پاورپوینت کامل نگـرانیهای امـام درباره حـوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نگـرانیهای امـام درباره حـوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگـرانیهای امـام درباره حـوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نگـرانیهای امـام درباره حـوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۳۰

نـهـادها هر چند بزرگ و بـا ارزش بـاشـنـد آفتها و خطـرها یشان
بیش تر و در هـم کوبنده تر اسـت. امـانـتها و رسالتها نیز ایـن
چنیـن هستند به میزان بزرگـی, والایـی و ارجـمـنـدی و گرانبهایی
که دارند, مـواظبت فزون تری را خـواسـتارند و نگهبانان و رسالت
بـانـان هشیـارتـر و زیـرک تـری نیـاز دارند.

حـوزه از کانونهای پرارزش و والاه جاه اسلام است و جایگاهی بس در
اوج و پـرفـراز دارد; بـا رسـالـتی بزرگ, بسان رسالت پیامبران,
دارای پـیـشینه ای شایسته و درخشان. روشن است آفت زدگی و رنجور
شـدن ایـن کـانـون مقدس, اسلام و مسلمانان را با خطر رو به رو و
سستی آن به ناتوانی امت اسلامی می انجامد.

بـه گواه تاریخ, هر جا این نهاد به درماندگی و کاستی دچار گشته
و نـیـروهای آن در انجام رسالت خویش کوتاهی کرده یا آن گونه که
بـاید و شاید, تلاش نورزیده اند, اسلام با مشکل روبه رو شده است.

امـام خمینی, چونان نگهبانی تیزبین و دورنگر بر بلندای حوزه به
دیده وری ایستاده بود و با نگاهی نافذ به گذشته و اینده, خطرها
و دردهـایـی کـه سـلامـت ایـن مـرکز را تهدید می کند, شناسایی و
پـیـشاپیش اعلان کرد. هشدار داد: آسیب دیدن بنیان حوزه, نه تنها
نـابودی روحانیت را در پی دارد که پیامد بازتاب آن اسلام وجامعه
را نـیـز بـه بـحـران می کشاند, مردم روحانیت را نگهبان دین می
شـمـرنـد, آنـچه مردم را به دنبال حوزه به حرکت درآورده, میراث
هـزارسـالـه عـلما بوده که هر کدام قطره ای بر آن افزوده و این
ذخـیـره بـزرگ پدید آمده است. راهیابی و رسوخ آفت به بدنه حوزه
هـا خـسـارتی است هول انگیز و بر باد دهنده دستاوردهای پیشین و
نـیـز مـکـتـبـی کـه حـوزه بـه دفاع از آن رسالت دارد اگر مردم
دربـاورهـای خود سست شدند و بار بر زمین نهادند, دین از حرکت و
بالندگی باز می ماند.

ایـن نـوشـتـار, مـروری دارد بر نگرانیهای امام , درباره مسائل
ارزشـی, آمـوزشـی, اجـتـماعی و تشکیلاتی حوزه و روشهایی که برای
جلوگیری از خطر به کار بسته است.

۱. نگرانیهای امام از کم رنگ شدن ارزشها

الـف. تجمل گرایی: افزون طلبی و پافرانهادن عالمان و روحانیان,
از آنـچه برای یک زندگی میانه ضرورت دارد, از دل نگرانیهای مهم
امام به شمار می رود.

در نـگـاه آن پیر پارسایان, درخت آگاهی, آن گاه میوه می دهد که
بـا کردار همدم بوده و جوینده دانش به صفات نیکو آراسته باشد و
تـجـمـل گـرایی و شیفته دنیای دون, به درخت آگاهی آفت می زند و
ایـن چـراغ پـرتوافشان و راهیاب, از پرتو افشانی و راهیابی باز
می دارد و ویرانگریهایی را در پی دارد:

۱. تباهی معنویت: معنویت که هدف و جانمایه اصلی این نهادست, در
لـجـن زار شیفتگی به زخارف دنیا تباه می گردد. خود جویی به جای
خـدا خواهی می نشیند و نیرو و توانی که بایستی در یاری دین خدا
به کار رود در خدمت خودخواهیها به کار گرفته می شوند.

۲ . پژمرده شدن نهال دانش: دانش پژوهش در پرتو ساده زیستی و به
دور مـانـدن از تـجمل گرایی و حرکتهای تبذیری و اسراف گرایانه,
بـه کـمـال می نشیند و راه پیشرفت را می پوید. آن که همه فکر و
انـدیشه اش برای رفاه بیش تر به کار گرفته می شود, مزه دانش را
نـمـی چشد و پرنده فکرش در راه کشف دقایق علوم به پرواز در نمی
آید.

امـام تـاکـیـد دارد: کـسانی که سر منشا کارهای بزرگ شدند و در
مـیـدان فـقـه و فـلـسفه و اجتماع پیشتاز بودند, ساده زندگی می
کـردنـد و در خـانه های کوچک و تهی از امکانات معمولی, کتابهای
پـرارزش نـوشتند و شاگردان بنام تربیت کردند. صاحب جواهر و شیخ
انصاری زندگی ساده و بی پیرایه داشتند و شیخ عبدالکریم حائری و
شـیخ ابوالقاسم قمی و شیخ مهدی و میرزا محمد تقی برقعی و میرزا
مـحـمـد ارباب که آن همه برکتها به دستشان جاری شد, ساده زندگی
می کردند.۱

(تمام مصنفین از این کوخ نشینان بودند… آن اشخاصی که این فقه
را بـه ایـن غـنـا رساندند و آن اشخاصی که این فلسفه را به این
غـنـا رسـاندند, کاخ نشین نبودند, کوخ نشین بودند. شیخ طوسی که
مـبـدا ایـن امور و ارزنده ترین اشخاص در جامعه تشیع بوده است,
یـک کـاخ نـشین نبوده است… در قشر مرفه نمی شود یک همچو کاری
انـجام بگیرد… صاحب جواهر که یک همچو کتابی نوشته است… کاخ
نـشـیـن نـبـوده… از یک آدمی که علاقه به شکم و شهوات و مال و
منال و جاه و امثال اینها دارد, این کارها بر نمی آید.)۲

امـام در گامی فراتر, به دست اندرکاران حوزه هشدار می دهد: بیش
از ایـن که در اندیشه تشکیلات ظاهری و زیاد کردن ساختمان باشند,
تـلاش ورزنـد ساختار درونی و معنوی ساکنان آن را دگرگون سازند و
سطح آگاهیها و ارزش پذیریها را بالا برند.

یـادآور مـی شـود: در گـذشته, مراکز بزرگ علمی و با برکت با کم
تـریـن امکانات رفاهی و دم و دستگاه بیشترین بازده را داشتند و
اکـنـون نـیـز, زنده داشتن سیرت نیکوی آنان دور از دسترس نیست.
امـام از گـسترش بخش اداری حوزه و همانند شدن این نهاد با دیگر
سازمانها و اداره های دولتی, نگران بود و هشدار می داد: اگر به
هـمـپـا و هـمـراسـتای آن طلاب در میدان علم و اخلاق رشد نکنند و
شـکـوفا نشوند, خطرآفرین است و حقیقت فدای ظواهر و پوسته خواهد
شد:

(مساله دیگر, مساله تشریفات حوزه های روحانیت است که دارد زیاد
مـی شـود. وقـتـی تـشـریـفات زیاد شد, محتوا کنار می رود. وقتی
سـاخـتـمـانها و ماشینها و دم و دستگاهها زیاد شد, موجب می شود
بـنـیـه فـقهی اسلام صدمه ببیند; یعنی با این بساطها نمی شد شیخ
مـرتـضی و صاحب جواهر تحویل جامعه داد. این موجب نگرانی است.)۳

امـام, در پـیامی به مدرسان حوزه قم, هشدار می دهد: مبادا توجه
بـه گـسـترش بناها و ابزار دست و پاگیر اداری آنان را از مساله
اصـلـی; یعنی فقاهت باز دارد. رواج فرهنگ عافیت طلبی در نسلهای
بـعدی اثر بد می گذارد و میراث پیشینیان صالح فراموش می گردد و
خدای نکرده بر سر حوزه آن خواهد آمد که نگرانیم.۴

۳. بـه خـدمت ستمکاران در آمدن: دنیاطلبی در فکر و اندیشه عالم
شـیـفته دنیا رخنه می کند و زبان و کردارش را به خدمت می گیرد.
چـنـیـن کـسـی یـارای آن ندارد که از ستمدیدگان و محرومان, این
یـاوران بـی شـائـبه اسلام و انقلاب, دفاع کند و برای احقاق بهره
پـایـمـال شـده آنـان با یغماگران بستیزد. دردناک تر, دنیاجویی
زمـیـنـه سازش با ستمگران را پدید می آورد. دنیاخواه, هماره در
پـی خـواسـته های خود است. مترفان از این نقطعه ضعف در او رخنه
مـی کـنـنـد و وی را نردبان قرار می دهند برای رسیدن به هدفهای
ناپسند خودتـوجـه بـه ایـن آفتها بود که علمای بزرگ, خودرا از دایره نفوذ
سـرمایه داران بی درد و خوانین و زورداران و زورمندان دور نگاه
مـی داشـتـند و همواره در رویارویی جبهه فقر و غنا, در اردوگاه
پـابـرهـنـگـان و ستمدیدگان جای داشته و زبانشان در خدمت حقیقت
بود.۵

۴. به بیراهه کشیده شدن مردم: دنیا طلبی عالمان دین و روحانیان
بـه مـردم سرایت می کند و بر شتاب ارزش گریزی جامعه می افزاید.
رفـتـار و گـفـتـار عـالمان, بویژه مانند امامان جمعه و جماعت,
قـاضـیـان دادرسـان, کـه مـسـوولـیت عمومی دارند و در زیر نگاه
مـردمـنـد, در فـرهـنـگ عـمومی جامعه اثر می گذارد اگر راهنمای
کاروان به کژراهه افتاد قافله ره بیراهه می گیرد.

اگـر ایـن افراد, حتی در استفاده از مباح و لذتهای مشروع زندگی
زیـاده روی کـنـنـد, دیـگران از مرز گناه و خط قرمز نیز, در می
گـذرنـد, چـه برسد که خدای ناخواسته, دست به حرام ببرند و چراغ
دنیای خود را با پول بیت المال روشن نگهدارند!۶

۵. گـریـز از مـبـارزه و مـقاومت: از مهم ترین خطرهای دنیازدگی
روحـانـیـت, گـریـز از مبارزه و مقاومت است. روحانی و عالم دین
وقـتی دنیا را هم خود قراردهد, هم دیگری ندارد و توان مبارزه و
ایـستادگی در برابر دشمن نخواهد داشت و در اصل گرد چنین مسائلی
نـمـی گـردد و حـاضر نیست دنیای خود را به خطر بیندازد. در طول
روزگـاران آنـچـه مردم را در کنار حوزه نگهداشته و به مبارزه و
مـقـاومت واداشته, زهد و وارستگی علما و شکیبایی آنان در برابر
سـختیهای زندگی و نتیجه و دستاورد مبارک آن, ایستادگی در برابر
دشمنان دین بوده است. مردم وقتی بنگرند رهبران روحانیشان در پی
دنـیـایـنـد و خـود و یـا نزدیکان از زرق و برق زندگی رویگردان
نـیـسـتند و آرمانها در نزد آنان برانگیزانده نیست, در آرمانها
بـه تـردید می افتند و در رفتارشان بازنگری می کنند و از ایثار
و فـداکاری, سرباز می زنند و اسلام و انقلاب اسلامی بی پشتوانه می
ماند.

امـام زی طـلـبـگـی عـالـمان دین و بی آلایشی, بسان مردم روزگار
گـذرانـدن و هـمـراهـی آنان با توده های فروتر را مهم ترین رمز
تـوفـیق و حمایت مردم از عالمان دین بر شمرده و جدا شدن از شان
روحـانـیـت و فـاصـله گرفتن از طبقات متوسط و محروم و همراهی و
دمـسازی با مترفان و سرمایه داران را دلیل جدایی مردم می داند:

(… از اهـم مـسـائـلی که باید تذکر بدهم… و همیشه نگران آن
هـسـتـم کـه مبادا مردمی که همه چیزشان را فدا کردند و به اسلام
خـدمـت نـمـوده و بـه ما منت گذاشتند به واسطه اعمال ما, از ما
نـگـران بشوند; زیرا آن چیزی که مردم از ما توقع داشته و دارند
و به واسطه آن دنبال ما و شما آمده اند… کیفیت زندگی اهل علم
اسـت. اگـر خـدای نخواسته مردم ببینند که آقایان وضع خودشان را
تـغـیـیر دادند, عمارت درست کردند و رفت و آمدهایشان مناسب شان
روحـانـیـت نـیـست و آن چیزی که نسبت به روحانیت در دلشان بوده
اسـت, از دست بدهند. از دست دادن آن همان و از بین رفتن اسلام و
جمهوری اسلامی همان.)۷

ه هـایـی از دلنگرانیهای امام, اینک در پیش روی ماست. در برابر
تـوده طـلاب و روحـانـیـون کـه با قناعت و مناعت زندگی می کنند,
گـروهـی انـدک راه خود را از حوزه جدا کرده و به جای مسابقه در
ارزشـهـا بـا افـزون طـلـبـان هـمراهی و همسفره شده اندو در پی
چـیـزهـایـی هـستند که دنیا طلبان و مترفان بی درد در پی آنند.

مـتـاسفانه شیوه ناپسند این گروه اندک که در مواردی بر سر خوان
بـیـت المال و سهم سادات و سهم امام نشسته و هرگونه دخل و تصرف
شـخـصـی را در آن روا مـی شمرند, علاوه بر ویرانگری فرهنگ قناعت
و… سـبب می شود توده ها و طبقات کم بضاعتی که با دسترنج اندک
روزگـار را بـه سـختی می گذرانند و درد جانکاه زندگی زانوان آن
را خـمانده نسبت به حوزه نگران شوند و خدای ناخواسته در پیمودن
راه تـعـالـی سـست شوند و نیز مترفان با دستاویز قرار دادن کار
ایـن گـروه, خود را در استفاده نامشروع از ثروتهای ملی و اموال
دولـتـی و مـنـابع زیرزمینی و هرگونه دست اندازی به بیت المال,
مـجاز بدانند. وجود همین گروه اندک و زیاده خواه و همه جا حاضر
و فـرصـت طلب و نان به نرخ روز خور, سبب می شود, بیش تر عالمان
دیـن و روحانیان آگاه و به دور از زخارف دنیا, نتوانند درامربه
معروف و نهی از منکر نقش بایسته را داشته باشند و خیرخواهیها و
نـصـیـحـتـهـا و پـند و اندرزهای آنان اثر چندانی نداشته باشد.

فـرعـونـها و قارونها در جامعه رشد کنند و در کنار زندگی سرد و
فـقـیـرانـه توده مردم, که پشتیبان اسلام و انقلاب هستند, سرمایه
داران و شـادخـواران و کـاخ نشینان میدان یابند و جولان بدهند و
در کـنـار حقوق از میان رفته میلیونها انسان, ثروتهای بادآورده
سربرآورد و این آغازرجعت جاهلی است و بس خطرناک.

۲ . اخـتـلاف: از دیـگـر نـگرانیهای امام, که ریشه در کمرنگ شدن
ارزشـهـا دارد, نـاسـازگـاری عـلما با یکدیگر است. نقد و نظر و
تـضـارب آراء, رمز شکوفایی دانش دین است. در سایه بحثهای طلبگی
و دوستانه حقیقت رخ نموده و مشکلات و بدگمانیها رخت بر می بندد.

امـام از ایـن نـگران بود که گوناگونی سلیقه ها از مرز حق طلبی
بـگـذرد و جدایی نظرها به کینه و کدورت بدل شود. دوستان دیروز,
دشـمنان امروز و فردا گردند و به جای همکاری در پیشبرد هدفها و
آرمانها نیروها برای از میدان به در کردن رقیب به کار افتند.

اخـتلاف و گوناگونی دیدگاههای عالمان و روحانیان, در ورای مسائل
علمی و فنی, در درون مدرسه و مدرس و محافل علمی نمی ماند و گام
بـه بـیـرون مـی نـهـد بـگـومگوهای سیاسی و دسته بندیها و گروه
گـرایـیـهـا, بـه دیگر گروههای جامعه سریان می یابد و جامعه به
دسـتـه هـای گـونـاگون تقسیم می شود و بسان گذشته کوچه و بازار
جـولانـگـاه جـنگهای حیدری و نعمتی می گردد و شعله های سرکش این
اخـتـلافـها و کشاکشها و درگیریها, خرمن اسلام و انقلاب را در خود
می گیرند و خدای ناخواسته به تلی از خاکستر دگرشان می کند:

(مـطـلـب دیـگـر کـه باز انسان را می ترساند, که خدای نخواسته,
مـبـادا, ایـن انقلاب به واسطه این مطلب صدمه ببیند, این است که
بـیـن آقایان بلاد اختلاف باشد… اگر در صنف کامیونداران… اگر
اخـتـلافی… وارد شود به صنف دیگر سرایت نمی کند… اما اگر در
سـنـخ مـا… اخـتـلاف پیدا شود این اختلاف به بازار هم کشیده می
شود….)۹

امـام, که هیچ گاه در طول دوران طولانی مبارزه از دشمنان خارجی,
آمریکا و کارگزاران و ایادی آن نهراسید, ولی بارها بیمناکی خود
را از اخـتـلافهای خانگی و ریشه دار شدن آنها اعلام کرد. بله, آن
عـزیـز بـه خـوبـی دریافته بود: علما که رهبران جامعه اند و می
بـایست منادی وحدت و اتحاد باشند, به جای همدلی و تفاهم همدیگر
را بـکـوبند و سبب شوند عزت و حرمتها شکسته شود و مشتهای آهنین
از توان بیفتند, دشمنان میدان دار خواهند شد و ملت و امت اسلامی
را یـک بـه یک و جدایی از یکدیگر و در جلوی چشم هم نابود خواهد
کرد.

امـام به تجربه دریافته بود و تاریخ هم آن را گواهی می دهد: در
روزگـارانی که علماء با هم همداستان بودند و دستان و بازوانشان
بـا یـکدیگر گره خورده بود, دشمن نتوانسته بود در اردوگاه اسلام
نـفـوذ بـکـنـد, ولی آن جا که همدلی و وفاق دینی جای خود را به
سـردی و بـی مـهری داده بود, در باروی مسلمانان رخنه ایجاد شد,
بـدخـواهـان بـه درون قـلـعه اسلام پا نهادند و امت اسلامی را با
نـیـروی خودی به هزیمت واداشتند. میرزای شیرازی, چون در مبارزه
بـا استعمار پشتیبانی همه حوزه ها را در کنار خود داشت و علمای
ایـران و عـراق از فتوای تحریم تنباکو, جانبداری کردند و فتوای
او را حـکـم خـدا شـمردند, حوزه در مبارزه با سلطه اجانب پیروز
آمـد, ولـی در مـشـروطـه, اختلاف درونی از عواملی بود که قدرت و
یـکپارچکی حوزه را از میان برد و نیروهای کارآمد به جای مبارزه
بـا بیگانگان و همدلی برای پیشبرد نهضت, در برابر یکدیگر به صف
آرایـی ایـستادند. بازار کافرخوانیها و فاسق خوانیها رونق گرفت
و مدارس و محافل مذهبی و بیوت شماری از مراجع در جانبداری و یا
مخالفت مشروطه, در برابر یکدیگر به مخالفت برخاستند:

(تاریخ یک درس عبرت است برای ما, شما وقتی که تاریخ مشروطیت را
بـخوانید می بینید که در مشروطه بعد از این که ابتداء پیش رفت,
دسـتهایی آمد و تمام مردم ایران را به دو طبقه تقسیم بندی کرد.
نـه ایـران تنها, از روحانیون بزرگ نجف یک دسته طرفدار مشروطیت
یک دسته دشمن مشروطیت. علمای خود ایران, یک دسته طرفدار مشروطه
یـک دسته دشمن مشروطه… به آن جا رساندند که آنهایی که مشروطه
خواه بودند, به دست یک عده[ دیگر] کوبیده شدند…)۱۰

زمـینه های اختلاف: امام, نه تنها از اختلاف احساس نگرانی می کرد
که با ریشه یا بی ژرف و روانکاوی انسانها و بررسی شرایط تاریخی
و اجـتـماع, ریشه های اختلاف و زمینه های شکل گیری و بروز آن را
به مردم نشان می داد و نگرانی خود را از آن ابراز می داشت.

از جمله: آن معلم اخلاق, هوای نفس را از انگیزه های اصلی پیدایش
نـاسـازواریـهـا می شمرد. و خطربزرگ و ویرانگر و تباهی آفرین و
زنـدگـی بـربـاد ده مـی دانـسـت که آدمی به جای پیروی از دستور
خـداونـد, سـر در پی هوس نهد و برای به کرسی نشاندن خواسته های
دل, به نزاع برخیزد.

او, بـارهـا از انـبـیاء, مثال می زد و خودساختگی آنان و فرمان
پـذیری و فرمانبری آنان از خداوند و عمل به تکلیف را رمز همدلی
و هـمـراهـی آنـان مـی شمرد. در نگاه ایشان, چون پیامبران همدل
بـودند, اگر همه آنان در یک جا گرد می آمدند تفاوتی در میانشان
پدید نمی آمد.۱۱

انـگـیزنده دیگر اختلاف, ترفندها و دسیسه های دشمن است. دشمن با
شـناسایی نقطه های تاریک و پرابهام در ماجراها قدم می نهد و با
پـخـش شـایـعـه تـوسـط خناسان و عوامل فتنه گر, بزرگ نشان دادن
اخـتـلافـهای کوچک, اصلی کردن مسائل فرعی و کم اهمیت و دور کردن
دیـدگـاهـهـا از یـکدیگر, افراد و جریانها را دورا دور نسبت به
یـکـدیـگر بدبین می سازد و زمینه تفاهم و همکاری را از میان می
برد.

امام, از آغاز نهضت با پیگیری حرکتهای سیاسی نقطه هایی که دشمن
از آن بـه سـود خود استفاده می کرد, به یاران نشان می داد و از
عـلـماء می خواست: با روشن بینی بیش تر در خاموش کردن غائله ها
بـکوشند. ماجرای اختلاف بر سر کتاب شهید جاوید, ماجرای کشتن آیت
الـله شمس آبادی, اختلاف بر سر سخنرانیها و کتابهای دکتر شریعتی
و… از مـسائلی بود که امام دست دشمنان اسلام و حوزه را در پشت
ماجرا به روشنی می دید.

سـاواک و عـوامـل امریکا برای مشغول کردن نیروهای جوان حوزوی و
سـخنوران و نویسندگان به مسائل فرعی و بازداشتن آنان از همکاری
بـرای مـبـارزه بـا شـاه و آمریکا, بدان دامن می زدند و بهترین
روزهـای تبلیغی, مانند: ماه محرم, صفر و رمضان که زمینه مساعدی
بـرای بـیـدار کـردن مردم و هدایت آنان بود, صرف بگومگو درباره
مسائل فرعی می شد:

(دسـتـهایی توطئه می کنند که این قشرهایی که با هم انسجام پیدا
کـرده بـودنـد, حـلـش کنند. از سابق این طور بود که قبل از ماه
رمـضـان و قـبـل از ماه محرم, که وقت یک نتایج اسلامی بود… یک
وقـت مـی بـیـنـید درست شد شهید جاوید… همه حرفها شهید جاوید
بـود… می دیدند که اگر این قوه ما با هم باشند… توجه بکنند
بـه آن کـه گرفتارشان کرده شهید جاوید را پیش می آوردند. ما هم
غـفـلت کردیم از مسائل روز و از مسائل سیاسی, همه به جان هم می
افـتـادیـم… بـعـد کـه تـمـام شـد… آقـای شمس آبادی را پیش
کـشـیـدنـد… بـعـد ایـن هـم یک خرده ای کم شد, شریعتی را پیش
کـشـیـدند. هی دامن بزن, از این طرف تکفیر, از آن طرف تمجید…
هر دو کلاه سرتان رفته و آنها نتیجه بردند….)۱۲

در هـمـان روزهـا, تـفاوت دیدگاههای فکری شماری از بزرگان حوزه
دربـاره انقلاب, سبب پیدایش پرخاش و مجادله در بدنه حوزه گردید.
شـمـاری از طـلاب جوان و کم تجربه, به بهانه انقلابی نبودن شماری
از افـراد, بـدانـان اهـانت می کردند. این رفتارهای نابجا و به
دور از خـرد و اخـلاق اسـلامـی, افزون بر شکسته شدن مرزها و حرمت
افـراد آبـرومـنـد, به اختلافهای درون حوزوی دامن می زد و آینده
نـهـضـت را از درون تـهدید می کرد. امام, از این جریان انحرافی
احـسـاس خطرکرد و به حوزویان هشدار داد: رواج شایعه ها و سخنان
نـاروا درباره افراد, از سوی دشمن و استعمار, به هدف بر هم زدن
اتحاد حوزه, صورت می گیرد.۱۳

یـگـانـگی و وفاق روحانیت و دیگر گروهها, انقلاب را پیروز کرد و
تـوطـئـه هـای بیگانگان, نافرجام مانده با این حال, دشمن بیکار
نـنـشـسـت. تـفـاوتهای فکری و اختلاف سلیقه روحانیون از یک سو و
نـاپـارسـاییها از دیگر سو,روزنه هایی بودند که بدخواهان از آن
وارد مـیـدان شـدنـد و کـوشـش کردند میان حوزه و دانشگاه, فتنه
ایجاد کنند.

عـوامـل بیگانه برای بر هم زدن وحدت مراجع, که قدرتی بزرگ برای
پـیـشـبـرد اسلام بودند, نقشه ها کشیدند, ,آنان با نزدیک شدن به
نـزدیـکان و پیرامون شماری از مراجع و به موضع واداشتن آنان در
برابر امام و نهضت در قم, جریانهای تلخی آفریدند.۱۴

در دیـگـر شهرستانها نیز, خط ایجاد اختلاف میان علمای شهرستانها
توسط دشمن دنبال می شد.

آنـان بـا سـوء اسـتفاده از احساسات پاک جوانان, آنان را بر می
انـگـیـختند علیه امامان جمعه و روحانیان بنام,حرکتهای ناپسندی
را سـازمان دهند و با رودرو قرار دادن علما, پایگاه آنان را در
بـیـن مـردم سـسـت کـرده و امام را از بازوان توانای خود محروم
سـازنـد. امـام خـط توطئه را نشان داد و اهانت و بی اعتنایی به
عـلما و عمر پیمودگان حوزه را, از شگردهای دشمن برای مقابله با
اسلام شمرد:

(… یـک جـریـانی در کار است که می خواهند با این جریان ایجاد
اخـتـلاف بـیـن مـلت بکنند….بعد از آن که از این راههای مختلف
ایـنـهـا مایوس شدند… دوباره یک جریانی… که با آن جریان می
خـواهـنـد ایـجـاد اختلاف بکنند, به چشم می خورد….به من کرارا
اطـلاع دادنـد که بعضی از جوانها و بعضی از بی خبرها, یا اشخاصی
کـه با طرح وارد شدند و آنها را اغفال کرده اند, به بعضی مراجع
بـزرگ اسـلام اهـانـت می کنند. یک جریانی در کار است که نسبت به
عـلـمـای بـلاد, نـسـبت به اهل علم, نسبت به علمای جماعات اهانت
بکنند. )۱۵

اخـتـلاف جـنـاحهای اصلی روحانیت در صحنه, که آن روز به روحانیت
سـنـتی و پویا شهره بودند و بر سر برخی مسائل قضایی و اقتصادی,
از جـمـله حدود اختیار دولت در امور اقتصادی, دیدگاههای یکدیگر
را نـقـد می کردند, مایه نگرانی امام بود; چرا که این کشمکش ها
جـامعه را به دنبال خود می کشید, افکار رزمندگان را پراکنده می
سـاخـت و جـبـهـه های نبرد را تحت تاثیر قرار می داد و دشمن با
استفاده از این فرصت آسیبهایی به ما وارد می کرد.

امـام,هـشدار داد:اختلاف شکننده است و راه را بر رخنه بد خواهان
هـموار می کند. به نظر ایشان, در آن روزهای حساس که دشمن از هر
سـوی یـورش مـی آورد, مـرزها ناامن بود, در داخل خون آشامان از
دیـن روی گـردانـده بـه خـون آشـامی مشغول بودند و آمریکای زخم
خـورده هـمـیشه و همه آن در فکر براندازی بود. رواج بگو مگوهای
سـران نـظـام در حـوزه و مـجـلس و کشاندن بحثهای مدرسه به درون
جـامـعـه و نـفـی و تـکفیرها, نه کار نیروهای خودی, که این دست
اهـریـمـن بـود کـه بـا این کار نظام اسلامی را هدف گرفته بود و
انـتـظـار داشت نیروها به دست خود خود را قلع و قمع کنند, راحت
تـریـن و کـم هـزیـنـه ترین راه برای جهانخواران .آن گاه, دشمن
پـیـروز مـنـدانـه وارد شـود و عـنـوان مصلح و آرام کننده فضای
ناآرام, کاخ آرزوهای خود را بنا کند.

امـام از این وضع بسیار نگران بود و از این که مباد نظام که با
خـون شـهیدان قوام گرفته و شاخه های آن در هر سو گسترش یافته و
کـعـبـه امیدی شده برای محرومان و مستضعفان .ضربه بخورد و غمین
از ایـن کـه اگـر چـنـیـن شود, اسلام تا مدتها نخواهد توانست به
میدان باز گردد:

(… راسـتـی شکست هر جناحی از علما و طلاب انقلابی و روحانیون و
روحـانـیـت مبارز و جامعه مدرسین, پیروزی چه جناحی و چه جریانی
را تـضمین می کند. جناحی که پیروز شود, یقین جناح روحانیت نیست
. و اگـر آن جـنـاح, چـه الزاما به روحانیت رو آورد, راستی, به
سـراغ کـدام قـشـر و تـفکر از روحانیت می رود ….وقتی نیروهای
مـومـن بـه انقلاب به اسم فقه سنتی و فقه پویا به مرز جبهه بندی
برسند, آغاز باز شدن راه استفاده دشمنان نخواهد بود؟)۱۶

نـگـاهـی دوباره به غائله تیرماه ۷۸ تهران پیش بینیهای امام را
آشـکـار مـی سازد. به راستی چه چیزی دشمنان داخلی و خارجی اسلام
را امـیـدوار کـرد, چنین جسارتی علیه نظام بکنند و این فتنه را
سـازمان دهند و عوامل تبلیغاتی و اطلاعاتی خود را در سطح گسترده
وارد مـاجرا سازند.آیا این امید جز از خالی بودن صحنه, به خاطر
رویـارویـی نیروهای اصیل انقلاب بود؟ آیا فتنه جز از اختلافهای و
حرکتهای غیرمنطقی و نابخردانه و اظهار نظرهای کودکانه و مطالعه
نـشده از چیز دیگری مایه می گرفت و آیا این حرکت شیطانی, جز در
بـسـتـر غفلت حافظان انقلاب از محکمات انقلاب و مشغول شدن نیروها
بـه هـدفـهـای فرعی رویید؟ آمریکا در این حرکت شتابزده که توسط
عـوامل داخلی و همکاری برخی همسایگان انجام گرفت, این را پنهان
نـکـرد که در نظر دارد نظام را بر اندازد و رژیمی دست نشانده و
هـوادار غـرب بـسـان حـکـومـت تـرکیه روی کار آورد که به عقیده
هـانـتـیـنـگـتـون (نـظریه پرداز آمریکایی, مدیر موسسه مطالعات
اسـتـراتـژیـک دانشگاه ها وارد و هماهنگ کننده طرح امنیتی برای
شـورای امـنیت ملی امریکا): ترکیه تنها کشور دموکراتیک در میان
کـشـورهـای اسـلامـی اسـت. و جـمـهـوری اسلامی باید راه ترکیه را
پیماید.۱۷

روشـن است که در حمام خونی که توسط بازماندگان گروه سرهنگ رکنی ب

و مـهـدیون و مهدی سمسار و … ایجاد می شد, ۱۸نه جایی برای چپ
مـی مـانـد و نـه راسـت و هـمه کسانی که در راه پیروزی انقلاب و
نـگـهـبـانی از آن تا کنون فداکاری کرده اند, به جرم مخالفت با
دموکراسی مورد نظر امریکا از میان خواهند رفت.

۲.نگرانیهای امام از آسیب دیدن جایگاه علمی حوزه

دربـاره شـیوه آموزش و مواد آموزشی حوزه و چگونگی دانش اندوزی,
امـام, بـارهـا ابـراز نگرانی کرده و دست اندرکاران حوزه را به
آسـیـبـهـایـی که در کمین جایگاه والای علمی حوزه است توجه داده
است, از جمله:

الـف. افـت عـلمی: درس و بحث جانمایه مدارس دینی و روح آن است.
بـدون بـحـث و کاوش و پژوهش, حوزه قالبی است بدون روح و کاربرد
لازم را در بر نخواهد داشت.

امـام, کـه ایـن راه را پیموده بود و شهد گوارای دانش را چشیده
بـود, اصـرار داشـت: طـلاب دقیق و ژرف درس بخوانند و دشواریها و
گـرفـتاریهای زندگی آنان را از راه شکوفایی علمی و دانش اندوزی
باز ندارد.

در نـگـاه امـام,طلبه باید خود را وقف شناخت اسلام و قران کند و
ایـن بـدون تـلاش و سخت کوشی و شکیب بسیار به کف نمی آید, آن کس
تـوانـمـنـد اسـت خدمتگزاری مفید برای جامعه اسلامی باشد و مردم
خـواهان اویند که در مسائل دینی بینش و بصیرت داشته و آگاهیهای
ضروری را کسب کرده باشد.

پـیـش از پـیـروزی نـهضت, گروهی در میان مدارس و طلاب جوان چنین
زمـزمـه می کردند: درس خواندن و این همه در راه ادبیات و فقه و
اصـول و رجال, به سر دویدن, چه سود دارد, مبارزه مهم ترین نیاز
مـردم است و بس, باید دست به کار شد و اقدام کرد. این سخنان که
در عـبارتهای زیبا بیان می شد, سبب می گردید طلاب جوان و علاقمند
بـه نهضت در درس و بحث سست شوند و حوزه مبارز از وجود افراد با
بـنـیـه و دانـشور تهی گردد و این خطری بزرگ برای اسلام و آینده
نهضت بود.

امـام, در گرماگرم مبارزه با شاه, در آن روزهای سخت, طلاب را به
یـک حرکت جدی, عمیق و همه سویه فراخواند. از یک سو, با تیزنگری
و حـرکتی پیامبرانه, مبارزه و تلاش در راه برپایی نظام اسلامی را
شـورانـگـیز, بی بدیل و آسمانی جلوه داد و دیگرسو درس خواندن و
مـبـانـی فـکری توانا ساختن را زیبا نمایاند و زشتی بی سوادی و
نـاکـارآمـدی روحـانی کم دانش برای فردای جامعه اسلامی را گوشزد
کـرد. و چـنـان وانـمـود که تنها در پرتو آگاهیهای ژرف حوزوی و
دیـنـی مـی تـوان نـهضت را استوار پیش برد و از انحراف به چپ و
راست نگه داشت و در فردای پیروزی به مردم خدمت کرد.

در فراز زیر به زیبا و روشنی و به گونه همه کس فهم, دشمن را که
در لـجن زار ناآگاهیها و بی دانشیها رشد می کند, عامل این حرکت
معرفی می کند:

(: ایـن زمزمه بسیار ناراحت کننده, که اخیرا بین بعضی شایع شده
کـه درس خـواندن چه فایده ای دارد, انحرافی و مطمئنا یا از روی
جـهـالـت و بـی خـبـری اسـت و یا سوء نیت. و از القائات طاغوتی
شـیـطانی است که می خواهند طلاب علوم دینی را از علوم اسلامی باز
دارنـد, کـه احـکـام اسـلامی به طاق نسیان سپرده شود و محو آثار
دیانت به دست خودمان تحقق پیدا کند.)۱۹

پـس از پـیـروزی نـهـضت, نیاز گسترده کشور به حضور روحانیون در
کـارهای دادرسی و تبلیغاتی و بعضا اجرایی, سبب شد افراد بسیاری
از اسـتـادان و فـضـلای حـوزه وارد جامعه شوند. چه بسا به ضرورت
بـرخی از افراد که هنوز نیازمند تحصیل بودند, در کارها به خدمت
مـشغول شدند. این سیر, افزون بر این که به حوزه آسیب می رساند,
جـامـعـه را نیز با نابسامانیهایی رو به رو می کرد. امام نگران
آیـنـده حـوزه شـد و در دیـدار بـا حوزویان, از برافروختن مشعل
فـقـاهـت و دین پژوهی, در همه گاه آموزش دقیق و با برنامه طلاب,
تـوسـط استادان دلسوز, نیروسازی در حوزه ها برای خدمت به مردم,
تـوانـاسـازی حوزه به عنوان عقبه نظام, دور نشدن از روش آموزشی
حـوزوی, تـلاش بـیـش تر کسانی که با مردم و نظام در پیوندند, در
فـراگیری دانشهای اسلامی و تواناسازی بنیه علمی خود و… سخن می
گفت و این سخنان حکایت از عمق نگرانی امام دارند.

او, نـگـران بود که مباد روحانیان در افق دانسته های پیشین خود
بـمـانند و دانشهای روز از آنان پیشی بگیرند و روحانیان نتواند
پاسخ گوی نیازهای زمان خود باشند.

امـام, در فـرازی که در زیر به آن اشاره می کنیم از نیاز جامعه
به عالم نه معمم, سخن می گوید:

(جـدیت بکنید و محصل زیاد بکنید. ملا زیاد بکنید… اسلام با این
طبقه به این جا رسیده ست و باید شما با جدیت فقیه درست کنید…
مـردم معمم نمی خواهند مردم عالم می خواهند. این[ عمامه] منتها
عـلامت علم است. اگر یک وقت خدای نخواسته حوزه های علمیه ما سست
شـدنـد در تـحـصـیل, سست شدند در این که فقاهت را تقویت بکنند,
بدانند که این یک خیانت بزرگی به اسلام است.)۲۰

۲. مـهـجـور شدن بعضی از دانشها: در نگاه امام, دین پژوهی تنها
دانـستن فقه و اصول رایج نیست, بلکه دانشهایی چون: عقاید و کلام
و تفسیر, بلکه تاریخ و مردم شناسی را نیز در بر می گیرد.

در دو سـده اخیر که حوزه از جایگاه آموزشی عمومی, کنار زده شد,
برخی از دانشها, که پیش از آن در دایره آموزش قرار داشتند, رها
گـردیـدند و حوزه نیازی به استفاده و پژوهش آن را برای خود نمی
دیـد و کـار بـه جـایی رسید که دانش کلام, حقوق و ریاضیات, روان
شـنـاسـی, سـیاست و… که قدمای حوزه آن را تدریس می کردند, در
حوزه ها مهجور شدند:

(مـا محصور شده بودیم در یک کتابها و یک عقاید خاصی. کتابها از
جـهـت تـعـلیم و تعلم از طهارت و تجارت و صلاه, غالبا تجاوز نمی
کرد, علوم قضایی و حدود و دیات از علوم غریبه بود.)۲۱

امـام, کـم بـهـادادن به علومی چون عقاید و کلام و تاریخ و دانش
ادیـان و مـکاتب و حقوق و قضا و اقتصاد و اجتماع و… را پدیده
ای تـوطئه گرانه و تحمیلی شمرد و بر این نظر بود: درسهای موجود
بـرای برآوردن نیازهای جهان اسلام بسنده نیست و برای معرفی اسلام
بـه دنیای معاصر, پاسخ به شبهه های جدید, به صحنه زندگی کشاندن
دین, تنها با این آموخته ها نمی شود به صحنه رفت.

امام, به روشنی حصار بر پیرامون حوزه می دید که نمی گذاشت پاره
ای از دانـشـهـای جدید و مورد نیاز به داخل حوزه راه یابند. می
گـفـت: ایـن حصارها ناخواسته است و تحمیلی, باید آنها را در هم
شـکـنـیم و دانشها و فنونی که حوزه در طی هزار سال آنها را پاس
داشـتـه و در تـمدن اسلامی نقش بس بزرگ ایفا کرده, دوباره احیاء
کرد و با کمک آنها, به دین خدا یاری رساند.

امـام, بـه پیشرفت و ترقی حوزه می اندیشید و هر دانشی را که در
ایـن راسـتـا مورد نیاز می دید, سفارش بهره برداری می کرد. دید
گـسـتـرده, جامع, همه سونگر او در جای خاص و در مقوله خاص ثابت
نـمـی ماند و همیشه و همه گاه مقوله جدیدی را در چشم انداز خود
قرار می داد; از این روی به گونه ظریف مطرح می کرد: با تکیه بر
اجـتـهاد جواهری می شود از روشهای تبلیغی جدید جهان برای تکامل
حوزه بهره برد.۲۲

بـاری در نـگـاه امـام, هماهنگ بودن آموزه های حوزه با نیازهای
جـامـعه, ضرورت است درحوزه های علمی می باید همه دانشهای اسلامی
تـدریـس شود و کتابهایی که به بوته فراموشی سپرده شده, دوباره,
پـس از بررسی و برطرف کردن کاستیهای آنها, درگردونه آموزش قرار
گـیـرد, تـا در پـرتـو آن غـنا و عظمت دیرین حوزه بازگردد و به
عنوان دژی استوار و پاینده, به دفاع از دین برخیزد.۲۳

در بـیـن همه دانشهای مهجور و خارج شده از گردونه آموزش, تفسیر
قـرآن از هـمـه مـهجورتر است و این مهجور بودن قرآن و تفسیر در
حـوزه هـا, بـی گمان بر بنیه علمی حوزه ها و پایگاه علمی آنها,
ضـربـه زده اسـت و آنـهـا را از مهم ترین دستاویز استوار محروم
کـرده; از این روی, امام حوزه ها را توجه به دانش قرآن می دهد:

(… و شـمـا ای فـرزنـدان برومند اسلام… تدریس قرآن را در هر
رشـتـه ای از آن, مـحـطـ نظر و مقصد اعلای خود قرار دهید. مبادا
خـدای نـاخـواسته در آخر عمر, که ضعف پیری بر شما هجوم کرد, از
کرده ها پشیمان و تاسف بر ایام جوانی بخورید.)۲۴

۳. کم توجهی به فقه سنتی: بهاندادن به میراث فقهی و سر برتافتن
از روش فـقـاهـتـی سـلـف, در اسـتـنباط دستورهای شرعی, از دیگر
تـشـویشهای امام است. در بینش آن فقیه بزرگ, کارایی حوزه بستگی
بـه پیمودن سیره فقاهتی علمای سلف دارد و آنچه اسلام را در فراز
و نـشـیب روزگاران از آفتها به دور نگه داشته و احکام آن را به
درستی به مردم رسانده, این شیوه بوده است:

(حـوزه هـا باید حوزه فقاهت باشد. این حوزه های فقاهت بوده است
که هزار و چند سال این اسلام را نگه داشته است.)۲۵

امـام, روی بـر تـافـتن از سیرت علمای پیشین در صیانت فقاهت را
خـیـانت بزرگ شمرده و هشدار داده: اگر حوزه در حفظ فقه و پرورش
فـقیهان کوتاهی ورزد, حوزه از میان می رود و زحمتهای هزار ساله
علما, فراموش خواهد شد.

(مـمکن است اشخاصی بگویند که باید فقه تازه ای درست کرد که این
آغاز هلاکت حوزه است.)۲۶

بـایـد دید فقه سنتی چیست و چه کسانی در پی انحراف فقه از مسیر
گـذشـته خود هستند؟ فقه, مجموعه آیینها و دستورهای اسلام است که
تـوسـطـ اسـلام شناسان ارائه می شود و فقهای بزرگ در طول تاریخ,
مـجـمـوعـه گرانبهایی از میراث فقهی فراهم آورده اند. فقه سنتی
مـورد نـظـر امـام, تـرکـیـبی است, از متد علمی و دقیق, دقت در
روشـهـای فـقـه و اسـتنباط فروع از قواعدی که در اصول و فقه به
درسـتـی تـبـیـیـن شـده است. فقیه به یاری آن روشها, دستورها و
قـانـونـهـایـی را کـه مـردم در زنـدگـی فـردی و اجـتماعی بدان
نـیـازمـندند, از کتاب و سنت به دست می آورد. نمونه آن را صاحب
جـواهر در کتاب فقهی جواهرالکلام, به گونه شفاف ارائه کرده است.
در تفسیر رهبر انقلاب:

(ایـن فـقـاهـت دو رکن دارد: که رکن اول آن اصول معتدل و قوی و
آگـاه بـه هـمـه جـوانب استنباط است و رکن دوم: تطور فقه است و
هـمـان چـیـزی اسـت که امام در معنای اجتهاد و مجتهد و فقیه می
فـرمـودنـد و تـاکـیـد داشتند که مجتهد باید با دید باز بتواند
استفهامها و سئوالهای زمانه را بشناسد.)۲۷

این فقه پویایی لازم را در متن خود داراست و با نوجویی و سرشت و
خـواسـته های طبیعی انسان سازگار است. کسی توانمند است به فتوا
بـنـشیند که شرایط آن را دارا باشد و دانشهایی چون ادبیات عرب,
قـرآن. مـنـطق, درایت و حدیث و فقه و اصول… را آموخته باشد و
بـا تـاریـخ و جـامـعـه و زمان نیز بیگانه نباشد. و با توجه به
جـایـگـاه انسان و جهان و درک پرسشهای زمانه به سراغ متون دینی
برود و پاسخهای خود را دریافت کند.

فقه سنتی و جواهری در نگاه امام, با تخصص و نظام بندی, پیوستگی
ژرف دارنـد. تـطور زمان و پیدایش مسائل نوپیدا بر دامنه نیازها
مـی افزاید و فقها, برای استنباط ناگزیرند به دسته بندی پرسشها
و نیازهای انسانی بپردازند و با تقسیم کارها آفاق و مسائل نوین
را شـنـاسـایـی کـنـند و با دسته بندی و تفکیک مسائل اقتصادی و
سـیـاسی و حقوقی, آنها را ابتداء موضوع شناسی کرده و با مراجعه
بـه مبانی و قواعد فتوا دهند. امام تاکید داشت: حوزه با نیرویی
کـه در اخـتیار دارد, این توانایی را دارد که با تقسیم کارها و
بـه کـارگیری استعدادها و علاقه ها در مسیر مناسب, به همه مسائل
اسـلامـی جـوابـگـو باشد و این کار که وجهه ای از نظم است دامنه
حفاظت فقه را بالا برده و بر کار آرایی آن می افزاید:

(عـلـما, هم باید همه ابعاد فقه مختلفه داشته باشند. در تعلیم,
حـسـب ابـعادی که اسلام دارد و حسب ابعادی که انسان دارد. البته
یـک نفر نمی تواند همه این ابعاد را جواب گو باشد, لکن یک حوزه
مـرکـب از ده هـزار نـفر, یا حوزه ای مرکب از مثلا سی هزار نفر,
ایـنـهـا مـی تـوانند دسته دسته باشند و هر دسته ای یک بعدی را
اداره بکنند.)۲۸

پـیـش از انـقلاب, گروههایی در درون و برون حوزه, می گفتند و می
پـراکندند: برای استنباط احکام, این همه بحث و کار ضرورت ندارد
و پـیـمـودن شیوه سلف دست و پاگیر است و می شود بدون داشتن این
شـرایط و کسب مقدمات طولانی به سراغ قرآن رفت و احکام دین را از
آن اسـتـخراج کرد. از افراد دیر آمده و مغرور که جز خود دیگران
را بـر نمی تافتند, بر روش فقهاء و مفسران خرده می گرفتند و آن
را کهنه پرستی و استعماری می خواندند.۲۹

ایـن افراد در لفافه سخنان زیبا می گفتند: اسلام دین سهل و آسان
اسـت و از پـیـچیدگیها به دور و هر کس می تواند با پیمودن راهی
کـوتاه و با اجتهاد آزاد بدان دست یابد و چنان که مسلمانان صدر
اسـلام بـا تلاوت احکام قرآن شیفته دین می شدند ما نیز با مطالعه
قرآن نیز توانایی داریم دستورات دینی را به دست آوریم.

شـمـاری از ناآگاهان و روشنفکر نمایان مذهبی, آشکارا رساله های
فـقـهی موجود را سخره می گرفتند و بر این پندار بودند فقه سنتی
نمی تواند با دنیای جدید و نسل نو همراه شود احکامی چون زکات و
خـمـس و مزارعه و اجاره, شکلهایی از روش کشاورزی و بازاری قدیم
اسـت کـه فـقه اسلامی خود را با آن برابر ساخته و قواعد فقهی به
سود طبقات سرمایه دار و به زیان محرومان تدوین شده است.

(بـرخـی دیـگـر کـه بـه مسائل روزتوجه دارند و درباره آینده می
انـدیشند, متاسفانه سخاوتمندانه از اسلام مایه می گذارند, سلیقه
روز را مـعـیار قرار می دهند و به نام (اجتهاد آزاد) به جای آن
کـه اسلام را معیار حق و باطل زمان قرار دهند, سلیقه و روح حاکم
بر زمان را معیار اسلام قرار می دهند; مثلا, مهر نباید باشد, چون
زمـان نمی پسندد. تعدد زوجات یادگار عصر بردگی زن است, پوشیدگی
هـمـیـنـطـور, اجـاره و مـضاربه و مزارعه یادگار عهد فئودالیسم
اسـت… اسلام دین عقل و اجتهاد است. اجتهاد چنین و چنان حکم می
کند.)۳۰

بـسـتر پیدایش این انگاره ها و فرضیه های خام, دخالت دادن دلائل
شـبـه عقلی و اظهار نظر غیر متخصص بود و مرعوب شدن در برابر جو
حاکم بر فرهنگ جامعه.

اسـلام دین سهل و آسان و برابر فطرت انسانها ست و مردمان روزگار
پـیـامـبـر بـا شـنیدن آیاتی چند, روح حاکم بر اسلام و باورها و
ارزشـهـای را دریـافـتـه و شـیـفته آن می شدند ولی برای عمل به
دسـتورها و دریافت دستور زندگی, ریزترین مسائل را از پیامبر(ص)
مـی پـرسیدند و همیشه نیازمند پیامبر بودند. آن حضرت آیات قرآن
را بـرای مـردم شرح می کرد و اگر شبهه ای پیدا می شد بر طرف می
سـاخـت. چـنـین نبود که آیه ای که نازل شد, کار تمام شده باشد.

خـیـر, از آن پـس, کـار پـیامبر(ص) شروع می شد. کار امامان نیز
ادامـه رسـالت پیامبر بود. تا وقتی معصوم در بین مردم بود و با
دسیسه و زور, مردم را از معصوم محروم نکرده بودند, کار به همین
مـنوال بود. سپسها با ورود نحله ها و فرهنگهای قومی گوناگون به
حـوزه اسـلام و پـیـدایـش جـاعـلان حدیث و تحریف گران و دخالتهای
نـاروای حـاکـمـان ستم در اجرای قوانین, راه فهم قرآن و دریافت
احـکـام دشـوار گـردیـد و دریـافـت دیـن و دستورات آن, نیازمند
فـراگـیـری دانشهایی چون: ادبیات, تاریخ, رجال, فقه, اصول و…
گـردیـد و فـقها, در ادوار گوناگون تاریخ با استفاده از ابزاری
کـه امامان برای استنباط نشان داده اند به استنباط احکام و آفت
زدایی از متون فقه
ی و روایـی پرداخته اند. وانگهی درست است که جامعه بشری, همیشه
در حـال دگـرگـونـی و راه حلهای نوینی می طلبد و ارائه این راه
حـلها, نیز, که حوادث واقعه خوانده می شوند, بر عهده حاملان فقه
اسـلامی است و سر نیاز به مجتهد زنده در همین است و گرنه دریافت
احـکام ثابت, نیازی به مجتهد زنده ندارد و این که بخشی از مردم
جـهـان, مـسائلی چون پوشش زن و حرمت ربا و… را بر نمی تابند,
دلـیـل نـمـی شـود کـه مـا از محکمات دین دست برداریم و به نام
نـوخـواهـی خـود را بـا آن همسو کنیم. و یا بدون آشنایی با همه
سـویها فقه و اقتصاد اسلامی احکام اقتصادی موجود را جانبداری از
سـرمـایـه داری معرفی کرده و ذهن عدالت جویان را نسبت به فقه و
فقاهت مخدوش کنیم.

امـام خـمـیـنی, در برابر این وسوسه ها و دسیسه ها که میوه های
تـلـخی برای حوزه و جامعه به بار می اورد, به شدت ابراز نگرانی
مـی کـرد و رواج ایـن شبهه ها و بدگمانیها را سبب از میان رفتن
فـقـه و هـرج و مـرج در نظام فتوا می شمرد. امام روش گروهکها و
افـرادی کـه بـدون پیمودن مقدمات اجتهاد و با ردیف کردن الفاظی
چـنـد از قرآن و نهج البلاغه, به فتوا نشسته بودند و در مواردی,
از انـکـار ضـروریـات فقهی رویگردان نبودند, را تفسیر به رای و
راهـشـان را بیگانه با اسلام می دانست که حق و باطل را با هم در
آمیخته و با سخنان شیرین در صدد فریب دیگرانند.۳۱

امـام, در پـیامی در مورخه ۵۶/۱۱/۲۱ طلاب و دانشجویان را از این
کـه سـلیقه و پیشداوری خود را در تفسیر آیات قرآن دخالت بدهند,
پـرهـیز داد و راه را, راه خطرناک که رواج بدعتها و اندیشه های
بـیگانگان می انجامد, قلمداد کرد و هشدار داد: این گونه کارها,
زمـینه را برای از میان رفتن اساس فقه و سیره فقهای سلف, فراهم
می آورد:

(بـاید شما دانشجویان دانشگاهها و سایر طبقات روحانی و غیره از
دخـالـت دادن سـلیقه و آراء شخصی خود در تفسیر آیات کریمه قرآن
مـجید و در تاویل احکام اسلام و مدارک آن, جدا خودداری کنید.)۳۲

۳. دور شدن حوزه از عرصه سیاست و اجتماع

الـف. وازدگی و انزواگرایی: از نگرانیهای امام درباره حوزه خطر
گـوشه گیری و مردم گریزی است. در نگاه امام, عالم دینی, مفسر و
مـجـری دین است و در همه حال مسوولیت دارد در کنار مردم بوده و
در مشکلات فردی و اجتماعی بدانان خدمت کند.

هـر جـا روحانیت در صحنه های اجتماعی حضور یافته و کسانی مانند
مـیـرزای شـیـرازی, سـیـد جـمال, آخوند خراسانی عهده دار میدان
مـبـارزه بـوده انـد, اسـلام از انـزوا خـارج شـده و در پرتو آن
نـهـضـتهای مردمی به پیروزی رسیده است, ولی هرگاه حوزه از صحنه
کـنـار زده شد و علماء به گوشه مسجدها و مدرسه ها بسنده کردند,
کـشـتی امت به جای رسیدن به ساحل رهایی, در باتلاق تباهی گرفتار
آمده است.

مـهـم ترین عاملی که سبب شد انقلاب اسلامی پیروز شود حضور گسترده
روحـانـیت در صحنه بود. آنچه مردم را در برابر شاه به صف آرایی
واداشـت, ایـسـتـادگـی رهـبران روحانی در خط مقدم مبارزه بود و
انـگیزاننده ای که ما را در دفاع مقدس به پیروزی رساند و توطئه
گـروهکهای مفسد و مسلح مخالف نظام را نقش بر آب کرد, و جود طلاب
جـوان و بـزرگـان روحـانیت در صف کارزار بود و آن نیروی قوی که
کـشور را از دامن امریکا و لغزیدن به اردوگاه غرب دور نگهداشت,
تـلاشهای همه جانبه و استوار رهبران روحانی در عرصه سیاست بود و
آن نـیـروی پـاسدار و جاودانه ای که این امکان را داد که قانون
اسـاسی, برابر دستورها, آیینها و قانونهای اسلام نوشته شود و در
عـمل اجرا گردد همکاری شبان روز عالمان و مجتهدان و فضلای حوزه,
در مرحله قانون گذاری و اجرا بود. و….

اگـر فـرهنگ گوشه گیری و انزوا و دوری گزیدن از کارهای اجتماعی
در حـوزه رسـوخ کـند و منبرها و مجلسهای وعظ, مجلس شورا و نهاد
دادرسـی و دانـشگاه و سپاه و ارتش از وجود عالمان راستین محروم
بـمانند, بر سر اسلام و انقلاب آن می آید که انقلاب عراق و مشروطه
بـدان دچار شدند و بر سر نمادهای مذهبی و روحانیت آن خواهد آمد
که بر سر مسجد قیام گوهرشاد۳۳ و مدرس آمد.

اگـر در آن دوره حـوزه در صـحـنه بود و مدرس یاورانی استوار در
کـنار داشت, کارگزاران بیگانه را یارای آن نبود که شرایط دشوار
و سـهـمگین را بر حوزه تحمیل کنند و دست دین را از همه صحنه ها
کـوتـاه سـازند. حوزه از تاریخ این درس را باید آموخته باشد که
هـمـاره پـیـشـتـاز حـرکتهای سیاسی, اجتماعی و علمی باشد و طلاب
روحـانـیـان بـیـدار و آگاه, پس از کسب آمادگی علمی و مایه های
اخـلاقـی, بـه مـیـان قـوم خـود بـازگردند و سهمی از دشواریها و
مسوولیتهای عمومی را بر دوش کشند.

عوامل انزوا طلبی:

۱. تـحـجـر و بـاور نداشتن به پیوند دین و سیاست: که از آن سخن
گفته خواهد شد.

۲. عـافـیـت طـلبی: امام آرامش جویی را از مهم ترین انگیزه های
انـزوا جـویـی شـمـرده اسـت. روشـن اسـت, کـارهای اجتماعی, چون
قـانونگذاری و امامت جمعه و دادرسی و نظارت, پاسخ گویی از شبهه
هـا, پـرسـشها و خواسته های مردم, امر به معروف و نهی از منکر,
مـبـارزه بـا فـسـاد, در افـتادن با افکار انحرافی, با کژ راهه
رویـهـای سـیـاسی, شرح و بسط مبانی دینی و… درد سر دارد و با
آرامـش و تن آسایی نمی سازد و چه بسا آدمی باید جان بر سر آنها
بـنـهـد. آنـچه که امامان را به مسلخ شهادت برد حضور اجتماعی و
سـیاسی آنان بود. منافقان و ایادی امریکا, عالمانی را به شهادت
بـرسـانـدنـد کـه بـیدار بودند و آگاه در محراب جمعه به مبارزه
ایـسـتـاده بـودنـد و گلوله های شب پرستان سینه کسانی را نشانه
رفـتـنـد کـه در سنگر مجلس و دستگاه قضایی, خدمت مشغول بودند و
کـسـانـی که به دور از این ماجراها بودند و به کنج انزوا خزیده
بودند که نمی باید آسیب می دیدند که ندیدند.

راحت طلبی سبب شد که گروهی در زمان طاغوت در بیان و بنان امام,
سـکـوت پـیـشه کنند و برای استفاده بهتر از زندگی دنیا, عملکرد
خـود را رنـگ دیـنـی بدهند و برای مشروعیت بخشیدن به بی تفاوتی
خـود در برابر ستمی که بر اسلام و مردم می رفت, دو روایت سست را
کـه اجـازه تـرک جـهـاد و مـبارزه می داد, دستاویز قرار دهند و
هـزاران آیـه و روایتی که در ضرورت امر به معروف و نهی از منکر
و جـهـاد وارد شـده بـود و سـیره امامان آن را کامل می کرد, را
نادیده بگیرند.

(ایـنـها که به امور جامعه و مصیبتهای مردم اهتمام ندارند و از
جـنـایـاتـی که در کشور اسلامی می شود, غافلند و ساکنند و سرگرم
خـوردن و لـذت بـردن و زنـدگـی مادی خود هستند, مصداق همان آیه
شـریـفـه اند: (یتمتعون و یاکلون کما تاکل الانعام و النار مثوی
لهم.)۳۴

بـهـره و لـذت مـی برند و می خورند چنان که حیوانات می خورند و
جایشان جهنم است.

اینها که غافلند و نمی دانند که از بودجه اسلام دارند ارتزاق می
کنند و باید برای اسلام و مسلمین خدمت کنند, مثل حیوانند.)۳۵

امـام پـس از شهادت شهید بهشتی, از بی تفاوتی گروهی از حوزویان
در دفـاع از اسـلام و عـلمای خدمتگزار شکوه کرد و چهره اینان را
برای مردم نمایان ساخت:

(راحت طلبی ایشان را به سکوت کشانده است. اگر امام حسین(ع) نیز
در گـوشـه مـدیـنه آرام می گرفت و در حرم جدش به عبادت و مساله
گـفـتـن مـشغول بود, با مشکلات تلخ درگیر نمی شد و خط انبیاء از
روز اول از خط راحت طلبان جدا بود.)۳۶

اما پس از شهادت علامه عارف حسین, از انگیزه دشمنان از به شهادت
رساندن او سخن می گوید:

(روحـانـی وارسـته, عاشق خدمت به خدا و خلق او است و برای یاری
پـابرهنگان زمین لحظه ای آرام و قرار ندارد و تا سر منزل جانان
عـلـیـه کـفـر و شرک مبارزه می کند و بدین جهت است که مطهریها,
بـهـشـتـی ها, صدرها, حکیم ها, راغب حربها و کریم ها و… عارف
حسینی ها هدف توطئه و ترور می شوند.)۳۷

۳. تـوطـئـه بیگانگان: طی سده اخیر, بیگانگان از تلاشهای گسترده
اجـتماعی حوزه خسارتها دیده است. اینان دیده بودند: پیشاپیش هر
نـهـضتی, هر حرکتی, هر حماسه ای, هر شور و نشوری گروهی از علما
حـرکـت مـی کـنند و مردم سخنان آنان را با گوش و دل پذیرایند و
دیـدند که این عالمان ربانی و مردان صمدانی اند که مدرسه را به
کـانون رزم دگر ساخته اند و از محراب عبادت به جبهه های جنگ در
حـرکـت هستند; از این روی, تلاش ورزیدند, با تحلیلهای مرموزانه,
ایـن تـلـقی را در حوزه ها و در مردم به وجود آوردند که کارهای
اجـتـمـاعی و بویژه حکومتی, مربوط به دنیا است و علما نباید در
آن پـاگـذارند و از شان و مقام و جایگاه عالم ربانی به دور است
کـه در ایـن امور دستی داشته باشد و شایسته است که عالم صمدانی
تـنـهـا بـه امـامـت جـماعت و درس بسنده کند و هر چه با کارهای
اجـتماعی بیگانه تر باشد و دست چپ و راست خود را نشناسد به زهد
و تقدس نزدیک تر است.۳۸

حـرکـت اسـتـعمار , تبلیغات مسموم, اندک اندک در فرهنگ مردمی و
مـذهـبی جای باز کرد, چنانکه در محافل مذهبی واژه, آخوند سیاسی
نـاسـزا شمرده می شد.۳۹ بسیاری باور کرده بودند اسلام و روحانیت
را بـه جـامـعـه چـه کار؟ این وسوسه های شیطانی و اثرهای ویران
گـرانـه آنها, بر روی فرهنگ و اندیشه مردم, در دورشدن گروهی از
علماء از کارهای سیاسی, پس از مشروطه, کارگر افتاد.

۴. نـاامـیـد از پیروزی: نومیدی از پیروزی و سرخوردگی در انجام
کـار, از دیـگـر انگیزه های انزوای گروهی از علمای حوزه بوده و
هـسـت. مبارزه و تلاشهای اجتماعی شکست و پیروزی دارد و وارد شدن
در آن دلـیـری و پـایـداری مـی طلبد و کسی را شایسته است که از
دشـنـامـها و تهمتها و توطئه ها نهراسد و در برابر فشارها سنگر
را بـه دشمن نسپارد. کسانی که از آرمانهایشان کوچک بوده و برای
روبـه رو شـدن بـا خطر خود را آماده نکرده اند, با هجوم بادهای
مـخـالـف, امـید را از دست داده و از صحنه خارج می شوند, واکنش
افـراد در برابر کم شدن امید به پیروزی و یا شکست یکسان نیست و
بـسـتگی به شرایط روانی و اجتماعی افراد دارد. شماری شخصیت خود
را تباه می سازند و گروهی همه چیز را به قضا و قدر وامی گذارند
و از ایـن کـه شکست را جبران کنند واهمه دارند و کار را رها می
سازند و گروهی سیاست صبر و انتظار را پیش می گیرند و کسانی نیز
استقامت می کنند.

امـام خـمـینی, در ملاقاتی با آقای حکیم در نجف, از بایستگی کار
سـیـاسی سخن می گوید و ایشان را به مبارزه و فعالیتهای اجتماعی
فرا می خواند.

آن بزرگ در پاسخ همی گوید:

(بـه پیروزی و مقاومت مردم, امیدی نیست. مبارزه بی فایده است و
مـردم غـیـر درخـور اعتماد. پس از شروع حرکت, مردم, چونان مردم
کـوفـه, مـا را در مـعـرکه رها می کنند و به سراغ زندگی خود می
روند.)

در ایـران نـیز, شکست حرکت روحانیت پس از مشروطه و سرکوبی شدید
آن تـوسـطـ رضـاشـاه و فـرزندش, بسیاری را دلسرد کرده بود و می
گفتند: مشت, با درفش هماورد نیست.

امـام, امـیدوار بود. تکیه بر خدا داشت حضور ملیونی مردم را در
پـانـزده خـرداد, نـشـانه همراهی و حمایت مردم می شمرد و علمای
حـوزه و مـرحـوم حـکـیـم را تشویق می کرد: پایداری کنند به طور
عـمـیق, باور داشت: اگر عالمان و روحانیان در صحنه باشند, مردم
به میدان باز خواهند گشت و رنجها را به جان خواهند خرید.۴۰

اکـنـون خطر انزواجویی در حوزه نه تنها رخت نبسته که در زوایای
جـدید رخ نشان می دهد. عافیت طلبان که درگذشته خودرا از کارهای
اجـتـمـاعـی و سـیـا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.