پاورپوینت کامل اسوه درایت و قداست ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اسوه درایت و قداست ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اسوه درایت و قداست ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اسوه درایت و قداست ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۸۹
دریای بیکران هستی, در ژرفای خود گوهرانی را پرورده است که شب دیجور زندگی راگوهر شب چراغ شدند و در تاریکزار زندگی انسانها, مشعلدار و روشنایی آفرین گردیدند.
اینان, با دانش و بینش خود, فروغ و شور و حرکت و سرور آفریدند و با راستی و صفا, پاکی دل و نا بی درون, ساحت حیات انسانی را عطرآگین ساختند.
این گوهران گرانمایه, در هر زمان و هر دیاری, سرمشق ارباب دل و الگوی خداباوران بوده اند.
این فرزانگان وارسته, با تلاش بسیار و ریاضتهای توان سوز, از لاک خود پرستی و خودمحوری رهیده و خدابین و حقیقت محور شده اند.
اینان, همواره پیام رسان پاکی و پیام آور آگاهی و بصیرت بوده اند و در اندیشه رهایی و آزادی مردم.
این رهیده ها, هماره, به فکر رهایی دربندان بوده اند و نجات گرفتاران امواج سنگین و نه در پی به در بردنِ گلیم خویش, از موج حادثه. بی گمان, ترسیم زندگی این چهره های بزرگ و تندیسهای پاک و شکوهمند و فراز پایه, سازنده و حرکت آفرین است, بویژه زندگی آنان که دانش و درایت و شکوه کرداری و راستی, آمیزه جان و رفتارشان شده است و همواره با دو بال علم و عمل به پیش رفته و گوی سبقت را از دیگران ربوده اند.
در این میان , شناختن و شناساندن دین شناسان امین و راستان راستین, اهمیّتی دو چندان دارد; زیرا جان این فرهیختگان از دو چشمه زلال قرآن و عترت سیراب و سرشار شده است و آنان در این زمزم شفا بخش, از هرگونه ناراستی و ناروایی رسته اند و به کوثر هدایت و حقیقت پیوسته اند.
نگرش فراگیر به زندگی و سیره علمی و عملی این خدا محوران معاد باور, ریشه هر ناروایی و نابسامانی عقیدتی, فرهنگی و اخلاقی را می سوزاند و لکه های زشت آز و نیاز و بدخواهی و کینه توزی, تن پروری و تن آسایی را از صفحه دل و صحنه عمل می زداید و شیوه سازندگی فردی و اجتماعی را به همگان می آموزد.
در فرهنگ فخیم و زلال شیعی, از این گوهران ارزشمند بسیار بوده اند که مانند خورشید بر تارک تاریخ تشیع درخشیده و در پرتو نور خود, چهره های فروزانی تربیت کرده اند. در این نوشتار, برآنیم سرزمین جانمان را در معرض ابری پربار و خورشیدی تابان قرار دهیم که همگان بر پاکی و پارسایی او گواهی داده اند و او را از پرهیزگارترین, زاهدترین و پاک ترین افراد زمانش خوانده اند.
آری, آن بزرگمرد, علامه احمدبن محمد اردبیلی است که به محقق و مقدس اردبیلی, نامبردار شده و درباره اش گفته اند:
والأردبیلی من الأعاظم
منه استجاز صاحب المعالم
مقدس ذو ورع و عفه
وفانه فی الألف الاالسبعه۱
اردبیلی همان بزرگمردی است که صاحب معالم از او دانش آموخت و اجازه روایت گرفت.
زندگی را با قداست و پاکی و پاکدامنی سپری کرد و در سال ۹۹۳هـ. ق نیز دنیا را به درود گفت.
در زمینه نیکوییهای اخلاقی و چهره معنوی و ملکوتی او سخنها گفته اند, از جمله:
(وقد سیّه ذاته و ملکیّه صفاته مما یضرب به الأمثال فی العالم کالخلق الجمیل من النبی و شجاعه الوصی الولیّ, و سماحه الحاتم [الطائی])۲
پاک سرشتی و نیکوییهای اخلاقی او در تاریخ, زبانزد همگان و ضرب المثل شده است و این ویژگی او, مانند خلق نیکوی پیامبر(ص) و شجاعت و استواری امام علی(ع) و بخشندگی حاتم طایی, شهرت یافته است.
این فقیه وارسته, فراست و درایت و پژوهش را با پاکی و پرهیزکاری در آمیخت. سالها, جبین بندگی برآستان ربوبی بسایید, نفس را از شرّ و شیطنت به دور داشت, شرک خفی را از صفحه دل زدود, از بارگران خود پرستی رهید و به درگاه مقدس الهی روی نیاز آورد و از دوستی جز خدا گریزان بود.
با این همه, از کسانی نبود که مقدس بودن و تقدس را حرفه خود قرار دهد و به همین جهت در برابر عوام دستگاهی نداشت, بی تکلف می زیست و از هرگونه خودنمایی و عوام فریبی به دور بود. برای خوش آمد گویی عوام و ساده دلان, حقیقت را فدای مصلحت نکرد و در همه عمر, مقدس راستین بماند و با همین راستی و قداست برفت.
سیره علمی و عملی مرحوم اردبیلی گواه این نکته است.
او, در مسائل علمی به تحصیل دانشهای رایج حوزوی بسنده نکرد, بلکه پس از پیمودن این مرحله, دست به کار شناخت منابع اصیل و مآخذ معتبر دین شناسی شد و خود را به سرچشمه ها نزدیک ساخت. با نوشتن کتاب: زبدهالبیان فی احکام القرآن, به سوی حیات عقلی و قلبی و علمی قرآن شتافت و این کتاب آسمانی را در متن کارهای علمی و پژوهشی خود قرار داد. نکته ها و برداشتهای دقیق فقهی را از بوستان وحی الهی چید و این گنجینه عظیم خداوندی را, پشتوانه و سرمایه دیگر پژوهشهای خود ساخت.
بازگشت او به قرآن, بازگشتی بود عالمانه و همراه با درنگ و تشخیص و اجتهاد, نه واگشتی در حدّ ضرورت و نقل و استناد. چنانکه امامان(ع) فرموده اند, او, با فهم درست و فراگیر (وَعی) به قرآن می نگریست و با این دید و نگرش, از این منبع بزرگ توشه و توان راه می گرفت و بدون پیرایه و پیچ و خمهای دست و پاگیر, حکم خدا را از کتاب خدا استنباط می کرد و به دیگران عرضه می داشت.
در زمینه سنّت و روایت نیز, باریک بین بود و نوآوریهای فراوان داشت.
او, به خوبی و شایستگی می دانست که روایات نیز مانند آیات قرآن محکم و متشابه دارند;۳ از این روی, به ظهور روایت بسنده نمی کرد, بلکه به درایت فقهی و رجالی و عرضه سنت بر قرآن, توجه تام و تمام داشت. گاهی در ضمن مطرح کردن حدیثی فقهی, به اصول و قواعد فقهی دیگر و نیز مباحث کلامی و عقیدتی و اخلاقی فراوانی اشاره می کند.۴
او, نمونه روشن کسانی است که به فرموده امام علی(ع) (وُعاه) احادیث بشمارند, نه (رُواه) آنها:
(کونوا دراه ولا تکونوا رواه فان رواه العلم کثیر و دراته قلیل)۵
از کسانی باشید که درایت و فهم خود را به کار می گیرند و تنها به نقل روایت بسنده نمی کنند. چه بسا روایت کنندگان دانش فراوان باشند و درست اندیشان و ژرف نگران اندک.
امام صادق(ع) فرمود:
(علیکم بالدرایات لابالروایات)۶
بر شما باد به درایت, نه روایت.
حقیقت فقاهت و اجتهاد, درایت است. هنر عالم دینی در درایت و میزان فهم و درک او نمایان می شود و همین نکته راز نوآوری و نوفهمی فقیهان بوده و هست.
محقق اردبیلی, در عین پاکی و پرهیزگاری, از درایت و هوشمندی ژرف و همه جانبه ای برخوردار بود. چنان نبود که ارزش مداری و پاک زیستی و وارستگیهای اخلاقی, او را از کاوش و پژوهش باز دارد و روح تحقیق و تلاش علمی را از وی بگیرد و نیز از کسانی نبود که در بررسیهای علمی و پژوهشی فرو رود و از خود غافل شود.
گزیده سخن آن که: اردبیلی, مرد علم و عمل, آگاهی و پاکی, روایت و درایت, هوشمندی و معنویت بود و به جرأت می توان گفت اسوه عالمان راستین و مقدسان راستین بود.
با این تراز وی دقیق, می توان ادعای کسانی را که به غلط خود را ترازودار مردم می پندارند, سنجید. ترازویی که در یک کفه اش علم و درایت و تلاش و کوشش نمایان است و در کفه دیگر پاکی, وارستگی و فرزانگی لبریز و سرشار. درایت, فقاهت و سیره علمی و شیوه استنباط ایشان, مقوله ای است که در این مقال نمی گنجد. این نوشتار, نگاهی دارد به گوشه هایی از سیره عملی و اخلاقی او و پیش از آن, اشاره به دو نکته را ضروری می داند:
مفهوم مقدس
پاکی, پاک اندیشی, پاک سیرتی و احساس مسؤولیت در برابر کارها و بندگی از استوار کننده های معنی و مفهوم مقدس است.
آن که در باورهای دینی, از هرگونه آلودگی شرک و شبهه به دور است و کردار و رفتار او, سیره صالحان و صادقان را ترسیم می کند, انسانی است مقدس.
پای بندی به احکام فردی و اجتماعی شریعت و حرکت بر محور ولایت و رهبری دینی, از نشانه های آشکار تعهد و تقدس است. واژه مقدس, فراگیر و گسترده است, هرگونه ارزش فردی و اجتماعی را در بر می گیرد. فرد و جامعه ای که با قطب نمای دیانت و تقوا و تقدس حرکت می کند, در قول, قلم, قدم و اقدام, راستی و درستی, استحکام و اتقان, تعهد و تعاون و… را به نمایش می گذارد.
جداسازی مسائل فردی و اجتماعی از یکدیگر و گسستن این دو در نگرش دینی, گونه ای بی تعهدی, بی تفاوتی و بی تقدسی است که به هیچ روی, با فرهنگ دین و مذاق شریعت سازگار نیست.
اگر در جامعه ای حقوق اجتماعی, به درستی نگهداشته نشود, آن جامعه به همان اندازه, از پاکی دور افتاده و کژ راهه رفته است.
علی(ع) در این زمینه می فرماید از رسول خدا(ص) شنیدم که می فرمود:
(لن تقدّس امه لایؤخذ الضعیف فیها حقّه من القوی غیر متتعتع)۷
هرگز امتی را پاک [از گناه] نخوانند که در آن امت [بی آن که بترسند] و در گفتار در مانند حق ناتوان را از توانا نستانند.
اگر فاصله طبقاتی در جامعه به اندازه ای باشد که فرهنگ جامعه این اجازه را به انسان ناتوان ندهد که از توانا و قدرتمند, حق تباه شده خویش را بخواهد, این جامعه بیمار و نامقدس است.
در بُعد سیاسی و اجتماعی, آن جامعه ای را می توان مقدس خواند که زیردستان و دورافتادگان از قدرت, توان رساندن پیامشان به رهبران و مسؤولان را داشته باشند و این زمینه برای فرد فرد جامعه فراهم باشد که دشواریهای زندگی و مشکلات اجتماعی خود را آزادانه مطرح کنند و به گوش دست اندرکاران برسانند.
به فرموده پیامبر(ص):
(اَبلغوا حاجه من لایستطیع ابلاغ حاجته فمن ابلغ سلطاناحاجه من لایستطیع ابلاغها ثبت الله قدمیه علی
الصراط یوم القیامه.)۸
نیاز کسی را که از رساندن آن ناتوانست, به رهبران و زمامداران برسانید; زیرا هر کس نیاز نیازمند و درمانده ای را به مسؤول آن برساند, خداوند روز قیامت گامهای او را بر پل صراط استوار بدارد.
از جلوه های نخستین جامعه مقدس, توجه به محرومان و مستضعفان و کسانی است که در هر رخدادی, سنگ زیرین آسیای دشواریهایند و به فرموده امام خمینی (ولی نعمتها)یند.۹
پیامبر اکرم(ص) از این واقعیت این گونه یاد کرده است:
(ابغونی الضعفاء فانّما ترزقون و تنصرون بضعفائکم)۱۰
ناتوانان را پیش من آرید; زیرا شما به برکت آنان روزی می خورید و یاری می شوید.
بدین سان می یابیم که واژه (مقدس) مفهومی گسترده و جامع دارد و آنان که می خواهند این مفهوم را ویژه کسانی سازند که: آرام سخن می گویند, با وقار حرکت می کنند, سر در لاک خود فرو برده و از سرنوشت اجتماعی خود و دیگران بی خبرند, در برابر رویدادها و رخدادهای سیاسی و اجتماعی واکنش نشان نمی دهند و… سخت در اشتباهند و بی راهه می روند.
مقدس نمایی
مفاهیم و کلمه ها نیز مانند هر پدیده دیگر, گرفتار آفت می شوند. ممکن است کلمه ای در اصل مفهومی پویا, متحرک, سازنده و مثبت داشته باشد, اما کم کم, رنگ ببازد, تا آن جا که ناساز با معنای آغازین خود شود; مثلاً واژه (استعمار) در اصل به معنای آباد کردن, سازندگی و بهره درست از طبیعت گرفتن است; اما در فرهنگ جهانی امروز, به کلی این معنی را از دست داده و مفهومی صد درصد ناسازگار پیدا کرده, به گونه ای که این کلمه همراه است با ویرانگری و غارت ثروت ملتها به دست غارتگران و چپاولگرانِ بین المللی و قدرتهای زرمند و زورمدار.
واژه (مقدس) در فرهنگ ما نیز چنین سرنوشتی دارد, این واژه که به معنای زیستن پاک و متعهدانه و همراه با دفاع از ارزشهای دینی و گسترش آن در سطح زندگی فردی و اجتماعی بوده, مفهوم دیگری یافته, تا آن جا که اگر بگویند: فلانی (مقدس) است یعنی کار به کسی ندارد از سیاست و سیاستمداران فاصله می گیرد, دیانت را با سیاست دو مقوله ناسازگار و ناهمگون می شمارد, هرگونه اصلاح و نوآوری را بدعت می داند, استفاده از قالبهای نوین را برای محتواهای کهن خارج شدن از سنّت و شیوه پیشینیان به شمار می آورد, همه سنتها و آداب گذشته را در قفسه عقاید و باورهای خود, مانند اجناس عتیقه نگهداری می کند و با هر فکر نو, ایده نو, طرح نو, موضع مخالف می گیرد و با آن می ستیزد.
این مفهوم انحرافی و برداشت نادرست از کلمه (مقدس) شیوه گروهی است با اندیشه و تفکر جامد و متحجر که همواره در طول تاریخ, در برابر رهبران صالح و مصلحان اجتماعی ایستاده ا ند و سنگ اندازی کرده اند. پیامبر اکرم(ص) این تفکر را آفت دین شمرده و می فرماید:
(آفه الدین ثلاثه: فقیه فاجر و امام جائر و مجتهد جاهل)۱۱
سه چیز آفت دین و دینداری است: دانشمند بی تقوا و رهبر ستمکار و عابد نادان.
آن که دین دارد اما دین شناس نیست, نه تنها ره به جایی نمی برد, بلکه هماره, بی راهه می رود.
امام علی(ع) می فرماید:
(لاتری الجاهل اما مفرطا او مفرِّطا)۱۲
نادان را نبینی جز که کاری را از اندازه فراتر کشاند و یا بدان جا که باید نرساند.
رفتار دو گروه کمرشکن است و توان سوز: عالم بی پروا و عبادت کننده نادان.۱۳
کم تر مصلح و دردمندی را در طول تاریخ اسلام می یابیم که از این دو سوی, مورد هجوم قرار نگرفته باشد و از جام تلخ تکفیر و تفسیق مقدس نماهای نادان, جرعه ای ننوشیده باشد.
امیرالمؤمنین علی(ع) از این گروه, درد دلها داشته و خون جگرها خورده است. رنج جانکاه آن بزرگمرد, گاه از سخنان غم انگیزش پیداست. از جمله می فرماید:
(…ولکنّنی آسی ان یلی امر هذه الامه سفهاءها و فجّارها فتیخذوا مال الله دُولاً و عبادالله خولا والصالحین حربا والفاسقین حزبا)۱۴
اندوه من بر شما این است که مردم فاسق و بدکار, بر امت مسلمان ولایت یابند و چیره شوند و مال خدا را دست به دست میان خود بگردانند, با فاسقان و بدکاران یار شوند و با نیکان بجنگند.
رهبر توانایی همچون علی(ع), به واسطه کارشکنی مقدس نمایان و خشک اندیشان متهم به بی مدیریتی می شود و آخر کار نیز, تسلیم جوسازیهای این گروه می گردد و صلح تحمیلی با معاویه را می پذیرد و فرزندش امام حسن(ع) نیز, سرنوشتی بسان وی می یابد.
ضربه های جبران ناپذیری که این گونه تفکر به اسلام زده و می زند, مصلحان دینی را وا داشته که اعلام خطر کنند.
امام خمینی می گوید:
(… این گونه افکار ابلهانه [جدایی دین از سیاست, حرف زدن در این مقولات منافی شأن آخوند است و…] که در ذهن بعضی وجود دارد… افکار جماعتی است که به مقدسین معروفند و در حقیقت, مقدس نما هستند, نه مقدس. باید افکار آنها را اصلاح کنیم و تکلیف خود را با آنان معلوم سازیم, چون اینها مانع اصلاحات و نهضت ما هستند و دست ما را بسته اند…. امروز, جامعه مسلمین طوری شده که مقدسین ساختگی جلو نفوذ اسلام و مسلمین را می گیرند و به اسم اسلام, به اسلام صدمه می زنند۱۵….)/p>
از عوامل مهم و اساسی دور شدن جامعه از تقدس و تعهد, وجود و نفوذ مقدس نمایان ناآگاه در مجاری امور و مراکز تصمیم گیری و برنامه ریزی است. اینان, نه تنها شهامت و شجاعت و صراحت ندارند, بلکه دیگران را نیز به تن آسایی, تنبلی, بی تحرکی, بی تفاوتی و بی دردی می کشانند. این اندیشه, اگر در جامعه فراگیر شود, فتنه ساز نیز خواهد شد.
امام علی(ع) در حدیثی, به این ویژگی آنان اشارت دارد و می فرماید: ده گروه هستند که خود و دیگران را به فتنه گرفتار می سازند, از آن جمله:
(… و عالم غیر مرید للصلاح و مرید للصلاح و لیس بعالم والعالم یحب الدنیا)۱۶
و دانشمندی که اندیشه صلاح و اصلاح ندارد و مصلحی که آگاهی لازم ندارد و عالمی که دنیا پرست است.
مقدس نمایان, تقدس را حرفه و پیشه خود قرار داده و جامع بودن دین خدا را نادیده می انگارند. با خشک مقدسی و دگم اندیشی که دارند, معارف دین را یک بعدی و تک محوری جلوه می دهند و از دیگر ارکان شریعت کناره می روند در بعدِ عبادی و حفظ ظواهر و نگهداشت آداب و سنن مستحبی از خود پای بندی فراوان نشان می دهند; اما از روح حاکم بر فرهنگ دین و مذاق شریعت بی خبرند. به همین جهت, از عبادتهای توان فرسای خویش نیز, بهره ای نمی برند.
امام صادق(ع) این ویژگی آنان را این گونه ترسیم فرموده است:
(…ان لدین الله ارکانا لاینفع من جهلها شده اجتهاده فی طلب ظاهر عبادته)۱۷
دین خدا را پایه هایی است که نیایش گران پرتلاش و سطحی نگر را از آن سودی نیست.
در کلام امام(ع) برای دین خدا رکنهایی ترسیم شده است که دینداران نادان از آن بی خبرند. روشن است که یکی از رکنهای استوار و بنیادهای اصیل در مجموعه دین, مسأله امامت و رهبری سیاسی است. مقدس نماها, که تز جدایی دین از سیاست را مطرح می کنند, به این رکن اساسی دین نیز ارزشی نمی دهند و می توان گفت که در واقع, ولایتیهای بی ولایتند و چون چنین می اندیشند, بسیاری از مسائل جاری زمان را که از دیدگاه حکومت اسلامی و ولایت فقیه مشروع و برابر دین است آنها آن را خلاف شرع و شریعت می دانند و گاهی نیز صدای وا اسلاما و این که دین و احکام شرعی در خطر است, سر می دهند.
به هر حال, این گروه که در جوامع اسلامی و بویژه در حوزه های علمی, کم و بیش, نفوذ کرده و افکار خود را رواج می دهند, اگر به حال خود رها شوند و باز دارنده ای در جلو نشر اندیشه هاشان نبینند, چه بسا در هنگامه های حسّاس و سرنوشت ساز, مایه دردسر و کند شدن چرخهای نظام و انقلاب نیز بگردند. امام خمینی, در برابر این جریان و تفکر, سخنان روشنگر و هشدار دهنده ای دارد که با یسته است هماره, آن سخنان را یادآوری کنیم, تا این گروه میدان نیابند و انقلاب به دست نااهلان نیفتد:
(از توطئه های مهمی که در قرن اخیر… و بویژه پس از پیروزی انقلاب آشکارا به چشم می خورد, تبلیغات دامنه دار با ابعاد مختلف برای مأیوس نمودن ملتها و خصوص ملت فداکار ایران از اسلام است. گاهی ناشیانه و با صراحت… که اسلام یک دین ارتجاعی است و گاهی موذیانه و شیطنت آمیز, به گونه طرفداری از قداست اسلام, که اسلام و دیگر ادیان الهی سروکار دارند با معنویات و تهذیب نفوس و تحذیر از مقامات دنیایی و دعوت به ترک دنیا و اشتغال به عبادات و اذکار و ادعیه که انسان را به خدای تعالی نزدیک و از دنیا دور می کند و حکومت و سیاست و سررشته داری برخلاف مقصد و مقصود بزرگ و معنوی است و…
اما طایفه دوم که نقشه موذیانه دارند و اسلام را از حکومت و سیاست جدا می دانند, باید به این نادانان گفت: که قرآن کریم و سنت رسول الله, صلی اللّه علیه و آله, آن قدر که در حکومت و سیاست احکام دارند در سایر چیزها ندارند, بلکه بسیاری از احکام عبادی اسلام عبادی سیاسی است که غفلت از آنها این مصیبتها را به بار آورده است.)۱۸
از آنچه اشارت کردیم روشن شد که, (مقدس) مفهومی است در فرهنگ دین, پربار و پیام دار و اگر به درستی, حقیقت تقدس زیربنای فرهنگ جامعه قرار گیرد, جلوه های زیبا و راهگشایی را در پی دارد. گرچه متأسفانه شماری نادان و ترسو و گریزان از مبارزه و سیاست و مسؤولیت, زیر پوشش این نام قرار گرفته و ضربه به دین می زنند, اما اسلام راستین, در هر زمانی مقدسان راستین پرورش داده و می دهد که پرده از چهره مقدس نمایان می گیرند و مجال مانور و میدان داری به آنان نمی دهند.
در این جا, نگاهی گذرا داریم به رفتارهای اخلاقی مقدس راستین, محقق اردبیلی که خوشبختانه هم به نام (مقدس) شهرت یافته است و هم کردار و رفتارش از پاکی سرشار است و افزون بر اینها قداست و درایت را نیز به هم درآمیخته است.
تقوا و تلاش
سرآمد خویهای نیک تقوا و خویشتن بانی است: (التُّقی رئیس الأخلاق)۱۹
سرور و سیّد کردارهای آدمی ورع و پرهیزگاری است: (الورع سیّد العمل).۲۰
تقوا دو رویه دارد: پرهیز و گریز از انگیزه های ناروا و گرایش و روآوردن به انگیزه های روا.
امام علی(ع) می فرماید:
(اعنیونی بورع و اجتهاد و عفه وسداد)۲۱
مرا یاری کنید به پارسایی و تلاش و پاکدامنی و درستی ورزیدن.
پیداست که (ورع) و (عفت) جنبه پرهیزی تقوا را می رساند و (اجتهاد) و (سداد) جنبه اثباتی آن را; از این روی آنان که از فساد و رویارویی با ضد ارزشها می گریزند و انزوا و رهبانیّت را پیش می گیرند و هیچ گونه برخورد و ستیزی و رودر رویی, با نارواییها و زشتیها ندارند, تقوای کامل و راستین ندارند. هنر آن است که انسان در متن جامعه بزید و جریان ضد ارزشی اجتماع را به سمت و سوی ارزشها, هدایت کند و خود نیز جلودار و پیشگام در حفظ و گسترش ارزشها باشد:
هرگز حدیث حاضر و غایب شنیده ای
من در میان جمع و دلم جای دیگر است.
تقوا با تلاش در کاستن دشواریهای زندگی مردمان و سامان دادن و سازمان بخشیدن به امور سیاسی, اجتماعی, اقتصادی و فرهنگی آنان, نه تنها ناسازگاری ندارد, بلکه مفهوم و معنای واقعی تقوا همین است.
درد دیگران را احساس کردن شریک غم و رنج دیگران بودن, به یاری دیگران برخاستن و خود را برابر با دیگران دیدن, از جلوه های روشن تقوای دینی است.
مقدس اردبیلی از جمله کسانی است که دارای تقوا و تقدس راستین بود و هماره می کوشید که تقوا را با تلاش عملی و کوشش در راه گره گشایی همراه سازد:
(موادّ غذایی در عراق به شدّت کم یاب شد و گرانی فراگیر و توان فرسا, آن بزرگوار آنچه در خانه داشت بین نیازمندان تقسیم کرد و برای خود و خانواده اش سهمی بسان دیگران برداشت)۲۲
او, به راستی ثابت کرد پرتوی از تقوای علی(ع) را داراست, همو که همواره با نیازمندان جامعه همدردی و همسانی داشت و آشکارا می فرمود:
(أاقنع من
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 