پاورپوینت کامل نقدی برترجمه وتبیین اللمعه الدمشقیه ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقدی برترجمه وتبیین اللمعه الدمشقیه ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقدی برترجمه وتبیین اللمعه الدمشقیه ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقدی برترجمه وتبیین اللمعه الدمشقیه ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint :
۱۷۹
مقاله رسیده
اثرمحسن غرویان وعلی شیروانی
از متون فقهی که با اختصار, به تمام بابهای فقه پرداخته, کتاب ارزشمند (اللمعه الدمشقیه فی فقه الإمامیه) نوشته شهید محمد بن جمال الدین مکی, مشهور به شهید اول است. تاکنون شرحهای فراوانی بر این اثر پرارزش به رشته تحریر درآمده که مهم ترین ومعروف ترین آنها, کتاب: (الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه), معروف به (شرح لمعه), نوشته شهید زین الدین بن علی بن احمد شامی عاملی, مشهور به (شهید ثانی) است.
متن لمعه, همراه شرح آن, از دیرباز در حوزه های علمیه و اخیراً در برخی رشته های دانشگاهی از جمله متون درسی تخصصی به شمار می رود. کتابهای بسیاری در حوزه های علمیه تدریس می شده که به مرور زمان به دست فراموشی سپرده شد, اما شرح لمعه همچنان تدریس می شود و کتاب دیگری نتوانسته جایگزین آن گردد.
از کتاب (لمعه دمشقیه) چندین ترجمه وجود دارد. از جمله, ترجمه ای است که به خامه آقایان: محسن غرویان وعلی شیروانی, به نام (ترجمه و تبیین) به رشته تحریر درآمده و از سوی انتشارات دار الفکر, چاپ و منتشر شده است. همان طور که در مقدمه کتاب آمده, از آغاز تا پایان کتاب: (عطیه) را آقای غرویان ترجمه و شرح کرده است و از کتاب: (متاجر) تا پایان, آقای شیروانی.
در این اثر, متن عربی لمعه, اعراب گذاری شده و در قسمت بالای صفحه آمده و ترجمه آن در پایین صفحه و تبیین مطالب, داخل کروشه آمده است.
(سعی و کوشش نویسندگان بر آن بوده است که ترجمه هر چه بیشتر روان و شیوا و گویا باشد و نقطه ابهامی را از جهت دریافت مطالب محتوای متن عربی باقی نگذارد.۱)
تردیدی نیست که ترجمه متون علمی, به هر زبان که باشند, کاری است بس دشوار. بویژه ترجمه کتابی مانند لمعه که نویسنده دانشمند آن, از کنار بسیاری از مطالب فقهی, رمزگونه گذشته است که بدین خاطر, هم تدریس و هم ترجمه و شرح آن برای هر کسی میسر نیست. با این حال, هر کسی که دست به کار تدریس ترجمه و شرح می شود, باید بیشترین دقتها را بکند, تا در خور این کتاب سترگ باشد.
نگارنده, پس از مطالعه و بررسی کتاب (ترجمه و تبیین لمعه دمشقیه) پی برد که ترجمه, کاستیهای فراوان دارد. از آن جا که نقد و بررسی همه نارساییها ممکن نبود و مقاله به درازا می کشید و برای خوانندگان خسته کننده می شد, به ده صحفه نخستین: (۲۹ ـ ۳۸), که به بیش از چهل اشکال برخورد, اکتفا کرد.
پیش از شروع به بیان اشکالها, جای این پرسش است که چرا مترجمان هیچ منبعی را برای ترجمه و تبیین ذکر نکرده اند؟ چگونه می توان پذیرفت کتاب سنگینی مانند لمعه, بدون مراجعه به منبعی ترجمه شود؟ آیا مترجمان, به ترجمه آقایان دکتر علیرضا فیض و دکتر علی مهذب و ترجمه آقای سید مهدی غضنفری و ترجمه آقای سید جواد ذهنی تهرانی۲ مراجعه نکرده اند؟ آیا مترجمان, از شرح لمعه شهید ثانی, استفاده نبرده اند؟
با مراجعه به کتاب, خواهیم دید که مترجمان از شرح لمعه, بهره فراوان برده اند, ولی متأسفانه یادی از آن نکرده اند!
به نوشته مترجمان, ترجمه آنان از (لمعه دمشقیه) دارای ویژگیهای زیر است:
۱ . آوردن متن عربی لمعه.
۲ . اعراب گذاری.
۳ . ترجمه عبارات.
۴ . تبیین مطالب.
در بررسی نشان خواهیم داد که در هیچ یک از این موارد, موفق نبوده اند و کار آنان نارساییهای فراوان دارد.
نقد, از ده صفحه نخست کتاب, ترجمه آقای محسن غرویان است. از آن جا که در بخش ترجمه آقای شیروانی نیز نارساییهایی وجود دارد, به چند مورد از کتاب (رهن) که وی ترجمه کرده, می پردازیم:
اشتباه در ترجمه
۱ . جهت پاک شدن آب چاهی که در آن نجاست افتاده, در لمعه آمده است:
(… وخمسین للدم الکثیر غیر الدماء الثلاثه والعذره الرطبه)
برای خون زیاد و مدفوع مرطوب پنجاه دلو معمولی.
/۳۰
ملاحظه می کنید که ترجمه (غیر الدماء الثلاثه) نیامده است. اگر خواننده فقط ترجمه را مطالعه کند, چه بسا در اشتباه افتد و تصور کند این مقدار کشیدن آب, برای هر خون فراوانی است.
۲ . باز شهید اول, درباره مقدار کشیدن آب چاهی که در آن نجاست افتاده می نویسد:
(سبع دلاء للطیر و…)
برای پرنده و… هفت دلو معمولی.
/۳۰
اگر چه (طیر) در لغت به معنای پرنده است, اما برابر فرموده مرحوم شهید ثانی, مراد شهید در این جا, کبوتر و پرندگان بزرگتر است۳, نه هر پرنده ای. با توجه به مقام علمی شهید ثانی و آگاهی وی به دیدگاههای شهید اول, شایسته است نظر ایشان را در معنای (طیر) پذیرفت.
۳ . شهید در لمعه درباره بحث بالا می نویسد:
(دلو للعصفور)
برای گنجشک یک دلو معمولی باید از چاه کشیده شود.
/۳۰
در این جا نیز بنابر نوشته شهید ثانی, مراد از (عصفور) خصوص گنجشگ نیست, بلکه پرندگانی است که از کبوتر کوچکترند۴.
همان گونه که در همین صفحه مورد بحث, کلمه (دابّه) آمده و اگر چه در لغت به معنای (چهارپا) و (حیوان) است, اما مراد شهید (اسب) است و در ترجمه نیز به (اسب) معنی شده.
به فرض که چنین ترجمه ای را از (طیر) و (عصفور) بپذیریم, جای تبیین مراد شهید, داخل کروشه یا پاورقی بود.
۴ . در متن لمعه آمده است:
(وثلاث للفأره والحیّه والوزغه والعقرب)
برای موش [باد نکرده] و وزغه [مارمولک] سه دلو معمولی.
/۳۰
ملاحظه می کنید که در ترجمه (عقرب) نوشته نشده است.
۵ . در صفحه ۳۰ سه مرتبه کلمه (عذره) آمده که در همه موارد به (مدفوع) معنی شده در صورتی که مراد از آن, همان گونه که شهید ثانی نوشته۵, مدفوع انسان است و تبیین این نکته لازم به نظر می رسد. نمی توان گفت فقط به فضله انسان (مدفوع) اطلاق می شود, زیرا در همین صفحه از (فضله مرغ خانگی) تعبیر (مدفوع مرغ خانگی) شده است.
۶ . شهید اول می نویسد:
(یستحب التباعد بین البئر والبالوعه بخمس أذرع فی الصلبه أو تحتیه البالوعه.)
اگر زمینی سخت باشد و یا چاه فاضلاب پایین تر از چاه آب قرار گرفته باشد مستحب است بین دو چاه پنج ذراع فاصله باشد.
/۳۱
با خواندن این عبارت, چنین معنایی به ذهن خطور می کند که اگر دهانه چاه فاضلاب پایین تر باشد, فاصله پنج ذراع مستحب است و یا این که معنایی شامل تر (که این مورد و موردی که ته چاه پایین تر باشد, در بر بگیرد) به ذهن می آید. اما همان طور که در شرح لمعه آمده, مراد مؤلف فقط پایین تر بودن ته چاه فاضلاب است۶, خواه دهانه آن بالاتر باشد یا پایین تر.
۷ . در صفحه ۳۱, سه بار کلمه (سؤر) تکرار شده و در هر سه مورد به (نیمخورده) ترجمه شده است. اگر چه در لغت, سؤر به همین معناست, لکن برابر نوشته شهید ثانی, در این جا به معنای آب قلیلی است که با بدن حیوان تماس پیدا کرده باشد۷. و شاید وجه آن این باشد که بحث درباره احکام آبهاست.
۸ . واژه (جلاّل) به (حیوان نجاستخوار) معنی شده است. براساس این ترجمه, (جلاّل) حیوانی است که نجاست می خورد, خواه آن نجاست, مدفوع انسان باشد, یا مردار یا خون و… ولی بنا به نظر شهید ثانی, (جلاّل) حیوانی است که فقط از مدفوع انسان تغذیه کند, با شرایطی۸.
بنابراین, ترجمه این کلمه به (نجاستخوار), رسا ومبین, بلکه صحیح نیست.
شهید می نویسد:
(یغسل الثوب مرتین بینهما عصر إلاّ فی الکثیر والجاری)
تطهیر لباس به این است که دوبار شسته شود و در بین یک بار فشرده شود مگر اینکه آب زیاد و یا جاری باشد.
/۳۲
اصطلاحاً در فقه, (ماء کثیر) در برابر (ماء قلیل), به معنای (آب کر) است, نه (آب فراوان) و ترجمه آن به (آب زیاد) صحیح نیست. زیرا آبی که کمی کمتر از کر باشد, (آب زیاد) به آن اطلاق می شود, اما حکم کر را ندارد و لباس نجس در آن باید دو مرتبه شسته شود و در بین, یک بار فشرده شود.
از این روی, می بایست (کثیر) به (کر) ترجمه می شد.
۱۰ . در لمعه, درباره واجبات وضو می خوانیم:
(مرتّباً موالیاً)
کارهای وضو, باید پشت سر هم انجام شوند.
/۳۳
روشن است که (پشت سرهم) معنای (موالیاً) است. همان گونه که در صفحه ۳۸ نیز (الموالاه) به (پشت سر هم انجام دادن) معنی شده. بنابراین, (مرتباً) ترجمه نشده است.
۱۱ . در لمعه آمده است:
(تطهر العین والفم والأنف باطنها وکل باطن بزوال العین)
داخل چشم و بینی و هر داخلی با از بین رفتن عین نجاست طاهر می شود.
/۳۴
ترجمه (فم) نیامده است.
۱۲ . در لمعه درباره مستحبات وضو آمده است:
(سننه… المضمضه والاستنشاق وتثلیثهما)
سه بار مضمضه کردن آب در دهان, سه بار استنشاق آب در بینی.
/۳۵
شهید, در این جا, چهار امر مستحبی را بیان می کند و آنها عبارتند از: اصل مضمضه و استنشاق, سه بار مضمضه و سه بار استنشاق, ولی, در ترجمه فقط دو امر مستحبی اخیر آمده است.
۱۳ . شهید درباره وضو چنین می نویسد:
(الشاکّ فیه فی أثنائه یستأنف.)
شخصی که در بین وضو, در وضو شک کند باید دوباره وضو بگیرد.
/۳۵
بنابر نظر شهید ثانی, شک در اصل وضو یا شک در شروع آن, در بین وضو درخور تصور نیست۹. همان گونه که وی یادآور شده, مراد شهید, شک در نیت وضو است۱۰.
۱۴ . در لمعه (/۳۶) تخلّی در (فئ النزّال) به عنوان عملی مکروه شمرده شده است. این عبارت بدین گونه ترجمه شده: (سایه گاهی که برای مهمانان فراهم شده است.)
آن گونه که از بیان شهید ثانی, استفاده می شود, در معنای عبارت (فئ النزّال) دو احتمال می رود۱۱.
الف . (سایه گاهی که برای نزول و فرود نزّال مهیا شده است.)
کلمه (نزّال) جمع (نازل) است و اگر چه یک معنای آن (مهمان فرود آینده) است, اما معنای دیگر آن عبارت است از کسی که فرود آید۱۲ (مثلاً از مرکب پیاده شود) و معنای دوم مناسبتر به نظر می رسد.
ب . شامل تر از معنای اول, مانند محل اجتماع مردم.
بنابراین, مناسب بود عبارت (فئ النزال) این گونه معنی می شد:
(سایه گاهی که برای استراحت مسافرین مهیا شده. یا محلی که برای اجتماع و نشستن مردم فراهم شده است.)
۱۵ . شهید در لمعه (/۳۶) تخلی در (جحره) را عملی مکروه می شمرد. در کتاب مورد بحث, این کلمه به (لانه حشرات) ترجمه گردیده است. ظاهراً این معنی از شرح لمعه مرحوم شهید ثانی, گرفته شده که آن را به (بیوت الحشار) معنی کرده است۱۳.
(حشار) جمع حشره دو معنی دارد:
۱ . به معنای جانوران ریز, مانند: مورچه, ملخ و… که شش پا دارند. (در بین پارسی زبانان) چنین معنایی در کتابهای لغت عربی قدیم یافت نشد شاید در زمانهایی اخیر, در این معنی استعمال شده است.
۲ . حیوانات کوچک زمینی۱۴, مانند: موش. این حیوانات, بیشتر در زیر زمین, لانه دارند.
اگر در متن و شرح لمعه دقت کامل به عمل آید, متوجه خواهیم شد مراد از (حشره) معنای دوم است; چرا که به معنای نخست, بسیاری از حشرات, بلکه بیشتر آنها, مانند: پروانه و مگس لانه ندارند که کسی بخواهد در آنها تخلی کند. بنابراین, جا داشت کلمه (جحره) به (لانه حیواناتی که زیر زمین زندگی می کنند)۱۵ ترجمه می شد, نه (لانه حشرات).
۱۶ . در لمعه درباره مستحبات غسل می خوانیم:
(یستحب الاستبراء بالبول والمضمضه و…)
در غسل, مستحب است: استبراء, مضمضه و…
/۳۸
استبراء در فقه, به چند معنی استعمال شده است:
۱ . زدودن بول از مجری, با دست کشیدن, با کیفیت و کمیت مخصوص.
۲ . زدودن منی از مجری با بول کردن.و…
در این جا, همان گونه که در متن عربی تصریح شده است, مراد, معنای دوم است. در صورتی که ترجمه بر خلاف متن عربی اجمال دارد. به فرض که توضیح آن به قسمت اصطلاحات در پایان جلد دوم موکول شده باشد, در آن جا فقط معنای نخست استبراء آمده است, نه موارد دیگر.
نارسایی در تبیین مطالب
۱ . شهید اول, برای پاک گرداندن آب چاه می نویسد:
(… وخمس لذرق الدجاج)
برای مدفوع مرغ خانگی, پنج دلو معمولی.
/۳۰
ظاهر عبارت شهید و مترجم بر این دلالت دارد که اگر فضله تمام مرغهای خانگی در چاه بیفتد, آب چاه نجس,پاک گردیدن آن, مشروط به کشیدن پنج دلو آب است. در این جا, این سؤال پیش می آید که مگر فضله مرغ خانگی, نجس است که سبب نجس شدن آب چاه شده و در نتیجه برای پاک کردن آن باید پنج دلو خارج ساخت؟ از این روی, مناسب بود داخل کروشه یا در پاورقی تبیین می شد که مراد, مرغ خانگی جلاّل است.
شاید بگویید: کار مترجم, ترجمه عبارت است و بس.
بله, ولی مترجمان, روی جلد, نوشته اند: (ترجمه و تبیین).این عبارت, محدوده کار مترجم را می گستراند و باید چنین پوشیدگیها و پیچیدگیها, که برای هر کس شاید پیش بیاید, تبیین کنند.
۲ . در لمعه, درباره پاک کردن آب چاهی که در آن نجاست افتاده می خوانیم:
(وأربعین للثعلب والأرنب والشاه والخنزیر والکلب والهرّ وبول الرجل).
برای روباه و خرگوش و گوسفند و خوک و سگ و گربه و بول مرد چهل دلو معمولی.
/۳۰
باز هم این ابهام وجود دارد که روباه و خرگوش و گوسفند و گربه نجس نیستند, تا آب چاه در اثر تماس با آنها نجس شود. بنابراین, همان گونه که شهید ثانی یادآور شده۱۶, مراد شهید مردار این حیوانهاست. از این روی, جا داشت با آوردن کلمه (مردار) داخل کروشه قبل از (روباه) چنین ابهامی بر طرف می شد.
۳ . در بحث لزوم خارج کردن مقداری آب چاه متنجس, برای تطهیر می خوانیم:
(لو تغیّر ماء البئر جمع بین المقدّر وزوال التغیّر.)
اگر آب چاه با افتادن چیزهای مذکور تغییر کند, باید بین اندازه های تعیین شده و زوال تغیّر جمع شود. [هر دو صورت گیرد.]
/۳۱
از تبیینی که داخل کروشه آمده, استفاده می شود که مراد از جمع میان مقدار تعیین شده و از بین رفتن آلودگی این است که ابتدا به اندازه ای آب کشیده شود تا آب به حال طبیعی خود برگردد, سپس مقدار تعیین شده و حال آن که برابر شرحی که شهید ثانی نوشته, مراد, (اکثر الامرین) است۱۷. بنابراین, اگر مثلاً خون کم در چاه ریخته شد و آب تغییر کرد, سپس ده دلو آب از چاه کشیدیم (همان اندازه ای که تعیین شده است) و آلودگی (تغیّر) آب از بین نرفت, ولی پس از کشیدن یک دلو دیگر, آلودگی (تغیّر) بر طرف گردید, کافی است و آب چاه پاک می شود. اما برابر ترجمه و تبیینی که شده, ابتدا در مثال بالا, باید یازده دلو کشید, تا زوال حاصل شود, سپس ده دلو. بنابراین, برابر شرح شهید ثانی, کشیدن یازده دلو لازم است, اما برابر آنچه در ترجمه و تبیین آمده, خارج کردن بیست و یک دلو واجب است.
۴ ـ شهید درباره آب مضاف, می نویسد:
(ینجس بالاتصال بالنجس وطهره إذا صار مطلقاً علی الأصح.)
آب مضاف در اثر اتصال با نجس, نجس می شود و بر طبق صحیح ترین اقوال وقتی پاک می شود که به صورت آب مطلق درآید.
/۳۱
آیا به صرف این که آب مضاف نجسی, مطلق شد پاک می گردد؟ معنای عبارت این است: اگر یک لیوان آب هندوانه نجس شد و سپس یک لیوان آب مطلق اضافه کردیم و آب هندوانه مطلق شد, پاک می شود.
روشن است که در این صورت, آب هندوانه, پاک نمی شود, از این روی شهید ثانی, پس از واژه (مطلق) می نویسد: (مع اتصاله بالکثیر المطلق لامطقاً), یعنی به شرط اتصال آن به آب مطلق کر, نه از هر طریقی مطلق شود.
همچنین در رساله توضیح المسائل حضرت امام خمینی, مسأله ۴۹ . آمده است:
(اگر آب مضاف نجس, طوری به آب کر یا جاری مخلوط شود که دیگر آب مضاف به آن نگویند پاک می شود.)
۵ . درباره سؤر, در ترجمه آمده است:
(مکروه است نیمخورده حیوان نجاستخوار و مردارخوار, در صورتی که محل تماس با آب, به نجاست آلوده نباشد و نیز مکروه است نیمخورده حائضی که متهم است به عدم مبالات در مورد نجاست و نیمخورده استر و الاغ و موش و مار و زنازاده.)
/۳۱
عبارت بالا از جهتی اجمال دارد; زیرا معلوم نیست مراد از کراهت چیست؟ آیا مراد خوردن نیمخورده است؟ آیا منظور استفاده از آب نیمخورده در وضو و غسل است؟ یا این که مراد مطلق استعمال است؟ معلوم نیست کراهت از چه جهت است؟
۶ . شهید, پس از شمردن نجاسات, می نویسد:
(وهذه یجب إزالتها عن الثوب والبدن.)
پاک کردن نجاست از لباس و بدن واجب است.
/۳۲
خواننده ای که کمترین آشنایی با فقه داشته باشد, وقتی با این عبارت روبه رو می شود, این ابهام به ذهنش خطور می کند که پاک کردن نجاست از لباس و بدن, فی نفسه واجب نیست, پس چرا شهید, چنین نوشته است؟ ولی اگر پس از (لباس و بدن) داخل کروشه, عبارت (برای نماز و طواف واجب), اضافه می شد چنین ابهامی برطرف می گردید.
۷ . درباره مستحبات وضو می خوانیم:
(شستن پشت دست دربار اول و روی دست در بار دوم برای مردان)
/۳۵
عبارت ظهور در این دارد که در بار نخست شستن پشت دست, از مچ به پایین, مستحب است. در حالی که مراد شهید, این است که مرد در بار نخست, از پشت آرنج شروع به شستن کند و بار دوم خلاف آن. از عبارت شهید, به خوبی چنین مطلبی استفاده می شود:
(وبدأه الرجل بالظهر والثانیه بالبطن)
کلمه (بدأه) دلالت دارد بر این که هنگامی که مرد می خواهد شروع به شستن دست کند, از پشت آرنج شروع کند.
اگر آن استظهار را از ترجمه نپذیریم, باید بپذیریم که چنین عبارتی گنگ است و هر دو احتمال در آن می رود.
۸ . شهید در لمعه, درباره کارهایی که هنگام تخلی کراهت ندارند, می نویسد:
(یجوز حکایه الأذان وقرائه آیه الکرسی وللضروره.)
حکایت کردن اذان وخواندن آیه الکرسی و امر ضرور در حال تخلی جایز است. ۳۷/
ترجمه (للضروره) به هیچ روی روشن نیست. جا داشت این گونه ترجمه می شد:
(صحبت برای امر ضروری هنگام تخلی جایز است.)
از این روی, شهید ثانی چنین مثال زده است.
(مانند تکلم برای حاجتی که اگر آن را تا فراغ از تخلی تأخیر اندازد, ترس از دست رفتن آن را دارد.)۱۸
۹ . عبارت (حکایه الأذان) به (حکایت کردن اذان) ترجمه شده است (/ ۳۷) ولی تبیین نشده که منظور چیست؟ اگر (حکایت کردن) در فارسی نیز در همان معنای فقهی استعمال می شد, جای اشکال نبود, ولی در زبان فارسی چنان معنایی ندارد. و توضیح آن در قسمت (فرهنگ اصطلاحات لمعه) در پایان جلد دوم نیز, نیامده است.
۱۰ . شهید درباره غسل می نویسد:
(ویعاد بالحدث فی أثنائه علی الأقوی)
بنابر اقوی با پیدایش حدث در اثناء غسل, باید غسل را دوباره بجای آورد.
۳۸/
جا داشت به قرینه (علی الاقوی) داخل کروشه پس از واژه (حدث) کلمه (اصغر) نوشته می شد, زیرا اگر در میان غسل, حدث اکبر سرزند, شکی نیست که می بایست غسل را دوباره به جای آورد و نیازی به (علی الأقوی) نبود.
نارساییهای متن
۱ . در مقدمه کتاب چنین می خوانیم:
(متن لمعه تاکنون به صورتهای مختلفی چاپ شده است. اما محور کار ما دو متن بود که یکی توسط اخوان محترم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 