پاورپوینت کامل روشنفکرنماها و تحریف سیمای مقدس اردبیلی ۸۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل روشنفکرنماها و تحریف سیمای مقدس اردبیلی ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روشنفکرنماها و تحریف سیمای مقدس اردبیلی ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل روشنفکرنماها و تحریف سیمای مقدس اردبیلی ۸۱ اسلاید در PowerPoint :
۱۴۳
سعید نفیسی, از نویسندگان باستان گرای دوران ستم شاهی, در مقدمه ای که بر کلیات اشعار و آثار شیخ بهایی دارد, شیخ بهایی را از جمله صوفیان می شمارد و به ستایش از وی می پردازد و مقدس اردبیلی را, عالمی ریاکار و ظاهرپسند و مخالف شیخ بهایی می داند و می پندارد کنایه های شیخ بهایی در مثنوی نان و حلوا, متوجه مقدس اردبیلی است:
(امّا اشاراتی که بهایی در مثنوی (نان و حلوا) در حق متشرعین ریایی دارد, به هیچ وجه, متوجه میرداماد نیست و در زمان او, فقیهان ظاهرپسند قشری و منکر تصوف و ذوق, مانند ملا احمد اردبیلی, بسیار بوده اند و بالعکس میرداماد, مردی حکیم و متفکر بوده و به هیچ وجه, این گونه صفات, در او نبوده است…. و تقریباً در تمام دوره صفویه, متشرعین کینه و خشم خاصی نسبت به عرفا و متصوفه داشته اند و ملا احمد اردبیلی, مؤلف مشهور (حدایق الشیعه) در رأس این پرخاش کنندگان تهمت زن افتراانگیز حق شکن بوده و کتاب حدائق الشیعه او, بهترین نمونه از روحِ بی منطقی و دریدگی پاره ای از این حقیقت آزاران آن زمان است.)۱
آیا به راستی, مقدس اردبیلی, فردی ظاهربین حقیقت آزار بوده و وارونه به زهد و پارسایی شهره شده است! و یا این سعید نفیسی است که کینه توزانه در تلاش است با اتهامهای ناروا چهره آن پارسای خداجوی را دگرگون جلوه دهد و چنین سخنانی بر اساس هدفهایی از پیش گزین شده, در جامعه پراکنده شود. سخن نفیسی, در تحلیل اشعار شیخ بهائی, به خواننده چنین وا نمود می کند که نویسنده فردی متفکر, آزاداندیش و عارف مسلک است و دوستدار عارفانی به مانند شیخ بهائی و مخالف بسته ذهنان و جامد اندیشان و بی ذوقان. ولی با درنگ در اندیشه ها و آثار او, به این نتیجه می رسیم که نفیسی, نه تنها از این ویژگیها فرسنگها فاصله دارد که حتی همان تصوف که به ظاهر جانب دار آن بوده و نشر آثاری درباره آن را (از واجب ترین کارها در ادب و تاریخ افکار ایران)۲ می شمارد, خود بافته و برخاسته از خیالبافیهای اوست و نویسنده با پنهان شدن در پشت این واژگان و جمله های فریبنده, هدفی دیگر را دنبال می کند. اگر سیاست دین ستیزی را در سالهای پس از کودتای پهلوی در نظر آوریم و نقش روشنفکران همراه با آن را از نظر دور نداریم, خواهیم توانست انگیزه (نفیسی) ها را از این
نوشته ها به درستی دریابیم. این گروه, به اصطلاح روشنفکر که با خودکامگانی چون رضا شاه, تیمورتاش, محمدرضا و دیگر وابستگان بدنام همراه بودند, همگی یک هدف را در پیش داشتند و آن سست کردن مهم ترین پایگاه اسلام, یعنی روحانیت بود.
عاملان استعمار, با درک این حقیقت که انهدام روحانیت, شرط لازم برای حضور اربابانشان در ایران است, به وسیله زور و تزویر نقشه محو این نهاد مقدس را شروع کردند و پیکان زهر آگینشان, نه متوجه روحانیان بسته ذهن و بی خبر از رخدادهای کشور و دور از جریانهای سیاسی, که متوجه علما و روحانیانی می شد که از لحاظ اندیشه سیاسی و نوآوریهای عرصه علم و عمل درخشیدند و به عنوان گروهی پیشرو و آگاه شناخته شدند.
آنان در آن سالهای سیاه دست به حرکتهای زشتی علیه علمای عالی مقام و حوزه های علمیه زدند که در تاریخ ایران پیش از آن هرگز سابقه نداشت.۳
کارنامه سعید نفیسی
الف: نفیسی از آغاز حکومت رضا شاه, در مشاغل چون ریاست اداره فلاحت, ریاست اداره امتیازات, شورای فرهنگی سلطنتی, هیأت امنای کتابخانه پهلوی۴ و… عضویت داشته و همواره از رادیو ایران۵ و مجله ارتش۶ برای نشر اندیشه های خود استفاده می کرده است.
بی گمان, وجود ادیبانی چون نفیسی در دستگاه ستم, زمینه را برای پذیرش آن از سوی مردم و نویسندگان و هنرمندان و صاحب نظران غافل فراهم می آورده و با هنر, ادب, تاریخ و… از خشونت نظام استبدادی می کاسته و آن را در جامعه, به عنوان نظامی خیرخواه و ادب دوستِ دانش پرور جلوه می داده است.
ب: گذشته گرایی افراطی از دیگر ویژگیهای روانی سعید نفیسی است.
طغیان احساسات دروغین, در او, سبب می شد که وی را در بررسیهای تاریخی به پیش داوری بکشاند و ضدیت با عرب و نژاد سامی او را تا مرز ضدیت با باورهای دینی بکشاند و هیچ گونه کرامت و فضیلتی برای ملت عرب که در آغاز به ایرانیان آزادی بخشیدند و ایشان را از بندگی شاهان ستم پیشه رها کردند, ندیده و همه آنان را یکسره به عنوان اقوامی مهاجم و بیگانه محکوم کند, پیام مستقیم تبلیغ نژاد آریایی و ضدیت با عرب, بریدن از ملل اسلامی غیر آریایی و گرایش به سوی اروپا و غرب بود,۷ همان هدفی که گروهی از مستشرقان در بررسیهای تاریخی و ایران شناسی در پی آن بودند.
آثار فراوان نفیسی, چون: ماه نخشب, فرنگیس, یزدگرد سوم, بابک خرم دین, دلاور آذربایجان و… نمایانگر پندارهای موهوم او درباره دوران طلایی پیش از اسلام و مویه برگذشته های موهوم است, همان راهی که صادق هدایت در کتابهایی چون: مازیار و پروین دختر ساسان دنبال کرده است.۸
نمودار تحریف تاریخ در نوشته های او, چنان رسواست که دوستانش نیز از نقد آن سرباز نزده اند. یحیی آریان پور, پس از معرفی کتاب (ماه نخشب), در نقد کارهای نفیسی نوشته است:
(با این همه, گاه بر اثر طغیان احساسات میهن پرستانه, خواهی نخواهی, چهره واقعی این افراد شایسته را در میان هاله ای از وهم و خیال نمایش می دهد; مثلاً همه این مردان نامی چون ابومسلم, یعقوب لیث, مقفع را به خلاف نص تاریخ در شمار کسانی می آورد که تبار بزرگی داشته اند.
احساسات وطن پرستی و علاقه به زنده کردن مردان بزرگ تاریخ, سرچشمه فیاضی است که به نوشته کسانی که به قصد احیای مفاخر ملی, قلم به دست گرفته اند رونق می بخشد و به آنان امکان می دهد که با گذشته پرافتخار خود, پیوند گرفته و خود را با مردان نامبردار تاریخ هم عصر یابند, اما نویسنده نباید به خاطر تعصب وطن پرستی مفرط یا دروغین, تاریخ را دگرگون سازد و آن را جز به صورتی که واقعاً بوده نمایش دهد.)۹
ج . معارضه نفیسی با روحانیت در صحنه و مردمی, از دیگر کارهای فرهنگی اوست. وی در لابه لای تحقیقات تاریخی با در هم آمیختن مطالب صحیح و سقیم, تقدیم و تاخیر مطالب, حذف مقدمات وقایع و زندگی شخصیتهای بزرگ حوزوی را تحریف می کند و نقش آنان را نقشی منفی و بازدارنده می نمایاند.
او, با کند و کاو در متون گذشته, همه جا به دنبال تضعیف مردان نامور حوزه است.
او رفتاری به مانند مستشرقان کینه ورز دارد که به تعبیر امیر شکیب ارسلان:
(آنان وقتی حکایت نادری بیابند, یا نکته منحصر به فردی در گوشه کتابی به دست آورند, نکته ای که چه بسا تحریف شده باشد, مانند مگسان گرد شیرینی بر آن می ریزند و آن را معیار و مقیاس قرار می دهند و سایر حوادث را با آن می سنجند و شرایط ویژه و زمینه های وقایع را از یاد می برند.)۱۰
نفیسی, با گردآوری مطالب واهی از کتابهایی مانند: قصص العلماء, ناسخ التواریخ و روضه الصفای ناصری, که در آنها مطالب نادرست و نابخردانه بسیار آمده, در صدد بر آمده, روحانیت شیعه را مردمانی دنیاطلب, آوازه خواه, ماجراجو, پرخور, زن باره و… معرفی کند.
او, با استناد به حکایتهای موهوم و غیر مستند و تحلیلهای غرض آلود, عالمانی چون سید محمد مجاهد را دیوانه و مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطا را زن باره و میرزای قمی را بی سواد می خواند!۱۱
و عالمانی را که در حصار مناعت و پرهیزگاری و پاکدامنی اسوه جامعه بوده اند, با افترا از چشم مردم می اندازد.
او, با تحلیهای دروغین تاریخ اجتماعی و سیاسی دوره قاجار, چنین وانمود می کند که علما سبب ناکامیهای اجتماعی ایرانیان در آن دوره تاریخ بوده اند:
(یکی از ناگواریهای بسیار زیان بخش, در این دوره, از آغاز پادشاهی قاجارها در ایران, نفوذ مصنوعی فوق العاده ای است که به روحانیان مردم آزار سودپرست داده بودند. قاجارها, چون به سرکار آمدند, خود می دانستند که مردم ایران پادشاهی ایشان را مشروع و به حق نمی دانند, به همین جهت, از آغاز, روحانیان را که پشتیبان خود ساخته بودند, بر مردم چیره کردند.)۱۲
او, در بررسی جنگهای ایران و روس بر این پندار است: در این نبردها, چون به وسائل مصنوعی سپاهیان را به میدان نبرد می بردند و مردم ایران صمیمانه با شاهان قاجار همکاری نمی کردند, به وسیله, روحانیان جنگ را جهاد و غزای با کافران می نمایاندند و به گونه مرتب, از روحانیان حکم جهاد و فتوای غزا می گرفتند. نفیسی, دخالت روحانیان را در سیاست و نوشتن رساله های جهادیه را, زیان آور می خواند و علمایی چون شیخ جعفر کاشف الغطا, میرزای قمی, سید علی مجتهد نراقی, سید محمد مجاهد, ملاجعفر استرابادی, سید نصرالله استرابادی, ملا عبدالوهاب قزوینی و صدها نفر دیگر از مجتهدان را که با زبان و قلم, در راه احقاق حقوق ایرانیان به میدان کارزار قدم گذاشتند, دنیا پرست و ماجراجو می خواند!۱۳
نفیسی, در این گزارشها از ریشه های اصلی صدور جهادیه ها۱۴ و شرکت علماء در جنگ, کم تر سخن می گوید و مجاهدت علمای مبارز را که برای نجات سرزمین ایران از چنگال دشمنان و آزادی مسلمانان بی شماری را که برای رها کردن خود از ستم روسیان, به دادخواهی برخاسته بودند, ماجراجوی و زیان بار می خواند و با تبلیغات آشکار و پنهان درباریان قاجار که برای پنها ن کردن کوته کاریها و تقصیرهای خود, بار شکست را بر دوش دیگران می نهادند, همداستان می شود, غافل از آن که بسیج حوزه ها برای جنگ در آن روزگار, برای دفاع از ایران و مسلمانان و دفع ستم بیگانگان بود و اگر آن فداکاریها و دفاع مذهبی در میان نبود, بر سر ایران همان می آمد که بر سر ترکستان و آسیای میانه آمد و نه تنها سرزمین قفقاز, که همه ایران اینک در قلمرو روسیان بود و حساسیت حوزه ها و مقاومت ایرانیان مانع پیشروی بیشتر بیگانگان در خاک ایران گردید.
نفیسی, مبارزه علماء با بیدادگریهای قاجار را خودکامگی می خواند و آن را باز دارنده ای بر راه آیینها و قانونهای رسمی کشور و بی نظمی می شمارد, از جمله, حرکت شایسته ملا حسن یزدی را, که حاکم ستمگر یزد را در زمان فتح علی شاه, به نیروی مردمی از شهر بیرون کرد و تا انجام کار, بر سر عقیده اش بود,۱۵ به عنوان افزون جویی و خودکامگی محکوم می کند.۱۶
نفیسی, مبارزه علمایی چون: کلباسی و حجه الاسلام شفتی را با منکرات و اجرای حدود الهی را, سخت گیریهای جان فرسا و بیداد می داند.۱۷
بی گمان, این وارونه نوشتنها و افتراهای تاریخی, در راستای انهدام پشتوانه اعتقادی ملت انجام می گرفت, تا از این راه, روحانیانی که در طول تاریخ ایران, وسیله عزت و سربلندی مردم بوده اند, از دیدگان بیندازد و ملت را در همکاری با حوزه در مبارزه با نظام ستم شاهی و فساد با تردید وا دارد. بویژه آن که این لجن پاکنیها, در فاصله سالهای ۱۳۳۴ الی ۱۳۴۴, در حساس ترین دوران رویارویی علما, با رژیم شاه نوشته شده و بخشی از آن در مجله ارتش, مهم ترین نگاهبان نظام, در آن دوره, منتشر شده است.
د. اهانتهای نفیسی به مقدس اردبیلی, حکایت از آن دارد که وی از زندگی, افکار و کتابهای آن جناب, هیچ گونه اطلاعی نداشته و تنها به استناد کتاب (حدیقه الشیعه) به هوچی گری علیه جناب مقدس دست زده است.
نخست آن که: با اندک مطالعه بر نویسنده ای پرکار چون نفیسی, آشکار می شد که در استناد این کتاب به مقدس اختلاف است. بسیاری از علمای بزرگ و نزدیکان به عصر مقدس, چنین کتابی را به مقدس نسبت نداده و انتساب حدیقه به مقدس در همان قرن یازده و در زمان محقق سبزواری و مجلسی مورد تردید بوده است.
از دید محققان, کتاب آمیخته ای است از برخی سخنان مقدس و کتاب کاشف الحق ملا معز اردستانی!۱۸ حال چگونه این مطلب بر نویسنده ای به اصطلاح متتبع! چون نفیسی پنهان مانده باشد که به طور قطع کتاب را, آن هم به اسم (حدایق الشیعه) به مقدس نسبت دهد؟
دوم آن که: اندیشه ها و روش علمی مقدس را می باید در کتابهای ارزنده, زبده البیان, و مجمع الفایده جست و جو کرد. سرتاسر این دو مجموعه, آکنده از روح علمی و اندیشه های عقلانی و آزادی خواهی است.
مقدس اردبیلی, در بررسیهای قرانی و فقهی در برخورد با افکار دیگران نهایت انصاف را به کار برده و از زیّ یک محقق دوستدار دانش و هدایت مردم خارج نشده است.
شیوه تحصیل, اساتید, سلوک اجتماعی محقق اردبیلی, بیان گر آزاداندیشی اوست, نه بسته ذهنی و جموداندیشی وی.
پرهیزگاری بی همتای وی که زبانزد خاص و عام بود, او را از کتمان حق و نادیده انگاری اندیشه های درست به دور می داشت و او را وا می داشت به فروتنی در برابر اندیشه ها.
سوم آن که: اگر اردبیلی, مخالف صوفی گری و عرفان باشد, بی گمان مخالف عرفان منفی و صوفی گری بی ارتباط با دین است, نه مخالف عرفان مثبت و مخالف مر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 