را از بلاها و آفتهایی که پیش بینی می کرد در آینده گریبان گیرش شود و تارو پودش را از هم بگسلد, رهاند و به صراط مستقیم راهش نمود.
شیعه, را خیلی زود تند باد حوادث در برگرفت و به دوران پرغم و بلا گام گذارد. در آستانه شهادت امام حسن عسکری(ع) پرسشها و شبهه ها درباره ادامه امامت پس از امام یازدهم, جامعه شیعه را در کلاف سردرگمی گرفتار کرد و حکومت عباسی نیز, برای زمین گیر کردن شیعه و بر چیدن بساط آن, این آتش را شعله ور ساخت و به شبهه افکنان, از هر فرقه و گروهی, میدان داد تا پتکهای خود را بر سر شیعه بکوبند و از میدان به درش برند.
با شهادت امام حسن عسکری(ع) و آغاز غیبت صغری, این دریا, پرتلاطم تر و طوفانی تر شد و بسیاری را در امواج خشماگین خود اسیر کرد و برد.
در این هنگامه سخت و توانفرسا و هستی سوز, کسانی از خشم امواج جان سالم به در بردند و به سر منزل رسیدند که دستورالعمل امام حسن عسکری را فرا راه خود قرار دادند.
اینان, همین که نشانه های طوفان ویرانگر را دیدند, بر کشتی نجات فراز آمدند و با پیروی آگاهانه و دقیق ازعالمان ربانی, محدثان سختکوش و متعهد, راز داران و اصحاب سرّ, دلِ دریای خشماگین را شکافتند و امواج را رام خویش ساختند و به ساحل امن و آرام گام گذاردند.
این بحران و گرفتاری بزرگ شیعه را امام هادی(ع) در آینه آینده دیده و از حماسه شگفتی که علمای ربانی در این برهه آفریدند, به روشنی خبر داده است:
(لولا مایبقی بعد غیبه قائمکم من العلما ء الداعین الیه والدّالین علیه والذابین عن دینه بحجج اللّه والمنقذین لضعفاء عباد اللّه من شباک ابلیس و مردته و من فخاخ النواصب, لما بقی احد الاّ ارتد عن دین اللّه ولکنّهم الذین یمسکون ازمّه قلوب ضعفاء الشیعه کما یمسک صاحب السفینه سکانها, اولئک هم الا فضلون عند اللّه عزّوجل.)۲
پس از شهادت امام حسن عسکری و در پس پرده غیبت قرار گرفتن حضرت مهدی(عج) تلاش علمای بیدار و زمان شناس در جای جای قلمرو اسلامی برای ساماندهی به شیعه و شبهه زدایی و کار ناحیه مقدسه در فروزان نگهداشتن مشعل امامت, همچنان ادامه یافت.
عثمان بن سعید عمری, که گویا از زمان امام هادی(ع) به سامراء آمده بود, تا پایان زندگی ایشان, خدمتگزار و کارپرداز بیت آن امام و سپس دستیار عمده و کارپرداز اصلی امور مالی و دفتری امام حسن عسکری بود و پس از شهادت آن بزرگوار, همچنان رئیس دفتر امامت باقی ماند و به قرار پیشین, وجوه مالی جامعه شیعه را به عنوان نیابت از فرزند ایشان, که اکنون در پس پرده غیبت بود, از شیعیان دریافت می کرد و پس از درگذشت وی, فرزندش محمد بن عثمان و سپس دوتن دیگر, عهده دار این مهم بودند. با درگذشت آخرین وکیل, کار دفتر مراجعات امام و نهاد وکالت به پایان رسید و دوره غیبت کبری آغاز شد.
در این هفتاد سال, یعنی از زمان شهادت امام حسن عسکری, تا درگذشت آخرین نایب خاص حضرت مهدی(عج) شیعه در کوره و آتشگاه عمل پخته شد و آنچه را می باید بیاموزد, آموخت و خود را برای دوران سخت تر که دوران غیبت کبری باشد, آماده ساخت و پس از فراز و نشیبهای بسیار, به شاهراه زندگی گام گذارد و راه خود را به سوی افقهای روشن پیمود.
شیعه, با حالت انتظار, که می پنداشت خیلی زود به سر می آید و آن یار در پس پرده, پرده راکنار می زند و رُخ می نماید و جهانی را غرق در نور خود می کند, جامعه آرمانی خود را بنیان نهاد و به روزگار نوینی گام گذارد. همیشه و همه گاه, نگاه به افقهای روشن و قلّه های بلند داشت. هیچ کس و هیچ چیز آن را از حرکت به سوی آینده روشن و سرشار و لبالب از عدل و قسط و برادری باز نمی داشت و هر دولت و حکومتی که تشکیل می داد, به هر قیامی که دست می زد و هر پیروزی که به دست می آورد, در آن درنگ نم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 