پاورپوینت کامل رویکردهای گزینشی و جناحی به اندیشه های سیاسیامام خمینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل رویکردهای گزینشی و جناحی به اندیشه های سیاسیامام خمینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رویکردهای گزینشی و جناحی به اندیشه های سیاسیامام خمینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل رویکردهای گزینشی و جناحی به اندیشه های سیاسیامام خمینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۰۵

نام گذاری سال ۱۳۷۸, به سال امام خمینی, از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی, فرصت ارزشمندی بود تا حوزه و دانشگاه و همه متفکران اسلامی و علاقه مندان به اندیشه های امام خمینی, در سرتاسر جهان, راه و اندیشه های امام را از لابه لای برداشتها و قراءتهای گوناگون بازشناسند و پس از بررسی دقیق و فنّی, آنها را مشعل فروزان راهشان سازند. بازشناسی اندیشه و سیره امام از زوایای گوناگون: سیاسی, اقتصادی, فرهنگی و… کاری است بس مهمّ و ضروری و نیاز امروز و فردای جامعه های اسلامی و درمان دردها و بیماریهای مزمن و خطرناک اسلامی است. تلاشهایی که در این راستا انجام گرفته, بسیار اندک است و با آنچه باید باشد و درخور آن است, بسیار فاصله دارد.

امام شخصیتی جهانی است. بسته به دوره و یا ملّتی ویژه نبوده و نیست. گرچه به عنوان رهبری مذهبی ملّی, افتخار ایران و ایرانیان است; امّا پیام او الهی و جهانی است. برخلاف شماری از دگراندیشان که پنداشته اند دوره امام و اندیشه هایش سپری شده است ما بر این باوریم که راه و اندیشه امام در حال گسترش است. در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی, حتّی در غرب, راه و اندیشه امام, راه یافته و هواخواهان بسیاری پیدا کرده است. بی گمان جهان در آستانه دگرگونی بزرگ به سود معنویت و اسلام ناب محمّدی قرار دارد.

اعلان سال امام, مایه امیدواری بسیاری از علاقه مندان به راه و اندیشه های آن بزرگوار شده است. اینان بر این انگار بودند که در سال امام, حرکتها, برنامه ها, نگارشها, تلاشهای هنری, فرهنگی, سیاسی و اقتصادی, بیش از پیش رنگ ایده ها و آرمانهای امام را خواهد گرفت و سخنان او بر همه زوایای جامعه, خوش خواهد درخشید; امّا حرکتهای کینه توزانه دشمن از یک سو و ناآگاهی, سهل انگاری و گاه خیانت نیروهای جبهه خودی از دیگر سوی, نگذاشتند آن گونه که باید, آفتاب اندیشه امام, بر همه زوایای زندگی فردی و اجتماعی این مرز و بوم, خوش بتابد.

در این سال, نه تنها حرکتهای گزینشی, جناحی و سیاسی در تفسیر و روشنگری اندیشه های امام, انجام نپذیرفت, که بر دامنه آن افزود. حرکتهای سطحی, گزینشی و گاه تحریف گرانه در رسانه های نوشتاری باب روز شد و بی هیچ رادع و مانعی, تحریف گران, سطحی نگران, جناح گرایان, در ساحَت اندیشه امام غبار می انگیختند و گاه در پوشش دفاع و ترویج اندیشه های امام, و با بودجه بیت المال, جریده و ویژه نامه هایی در باب اندیشه های آن بزرگ, نشر یافت و اندیشه هایی ترویج شد که با اندک دقت ودرنگی در می یابیم که اینها همان تئوریهای غربی است که رنگ و لعاب اندیشه امام عرضه شده است. شگفت این که در این حرکت ویرانگر و آلوده گر, شماری از افراد, که در پرتو نام آن بزرگ, نامشان مطرح شده و جایگاهی یافته اند, جلودار و زمینه ساز, شده اند و چنان بر طبل تحریف اندیشه های امام می کوبند که دشمنان اندیشه امام نیز, شگفت زده شده اند, اینان, بی شرمانه در پاره ای از اصولی ترین اندیشه های امام تشکیک کرده و به تحریف آن پرداخته اند و از قراءتهای گوناگون در بدیهی ترین و روشن ترین اصول اندیشه ایشان سخن گفته اند. این از بزرگ ترین آفتها و خطرهایی است که امروزه اندیشه های حضرت امام را تهدید می کند که باید امام باوران اندیشه ور و انقلابیون فرهیخته و پرورش یافتگان مکتب امام و آشنایان با راه و کلام او, چاره اندیشی کنند و این حرکت بزرگ را از پایگاه علمی قوی, هدایت کنند و نگذارند هر تازه از راه رسیده ای به این ساحَت وارد شود و آسمان اندیشه امام را مه آلود سازد.

دریغ و درد که در پاره ای از همایشها و سمینارهایی که به نام و یاد امام و برای روشنگری اندیشه او برگزار می شود, کسانی بیگانه با اندیشه امام و مخالف راه و منش و روش او, به سخنرانی می پردازند و مقاله ارائه می دهند و تأسف انگیزتر این که در نشریه هایی که به مناسبت این نشستها و کنگره ها ارائه می شود, کسانی قلم می زنند, یا ناآشنای با مبانی امام هستند و یا حرفهای دیگران را از روی غرض به نام امام قالب می زنند.

در بسیاری از این نوشته ها و همایشها به آن بخش از سخنان امام می پردازند که در راستای هدفها و اندیشه های وارونه و باژگونه خودشان است. از باب نمونه در مقوله هایی چون: آزادی, خشونت, مردم سالاری, مقبولیت و مشروعیت, جمهوریت, قانون اساسی و… به عنوان روشنگری و تحلیل اندیشه های امام, پیش انگاره های خود را از لابه لای آثار و فرازهایی از سخنان امام جست وجو می کنند.

حوزه های علمیه که حیات دوباره خود را مرهون تلاشهای قهرمانانه امام هستند, در برابر این حرکتها وظیفه ای سخت و سنگین دارند. پاسداری هوشیارانه از اندیشه های امام, ستیز عالمانه با حرکتهای گزینشی و تحریف گرانه, دور کردن دستان ناپاک و آلوده, تبیین و تفسیر درست و روشن آنها, بر عهده حوزه است; بلکه بر عهده همه کسانی است که به راه امام باور دارند و در راه پیاده شدن آنها سر از پای نمی شناسند و همه گاه تلاش می ورزند. بنابراین, دولت و ملّت, حوزه و دانشگاه, نویسندگان و هنرمندان متعهد, مسؤولان فرهنگی کشور, بویژه مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی و شاگردان آن حضرت, در این راستا باید بیش از پیش سرمایه گذاری کنند و از جوّسازی و فضاسازیهای دروغین که امروزه پاره ای از مطبوعات در پی آن هستند نهراسند.

تحریفها, باژگونه معنی کردنها, برخوردهای سیاسی و گزینشی با اندیشه های امام راحل, در مقوله های گوناگونی صورت گرفته است که نقل و نقد همه آنها, در این مقال نمی گنجد; از این روی, به پاره ای از برخوردهای گزینشی با نظریه (ولایت مطلقه فقیه) بسنده می کنیم. سبب انتخاب این مقوله در این مقال, این است که نظریه ( ولایت فقیه) مهم ترین و محوری ترین اندیشه سیاسی امام راحل به شمار می آید و به طور طبیعی دیگر اندیشه های سیاسی ایشان, با توجّه به آن بحث و طرح خواهند شد.

افراد و گروههای گزینش گر

افراد و گروههای گوناگون در عرصه اندیشه امام که گام, گذاشته اند, به انگیزه هایی که هم خود می دانند و هم ما از آنها با خبریم, دست به گزینش زده و آن گاه به عرضه آن پرداخته اند. این گروهها و کسان را در یک جمع بندی, در سه گروه می توان جای داد:

۱. کسانی که اسلام را به گونه ای که امام شناساند, قبول نداشته و ندارند. اینان, از همان روزهای نخست, به ولایت فقیه اعتقادی نداشته اند, ولی بزرگی, جایگاه والا و پذیرش همگانی امام سبب شده بود که با اندیشه های ایشان به گونه ای روشن, به ناسازگاری نپردازند. اینان دست به شگردی زدند و آن این که گاه, اندیشه های آن بزرگوار را به گونه ای تفسیر و تحلیل کردند که همگون و همخوان با اندیشه های خودشان باشد. شماری از اینان ناسازگاری خود را با امام و اندیشه های او در همان سالهای نخست و شماری دیگر از این گروه در سالهای اخیر, آشکار کرده اند. این جریان, به گونه ای رسمی و آشکار از سوی دشمنان و مخالفان انقلاب اسلامی در داخل و خارج کشور حمایت می شوند.۱

۲. افراد و گروههایی که به اسلام و اصل ولایت فقیه باور دارند و دفاع از امام و اندیشه های او را نیز, بر خود لازم می دانند, ولی با برخوردهای گزینشی و جناحی, برداشتهای نادرستی از اندیشه امام دارند.

شماری از اینان, با توجه به پاره ای از سخنان امام راحل, درباره: حاکمیت ملّی, آزادی حق انتخاب, حقّ انتقاد و نظارت, ضرورت مشارکت سیاسی همه مردم و… مشروعیت ولایت فقیه را (مدنی و مردمی) دانسته اند و تنها از (رأی و انتخاب مردم) همانند کشورهای غربی در مشروعیت حکومت سخن گفته اند.۲

گروهی دیگر اندیشه های سیاسی امام راحل را, بویژه در باب حکومت و ولایت فقیه, به دو دوره پیش و پس از انقلاب بخش کرده اند و با توجه به بها دادن ایشان به نقش مردم و مسأله انتخابات, پس از انقلاب اسلامی, دیدگاه امام را پس از تشکیل حکومت ناسخ دیدگاه پیش از انقلاب می دانند. در حقیقت اینان, بر این باورند: امام در آثاری چون: کتاب البیع, ولایت فقیه و… به مشروعیت الهی معتقد بود, ولی پس از انقلاب, مشروعیت مردمی را پذیرفته است.۳ افراد و کسانی نیز, عکس این را ادّعا کرده اند, به این بیان: امام راحل, پیش از انقلاب, با تکیه بر جمهوریت, به همان مشروعیت مردمی باور داشته, ولی پس از انقلاب اسلامی, از مشروعیت الهی سخن گفته است.۴

۳. گروهی دیگر, با توجه به آثار فقهی امام, چون: کتاب البیع, ولایت فقیه و… دیدگاه آن بزرگوار را ولایت انتصابی فقیهان دانسته اند. این گروه بر آنند که: دین شناسان و خبرگان, رهبر گمارده شده از سوی خداوند را کشف می کنند و به مردم می شناسانند. وظیفه مردم, تنها تایید و پذیرش و پیروی از اوست. شماری از اینان نقش مردم در سرنوشت خود, حقّ انتخاب و انتقاد و مشارکت سیاسی مردم را در امور سیاسی, به کلّی نادیده گرفته اند. در حقیقت این افراد, همانند گروه دوّم از جمع میان نظریه (ولایت فقیه) و حقوق اجتماعی مردم ناتوان مانده اند.۵

ریشه یابی

پیش از آن که به نقد و بررسی گفتار گروههای یاد شده بپردازیم, اشاره ای به ریشه این برداشتهای گوناگون مفید و مناسب می نماید:

با نگاهی به برداشتهای یاد شده, درمی یابیم که سرچشمه همه این برداشتهای گوناگون از نظریه ولایت فقیه نسبت دادن آنها به امام راحل, نگه نداشتن آداب بحثهای علمی است. نویسندگان یاد شده, به شیوه های نادرست زیر, به تفسیر گفته ها و نوشته های امام راحل, روی آورده اند:

۱. گردآوری گزینشی سخنان امام: این گزینش گران, برای تفسیر سخنان امام راحل, در نظریه (ولایت فقیه) به چند عبارت, بدون توجّه به دیگر سخنان ایشان بسنده کرده اند.

۲. پیش داوری و اثرگذاری باورهای شخصی در انتخاب و نسبت یک دیدگاه به امام: تحلیل گر و بررسی کننده دیدگاههای امام, گاه خود اندیشه ای دارند و آن اندیشه به خاطر شناختی که اهل اندیشه و به پیروی از آنها مردم از آن دارند, زمینه بروز نمی یابد, از این روی, بر موج اندیشه مورد پذیرش سوار می شوند و یا خود را در برابر اندیشه های وارداتی باخته اند و تلاش می کنند باورهایی را که دارند, در آن قالب عرضه کنند. در هر حال, حرکتی است نادرست و ویرانگر اندیشه های سالم و بالنده. از باب نمونه:

پیش از انقلاب اسلامی نیز, شاهد گروههای التقاطی و انحرافی زیادی بودیم که مفاهیمی چون: مارکسیسم, سوسیالیسم و گاه سرمایه داری را به اسلام نسبت می دادند. منشأ این برداشتهای ناروا نیز, برخوردهای گزینشی با منابع دینی و یا پیش داوری و تأثیر باورهای پیشین آنان در تفسیر متون دینی بود.

۳ . سیاست زدگی: بی گمان, پاره ای از دیدگاهها و سخنان گروههای یاد شده, پیش از آن که رأی و نظری علمی و پژوهشی باشد, بازتاب خشم و انتقام در عرصه سیاسی و مدیریتی جامعه است. بنابراین, بخش بزرگی از این بحثها, هر چند ظاهری علمی دارند و با رنگ و لعاب علمی عرضه می شوند; امّا با خود روح و باطن سیاسی را حمل می کنند. دوستیها و دشمنیهای سیاسی, خوش آمدها و بدآمدهای جناحی و دیگر انگیزه های سیاسی سبب پاره ای از این نسبتها به امام راحل شده است.

شیوه درست شناخت اندیشه های سیاسی امام خمینی

امروزه فهم و شناخت و سپس تبلیغ اندیشه های سیاسی امام, از بایسته های نظام جمهوری اسلامی ایران است. نظام نیاز دارد برای بقای خود و ادامه حیات, همیشه و همه گاه, آبشخور این شریعه بزرگ و همیشه جاری و ساری را از آلودگیها به دور دارد و با حرکتهای علمی و فنی دقیق و پشتیبانی از حرکتهای دقیق و علمی, نگذارد آلاینده ها, این شریعه زلال را بیالایند.براین اساس, بایسته است برای پیش گیری از ارائه نسبت دادن قراءتهای گوناگون به ایشان, روش درست فهم و شناخت اندیشه های آن بزرگوار را بشناسیم, از آن جمله:

۱. نگهداشت ترازها و معیارها: کسانی که می خواهند به شناخت و سپس روشنگری و تفسیر و یا اظهار نظر در موضوعی بپردازند, باید با دانشهایی که برای این کار و آن موضوع, جنبه مقدمی دارند, آشنا باشند. از باب نمونه:باید با زبانی که آن موضوع نگاشته شده آشنایی کامل داشته باشند, قواعد آن را بدانند, کاربرد واژه ها را به خوبی بشناسند. افزون بر این, اگر آن موضوع فنّی و تخصّصی باشد باید با آن فنّ نیز, آشنا باشند.در مثل اگر کسی بخواهد یک متن کلامی یا فلسفی و یا فقهی را تفسیر کند, باید اهل کلام , فلسفه و فقه باشد. کسی که می خواهد یک متن ریاضی, طبیعی و یا حقوقی را تفسیر کند,باید از این دانشها شناخت کافی و بهره وافی داشته باشد و گرنه از عهده تفسیر برنمی آید.

آثار و سخنان امام, بویژه در موضوع ولایت فقیه, از متون فنّی است. بی گمان, کسی که می خواهد به تفسیر آن بپردازد, باید دانش و تخصصهای لازم را داشته باشد.

امروز ما در دنیایی زندگی می کنیم که هر دانشی, کارشناسان و متخصصان ویژه دارد و پذیرفته نیست کسی که در دانشی دستی ندارد و از آگاهیهای لازم در آن دانش بی بهره است, به ابراز عقیده بپردازد و اگر چنین کند, بی گمان مورد تمسخر همگان قرار می گیرد.در طب, ریاضی, فیزیک, شیمی, طبیعت, تاریخ, جغرافیا, سیاست و… هر کسی به اظهار نظر نمی پردازد و از همین مقوله است فقه, اصول, تفسیر, کلام, فلسفه و…

با این حال, چگونه است که برای اظهار نظر درباره دین و اندیشه های عالمان و متفکران اسلامی, از جمله امام خمینی تخصص لازم نیست و هر کسی می تواند از اندیشه های حضرت ایشان سخن بگوید و به تحلیل تفکر ایشان بپردازد؟امام اندیشه خود را بر مبنای دانشی و در قالب و چهارچوب علمی ویژه, طرح کرده, چطور می شود کسی که هیچ آشنایی با آن دانش و چهارچوبهای ویژه علمی ندارد و مدرسه نادیده است, در قلّه اندیشه امام, به بحث بپردازد؟

همان گونه که قرآن و سنّت, خاصّ و عام, ناسخ و منسوخ, مجمل و مبیّن, مطلق و مقیّد, محکم و متشابه و … دارد, سخنان برآمده و برگرفته از آنها نیز, این گونه است. بی شکّ همه کس نمی تواند این مسائل را بفهمد و به ارزیابی بنشیند.

۲ . جامع نگری: آموزه های اسلام و همچنین آرا, و اندیشه های اندیشه وران اسلامی, بویژه در قلمرو دین و اندیشه های سیاسی, همانند: فروشگاه نیست که خریدار برابر سلیقه شخصی خود هر کالایی را می پسندد, برگزیند و به دیگر کالاهای موجود بی اعتنا باشد. نگرش سیستمی و جامع به موضوع از اصول اولیّه تحقیق است, که بی توجهی به آن برای یک محقق ناپسند است و کار او را از سکّه می اندازد و به مانند کالای تقلبی جلوه می کند.بنابراین, اگر بخواهیم دیدگاه اسلام را درباره موضوعی بشناسیم, و افزون بر شایستگیهای لازم برای این کار, باید همه متونی که در این راستا آمده گرد آورده و سپس به بررسی و اظهار نظر در آن بپردازیم. تنها با استناد به یک آیه یا حدیث, بدون آگاهی از آیات و احادیث دیگری که ممکن است در همین باره سخنی داشته باشند, قیدی باشند, یا روشنگر,نمی توان یک تئوری ساخت و پرداخت. همچنین اگر بخواهیم دیدگاه فرد و یا مکتبی را از موضوعی به دست آوریم, باید همه مدارک مربوطه را گرد آوریم و سپس به اظهار نظر بپردازیم.

درباره اندیشه های حضرت امام نیز باید این قاعده, پاس داشته شود. با گزینش چند فراز از آثار و یا سخنان حضرت ایشان, نمی توان نظریه ای را به وی نسبت داد. شیوه درست آن است که با جامع نگری در آثار و سخنان امام, از آغاز تا پایان, به گردآوری مطالب بپردازیم و تا آن جا که ممکن است اجزاء و عناصر آن را به صورتی هماهنگ و منسجم عرضه کنیم.

۳. توجه به مبانی فکری امام: در آثار نوشتاری و گفتاری امام راحل, مبانی فکری و همچنین شیوه فقهی اجتهادی ایشان در زاویه های گوناگون آمده است. بی گمان, شناخت این مبانی و شیوه ها در فهم و تحلیل و نسبت اندیشه ای ایشان بسیار کارساز است.

امام خمینی, درباره اندیشه ( ولایت فقیه) آثار و سخنان بسیاری دارد. ایشان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی, در کشف الاسرار و در مبحث اجتهاد, و همچنین در تحریر الوسیله, کتاب البیع و ولایت فقیه, از این مقوله, گاه به اجمال و گاه به شرح بحث کرده است. در صحیفه نور, که مجموعه سخنان, رهنمودها, مصاحبه ها و نامه های ایشان در طول ده سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی آمده, در این باره جستارهای بسیاری دارد.

با جامع نگری در آثار و رهنمودهای امام, به این نتیجه می رسیم که نسبت دادن قراءتهای گوناگون به ایشان, درست نیست.قراءت امام از حکومت و ولایت فقیه, بر یک نسق هماهنگ بوده است.گرچه هر اندیشه وری, در درازای حیات علمی خود, سیر تکاملی را می پیماید و امام نیز از این قاعده جدا نیست. امّا ایشان با تلاشهای علمی و اجرایی خود توانست زوایای گوناگون اندیشه های خود, بویژه اندیشه ولایت فقهی را, بیان کند.روشن است که پذیرش سیر تکاملی یک اندیشه, غیر از ناهماهنگی و در یک نسق نبودن آن است.

پس از نکته های یاد شده, به اصل بحث می پردازیم و به پاره ای از برداشتهای گزینشی درباره ولایت فقیه اشاره می کنیم. چون بیش تر برداشتهای گزینشی, در مقوله:مشروعیت ولایت فقیه و شؤون و اختیارات ولیّ فقیه, انجام پذیرفته است, ما نیز, بحث خود را در این دو محور سامان می دهیم و پس از ارائه دیدگاه امام, به نقد و تحلیل دیگر دیدگاهها می پردازیم:

ملاک مشروعیت در اندیشه سیاسی اسلام

درباره حاکمیت و ملاک مشروعیّت حکومت از سوی متفکران و فلاسفه سیاسی, دیدگاههای گوناگونی ارائه شده است.۶بی گمان, مشروعیت حکومت در اندیشه سیاسی اسلام, الهی است. به این معنی که منبع همه قدرتها در جهان هستی از جمله قدرت سیاسی, خداوند است; چرا که براساس بینش اسلامی, همه جهان ملک خداست, هیچ کس حقّ تصرف در چیزی را ندارد, مگر با اجازه خدایی که مالک حقیقی همه چیز و همه کس است.حکومت بر انسانها نیز در اصل حقّ خداست و هیچ کس حقّ حاکمیت بر دیگری را ندارد, مگر آن که از سوی خداوند اجازه داشته باشد.

همه متفکران اسلامی, بر این باورند که:حکومت پیامبر با اجازه و نصب الهی صورت گرفته است, پس حکومت دو مشروعیت دارد.

از نگاه اهل سنّت, به جز رسول خدا(ص) کس دیگری از سوی خداوند به حکومت برگمارده نشده است;ولی شیعه این دیدگاه را قبول ندارد و به باور او, امامان معصوم(ع) نیز پس از رسول خدا(ص) از سوی خداوند با میانجی پیامبر(ص) به حکومت گمارده شده اند.

بحث اصلی ما در روزگار غیبت است. در این روزگار که شیعیان به امام زمان(ع) دسترسی ندارند تا از حکومت آن حضرت بهره مند شوند, چه کسی باید حکومت را بر عهده گیرد؟ به دیگر سخن, حقّ حاکمیت از آن کیست؟ آیا کسی از سوی شارع گمارده شده است؟ و یا این که انتخاب حاکم اسلامی با شرایط و یا بدون شرایط,به مردم واگذار شده است؟ در این باره دو دیدگاه اساسی وجود دارد:

۱. بیش تر اندیشه وران اسلامی, از زمان شیخ مفید تاکنون, بر این باورند که در دوره غیبت, حقّ حاکمیت الهی از آن فقیهان برجسته, عادل, آگاه و با تدبیر است و ملاک مشروع بودن آنان نیز, نصب عامّ است که از سوی امامان معصوم(ع) صورت می گیرد.

۲. شماری دیگر, می گویند: شارع مقدس تنها ویژگیهای حاکم را بیان کرده, ولی انتخاب او را از میان کسانی که شایستگی رهبری و سکانداری جامعه را دارند, به مردم واگذارده است.صاحبان این دیدگاه, رأی و انتخاب مردم را به گونه ای مستقیم و یا غیر مستقیم, برای مشروعیت حاکم اسلامی لازم می شمارند, ولی آن را شرط کافی نمی دانند, بلکه براین باورند: مردم وظیفه دارند از بین فقیهان که ویژگیهای رهبری جامعه را دارند, یکی را برگزینند, تا حکومت او مشروعیت یابد.

در حقیقت این دیدگاه, انتخاب مردم را در ردیف شرایطی چون: فقاهت, عدالت می داند که با نبود آن مشروعیت ولایت فقیه از بین می رود. به اصطلاح, دخالت رأی مردم را در موضوع ولایت فقیه, به گونه شرطیت پذیرفته است.

دیدگاه امام خمینی

از تحقیق و بررسی همه سویه در آثار و گفتار گوناگون امام خمینی برمی آید که آن بزرگوار به همان دیدگاه نخست:(مشروعیت الهی) باور داشته و آنچه پاره ای از مطبوعات به ایشان نسبت داده اند که ایشان به (انتخاب) و یا (مشروعیت مدنی) گرایش داشته, سخنی است نادرست و بدون دلیل.

امام, در کتاب البیع,در جاهای بسیار به مشروعیت الهی ولایت فقیه, اشاره کرده است.

از باب نمونه, در ذیل توقیع منسوب به امام زمان(ع) می نویسد:

(مضافاً الی انّ الواضع من مذهب الشیعه انّ کون الامام حجهاللّه تعالی عباره اخری عن منصبه الالهی و ولایته علی الامّه, بجمیع شؤون الولایه لاکونه مرجعاً للاحکام فقط, و علیه فیستفاد من قوله(ع); (انا حجّهاللّه وهم حجّتی علیکم) انّ المراد ما هو لی من قبل اللّه تعالی لهم من قبلی و معلوم انّ هذا یرجع الی جعل الهی له علیه السلام وجعل من قبله للفقهاء.)۷

امام(ع) در ذیل مقبوله می فرماید:(فانی قد جعلته حاکماً.)

امام خمینی می نویسد:

(از این عبارت استفاده می شود که امام(ع) فقیه را حاکم قرار داده و همه شؤون قضایی و ولایی را به او واگذار کرده است.)۸

و در پاسخ به این اشکال:اگر امام صادق(ع) شخصی را برای قضاوت و یا حکومت گمارده باشد, اعتبار آن تنها در همان زمان است.از تأیید و نصب فقها به وسیله دیگر امامان معصوم(ع) سخن می گوید.۹

و در کتاب ولایت فقیه نیز, در جاهای گوناگون به گمارده شدن فقیهان از سوی خداوند و یا امامان معصوم(ع) اشاره دارند, از جمله:

(لازم است که فقها, اجتماعاً یا انفراداً, برای اجرای حدود و حفظ ثغور و نظام, حکومت شرعی تشکیل دهند. این امر اگر برای کسی امکان داشته باشد واجب عینی است و گرنه واجب کفایی است. در صورتی که هم ممکن نباشد, ولایت ساقط نمی شود;زیرا از جانب خدا منصوبند.)۱۰

وی, پس از پیروزی انقلاب اسلامی,با وجود تأکید فراوان بر نقش و جایگاه مردم, همچنان از مشروعیت الهی ولایت فقیه و حکومت اسلامی سخن می گفت. بنابراین, سخن کسانی که پنداشته اند:سخنان امام درباره نقش مردم پس از پیروزی انقلاب اسلامی,ناسخ دیدگاه ایشان درباره مشروعیت الهی ولایت فقیه است, بنیاد و پایه ای ندارد.

امام راحل, در پیامی به مناسبت انتخابات مجلس خبرگان می نویسد:

(واضح است که حکومت, به جمیع شؤون آن و ارگانهایی که دارد, تا از قِبَل شرع مقدّس و خداوند تبارک و تعالی شرعیت پیدا نکند, اکثر کارهای مربوطه به قوهّ مقننّه و قضائیه و اجرائیه, بدون مجوّز شرعی خواهد بود و دست ارگانها که باید به واسطه شرعیت آن باز باشد, بسته می شود, و اگر بدون شرعیت الهی کارها را انجام دهند, دولت به جمیع شؤونه طاغوتی و محرّم خواهد بود و لهذا, تعیین خبرگان و فقیه شناسان از تکالیف بزرگ الهی است.)۱۱

و در جای دیگر با روشنی بیش تری می گوید:

(اگر فقیه در کار نباشد, ولایت فقیه در کار نباشد, طاغوت است. یا خدا, یا طاغوت. اگر به امر خدا نباشد, رئیس جمهور و یا نصب فقیه نباشد, غیر مشروع است. وقتی غیرمشروع شد, طاغوت است, اطاعت او اطاعت طاغوت است, وارد شدن در حوزه او, وارد شدن در حوزه طاغوت است.طاغوت وقتی از بین می رود که به امر خدای تبارک و تعالی یک کسی نصب شود.)۱۲

بر اساس بیان یاد شده, حکومت و همه نهادهای آن, به وسیله (ولیّ فقیه )شرعی می شوند. از این روی, اگر شخصی از سوی همه مردم انتخاب شده باشد, ولی (ولیّ فقیه) حکومت او را امضاء نکند و به رسمیت نشناسد, حکومتش غیرمشروع است و پیروی از او نیز, پیروی از طاغوت به شمار می آید.

امام خمینی, به هنگام تشکیل نخستین دولت اسلامی, در چندین جا به مشروعیت الهی حکومت اسلامی اشاره کرده است, از باب نمونه:

(به واسطه ولایتی که از سوی شارع مقدس دارم, ایشان (مهندس بازرگان) را قرار دادم. ایشان را که من قرار دادم, واجب الاتباع است. ملت باید از او اتباع کند, یک حکومت عادی نیست, یک حکومت شرعی است, باید از او اتباع کنند. مخالفت با این حکومت, مخالفت با شرع است.)۱۳

اگر برای مشروعیت حکومت(رأی و انتخاب) مردم ملاک باشد و یا این که جزیی از مشروعیت باشد, آیا می توان (وجوب پیروی) را به گونه ای که امام بیان کرده , تصویر کرد؟

همچنین در حکم تنفیذ ریاست جمهوری شهید رجایی, به مبنای مشروعیت ولیّ فقیه, اشاره کرده,می نویسد:

(چون مشروعیت آن باید با نصب فقیه ولیّ امر باشد, این جانب رأی ملّت را تنفیذ و ایشان را به سِمت ریاست جمهوری اسلامی ایران, منصوب نمودم.)۱۴

بر اساس نمونه های یاد شده و همانند آنها, می توان به این نتیجه دست یافت: امام خمینی به مشروعیت الهی حکومت اسلامی باور داشته است.

نقش مردم در حکومت

از سوی دیگر, امام خمینی بسیار بسیار از دخالت مردم در سرنوشت خود,بایایی پیروی از آرای مردم, ناروایی تحمیل بر مردم, حقّ انتخاب, انتقاد و نظارت سخن گفته است, از جمله می گوید:

(ما خواهان استقرار یک جمهوری اسلامی هستیم و آن حکومتی است متکی, به آراء عمومی.)۱۶

در جای دیگر, امام جمهوریت حکومت را بر اساس رأی مردم و اسلامیت آن را بر اساس قانون الهی می داند:

(امّا جمهوری است برای این که به آراء اکثریت مردم متکّی است و امّا اسلام برای این که قانون اساسی اش عبارت است از قانون اسلام.)۱۷

سفارش و توصیه امام بزرگوار به شرکت گسترده مردم در انتخابات ریاست جمهوری, مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری در بسیاری از پیامها و سخنرانیها و حتی وصیت نامه امام راحل دیده می شود.۱۸

وی درباره انتخابات به روشنی می گوید:

(ما بنای بر این نداریم که تحمیلی بر ملتمان بکنیم. اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتوری بکنیم. ما تابع آراء ملّت هستیم. ملت ما هر طور رأی داد, ما هم از آنها تبعیت می کنیم.)۱۹

ییا:

(تخلّف از حکم ملّت برای هیچ یک از ما جایز نیست و امکان ندارد.)۲۰

(هیچ گروه و شخصی نمی تواند با خواست ملّت ایران مخالفت کند.)۲۱

(ملت ایران خواستار حکومت اسلامی است.)۲۲

با توجه به فرازهای یاد شده و همانند آنها, این نکته به خوبی روشن می شود که از نگاه امام, حکومت دیکتاتوری محکوم و رأی و انتخاب مردم از ارزش ویژه ای برخوردار است. یادآور شدیم که شماری از نویسندگان با توجه به بخش نخست گفتار امام راحل, مشروعیت الهی را استفاده کرده اند و گروهی, نوعی تضّاد و دوگانگی را. به این معنی که در پاره ای از سخنان امام بر مشروعیت الهی تأکید شده است و در پاره ای دیگر بر مشروعیت مردمی و شماری نیز, با توجه به هر دو بخش, مشروعیت الهی مردمی و شماری بدون توجه به بخش نخست, مشروعیت مردمی را استفاده کرده اند. برای این که نشان دهیم, گروهها گزینشی و جناحی با سخنان و آثار امام برخورد کرده اند, نقد و بررسی آن ضروری می نماید.

نقد و بررسی

بی گمان, امام راحل, به مشروعیت الهی ولایت فقیه باور دارد. در تأیید این سخن, به گفته ها و نوشته های ایشان, پیش از انقلاب اسلامی و پس از آن استناد شد و اکنون هم به چند نمونه اشاره می شود:

(قضیّه ولایت فقیه چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد. ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است, همان ولایت رسول اللّه است.)۲۳

و نیز در پاسخ به سنگ اندازی و اشکال تراشیهای لیبرالها در تصویب اصل (ولایت فقیه) به بهانه این که حکومت باید با ملّت باشد می گوید:

(شما فقیه را اطلاع بر آن ندارید که می گویید ولایت فقیه نداریم. ولایت فقیه از روز اوّل تا حالا بوده, از زمان رسول اللّه تا حالا بوده…)۲۴

با این سخنان آیا می توان گفت که (رأی مردم) مشروعیت ساز است.

افزون بر این, سیره عملی ایشان که در گماردن مسؤولان همواره به مقام شرعی خود اشاره می کرد و نیز, مؤیّد این نکته است:

شماری از نویسندگان یادآور شده اند:درست است که امام خمینی چه پیش از انقلاب و چه پس از آن, به مشروعیت الهی باور داشته, ولی در نامه ای در آخرین روزهای حیات خویش به شورای بازنگری قانون اساسی نوشته, مشروعیت را به رأی مردم واگذاشته است:

(من از ابتداء معتقد بودم و اصرار داشتم که: شرط مرجعیت لازم نیست.مجتهد مورد تأیید خبرگان محترم سراسر کشور کفایت می کند. اگر مردم به خبرگان رأی دادند تا مجتهد عادلی را به رهبری حکومتشان تعیین کنند, وقتی آنها هم فردی را تعیین کردند تا رهبری را به عهده بگیرد, قهراً او مورد قبول مردم است. در این صورت, او ولیّ منتخب مردم می شود و حکمش نافذ است.)۲۵

در سخنان یادشده دو احتمال وجود دارد:

۱. مقصود از نفوذ, نفوذ طبیعی باشد; یعنی هنگامی رهبر و ولیّ امر می تواند جامعه را اداره کند که مردم او را پذیرفته باشند; از این روی (انتخاب), تنها نتیجه ای که دارد, از قوه به فعل در آمدن حکومت او و پذیرش همگانی اوست.

۲.مراد از نفوذ, نفوذ تشریعی باشد; یعنی برای این که حاکم مشروع باشد و حکم او از نظر شرع نفوذ داشته باشد, مردم باید حاکم را برگزینند و اگر گزینشی در کار نباشد ولایت او غیرمشروع است.

به عقیده ما, این سخنان نیز, در راستای مشروعیت الهی ولیّ امر است و از شاهد ها و نشانه ها برمی آید که امام, باید همان نخست را در نظر داشته باشد.بر این باوریم: امام خمینی, با این که به دیدگاه نصب و مشروعیت الهی ولیّ فقیه, باور داشت;امّا در مرحله عمل و اجرا به رضامندی و خواست مردم نیز توجه شایان می کرد و بین مشروعیت الهی و خواست مردم هیچ گونه ناسازگاری نمی دید.بنابراین, از دیدگاه امام, مردم در چارچوب اسلام نقشی تمام عیار دارند.ولی فقیه اگر پذیرش همگانی پیدا نکند و مورد اقبال مردم قرار نگیرد, توان به کار بستن ولایت را ندارد و نمی تواند حکومت تشکیل دهد, هر چند مشروعیت وی به حکم و نصب امامان(ع) باشد.سخن امام به شورای بازنگری قانون اساسی نیز, در این راستا قابل تفسیر است. چون اگر ولیّ, برگزیده مردم نباشد و مورد قبول مردم واقع نشود, باز هم ولایت دارد و از جایگاهی که دارد, فرو نمی افتد.

مشروعیت یافتن ولایت فقیه, بسته به اجازه خداست, ولی قدرت پیداکردن و تشکیل حکومت و فرمانروایی وی, بسته به اراده و خواست مردم و اقبال مردم است.اگر مردم حکومت او را بپذیرند, حکومت او, از قوه به فعل در می آید.همین معنی را امام به هنگام تشکیل نخستین دولت اسلامی یادآور شده است:

(ما دولت را تعیین کردیم, به حسب آن که هم به حسب(قانون) ما حقّ داریم و هم به حسب (شرع)…. به حسب ولایت شرعی که داریم و به حسب آرای ملّت که ما را قبول کرده است.)۲۷

بر این اساس, ولایت شرعی هنگامی می تواند در قالب تشکیل دولت و حکومت تبلور یابد که متّکی به آرای ملت باشد. بنابراین, هیچ گونه ناسازگاری میان اراده الهی و اراده و خواست مردم قابل تصّور نیست.

به دیگر سخن, امام راحل, مشروعیت در فلسفه سیاسی را الهی می داند, ولی مشروعیت در جامعه شناسی سیاسی, یعنی پذیرش همگانی را نیز, نادیده نمی گیرد; چرا که فلسفه سیاسی اسلام, بر پایه امامت بنا نهاده شده و امامت بدون امّت, بی معنی است. حتی در حکومت معصومان نیز, تا زمانی که امام معصوم(ع) خواست مردم و رضایت عمومی آنان را به همراه نداشته باشد,هرچند دارای مشروعیت الهی است, نمی تواند حکومت تشکیل دهد و یا در صورت تشکیل, دوام نخواهد یافت.

امام خمینی, در پاسخ به استفتاء نمایندگان خود در دبیرخانه ائمه جمعه سراسر کشور به این جمع بندی, به خوبی اشاره کرده است که در این جا هم استفتاء را می آوریم و هم پاسخ امام را:

(جضرت آیهاللّه العظمی امام خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران, پس از اهداء سلام و تحیت, در چه صورت فقیه جامع الشرائط بر جامعه اسلامی ولایت دارد.)

امام خمینی در پاسخ نوشته است:

(ولایت در جمیع صور دارد, لکن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.