پاورپوینت کامل امـام و اصـلاح سـاخـتارحـوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل امـام و اصـلاح سـاخـتارحـوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امـام و اصـلاح سـاخـتارحـوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل امـام و اصـلاح سـاخـتارحـوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۰۲

اصـلاح سـاخـتار حـوزه و ساخت بنیادهای جدید بـرای تـعالی و رشد
آن, از دیر باز تا کنون, از جمله مقـوله های پر گفت وگـو بـوده
است.

در سـالـهـای پـیش از انقلاب اسلامی روحانیان متعهد و صاحب نظران
دلـسـوزی کـه از نـزدیـک, ناسامانیهایی در سازمان روحانیت و بی
قـاعـدگـی و بی برنامگیها و ناکارآمدیهایی را در حوزه های علوم
دیـنـی مـی دیـدنـد بـه فـکـر چـاره جـویـی افـتادند و طرحها و
پـیـشـنـهادهایی را نیز در همین راستا, عرضه داشتند. گر چه این
تـکـاپـوهـا هیچ گاه به نتیجه خوشایند نرسید و رژیمهای طاغوتی,
نـگـذاشتند, طرحی در بوته گفت وگو و سپس عمل بشکفد و شهد شیرین
خـود را عرضه بدارد و کامها را شیرین کند و با علاقه و نشاط کار
از سوی عالمان دین دنبال شود.

پـس از پـیـروزی انـقلاب شکوهمند اسلامی, افزون بر رسالتهای بزرگ
پـیـشین, که همانا هدایت آن به آن مردم و نشر معارف اسلامی بود,
هـدایـت و یاری رهبری انقلاب و پاسخ گویی به صدها مقوله و گزاره
کـه نظام نوپای اسلامی, پدید آورده بود, بر عهده حوزه های علمیه
و روحـانـیان قرار گرفت و قلمرو و رسالت و وظیفه آنان را سنگین
و سنگین تر ساخت, این دگردیسی بزرگ, دگردیسی دیگری را می طلبید
کـه هـمـانـا بازنگری و اصلاح ساختار حوزه و سامان دهی روحانیت,
بـرابر نیازهای و خواسته های آن به آن نظام بود. بر همین اساس,
بـار دیـگر نظر استادان و صاحب نظران حوزوی به امر اصلاح ساختار
حـوزه و پدیداری نظم و سازمان سازوار با نیازهای روز, در مدارس
علوم دینی, کشانده شد.

در مـیـان صـاحب نظران حوزه, هیچ کس, نه قبل و نه پس از پیروزی
انـقـلاب اسـلامی, به اندازه امام خمینی, بر بایستگی اصلاح حوزه و
روحـانـیـت, پـای نـفـشـرده اسـت و هـیـچ کـس بـه اندازه وی از
نـابـسـامـانیها و کاستیها و بی قاعدگیها و وجود ناشایستگان در
مـیـان روحـانیت رنج نکشیده است. به جرات می توان گفت در دوران
مـعـاصـر, نخستین و بلند پایگاه ترین دفاع گر سازمان دهی حوزه,
چـه پـیـش و چـه پـس از پیروزی انقلاب, بزرگ مصلح زمان ما; یعنی
حـضـرت امـام بـوده اسـت.او هـیـچ گـاه از پـی گیری این مساله,
هـشـدارهـای کـوبنده به حوزویان, بازگویی آفتها, آسیبها, روزنه
هـای تـبـاهی آفرین و پیامدهایی که شاید از این رهگذر, حوزه ها
را درکـام خـود فرو برند و همه چیز را به تباهی بکشند, فروگذار
نـکـرده و آنـی از فـکـر بـالندگی و پویایی و سامان دهی به این
مجموعه علمی بزرگ و دیرین سال نیاسوده است.

شـکـر خدای این تکاپوها , تلاشها و رهنمودهای دلسوزانه امام, در
سـالـهـای پـسین , بر این شبستان بلند, پرتو افکنده و حوزه های
عـلـوم دینی را کم و بیش از آن ناهنجارییها پیشین, بیرون آورده
و سـامـان بـخشیده و در بخشهای گونه گون آن قانون مندی و قاعده
مـنـدی را حـاکم ساخته است و این حرکت می رود, تا افقهای جدیدی
را به روی حوزه بگشاید.

مـقام معظم رهبری, که از نزدیک شاهد حرکتهای بنیادین امام بوده
و تـلاش خـود و یـاران بـاوفای امام را در ساخت ساختار حوزه, در
کـارنامه درخشان حرکتهای اصلاحی حوزه ثبت شده می بیند و افقهایی
را کـه جـمـهـوری اسـلامی به روی حوزه ها گشوده, ازآن جا که دست
انـدر کـار بـوده و گـذشـته را هم به خوبی به یاد دارد, روشن و
درخشان و مهم می داند و می گوید:

(امـروز بـهانه ها منقطع است وهمه باید برای ساختن و اصلاح حوزه
(و اگـر ایـن تعبیر به گوشها سنگین نیاید, بگوییم برای مدرنیزه
کـردن حوزه) منطبق با نیازها بکوشند. همه مسئولیت دارند و تمام
کسانی که دستشان می رسد کاری انجام بدهند, ا زطلاب تا فضلای جوان
تـا مـدرسـان و مـراجـع عظام,علی الله کلمتهم,تا مسئولان کشور و
مـومنان و دین باوران و مخلصان دانشگاهی که در سطح کشور هستند,
هر کدام می توانند سهمی در این کار داشته باشند.)۱

بـه گمان ما در یکصدمین سال تولد حضرت امام, سخن از اصلاح حوزه,
سـاخـت و پی ریزی و قوام بخشی ساختار, هدیه شایسته ای می تواند
باشد پیشگاه آن بزرگ.

از ایـن روی, در ایـن نـوشـتـار اصـلاح حـوزه را بـا استفاده از
دیـدگـاهـهـا ایشان, به بوته بررسی می نهیم که ان شاءالله مفید
افتد.

جایگاه حوزه

نـقـش بـنیادین حوزه بر کسی پوشیده نیست. حوزه ریشه در باورهای
دیـنـی مـردم دارد. قـلمرو و رسالت روحانیان, که پرورش یافتگان
حـوزه بشمارند, در متن شریعت, بازگو شده است. اسلام به مرزبانان
سـرزمـیـن بـاورهای دینی, اهمیت می دهد و این, به روشنی بیانگر
جایگاه با ارزش حوزه هاست.

امام خمینی, در بیانی روشن, جایگاه حوزه ها را می نمایاند:
(تـردیـدی نـیست که حوزه های علمیه و علمای متعهد در طول تاریخ
اسـلام و تـشـیـع, مـهـمـترین پایگاه محکم اسلام در برابر حملات و
انـحـرافـات و کـجرویها بوده اند. علمای بزرگ اسلام, در همه عمر
خـود تـلاش نـمـوده اند تا مسائل حلال و حرام الهی را بدون دخل و
تصرف ترویج نمایند.

اگـر فـقـهـای عزیز نبودند معلوم نبود امروز چه علومی به عنوان
عـلـوم قـرآن و اسـلام و اهـل بیت,علیهم السلام, به خورد توده ها
داده بـودنـد. جـمـع آوری و نـگـهداری علوم قرآن و آثار احادیث
پـیـامـبر بزرگوار و سنت و سیره معصومین, علیهم السلام, و ثبت و
تـبویب و تنقیح آنان در شرایطی که امکانات بسیار کم بوده است و
سـلاطین و ستمگران در محو آثار رسالت همه امکانات خود را به کار
می گرفتند, کار آسانی نبوده است….)۲

انـقـلاب اسـلامـی ایران که برخاسته و جوشیده از ارزشها و تعالیم
مـقـدس دیـنـی, به رهبری فرزند و پرورده حوزه است, نقش بنیادین
حـوزه و بـلـنـدی جـایگاه و قلمرو کاری حوزه ها را به گونه چشم
گـیـری افـزود و بـار مسئوولیت و گستره رسالت آن را بیش از پیش
گـسـتـرانـد . جهانیان به سوی حوزه ها و راهکارهایی که آنها بر
مـسـائل گوناگون حکومتی و رخدادها گوناگون جامعه بشری ارائه می
دهـنـد, چشم دوختند در حقیقت,با پیروزی انقلاب که به منزله تولد
دوبـاره اسـلام بـود و قـرار گرفتن حوزه در جایگاه پاسخ گویی به
نـیـازهـای نـوبـه نو و آن به آن قلمرو رسالت حوزه در عرصه های
مـخـتـلـف سیاسی, اجتماعی بیش از پیش گسترش و ژرفا یافت بحث از
جـایـگاه بلند حوزه های دینی و رسالتهای روحانیت شیعه بویژه در
روزگـار ما و زمانه ای که بر ما سایه افکنده, در این سخن کوتاه
نـمـی گـنـجـد و مقاله و یا رساله جداگانه ای را می طلبد. آنچه
انـگـیـزه شد که در آغاز این نوشتار به این مهم اشاره ای داشته
باشیم بیان این نکته بود که :

سـخـن از اصلاح حوزه های علمیه و بایستگی برنامه ریزی و دگرگونی
در سـاخـتار آن ونیز اصلاح سازمان روحانیت, بدون توجه به جایگاه
و رسالتهای مهم آن مشکلی را حل نخواهد کرد. بر این اساس, ارائه
هـر طرح و برنامه ای برای اصلاح امور حوزه و به سامانی, باید با
تـوجـه بـه این بود و هستها صورت گیرد, همان گونه که خود امام,
هـر جـا بـه مـسـالـه سـامان دهی حوزه ها و بایستگی بازنگری در
بـخـشهای گوناگون آن پرداخته, برنامه ریزان, مصلحان دلسوز حوزه
را بـه جـایـگاه حوزه ها و روحانیان توجه داده است; زیرا سامان
دهـی در حوزه و پدیدآوردن سازمانهای گوناگون آن, گرچه بایسته و
پـرهـیـز نـاپذیر است و بدون آنها نمی توان به هدفهای مورد نظر
دسـت یـافـت, ولـی این نگرانی نیز همواره وجود داشته و دارد که
مـبـادا این دگرگونیها که با انگیزه سامان دهی حوزه ها صورت می
گـیرند, اصول و ارزشهای موجود را بر هم ریزند و از هم بگسلند و
اسـاس تـعلیم و تعلم و تهذب نفس و حاکمیت ارزشهای والای اسلام بر
هـمه شریانهای حوزه و روحانیت را که از دیرباز نقطه قوت و مایه
افـتـخـار بوده است, لرزان کنند. شاید از جمله دلیلهایی که کار
دگرگون سازی ساختاری و سامان دهی بنیادین در حوزه ها,
بـه کـنـدی پـیـش مـی رود, همین پیچیدگی و ظرافت کار بوده است.
هـمـواره بـرنـامـه ریـزان حوزوی و مصلحان دلسوز این نگرانی را
داشـتـه انـد کـه اگـر هرگونه حرکتی برای اصلاح حوزه با اندیشه,
دورانـدیـشی و نگاهداشت همه زوایای حوزه و روحانیت صورت نگیرد,
بـی گـمان کار اصلاح را با دشواریها و بازدارنده های بسیار روبه
رو خـواهـد سـاخـت و چه بسا به زیان حوزه و روحانیت تمام شود و
بـنـیـان حـوزه را بـه سـستی و نابودی بکشاند و نه تنها حوزه و
روحـانیت را کارآمدتر نکند که همان کارایی پیشین را نیز بی اثر
و یا کم اثر کند.

از ایـن روی جـای آن دارد که در همین جا تاکید ورزیم که هدف از
بـنـیـادگـذاردن سـازمـانها در حوزه و ساماندهی حوزه و یا اصلاح
سـاخـتار آن, به سامانی در بخشهای گوناگون حوزه و بازسازی و از
بـیـن بـردن کـاسـتیهای موجود و به کارگیری شیوه ها, ابزارها و
بـرنامه هایی است که توان و بنیه حوزه و روحانیت را بالا می برد
و بـرای انـجـام رسـالـت به گونه ای شایسته تر آنان را یاری می
دهـد. در حـقـیـقت حوزه و روحانیت نیز همانند هر مجموعه دیگری,
هـمـیـشه و همه گاه نیازمند اصلاحها و به سازیها و بهره گیری از
سـازمـان هـماهنگ و سازوار با نیازهاست و در حالی که همه جامعه
هـا نـهـادها و کانونهای علمی و فرهنگی به سرعت در حال دگرگونی
حـرکت و تکاپویند, حوزه نمی تواند و نباید از این قافله بزرگ و
بالنده, واپس بماند.

این نگرانی, همواره در حوزه وجود داشته است که نکند برنامه های
غـربـی و شیوه های غیرصحیح به حوزه ها راه یابند و درگیر و دار
سـامـان دهـی حـوزه و بـرقراری نظم, سنتهای خوب حوزه و ارزشهای
حوزوی آسیب ببینند.

پیشینه به آیینی و سازمان در حوزه های علمیه

پـیشینه حوزه های علمیه به روزگار امامان معصوم(ع) بویژه دوران
پرشکوه و پررونق امام باقر و امام صادق(ع) بر می گردد. در برهه
ای کـه قـدرت در خـانـدان امـوی غروب می کرد و در خاندان عباسی
طـلـوع, در قـرن دوم هـجری, این دو امام, مجال یافتند که فرهنگ
شـیـعـه را بـه گـونه چشم گیری بگسترانند و در شهر مدینه, بزرگ
تـرین و پرشکوه ترین حوزه علمی را پدید آورند و بسیاری از طالب
عـلـمـان و تـشـنـگـان مـعـارف دین را گرد خویش در مسجد پیامبر
گردآورند و همگان را از فروغ دانش خویش بهره مند سازند.

ایـن حـوزه بـزرگ علمی که باید آن را نخستین حوزه علوم دینی در
مـیـان شـیـعـیان, بلکه مسلمانان دانست, هر چند در ظاهر سازمان
پـیـچـیـده ای نداشت, ولی با این حال, این گونه نبود که آیین و
سـاخـتـاری نـداشـتـه باشد. در همان زمان امور درسی به گونه ای
سـامـان یـافـتـه بـود که همه دانشهای مورد نیاز آن روزگار, در
کـانـون توجه قرار می گرفت و با دقت برای بخشهای گوناگون جامعه
و پاسخ گویی به نیازهای فکری مردمان, نیروی لازم تربیت می شدند.

ایـن کـه مـی بینیم در همان روزگار و در مکتب امام باقر و امام
صـادق(ع) بـرای هـر رشـتـه ای از دانـشها افرادی ویژه آموزش می
دیـدند و پرورش می یافتند و تخصص کافی در آن رشته ها به دست می
آوردنـد و دانـش آموختگان به درستی توانایی آن را داشتند که از
عهده پاسخ گویی به پرسشها برآیند, به خوبی نشان می دهد سامان و
نـسـقـی در کار بوده است و برابر برنامه و قاعده آموزش می دیده
اند.

در هـمـان روزگـار, مساله مهم, رشته رشته کردن دانشهای حوزوی و
ویـژه سـاخـتن هرگروه برای فراگیری دانشی و مهارت و آمادگی, در
هـمان رشته وجود داشته است, در مثل, در جمع دانش آموختگان مکتب
ایـن دو امام بزرگوار, حمران بن اعین در دانشهای قرآن, ابان بن
تـغـلب در ادبیات عرب, زراره بن اعین در دانش فقه, مومن طاق در
دانـش کـلام, طـیـار در دانش فقه, هشام بن سالم در دانش توحید و
هـشـام بن حکم در امام شناسی و دانشهای پیوسته با مقوله امامت,
مـهـارت ویـژه داشته اند. بسیار پیش می آمد, افرادی که به محضر
امـام صـادق(ع) مـی آمدند و می خواستند در معارف دینی به بحث و
مـنـاظره بپردازند و یا پرسشهای علمی و اعتقادی و کلامی را مطرح
مـی کـردند, برابر نوع پرسش و درخواست, امام آنان را به یکی از
هـمـیـن یـاران و اصـحـاب مدرسه ارجاع می داد, تا پاسخ خویش را
دریافت دارد و یا به مناظره بپردازد.

هـشام بن سالم که خود از طالب علمان همین حوزه و تربیت یافتگان
محضر امام صادق(ع) است, می گوید:

(روزی گـروهی از شاگردان مکتب امام صادق(ع) در محضر ایشان, دور
هم نشسته بودیم که مردی شامی از راه رسید, سلام کرد و به جمع ما
پیوست و برای نشستن اجازه خواست.

امـام(ع) اجـازه فـرمـود و از او پـرسید که به چکار آمده است و
خواسته اش چیست؟

آن مـرد گـفـت شنیده ام شما به همه چیز دانایید, آمده ام تا با
شما بحث وگفت وگو کنم!

امام(ع) فرمود: گفت وگو در چه موضوعی؟

گفت: درباره قرآن و جاهای سکون و حرکتهای سه گانه آن.

امام صادق(ع) به حمران بن اعین که در جمع ما نشسته بود, فرمود:

بـا مـرد شـامی به بحث و گفت وگو بپردازد و پاسخ پرسشهای او را
بدهد.

مـرد شـامـی عرض کرد: یابن رسول الله من به قصد گفت وگو با شخص
شما آمده ام نه حمران بن اعین.

امـام(ع) فـرمود: اگر در گفت وگو با حمران چیره شدی بر من چیره
شده ای.

مـرد شامی سخن امام(ع) را پذیرفت و روی به حمران بن اعین کرد و
بـا وی به گفت وگو پرداخت. پرسش خویش را مطرح کرد و در هر مورد
پـاسـخـهـای کافی و قانع کننده ای شنید. سپس امام(ع) از آن مرد
شامی پرسید: حمران را چگونه دیدی؟

گـفت: فردی توانا و دانا یافتم. چیزی نماند که از آن بپرسم و و
پـاسـخ لازم را نـشـنوم. سپس مرد شامی از امام صادق(ع) خواست که
اجـازه فرماید در مقوله های دیگر علمی همانند فقه, کلام, توحید,
امـامـت و… نـیـز بـه گفت وگو پردازد و پرسشهای خویش را مطرح
کند.

امـام(ع) اجـازه فـرمـود و بـرای بـحـث در هر مقوله ای, یکی از
شـاگردان حاضر در آن جمع را معین کرد و مرد شامی در همه آن گفت
وگوها شکست خورد.)۳

توانایی و گستره دانش شاگردان حوزه امام(ع) بر دانشهای گوناگون
و آمـادگـی کامل آنان برای پاسخ به شبهه ها پرسشها و نیز انجام
گـفـت وگـوهای علمی, به روشنی بیانگر آن است که حوزه ساده همان
روزگـار نـیز, برنامه و سازمان ویژه خود را داشته است و براساس
یـک بـرنـامه حساب شده, در کنار فقه و حدیث, به دانشهای دیگر و
مـقـوله هایی که در آن روزگار مورد نیاز بوده, توجه می شده است
و بـرای پـاسـخ گویی به نیازهای علمی, افراد ویژه ای, تربیت می
شده اند.

در روزگـار غـیـبـت و در دوره هـای مـیانی نیز, هرگاه بزرگان و
فـرهـیـخـتـگـان شیعه مجال یافتند که حوزه ای بنیان نهند, همین
سـامان و نسق, کم وبیش بر تلاشهای علمی و آموزشی آنان حاکم بود.

در روزگـار آل بـویه, حوزه های علوم دینی شیعه بار دیگر رونق و
شکوه دیرین خود را باز یافتند و عالم بزرگ شیعه, سید رضی و سید
مـرتضی با بهره گیری از رویکرد آل بویه به مذهب شیعه, به احیای
دوبـاره مـدرسـه هـای علمی شیعه پرداختند. آنان بی دریغ در راه
گـسترش حوزه شیعه تلاش ورزیدند و حتی بسیاری از دارایی شخصی خود
را در همین راه, هزینه کردند.

سـیـد مـرتضی خانه وسیع خود را کهف اصحاب علم قرار داد و در یک
بـرنـامه ریزی دقیق و حساب شده, در همان منزل گسترده, اتاقهایی
بـرای طـلاب شب خواب و مدرس و کتابخانه ای بزرگ را بنیان نهاد و
زنـدگـی طـلاب و اسـتـادان را نـیـز به گونه ای شایسته از درآمد
مـلـکـهـای خـود اداره مـی کرد و البته شهریه بگیران و شاگردان
مـدرسـه, درجه بندی شده بودند و براساس این درجه بندی شهریه می
گـرفتند, در مثل, شیخ طوسی, شاگرد ممتاز مدرسه سید مرتضی, مبلغ
دوازده دیـنار و قاضی عبدالعزیز بن براج طرابلسی, هشت دینار در
هر ماه شهریه می گرفتند.۴

در نـظـام آمـوزشی این حوزه, افزون بر دانشهایی از فقه و اصول,
دانـشهای دیگر نیز, آموزش داده می شد. حوزه, چنین به در فراز و
نـشـیبها, به کار خود ادامه می داد. هرگاه عالمان بزرگ مجال می
یافتند, حوزه را می گستراندند و برنامه های مورد نیاز را در آن
جـا, پـیـاده می کردند و در هر رشته ای صاحب نظرانی را تربیت و
تحویل جامعه می دادند.

اندیشه اصلاح حوزه

ایـن سیر, با همه فرازها و نشیبها, ادامه داشت و چندان نیاز به
اصـلاح و بـازسازی ساختاری هم نبود, تا این که در اروپا دگرگونی
ژرف و شـگـفـت انـگـیز پدید آمد و به دوره جدید رنسانس و انقلاب
صـنـعـتـی گام گذارد و رویارویی با کلیسا و متولیان دین, در آن
سـرزمـین به اوج خود رسید و نسیم این رویارویی به کشورهای دیگر
نـیـز وزید و پرسشهای جدی درباره و پیرامون دین مطرح شد و پاسخ
درخور می طلبید.

در این انقلاب بزرگ و گذر شگفت انگیز از دوره سکون به دوره شتاب
و پـیـشـرفـت, دین در کانون گفت وگوها قرار گرفت که نیاز به آن
هست و یا نیست و آیا کارایی لازم را دارد و یا خیر و….

در ایـران, در دوران مـشروطه و پس از آن, این بگو مگوها به اوج
خـود رسید و راستی بدنه حوزه در این نبرد سنگین, کارایی لازم را
نـداشـت و نـمـی تـوانست آن گونه که باید پاسخ گو باشد; از این
روی, بـسـیـاری از عـالمان آگاه و بیدار, کم وبیش, اندیشه اصلاح
حـوزه و نـوسـازی آن را مطرح کردند و از هماهنگی آن با نیازهای
روز سخن گفتند:

(مساله اصلاح حوزه, چیزی نیست که در این زمان مطرح شده باشد. از
سـالـهـا پیش در قم این مساله مطرح بوده است. بنده روزهای اولی
کـه وارد قـم شـدم, سـال ۳۷, فضلای جوانی را یافتم که دور هم می
نـشستند و این آرزوها را به زبان می آوردند و تکرار می کردند و
بـرای تـحـقـق آن تلاش می کردند. آن وقت برای ما معلوم شد که در
دوره قـبـل از مـا; یـعـنـی قبل از ورود مرحوم آیت الله العظمی
بـروجـردی, رضـوان الـله علیه, به قم نیز همین افکار مطرح بوده
اسـت و فضلای برجسته خوشفکر و خوشنام دنبال آن بوده اند. بعد که
قـدری بیش تر با مسائل مربوط به حوزه ها آشنا شدیم, فهمیدیم که
حـتـی ریـشه این قضایا, قبل از اینهاست. در نجف, در زمان مرحوم
آقـا سـیـد ابـوالحسن اصفهانی, رضوان الله علیه, این حرفها بین
طلاب جوان و روشنفکر آن روز مطرح بوده است.)۵

براساس پاره ای از گزارشها, در دوره آقا سید ابوالحسن اصفهانی
شـماری از فضلای آن روز حوزه نجف, که از بی سامانی و بی برنامگی
حـوزه رنـج می بردند, خدمت سید ابوالحسن اصفهانی که در آن زمان
مـرجـع بـزرگ تـقلید و زعیم حوزه علمیه بود, می روند و پیشنهاد
اصـلاح حـوزه را با ایشان در میان می گذارند و تقاضا می کنند که
حوزه سامان بیابد و با برنامه پیش برود, دانشهای جدید, زبانهای
خارجی و… در حوزه آموزش داده شود.۶

ایـن پیشنهاد, گرچه ابتدا مورد موافقت ایشان قرار می گیرد و با
اشـاره وی فـضلای پیشنهاد دهنده, از جمله: علامه امینی, سید هادی
مـیلانی, سید حسن تهامی و سید علی مردقائنی طرح را تهیه می کنند
و بـر آن مـی شـود کـه به خدمت آقا سید ابوالحسن اصفهانی ارائه
دهـنـد کـه تـصـمـیم ایشان عوض می شود و برنامه اصلاح, جایی نمی
رسد.۷

در هـمـان زمـان شهید مدرس نیز, برای اصلاح برنامه های حوزه تلاش
زیـادی کرد و تا حدود زیادی در سامان دهی حوزه و مدرسه سپهسالار
آن روز (مـدرسـه عالی شهید مرتضی مطهری) موفق شد. شهید مدرس با
هـمـکـاری استادان دلسوز حوزه, برنامه ای جامع برای مدرسه تهیه
کـرد کـه بـر اسـاس آن درسهایی را به مواد آموزشی رایج افزود و
طـلاب را وادار ساخت که در آزمونهایی که به طور مرتب ماهانه, سه
مـاهـه و سالانه به اجرا در می آمد شرکت بجویند و به گونه قانون
مند و مرتب در سر کلاسهای درس حاضر شوند.

برابرهمین برنامه, آمد و شد طلاب به حوزه و پذیرش و یا بالا بردن
رتبه آنان نیز مورد توجه قرار گرفت.۸

پـیـش از آن نـیز در سالهایی که شهید مدرس در حوزه نجف, درس می
خـوانـد, بـایـسـتـگی اصلاح حوزه را مطرح ساخت و با تلاشی بسیار,
مـوافـقـت بـزرگـان حوزه را برای پدید آوردن دگرگونی در حوزه و
سـامـان دهی روحانیت به دست آورد, ولی متاسفانه در اجرای توفیق
چـنـدانـی پـیـدا نـکرد. خود وی در زمینه پیشنهاد دگرگونی نظام
آموزشی و جایگزینی پاره ای از کتابهای درسی می گوید:

(… بـا ایـن عـقـیـده بـه اساتید حوزه های نجف, خیلی اصرار و
اسـتـدلال کردم که تاریخ را یکی از درسهای حوزه های علمی در بخش
دروس خـارج قـرار دهـنـد, ولی قبول نکردند و اشتباه کردند. این
عـلـما و اکابر که ستون دیانتند, می دانستند قرآن و نهج البلاغه
نـکات بسیاری در مسائل تاریخی دارد و ستون تاریخ است, ولی قبول
نـداشـتـنـد کـه می شود بر همان پایه, اصولی را تحریر یا تقریر
کرد.)۹

این گونه تلاشها و تکاپوها, با چشم پوشی از اثر ژرفی که در اصلاح
حـوزه هـای آن زمـان داشـت, این نکته را روشن می کند که: مساله
اصـلاح حوزه مساله دیروز و امروز نیست و در همه زمانها به عنوان
یـک امـر مهم مورد توجه علمای متعهد و دلسوز حوزه بوده و ذهن و
فکر آنان را به خود مشغول داشته است.

امام خمینی و اصلاح حوزه

امام خمینی در تمام دوران حیات علمی و حوزوی خویش, اصلاح حوزه و
روحـانـیـت را در کانون توجه خویش داشته است. دیرینه ترین سندی
کـه در ایـن بـاره در دسـترس ما قرار دارد, دیدگاههای ایشان در
(کـشـف الاسـرار) اسـت. وی, آن را در سال ۱۳۲۲ه.ش. و در پاسخ به
عـلی اکبر حکمی زاده, نویسنده (اسرار هزار ساله) نگاشت. در این
اثـر, امـام بـا اشـاره بـه این که طبقه روحانیان هم بسان دیگر
گـروهـهـای اجتماعی خوب و بد دارند و اصلاح روحانیت و سامان دهی
حـوزه های علوم دینی, بایسته است, تاکید می ورزد: اصلاح حوزه به
دسـت هـر فردی امکان پذیر نیست. بی سوادان, ناصالحان, ناآگاهان
از وضع حوزه ها و علوم و معارف دینی و… به هیچ روی شایستگی و
توانایی چنین کاری را ندارند.

امـام خـمینی از این که می دید ناشایستگان, لباس روحانیت را می
پـوشـنـد و هیچ برنامه ای برای کنترل این امر نیست, یا حوزه بی
بـرنـامه و بی سامان بود رنج می برد, ولی باور داشت که جداسازی
روحانیان خوب از بد و سامان دادن حوزه ها که در آن روزها ایادی
رضـاخـان بـه انـگـیـزه های سیاسی و به قصد از بین بردن حوزه و
روحـانـیـت از آن دم مـی زدنـد, بـایـد به اندیشه, طرح و اجرای
شـایـسـتگان و زیر نظر علما و مراجع بزرگ انجام گیرد و اگر بنا
بـاشدافرادی همانند رضاخان و ایادی وی, که به هیچ روی, شایستگی
این کار را ندارند, دخالت کنند, حوزه از بین می رود.

امام خمینی از این که شماری از روحانیان ساده لوح, به اصلاحها و
بـرنامه های رضاخانی در حوزه, دل خوش کرده بودند, بسیار ناراحت
می شود. خود ایشان می گوید به یکی از اینان گفتم:

(… ایـنها می خواهند خوبها را از بدها جدا کنند که خوب ها را
از بین ببرند, نه بدها را, و همین طور هم شد.)۱۰

در سـال ۱۳۰۷ رضـاخان قانون یکسان لباس پوشی (متحد الشکل) مردم
ایـران را از مـجـلـس گذرانده بود. براساس این قانون, که اجرای
کـامـل آن تـا سـال ۱۳۱۵هـ.ش. عملی نشد, روحانیان نیز, تنها در
صـورتـی می توانستند از لباس استفاده کنند که دارای شرایط مورد
نظر آنها باشند.۱۱ از همان ابتدا روشن بود که رضاخان به قصد از
بـین بردن حوزه و روحانیت که مهم ترین سد در برابر خلاف کاریها,
استبداد و استعمار بودند, چنین برنامه ای را پیش گرفته بود.

در ماده سوم همان قانون برای فریفتن مردم و ساده لوحان, هدف از
ایـن کـار را (جـدا کـردن اهل علم واقعی از روحانی نمایان) ذکر
شده بود. ولی روشن بود که فریبی بیش نیست.

امام خمینی, با اشاره به این موضوع, بسیار هوشیار

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.