پاورپوینت کامل مردم شناسی و مردم داریدرتبلیغ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مردم شناسی و مردم داریدرتبلیغ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مردم شناسی و مردم داریدرتبلیغ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مردم شناسی و مردم داریدرتبلیغ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۲۳۹
ابلاغ و تبلیغ، به معنای رساندن پیام است. مبلّغ کسی است که پیام را در قالبی علمی، هنری و ذوقی به دیگران می رساند; بنابراین، هر تبلیغی از سه عُنصر اصلی و اساسی تشکیل می شود:
۱ . پیام
۲ . پیام رسان
۳ . گیرنده پیام
کارایی و نفوذ هر تبلیغی (از جمله تبلیغ ارزشهای دین) وابسته به ویژگیها و شرایطی است که در این سه محور وجود و نمود پیدا می کند.
پیام، باید دارای محتوایی منطقی، استدلالی، روشن، روشنگر، هماهنگ با فطرت و وجدان و درخور پذیرش برای همگان باشد. افزون براین، در شکل و قالبی دلنشین و جذّاب عرضه شود، تا بتواند در ژرفای فکر و روح انسانها نفوذ کند و ماندگار شود. بی گمان، هنر، یکی از رساترین، بلیغ ترین و کاراترین ابزار ابلاغ و تبلیغ پیام است که اندیشه و پیام را جاودانه و پُردوام می سازد.
دومین عنصر تبلیغ، شخصیت پیام رسان است. کسی که در حوزه معارف دینی گام نهاده و می خواهد مردم را به این گنجینه آشنا سازد، عهده دار مسؤولیتی بزرگ و رسالتی گسترده و پر اهمیّت است. انگیزه گفتار و کردار او تأثیر سرنوشت ساز و بنیادی در امر تبلیغ دارد. اگر انگیزه اش صافی و خالص نباشد و دین را وسیله دنیا طلبی و رسیدن به نام و نان قرار دهد، نه تنها کاری از پیش نخواهد برد که به تعبیر مقام معظّم رهبری:
(تبلیغی که برای دستیابی به دنیا از طریق دین باشد، این (آتوا البیوت من ظهورها۱)ست نه (من ابوابها۲).
روح حاکم بر تبلیغات دینی، تکلیف محوری، وظیفه گرایی، دل بریدن از هواوهوسهای شخصی و مادی و دل بستن به انجام تکلیف الهی است. آن مبلغی که خود را در دریای خروشان نیروهای متکامل انسانی، که به سوی خدا در حرکتند، قرار ندهد راه به جایی نمی برد و چه بسا در نیمه راه، طعمه شیادان و رهزنان گردد. گذشته از این خصلت روحی و اخلاقی، مبلغ باید از سرمایه علمی بالا و برتری نسبت به دیگران برخوردار باشد و روح فرهنگ دینی را نوش کرده باشد، تا بتواند پاسخ گوی پرسشهایی باشد که در بستر تبلیغ رخ می دهد.
افزون بر این، آگاهی سیاسی و اجتماعی مبلغ، از رخدادها و جریانهایی که در پیرامونش به وجود می آید، اساس کار و از شرایط نخستین تبلیغ اوست. آن که تبلیغات دشمن و راههای نفوذ و هجوم و نیز ابزارهای گوناگون تبلیغی آن را به درستی نمی شناسد و یا توانایی نقد و تحلیل مسائل سیاسی و رخدادهای داخلی و خارجی را ندارد. چگونه می تواند در برابر سیل تهاجم و تبلیغ دشمنان ایستادگی کند و پیام دین را به مردم ارائه دهد. به گفته مقام معظم رهبری:
(طلبه بایستی در کنار درس طلبگی و رشد علمی خود، مسائل سیاسی و موضع گیری لازم را انجام دهد و حضور سیاسی اش ملموس باشد۳.)
سومین و مهم ترین عنصر تبلیغ، مردم و کسانی هستند که گیرندگان پیام هستند. بیشترین رمز موفقیت مبلّغ دینی، وابسته به مردم شناسی و مردم داری اوست. اگر در این دو میدان، نتواند به درستی گام بردارد، تبلیغش کم اثر و یا بی اثر خواهد بود. پیام، هر چند حق و منطقی و مستدلّ باشد و پیام رسان، هر چند خالص و عالم و آگاه، اگر محیط و آن سوی گفت خویش را به شایستگی نشناسد و شیوه جذب و حفظ مردم را نداند راه به جایی نمی برد.
شناخت فرهنگ و آداب و رسوم ملی، قومی، آگاهی به اصطلاحات و مثالهای رایج، در نظر گرفتن نیازه، کمبودها و مشکلات ویژه مردم هر منطقه و نیز توجه به میزان تحصیلات و سطح آگاهیهای مردم، ارزیابی موقعیت شغلی و کسب و کار مخاطبان و نیز شناخت مسائل ضروری و اساسی و ریشه یابی مفاسد و نابسامانیهای مردمان و شنوندگان، و مسائلی دیگر از این گونه، از شرایط اساسی کار مبلّغان دینی است. بدون شناختِ زمینه تبلیغ و روحیه مردم، هیچ گونه تضمینی برای نفوذ کلام و پیام وجود ندارد.
رهبر معظم انقلاب این نکته را در جمع اساتید فضلا و طلاب حوزه علمیه قم به روشنی و صراحت بیان کردند و یکی از نارساییهای تبلیغی حوزه را در این دانستند که: (روان شناسی تبلیغی) و (روان شناسی اجتماعی) در امر تبلیغ وجود ندارد و این کاستی در تبلیغ، باید به وسیله آموزشهای فراگیر و برنامه ریزیهای اساسی و گسترده از حوزه بر طرف گردد. پس از این فراز می افزاید:
(… یا مثلا می رود تبلیغ کند، ولی روان شناسی تبلیغی ندارد و با مردم حرفی را می زند که حرف آنها نیست. حرفی را که باید در دانشگاه زد، در روستا می زند و حرفی که باید در روستا زده شود، در کارخانه می زند; بنابراین، تعلیم و روش یابی علمی و فراهم کردن مقدمات علمی برای تبلیغ، مثل روان شناسی اجتماعی در حوزه نیست۴.)
مردم داری، به عنوان یک کار اساسی برای مبلغان دینی دارای اهمیّت است توفیق در این امر وابسته به میزان مردم شناسی و محیط و مخاطب شناسی مبلغ است.
رهبر انقلاب، با یادآوری این نکته که روحانیان مسیحی، بیشتر از لحاظ علمی در حدّ فرو دینی قرار دارند و کلیسا دارای علم دین به صورت مدوّن و ژرف و استدلالی نیست، بیان داشت:
(… ولی در عین حال، از لحاظ تبلیغی جلو هستند. آنها بسیاری از فیلمها را ساخته اند که ظاهرش هم نشان نمی دهد، اما تبلیغ مسیحیت است… کسی که این فیلم را می بیند، متأثر می شود، کشیشی را در یک چهره نورانی نشان می دهد که فلان کار را می کند و…۵.)
گرایش به مردم و حشر و نشر با آنان، زمینه پذیرش و گرایش آنان را به سوی ارزشها فراهم می سازد و این کاری است کارستان که نباید آن را کم انگاریم و کم اهمیت بدانیم. ایشان در جای دیگر بر این نکته تصریح می کند:
(مسؤولیت طلبگی، یعنی تبلیغ و جذب مردم به سمت اسلام، باید هر چه بیشتر جدی گرفته شود۶.)
از آن جا که مردم داری، روح وجوهره تبلیغ دینی است، نگاهی گذرا می افکنیم بر اصول و عوامل مردم داری و پیش از آن، یادآوری چند نکته:
روحانیت و مردم داری
روحانیت، با مردم و در مردم زنده است و بدون مردم نمی تواند رسالت خویش را ایفا کند. فلسفه وجودی عالمان دین، آن است که احکام شرع فراگیرند سپس به هدایت و انذار مردم بپردازند. دردهای انسانی را بشناسند. واقعیتهای جامعه را درک و لمس کنند، آن گاه دست به اقدام زنند و در کنار هر حادثه و واقعه ای مردم را یاری دهند و راه بنمایند. به گفته شهید بهشتی:
(… مردم م، بخواهیم یا نخواهیم از روحانی محلشان انتظار دارند که اگر گرهی در کارشان پیدایی می شود، قدم بگذارد جلو و گره گشایی کند. مشکل پیدا می شود، حل کند… اینها از خصلتهای اساسی یک روحانی است۷.)
مردم، روحانیان را امین خود و یار ستم دیدگان می شمرند. انتظار آن را دارند که روحانی باچهره باز به دردِ دلِ آنان گوش فرا دهد و گرهی از کارشان بگشاید. در این زمان که تصور می کنند روحانی تواناست کاری انجام دهد، این توقع شدت یافته است. مردم با راستی و تعهدی که از اهل علم سراغ دارند، از درون جان، به آنان عشق می ورزند و اعتماد می کنند. این اعتماد، گوهر گرانبهایی است که روحانیت باید آن را به درستی پاس دارد و رسالت خود را در این بستر مناسب به انجام رساند. مقصود از مردمداری روحانیان آن است که آنان تکیه گاه محرومان و مستضعفان باشند، منافع عامه و توده مردم را بر منافع خاصه، پیشی بدارند، خود را به زندگی مردم نزدیک بسازند و از این راه، محبوبیت مردمی خویش را دوام بخشند.
امام امت این حقیقت را این گونه ترسیم می کند:
(خصوصیات بزرگی چون قناعت و شجاعت و صبر و زهد و طلب علم و عدم وابستگی به قدرتها و مهم تر از همه، احساس مسؤولیت در برابر توده ه، روحانیت را زنده و پایدار و محبوب ساخته است۸.)
تاریخ درخشان حوزه های علمیه، گواهی صادق و نمونه بارزی است بر این که عالمان راستین، همواره در راه خوشبختی انسانها و بالابردن سطح فکری و فرهنگی و پروردن روح و جان آنان، تلاش ورزیده اند و در این راه از هیچ گونه تلاشی دریغ نورزیده اند.
آنان از افقی برتر و بالاتر به مردم نگریسته و به آنان حرکت و حیات بخشیده اند:
mm
مشفقی بر خلق نافع همچو آب
خوش شفیعی و دعایش مستجاب
نیک و بد را مهربان و مستقر
بهتر از مادر شهی تر از پدر
سیره پیشینیان حوزه ها بر این بوده است که در کنار تعلیم و تربیت، به روحیه مردمی و برخوردهای اجتماعی حوزویان نیز توجه داشته اند. اهمیت مردم داری را کمتر از ارزش فراگیری علم و دانش برای آنان نمی دانسته اند، از جمله درباره دقت میرزای شیرازی بزرگ در این باب، گفته اند:
(یکی از شاگردان میرزای شیرازی بزرگ، که عازم ایران بود، از ایشان درخواست اجازه اجتهاد کرد. میرزا به ایشان فرمودند: اگر چه شما ملا و مجتهد هستید، ولی اخلاق خوب و مردمداری ندارید، به این لحاظ، این اجازه به نفع شما نیست۹.)
مفهوم مردم داری
مردمداری، برداشتی است از عنوانهایی مانند: جاذبه، الفت، حسن معاشرت، مواسات، مساوات، مخالطه، مرابطه و… که هر یک به گونه ای فراخوانی به داشتن مردم و جذب و برخورد شایسته با آنان می کند.
مردم داری، روحیه و خصلتی است شایسته و پسندیده و ارزشمند. مقصود از مردم داری این نیست که مردم بهانه باشند برای تحکیم پایه های حکومت و موقعیت اجتماعی افراد.
یا منظور این نیست که هرگونه سازش و محبّت ر،گرچه به قیمت از دست دادن ایده و عقیده، مردم داری بنامیم; زیرا همان گونه که مردم فریبی در قالب مردم داری محکوم است وضد ارزش، مردم مداری و مردم زدگی نیز، گرچه بانام مردم داری باشد، ناپسند است و مورد نکوهش. معنای مردم داری و به اصطلاح امروز (اجتماعی بودن) آن نیست که انسان همه را با خود دوست کند و با همه افکار و اندیشه ها کنار آید; زیرا انسان هدفدار و مسلکی دارای فکر و ایده است و ناگزیر چنین انسانی، یک رو، قاطع و صریح است و در نتیجه از دورویی و چاپلوسی و… به دور; از این روی، گروهی با او دوست می شوند و گروهی دشمن. برخی به سوی او جذب می شوند و برخی با او می ستیزند و طرد می گردند. بنابراین، مفهومِ مردم داری، غیر از مفهوم سازشکاری و مانند آن است. مردم داری دارای بار مثبت و ارزشی است و فرق است بین انسانی که روحیه مردمی و نوع دوستی دارد و بین کسی که مردم را وسیله گرایشها و غرضهای شخصی قرار داده و آنان را می فریبد.
ارزش مردم داری
در منابع دینی، به تعبیراتی بر می خوریم که هریک به گونه ای اهمیّت و ارزش مردم داری را می نمایانند و بدان تشویق می کنند و از سوی دیگر مردم گریزی، بی مهر نسبت به همنوعان و فرورفتن در لاک خود و گریختن از اجتماع را مورد نکوهش قرار می دهد. علی(ع) می فرماید:
(اعجز الناس من عجز عن اکتساب الأخوان واعجز منه من ضیّع من ظفر به منهم۱۰)
ناتوان ترین مردم، کسی است که نیروی به دست آوردن دوستان ندارد و ناتوان تر از او کسی است که دوستی به دست آرد و او را ضایع گذارد.
انسانها مردم دار، مانند خورشید بر نیک و بد می تابند و همانند باران بر سرزمینِ دلها می بارند; جویباری هستند که در مسیر زندگی خویش، همگان از آنان بهره مند می شوند; از قدم و قلمشان، جز رحمت و مهربانی نمی پراکنند; از زبانشان جز نیکی و محبت شنیده نمی شود; در دل الفت دیگران دارند و در روابط اجتماعی مظهر لطف و رحمانیّت خداوندند; نیک سیرتانی هستند که از ژرفای وجودشان به مردم عشق می ورزند و با آنان می جوشند.
رسول اکرم(ص) فرمود:
(خیارکم احسنکم اخلاقاً الذین یألفون ویؤلفون۱۱)
برگزیده ترین شما خوش خوترین شمایند، آنان که با دیگران اُنس می گیرند و دیگران نیز با آنان مأنوس می شوند.
در سلسله ارزشه، الفت و مردم دوستی جایگاه ویژه ای دارد، تا آن جا که انسان بدون این روحیه، از نظر اسلام از شمار مؤمنان راستین بیرون است:
(خیرالمؤمنین من کان مألفه للمؤمنین ولاخیر فیمن لایألف ولایؤلف۱۲)
بهترین مؤمنان کسانی هستند که به مؤمنان اُنس ورزند و مؤمنی که چنین نباشد، در او خیر و صلاحی نیست.
خیر و صلاح جامعه، در گرو دگر دوستی و نوع خواهی است و این نعمتی است که هیچ گاه نباید از آن غفلت گردد و به فراموشی سپرده شود، بلکه باید هماره تابلو راه و مدنظر باشد.
(واذکروا نعمه اللّه علیکم اذا کنتم اعداءً فألّف بین قلوبکم فأصبحتم بنعمته اخواناً۱۳)
و نعمت خدا را بر خویشتن به یادآرید، آن گاه که دشمن یکدیگر بودید و دلهایتان را به هم الفت بخشید، تا در پرتو نعمتش برادر شدید.
پیوند زدن دلها نزدیک ساختن اندیشه ها و تسخیر قلوب انسانه، کارآسانی نیست. آن که می کوشد تا مردم را در صحنه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نگهدارد و از پراکندگی و تکروی به وحدت و جمع اندیشی بکشاند، کار بزرگی را انجام می دهد.
علی(ع) می فرماید:
(ازاله الرواسی اسهل من تألیف القلوب المتنافره۱۴)
کندن کوههای استوار، آسان تر است از پیونددادن دلهای از هم جدا.
همه افکار یکسان نیست. روحیه های افراد متفاوت و گوناگون است. زمینه های روحی اشخاص در هر شرایطی آمادگی ویژه ای دارد، گاهی اقبال و پذیرش دارد و گاهی ادبار و ناپذیرشی. این الفت و مهرورزی است که زمینه اقبال وروآوری مردم را فراهم می سازد:
(قلوب الرجال وحشیّه فمن تألفها اقبلت علیه۱۵)
دلها رمنده اند، هر که آن را به خود خو داد، روی بدو نهاد.
بدین سان، می یابیم که در شمارش ارزشهای اخلاقی مهرورزی و مردم داری سنگ زیرین و گام نخستین است و در معارف و فرهنگ اسلام نیز، نخستین و آخرین سفارش همین.
علی (ع) در آخرین لحظه های زندگی به فرزندانش چنین وصیت کرد:
(یا بنی عاشرو الناس عشره إن غبتم حنّوا الیکم وإن فقدتم بکوا علیکم۱۶)
فرزندانم! با مردم به گونه ای رفتار کنید که اگر زنده باشید مشتاق دیدار شما باشند و اگر مردید برایتان گریه کنند.
رسالت روحانی و مبلغ دینی آن است که افکار و قلبهای مردم را به هم پیوند دهد و الفت و یکدلی آنان را پاس دارد و عمق بخشد. مبلّغی که در حوزه تبلیغ وحدت و همدلی مردم را کم رنگ می سازد و با مطرح کردن مسائل اختلافی بذر کینه و جدایی می پراکند، بزرگ ترین خدمت را برای دشمنان انجام می دهد و کاری می کند که نه تنها مردم را جذب نخواهد کرد، بلکه نفرت و گریز در میان مردم ایجاد می کند. به تعبیر رهبر معظم انقلاب، این شیوه از تبلیغ، شیوه ای است نابخردانه و ناپسند:
(اگر چنانچه کسی برای تبلیغ رفت، عالم و متدین هم بود، ولی عاقل نبود و در آن جا سفاهت به خرج داد، این خیلی مشکلات ایجاد می کند۱۷.)
ژرف کردن دوستیها و پیوند افکار و اندیشه ها و به وجود آوردن زمینه های مِهر و صف، و در یک کلام مردم داری در سایه ارزشهای دینی، خط نشانی است ک هر مبلغ دینی باید آن را رعایت کند.
اصول و عوامل مردم داری
اکنون که اشاره ای به مفهوم مردم داری و اهمیّت آن شد، نگاهی می افکنیم به پاره ای از عوامل و اصول آن.
خوشرویی
خوشخویی، خوشرویی و به تعبیر روایات (بشاشت) (طلاقت وجه) و (وجه منبسط) یکی از عوامل اساسی جذب مردم به شمار می روند. انسان با حسن خلق و روی گشاده می تواند بذر محبت و دوستی را در سرزمین دلها بیفشاند و عواطف و احساسات انسانها را تسخیر کند.
mm
به حسن خلق توان کرد صید اهل نظر
به آب و دانه بگیرند مرغ دانا را
(البشاشه حباله الموده۱۸)
گشاده رویی دام دوستی است.
برای کامیابی در معاشرت، حسن خلق، نخستین شرط است. هیچ صفتی نمی تواند به اندازه آن عواطف دیگران را برانگیزد و این امری است ممکن و شدنی برای همگان. رسول خدا(ص) می فرماید:
(انکم لن تسعوا الناس بأموالکم ولکن یسعهم منکم بسط الوجه وحسن الخلق۱۹)
شما که نمی توانید با ثروت خود دل همه مردم را به دست آورید، پس با روی باز و حسن خلق با آنان برخورد کنید.
راز محبوبیّت در گرو خوش خلقی است و رمز یگانگی در پرتو خوشرویی. آن که در رفتارش با دیگران خوش برخورد است، همچون آهن ربایی است که فلز وجود انسانها را به سوی خود می کشاند و پراکنده ها را به هم متصل می سازد; از این روی، هیچ گاه، احساس تنهایی نمی کند.
(من حسنت خلقه کثر محبوه وانست النفوس به۲۰)
آن که خوش خلق باشد، دوستان فراوانی خواهد داشت و دیگران نیز، با او اُنس و محبت می گیرند.
m
به شیرین زبانی و لطف خوشی
توانی که پیلی به مویی کشی
از بررسی زندگی پیامبران، بویژه پیامبر اسلام(ص) و ائمه(ع) چنین استفاده می شود که آن بزرگواران، برای رسیدن به هدفهای تربیتی خود، از اخلاق اجتماعی و اصول انسانی و حسن خلق، بهره می گرفته اند. شیوه برخود آنان با مردم، چنان بود که به سرعت آنان را به سوی هدفهای خود جلب و جذب می کردند و در ژرفای جان مردم نفوذ می یافتند. قرآن با روشنی می فرماید:
(فبما رحمه من اللّه لنت لهم و لو کانت فظاً غلیظ القلب لأنفضوا من حولک۲۱)
به خاطر رحمت الهی است که نسبت به مردم نرمخو شده ای که اگر خشن و سنگدلی بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند.
بنده حلقه بگوش ار ننوازی برود
لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه بگوش
حسن خلق و رفتار نیک پیامبر(ص)، زمینه ای شد برای نفوذ کلام و پیامش در دلها. او آغوش محبت خود را بر وی همگان می شود و همه را مورد لطف و عنایت خویش قرار می داد، از این جهت، یکی از مهم ترین علل و عوامل پیشرفت اسلام را در آغاز کار، اخلاق نیکو و رفتار انسانی آن حضرت شمرده اند.
پیامبر اکرم(ص)، در عین صلابت و شدّت در مسائل اصولی، در مسائل شخصی و فردی نهایت نرمی مهربانی را از خود نشان می داد، به همین جهت، خداوند در قرآن مجید خلق نیک او را ستود و از آن به عظمت یاد کرد: (انک لعلی خلق عظیم۲۲.)
به هر نسبت که انسان خود را از خصلتهای ناپسند دور سازد و نهال وجودش را با حسن خلق آبیاری کند، ثمره وجودی او بیشتر می گردد.
علی(ع) می فرماید:
(من لان عوده کثفت اغصانه۲۳)
هر که نهال [خوی و خلق] به بار بود شاخ و بر او بسیار بود.
این کلام، کنایه از آن است که هر کس ساقه درخت وجودش نرم گردد و در برخورد با دیگران متواضع وخوشخو باشد، دوستان و طرفداران بیشتری به دست می آورد. بدخلقی، یکی از آفات مردم داری است. ترشرویی نفرت آفرین است. افراد بداخلاق، نه تنها باعث انزجار دوستان و پیرامونیان خود هستند، بلکه خود عمیق تر از دیگران رنج می برند و شهد زندگی را در کام خود تلخ می کنند و آب زلال حیات را ناگوار می سازند.
(من ساء خلقه عذّب نفسه۲۴)
آن کس که بدخلق است، خود را شکنجه می دهد.
به گفته سعدی:
(بدخوی در دست دشمنی گرفتار است که هر کجا رود از چنگ عقوبت او خلاص نیابد.
اگر ز دست بلا بر فلک رود بدخوی
ز دست خوی بدخویش در بلا باشد)
عبوس بودن، روی خوش نداشتن، باعث تنهایی انسان در جامعه است و بستگان و دوستان را از انسان دور و بیگانه می سازد.
علی(ع) می فرماید:
(سوء الخلق یوحش القریب و ینفر البعید۲۵.)
بدخلقی، خویشان را دور و بیگانگان را گریزان می سازد.
اگر حنظل خوری از دست خوشخوی
به از شیرینی از دست ترشروی
این ویژگی برای مبلغان حوزوی، اهمیت دو چندان دارد. آنان مورد اعتماد مردمند و تبلیغ عملی و حسن سلوک و رفتار نیک آنان، زمینه ساز جذب و گرایش مردم به سوی فرهنگ و ارزشهای اسلام می گردد. اگر آنان به آنچه می گویند عامل باشند و اخلاق اسلامی را در سیره عملی خود، به نمایش گذارند، تأثیر سخنانشان چند برابر می شود. اخلاق و برخورد دلنشین روحانیان، خود نوعی تبلیغ غیر مستقیم است که اثرش از تبلیغ مستقیم بیشتر است.
مقام معظّم رهبری خطاب به روحانیان می گوید:
(شما بودید که با کمال تواضح و قناعت، در دهات و روستاها با مردم و در میان آنها تبلیغ اسلام کردید و ذهن آنها را آماده ساختید و به برکت تلاش شما طلاب جوان و کم توقع و پرکار بود که سراسر کشور آماده قیام شد۲۶)
بخشش و چشم پوشی
از زمینه های مهم مردم داری، بخشش و چشم پوشی است. این خصلت از مکارم اخلاقی، به شمار می رود و نشانه بزرگواری روح انسان است.
آن که به این فضیلت دست یافته است، از افق بالا و گسترده به حوادث می نگرد، کشتی وجودیش با طمأنینه از گردابها و توفانها می گذرد و نهال روحش در برابر تندبادها مقاوم و استوار است و همچون درخت پرثمری است که هر که سنگش زند ثمر می بخشد. کاسه صبر و مدارائیش، با حوادث ناچیز و اندک لبریز نمی گردد و با این که قدرت بر انتقام دارد، ولی آن را کنترل می کند.
بی گمان، چنین انسانی، گامی بلند در فروکشیدن کینه ها و افزایش مهربانیها و دوستیها برداشته است. بخشش و چشم پوشی از لغزشی و عمل ناشایست و نابه جای دیگران، نشانگر تسلط انسان بر نفس و هواهای شیطانی است و این صفت، آدمی را در معرض رحمت و مغفرت خداوند قرار می دهد:
(… ولیعفوا ولیصفحوا الا تحبون ان یغفر الله لکم۲۷…)
باید عفو و گذشت نمایند. آیا دوست نمی دارید که خداوند شما را بیامرزد.
اگر دوست داریم که خداوند از لغزش و خطاهای ما بگذارد، همین روش را در زندگی با خلق خدا پیش گیریم و با بزرگواری و کرامت از اشتباههای دیگران بگذریم و آن را نادیده گیریم. روشن است که این رفتار، دلها را به هم نزدیک می سازد و افکار و اندیشه ها را به هم پیوند می زند و در نتیجه، زمینه نشر و پذیرش حق و فضیلت را فراهم می آورد. از این روست که خداوند به پیامبر اکرم(ص) دستور می دهد که این شیوه را با همگان (حتی با دشمنان و مخالفان) پیش گیرد.
(خذ العفو و أمر بالعرف و اعرض عن الجاهلین۲۸)
عفو را پیشه کن و به نیکی فرمان ده و از جاهلان اعراض کن.
برخی شاید بپندارند که روش عفو و گذشت، با عزت و گرانمایگی ناسازگار است و از قدرت و موقعیّت اجتماعی انسان می کاهد.
این پنداری بیش نیست. بخشندگی، عامل عزت اجتماعی انسان است و کینه توزی و انتقام، نشانه حقارت و کوچکی روح.
(علیکم بالعفو فان العفو لایزید العبد الا عزّاً فتعافوا یعزّکم الله۲۹)
بخشش را پیشه خود سازید، زیرا بخشش، به انسان عزت می بخشد و این صفت عامل ارجمندی نزد خداوند است.
البته باید بخشش و چشم پوشی، در جایی به کار گرفته شود که مناسب باشد. و اگر در موردی بخشش، عامل جسارت و تجری گردد، آن ج، بخشش زیانبار خواهد بود. امام سجاد(ع) می فرماید:
(وحق من اساءک ان تعفو عنه و ان علمت ان العفو یضرّ انتصرت۳۰)
حق کسی که به تو بد کرده آن است که او را ببخشی و اگر دانستی که بخشش تو زیانبار است بد کننده را به کیفر بدش برسان.
هدف از بخشش آن است که ستمکار و گناه کار، از مرکب ستم و گناه پیاده شود و از کردار گذشته خود، پشیمان گردد و اگر در جایی بخشش چنین نتیجه ای نبخشد، بخشش ارزش نخواهد بود. آنانی که با مردم ارتباط دارند مسؤولیت و مدیریّتی بر دوش گرفته اند، باید از این خصلت روحی در حدّ اعلا برخوردار باشند; چه این که زمینه لغزش و کینه ورزی آنان از سایر مردم بیشتر است و ممکن است بر خوردهای نامتناسب در ارتباط آنان مردم پیش آید. بهترین شیوه برای آنان همان روش بخششی است که اسلام بدان سفارش کرده است.
علی(ع) در منشور حکومتی خود، به مالک اشتر می فرماید:
(… یفرط منهم الزلل، و تعرض لهم العلل، ویؤتی علی ایدیهم فی العمد و الخط، فأعطهم من عفوک و صفحک مثل الذی تحب ان یعطیک الله من عفوه و صفحه فانک فوقهم، ووالی الأمر علیک فوقک، والله فوق من ولاّک. ولاتندمن علی عفو ولاتبجحنّ بعقوبه ولاتسرعن الی بادره وجدت منها مندوحه۳۱…)
گناهی از ایشان سر می زند، یا علتهایی بر آنان عارض می شود، یا خواسته و ناخواسته خطایی بر دستشان می رود. به خطاشان منگر و از گناهشان درگذر، چنانکه دوست داری خدا بر تو ببخشاید و گناهت را عفو کند; چه تو برتر آنانی و آن که بر تو ولایت دارد از تو برتر است و خدا از آن که تو را ولایت داد، بالاتر… بر بخشش پشیمان مشو و بر کیفر شادی مکن و به خشمی که توانی خود را از آن برها
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 