پاورپوینت کامل تأثیر اندیشه های غزالی بر ملاّصدرا ۹۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تأثیر اندیشه های غزالی بر ملاّصدرا ۹۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تأثیر اندیشه های غزالی بر ملاّصدرا ۹۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تأثیر اندیشه های غزالی بر ملاّصدرا ۹۷ اسلاید در PowerPoint :
۳۱۳
مسأله مقایسه فرهنگها و بررسی تطبیقی و تاریخی اثرگدازی علوم و فلسفه ها و ادبیات ملتها و قومهای مختلف نسبت به یکدیگر و هم سیر تاریخی تاثیر و تأثرات در درون یک فرهنگ و در قلمروی خاص, موضوعی نوظهور است و عمر چندانی ندارد. از رهگذر همین مقایسه ها, نقاط مجهول بسیاری در تاریخ فرهنگ و علم وهنر روشن شده است و نگاه بشر به فراورده های فرهنگی خویش دگرگون شده است. در فرهنگ ما,این نوع بررسی بسیار نادر و کمیاب است و جای آن دارد که تاریخ فرهنگ و دانش ما از این منظر مورد بررسی قرار گیرد. در مقاله حاضر به اثرپذیری ملاصدرا از غزالی می پردازیم.
اصل اثرپذیری ملاصدرا آنچنان در نوشته های خود او آشکار است که نیازی به اظهارنظر دیگری در این باره نیست, در عین حال ابتدا سخن عدّه ای از بزرگان را در این باب نقل می کنیم و سپس سراغ آثار ملاصدرا می رویم.
۱ ـ استاد جلال الدّین آشتیانی در مقدّمه رسائل فلسفی ملاصدرا در باب تفسیر و تأویل می نویسد:
(آنچه که ملاصدرا و فیض در این مقام ذکر کرده اند ملخص کلام شیخ نحریر غزالی است که در بیان این قسم از مطالب متفرّد است.)۱
در جایی دیگر اشاره می کند:
(ملاصدرا در مباحث ذوقی و مطالب مربوط به عرفانیات و تأویل آیات مربوط به اخلاقیات و احاطه به مباحث و مسایل مربوط به این جهات به غزالی معتقد است و بعضی از عبارات مستقل بر تجلیل و توقیر آن هم در حدّ اعلا نسبت به غزالی آورده است.)۲
آقای بیدار در مقدّمه تفسیر ملاصدرا می نویسد:
(و یمکن القول بان کلما جأ فی تألیفاته من مطالب خطا بیه او تمثیلیه فما خوذه فی الاکثر من کتب الغزالی و سیما ام کتبه احیاء علوم الدین نقله عیناً او تلخیصاً او شرحاً مع اصلاحات لهفواته علی ما یقتضیه المقام و قد صرّح او اشار الیه (فهذه خلاصه ما ذکره بعض علماءالاخره) (تفسیر سوره یس/۹۵). (هذا تمام مالخصناه من کلام بعض ائمهالعلم و الشریعه)۳(مبدء و معاد/ ۴۸۸, شواهدالربوبیه/۳۷۵)
می توان گفت: آنچه از مطالب خطابی و تمثیلی که در تألیفات ملاصدرا راه یافته است از کتابهای غزالی گرفته شده, بویژه از کتاب احیاءالعلوم که ملاصدرا به حسب مقتضای مقام, یا مطلب را به عینه از آن نقل کرده و یا خلاصه کرده و یا همراه با اصلاح اشتباهات غزالی است.
استاد زریاب خویی می نویسد:
(کافی است کسی کتاب مشکوهالانوار او را (غزالی) بخواند و اثر شگرف او را در فلسفه صدرالمتألّهین ببیند.)۴
آقای محمّدتقی دانش پژوه می نویسد:
(ملاصدرا در تصوّف مذهبی بیش تر از احیاءالعلوم غزالی و در عرفان محض, بیش تر از فتوحات محیی الدّین… بهره برده و عبارات آن دو را به نام یا بی نام در نوشته های خود گنجانده است.)۵
آقای دکتر حسین نصر در تاریخ فلسفه اسلامی می نویسد:
(ملاصدرا از کلام یا الهیّات اهل سنّت و شیعه باخبر بود و در کتابهایش, مخصوصاً اسفار آثار غزالی و امام فخررازی را نقل می کند.)۶
اینک پس از نقل اظهار نظر شماری از بزرگان که اعتراف به اثرپذیری ملاصدرا از غزالی داشتند, به سراغ اظهارات خود ملاصدرا می رویم و در مباحث گوناگون نمونه هایی را یاد خواهیم کرد.
۱. در مباحث قرآنی:
ملاصدرا در کتاب مفاتیح الغیب, در بحث از ادب ناظرین در دانش قرآن حدود یازده صفحه مطالبی را از وی نقل می کند و سرانجام می نویسد:
(فهذه عشره آداب لمتأمل التالی للقرآن و جدناها فی کتاب الاحیاء.)۷
اینها ده ادب است برای کسی که قرآن را به تأمّل تلاوت کند که آنها را در کتاب احیاء یافتیم.
ملاصدرا, بهترین روش برخورد با قرآن را در بیانات غزالی یافته است. او با کم ترین تغییر عبارات غزالی را بیان می کند. بنابراین, فضل تقدّم غزالی و بلکه اثرگذاری ملاصدرا در این بخش از غزالی نیازی به بحث ندارد.
در بحث دیگری در کتاب مفاتیح الغیب که تحت عنوان فهم قرآن و تفسیر به رأی آورده است, بخشی از عبارات غزالی در کتاب احیاء را آورده است, ولی اسمی از غزالی نمی برد.۸
در بحث تأویل قرآن و در تفسیر آیهالکرسی ضمن اشاره به مسلکهای گوناگون که در این زمینه وجود دارد, مانند: معتزله, حنابله, اشاعره و…. به بیان دیدگاه خویش می پردازد و در آخر می نویسد:
(هذا ملاک التحقیق فی فهم متشابهات القرآن والحدیث و هو مسلک شریف قد ذکره بعض علماءالاسلام کالغزالی فی کتبه.)۹
این ملاک تحقیق در فهم متشابهات قرآن و حدیث است و مسلک شریفی است که بعضی از علما, مانند غزالی در کتابهایش ذکر کرده است.
نکته در خور درنگ این است که: ملاصدرا, هم دیدگاه غزالی را پذیرفته و هم او را در برابر دیدگاههای دیگران, بویژه اشاعره قرار داده است و دست کم در این بخش, نه تنها او را اشعری نمی داند و دیدگاه او را در برابر آنها می نهد, بلکه از بین اندیشه های گوناگون که ذکر کرده است, بهترین آنها می داند.
۲. در مباحث حدیثی:
ملاصدرا در شرح اصول کافی, در شرح حدیث دوّم از احادیث باب توحید, در ضمن شرح بحثهایی که بین امام صادق (ع) و ابن ابی العوجا جریان داشته است مطلبی را زیر عنوان: (اناره کشفیه) مطرح می کند. (از عنوانهایی که به طور معمول چنین به نظر می رسد ملاصدرا هر وقت خواسته است دیدگاه خاص خود را بیان کند از این عنوانها استفاده می کند) در زیر این عنوان چندین صفحه بحث دارد, بدون این که هیچ اشاره ای کند که این بحث را از غزالی گرفته, در حالی که تمام بحث را از احیاءالعلوم غزالی گرفته است. تنها کاری که ملاصدرا انجام داده, آنچه که غزالی خیلی گسترده مطرح کرده وی خلاصه کرده است.۱۰
پس حتّی سخنان غزالی در باب توحید آن گونه جالب توجّه است که ملاصدرا در شرح احادیث ائمه شیعه, علیهم السلام, از آنها استفاده می کند و به عنوان بهترین بیان آن را در توضیح حدیث آورده است.
۳. در مباحث اخلاقی:
در بحثهای مربوط به قلب در کتاب مفاتیح الغیب, زیر عنوان (تبصره نبویه) مسائلی را بیان کرده که همه آنها از مباحث مربوط به قلب احیاءالعلوم گرفته, بدون این که از غزالی نامی ببرد.۱۱
و همچنین در بحث از گناهان نفس و گناهان باطن و آنچه که بنده به واسطه آن مؤاخذه می شود, از وسوسه های قلب و… چند صفحه مطلب ذکر می کند و در پایان می نویسد:
(اتمام هذاالکلام مما ذکره بعض اکابرالاسلام.)۱۲
در این جا لازم است اشاره ای به این نکته بشود که ملاصدرا در کتابهای خود برخورد دوگانه ای با غزالی دارد در بعضی جاها او را نکوهش می کند و در بعضی جاها به ستایش او می پردازد. مهم ترین ستایشی که از غزالی کرده در کتاب مفاتیح الغیب است, آن جا که می گوید:
(ان هذالتحقیقات و التأویلات فی الرموز القرآنیه و الکنوزالرحمانیه اشاره وجیزه من بسیط تمثیلات حجهالاسلام و خلاصه مجمله من وسیط منخولات ذاالحبر الهمام محصله لنجاهالنفوس و شفاء الارواح ملخصه لطریق الهدایه و الفلاح اذ هوایده اللّه بحر زاخر یقتنص من اصدافه جواهرالقرآن و نار موقده یقتبس من مشکوته انوارالبیان ذهنه الوقاد کبریت احمر یتخذ منه کیمیاءالسعادهالکبری و فکره غواص یستنبط من بحارالمبانی لالی المعانی, فهمه صراف محک دنانیرالعلوم علی معیارالعلوم عقله میزان یزن مثاقیل البرهان القویم علی منهج الصراط المستقیم وله الحکم المسیحیه فی احیاء اموات علوم الدین و المعجرهالموسویه من اخراج الیدالبیضاء لا یضاح معالم الیقین فطو بی لنفس هذه آثارها و خواصها وسیقاً لروح الی اللّه مصیرها و مناصها.)۱۳
این تحقیقها و تأویلها در رموز قرآنی و گنجهای رحمانی, اشاره کوتاهی است از تمثیلات گسترده حجّهالاسلام و خلاصه اجمالی از بخششهای این دانشمند بلندهمّت, چیزی که نجات جانهاست و شفای ارواح و تمییزدهنده مسیر هدایت و رستگاری. چون او, که خداوند تأییدش کرد, دریای سرشاری است که از صدفهایش جواهر قرآن صید می شود و شعله برافروخته ای که از مشکاتش انوار بیان اقتباس می گردد, اندیشه تیزش کبریت احمر است که کیمیای سعادت از آن گرفته می شود و فکرش شناوری است که از دریای مبانی, درهای معانی را استنباط می کند, فهمش صرافی است که دینارهای علوم را بر معیار علوم محک می زند, عقلش میزانی است که مثقالهای برهان استوار را براساس صراط مستقیم می سنجد. دم مسیحیایی است که علوم مرده دین را زنده می کند و معجزه ید بیضای موسویش روشن گر نشانه های یقین است, پس خوشابه حال کسی که آثار و خواصش این است و گوارا باد بر روحی که مسیرش به سوی خداوند و پناهگاهش اللّه تعالی است.
در این سخنان, ملاصدرا اعتراف دارد که مطالبی را از غزالی گرفته و او را پیشگام به حقیقت رسیده ای می داند که راه را برای دیگران باز کرده است.
در برابر چنین برخوردی با غزالی در جاهایی هم برخورد وارونه ای دارد. که شاید تندترین آنها بیانی است که در اسفار ج ۱ ذکر شده. ملاصدرا در بحث از این که هر ممکنی, گرداگرد آن به دو وجوب و دو امتناع, گرفته شده است, می نویسد:
(و بعض من تصدّی لخصومه اهل الحق بالمعارضه و الجدال و التشبه باهل الحال بمجرّد القیل و القال کمن تصدّی لمقاتله الابطال و مقاتله الرجال بمجرد حمله الاثقال و آلات القتال قال فی تألیف سماه تهافت الفلاسفه.)۱۴
بعضی از کسی که با مبارزه و جدال و به مجرّد قیل وقال, خود را همانند اهل حال می سازد, به دشمنی با اهل حق می پردازد, همانند کسی که به صرف حمل کالا و ابزار جنگ به نبرد قهرمانان و مردان برود. در کتابی که آن را تهافت الفلاسفه نامیده است, می گوید.
با این که دو برخورد ملاّصدرا با غزالی در خور جمع است, چون تمجیدها در مسائل خاصّی است و نکوهش ها در بخشی دیگر, ولی ملا صدرا, به خاطر گرایش عرفانی ویژه ای که دارد, شیفته غزالی است, از این روی, در کتاب مبدأ و معاد, در پی توجیه موضع گیریهای غزالی است که چرا غزالی در کتاب تهافت الفلاسفه, فیلسوفان را مورد هجوم قرار داده است:
(امّاالتکفیر والانکار و الرد والاستنکار الذّی وقع منه فی کتبه فهواما بناء علی المصلحهالدینیه من حفظ عقایدالمسلمین من الضیع و الضلال مما سمعوه من کلام ال حکماء من غیر فهم و درایه و صرف للفکر فی معاینه و حراسه لدینهم حتّی لا تزال اقدامهم بما قرع اسماعهم من الناقصین و المتفلسفین انّ تعلم الحکمه یوجب الاستغنأ عن الشریعه و ان قدم العالَم مطابق للبرهان و مقتضی العقل و الایقان و ان لاحشر و لا نشرو لا مجازاه فی الاعمال و الافعال الی غیر ذلک من المجازات فی الکلام و امّا لاجل التقیّه و الخوف عن تکفیرالظاهریین من فقهاء زمانه ایاه و مشهوران بعضاً من اهل زمانه حکم بکفره و کتب رساله فی تکفیره و تضلیله و امّا لانه کان فی اوائل حاله و قبل بر اعته و کماله فی المعرفه مکفراً لل حکماء حیث ظنّ انّهم نفوا عن الباری القدره و العلم بالجزییات و انکروا الحشر الجسمانی ثمّ بعد ما تفطن انّهم قائلون بالامور الثلاثه علی وجه دقیق لا یفهمه الجمهور لما فی عقولهم و مدارکهم من القصور رجع و تاب و استقر رأیه علی ما هو رأیهم و مذهبهم.)۱۵
تکفیر و انکار و ردّی که از غزالی نسبت به فلاسفه دیده می شود, یا به خاطر مصلحت دینی است که همانا حفظ عقاید مسلمانان از نابودی و گمراهی باشد, چون مردم سخنان حکما را می شنیدند بدون این که آن را بفهمند و در معانی آن دقّت کنند و همچنین برای آن که دینشان را حفظ کند و قدمهایشان نلغزد به خاطر آنچه که از کوته فکران و فیلسوف نماها به گوششان می خورد که آموزش حکمت سبب بی نیازی از شریعت می شود و این که قدیم بودن عالم مطابق برهان و مقتضای عقل و یقین است و این که حشر و نشر و پاداش کردار وجود ندارد و از سخنان بیهوده دیگری غیر از اینها و یا به خاطر تقیّه و ترس از تکفیر فقهاء ظاهر بین زمانش و معروف است که یکی از همروزگاران وی, حکم به کفرش داد و کتابی هم در تکفیرش نوشت.
و یا برای آن که در اوائل کار بوده و این گونه فیلسوفان را تکفیر کرده است, قبل از آن که به قله دانش و کمال معرفت برسد; یعنی زمانی که می پنداشت حکیمان, قدرت و علم خداوند به جزئیات و رستاخیز جسمانی را منکر شده اند. ولی پس از آن که متوجّه شد که آنان به گونه دقیق و مبتنی بربرهان معتقد به این سه امر هستند; یعنی چیزی که عموم مردم به خاطر کوتاهی اندیشه از فهم آن ناتوانند, توبه کرد و بازگشت و نظرش بر همان رأی و مذهب فیلسوفان استقرار یافت.
بازگشت غزالی در کدام یک از کتابهایش بوده است؟ ملاصدرا چیزی در این مورد, بیان نمی کند روشن است که ملاصدرا, به خاطر دلبستگی فراوان به غزالی است که این چنین کم مهریها و یا بی مهریهای او به فیلسوفان را توجیه می کند.
در جای دیگر هم بی میل نیست که غزالی را مایل به تشیع جلوه دهد و از نظری که درباره قیاس دارد استفاده کند که او گرایش شیعی داشته است:
( قال [الغزالی] امّا میزان الرأی والقیاس فحاش للّه ان یعتصم به و من زعم من اصحابی ان ذلک میزان المعرفه فاسأل اللّه ان یکفی شره عن الدّین فانه صدیق جاهل و هو شر من عدو عاقل انتهی کلامه و یفوح منه رائحهالتشیع.) (شرح اصول کافی/۱۶۹).
ییکی از موارد دیگری که ملاصدرا در مباحث اخلاقی زیر اثر غزالی است و در آن باب سخنان او را پذیرفته, در تفسیر آیه (و استعینوا بالصبر و الصلوه) است. او فصلی در این مورد می گشاید و در آن زیر عنوان (فی الکشف عن ماهیه الصبر محاذیاً لما ذکره بعض المحققین) سخنان غزالی را با تغییرهایی نقل می کند.۱۶
همچنین در شرح اصول کافی در شرح حدیث ۶۳ از کتاب عقل و جهل, به بحث درباره تواضع می پردازد و سخنان غزالی را در این باب نقل می کند و می نویسد:
(قال الغزالی فی الاحیاء و لا یتم ّالتواضع بعدالمعرفه الاّ بالعمل ولذلک امرالذیّن تکبروا علی رسول اللّه(ص) بالایمان و الصلوه جمیعاً.)۱۷
غزالی در احیاء می گوید: بعد از شناخت فروتنی به کمال نمی رسد, مگر با کردار, به همین جهت خداوند متکبرّان بر رسول اللّه(ص) را هم امر به ایمان کرد و هم امر به نماز.
۴. در مباحث فقه:
از جمله مطالبی که ملاصدرا به طور گسترده در آن از غزالی اثر پذیرفته, بحثهای مربوط به فقه است, برخلاف شاگردش فیض که در برابر غزالی برخاسته و این سخن وی را: (فقه از علوم دنیوی است) نقد می کند و می گوید: فقه از علوم اخروی است.۱۸ ولی ملاصدرا, در بسیار جاها,سخنان غزالی را بدون نقد ذکر کرده است.
(فان اشتهیت ان تعرف العلم الذی هو من فروض الکفایات والذی هو محمود والذّی هو مذموم فاسمع فیه کلاماً سنذکره قال ابوحامدالغزالی فی کتاب الاحیاء…)
بعد در حدود دو صفحه, دیدگاههای غزالی را نقل می کند و سپس می نویسد:
(فجعل الفقه ملحقاً بعلم الدنیا و ألحق الفقهاء بعلماءالدنیا و بیّن ذلک ببیان تفصیلی یطول ذکره من ارادان یطلع علیه فلیراجع.)۱۹
پس دانش فقه را ملحق به دانش دنیا و فقها را به دانشمندان دنیا کرده و به شرح آن را بیان کرده است که ذکر آن در این جا طولانی می شود, هرکه خواست به کتاب غزالی مراجعه کند.
و همچنین در شرح حدیث ۶۶, از باب دوّم کتاب عقل سخنانی از غزالی نقل می کند:
(و ذکر الغزالی فی کتاب الاحیاء انه سأل رجل عن الحسن البصری عن شیئی فأجابه فقال ان الفقهاء یخالفونک فقال الحسن ثکلتک امک هل رأیت فقیهاً بعینک انّماالفقیه الزاهد فی الدنیاالراغب فی الاخره البصیر بدینه المداوم علی عباده ربّه…)
شخصی از حسن بصری چیزی پرسید, او جواب داد. پرسش گر به حسن گفت: فقیهان با تو مخالفند
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 