پاورپوینت کامل نگاهی به کتابهای اخلاقی ویژه حوزویان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نگاهی به کتابهای اخلاقی ویژه حوزویان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاهی به کتابهای اخلاقی ویژه حوزویان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاهی به کتابهای اخلاقی ویژه حوزویان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۲۹۳
اخلاق العلمأ
نوشته ابی بکر بن الحسین بن عبدالله الآجرّی، الازهر، سال ۱۳۴۹، ه.ق. ۹۱ صفحه.
نویسنده در دهکده ای به نام«آجرّ» در نزدیکی بغداد، چشم به جهان گشود و تا به سال ۳۳۰ ه”.ق.
در بغداد بزیست و از محضر بزرگان دانش حدیث چون: ابا مسلم الکجی، ابا شعیب الحرانی، ابو الحسن الحمامی، ابوالحسن بن یحیی الحلوانی، جعفر بن محمد الفریابی، مفضل بن محمد الخبدی، احمد بن عمر بن زنجویه القطان، قاسم بن زکریا المطرز احمد بن الحسن بن عبد الجبار الصوفی، هارون بن یوسف بن زیاد و… بهره گرفته است.
به نظر ابن جوزی: وی فردی موثق، با دیانت و دانشمند و دارای نوشته های فراوانی است.
وی، پس از فراگیری دانشهای گونه گون، بویژه دانش حدیث در بغداد، به مکّه مکرمه رخت کشید.
در آن جا، خیلی سریع، درخشید و شاگردان فراوانی به بهره وری از وی بپرداختند. از آن جمله: علی و عبد الملک،، انبا بشران، علی بن احمد بن عمر المقرئ، محمد ابن عمر العکبری، محمد بن الحسین بن الفضل القطان، ابو نعیم اصفهانی و…
نوشته هایی که از وی به جا مانده، در فقه، حدیث و… بسیارند برخی از آنها عبارتند از:
.۱ التهجد.
.۲ تحریم النرد و الشطرنج و الملاهی.
.۳ اخبار عمر بن عبد العزیز.
.۴ اربعین.
.۵ الشریعه.
.۶ آداب العلمأ(اخلاق العلمأ).
دراین نوشته، بر آنیم که «اخلاق العلما» وی را معرفی کنیم و نکته ها و پندهایی از آن یادآور شویم، شاید مفید افتد.
نویسنده در این نوشته تمام تلاش خود را در معرفی دو گروه از عالمان که قرآن و احادیث نیز بدآنهااشاره دارند، به کار می بندد:
.۱ گروهی که دانش را برای خشنودی خدا فرا می گیرند و هدفی جز از بین بدن جهل از خود و جامعه در سر ندارند.
.۲ گروهی که دانش را برای رسیدن به دنیا فرا می گیرند.
وی، پس از بحث دراز دامن درباره ارزش علم و ارجمندی عالم و آوردن آیات و روایات فراوان در این باب آداب فراگیری دانش، که بسیار خواندنی است و مفید، ویژگیهای دو گروه از عالمانی که یاد شد،به شرح زیر می آورد.
گروه نخست: وی درباره این گروه می نویسد:
« سعی می کنند افراد را از سخنان بیهوده باز دارند و آنان را به سوی سخنان مفید، رهنمون باشند.
به پرسشهای بیجا و غیر مفید به حال پرسشگر و دیگران، پاسخ نمی دهند.
زیرکانه از پاسخ به پرسشهایی که فتنه انگیز است در جامعه مسلمانان سرباز می زنند و پرسش کننده را به سوی مسائلی که اولویت دارند، راهنمایی می کنند.»
از دید وی، عالم دینی سر در گریبان خود ندارد و انزوا پیشه نمی کند، بلکه در بین مردم است و برای آنان مایه خیر و امید و نگهدارنده آنان از لغزشهاست.
در جامعه که وارد می شود تلاش می ورزد کانون خیر و برکت باشد: به کسی گزندی از وی نرسد، گناه مردمان را بازار نکشد، اسرار آنان فاش نکند، در برابر حق ذلیل باشد و در برابر باطل، عزیز.
اگر چنین شد، خداوند به آنان درجاتی می دهد که بشر از درک آنها عاجز است.
خداوند، اینان را از سر چشمه دانش خویش، بهره مند می سازد و وارث انبیأ و قره العین اولیأ و طبیب قلبهای بیمار می گردند.
این وارستگان، نشانه هایی دارند:
«شکر الله، کارشان است. شیرینی دوستی با خداوند، در قلبهای آنان، جای دارد.
به نیایش با پروردگار، دمسازند.
به جز خدا، بر هیچ کس تکیه ندارند، از هیچ کس فرمان نمی برند و نمی هراسند.
تنها نیازمند خداوندند و از غیر او بی نیاز.
به هنگام افزونی دانش، بر خود می ترسندکه حجّت خداوند، بر آنان موکد شده
است. بزرگ ترین همّ آنان تلاوت کلام الله و در خواست فهم آن، از خداوند است. در پی فقه و فهم روایات و سنن رسول خدا(ص) هستند، نه نقل روایت. بر دنیای دنیاگرایان، افسوس نمی خورند. بر محرومیت از بهره های مادی، زبان به شکوه نمی گشایند. با سبک باری و وقار و قلبی مشغول به فهم و عبرت از رخدادهای روزگار، روزگار را سپری می کنند. بیماریهای نفسانی خود را با شتاب شناسایی می کنند و به درمان آنها بر می خیزند. همیشه خود را پیشگاه خدوند، متهم می شمارند.»
نویسنده پس از این فراز زیبا و دلنشین، برای هر یک از این ویژگیهای ارزشمند، ایه ای و روایتی را گواه می آورد که سخت دگر گون کننده اند.
گروه دوم: نویسنده با چیره دستی تمام وبا تجربه ای که دارد، دقیق و موشکافانه، چهره عالم نمایان و عالمان بی عمل را می نمایاند:
«اینان، گر چه به ظاهر دانشمندند، ولی اخلاق و رفتار جفاپیشگان، فریبکاران و فتنه انگیزان را دارند.
زبان آنان، زبان عالم است، ولی رفتارشان، رفتار سفیهان.»
نویسنده، برای سخن خود از آیات و روایات گواه می آورند و آن گاه می نویسد:
«اگر کسی بگوید: اخلاق عالمان فتنه گر، دنیا طلب، فخر فروش و… را که عالمان آنان علیه آنان حجت است، برای عبرت دیگر توصیف کن، باید گفت: از میان دانشها، دانشی را می اندوزند که خواسته نفس آنان است.
هدفشان از تحصیل دانش، مطرح شدن است، نه شناخت واجبات و محرمات و عمل بدآنها، هر دانشی که مؤثر در جاه و مقام نزد مردم است، با سبکبالی و شادی می آموزند و از دانشی که بین خود و خدا مورد نیاز است، دوری می کنند و با آگاهی به ضرورت آن، بدان نمی پردازند.
از رحلت عالم، به خاطر روی آوردن مردم به آنان، خوشحال و خندان هستند. از حیات پر برکت افرادی که به مسلمانان بهره می رسانند و نفع دارند، در عذابند و مردم را راهنمایی نمی کنند که از این افراد بهره گیرند.»
کتاب، نکات خواندنی و پندهای آموختنی و راهنماییهای ناب، بسیار دارد.
کشف المحجه المهجه.
نوشته: رضی الدین ابو القاسم علی بن موسی بن جعفر
بن محمد بن طاووس، تحقیق شیخ محمّد حسّون، دفتر تبلیغات
اسلامی، قم، سال ۱۴۱۲ ه.ق.
سیّد بن طاووس، به سال ۵۸۹ ه.ق. در شهر حلّه به دنیا آمد. مدّتی در کربلا و کاظمین اقامت گزید و در حدود پانزده سال در دوران بنی عباس، در بغداد به سر برد. آن گاه به حلّه و از آن جا به نجف، مهاجرت کرد.
در دوران سیطره مغولان، دگر بار به بغداد باز گشت و نقابت علویان را به عهده گرفت و در سال ۶۶۴ ه.ق، در همان جا، چشم از جهان فرو بست سید بن طاووس. در علم، فضل، زهد، عبارت، وثاقت، پاکدامنی، جلالت و ورع سر آمد بود و مشهورتر از آن که به بیان آید.
ابن طاووس، از بزرگان بسیاری بهره علمی برده، از جمله: حسین بن احمد السوراوی، علی بن یحیی بن علی الخیّاط، نجیب الدین بن نما، فخار بن معد و…
و بسیاری نیز از محضر وی بهره برده اند، از جمله: یوسف بن علی بن مطّهر، یوسف بن حاتم الشامی، حسن بن یوسف، عبد الکریم بن احمد بن طاووس و…
سید بن طاووس، تألیفات بسیاری دارد که بیشتر آنها در دعا و نیایش است. از جمله نوشته های ارزشمند وی، کتاب «کشف المحجه لثمره مهجه» است که در این مقال بر آنیم، معرفی اجمالی از آن ارائه دهیم.
این اثر، وصیت نامه ای است که وی برای فرزندانش محمد و علی نگاشته، در حقیقت برای همه فرزندان معنوی خود.
در این دستور العمل بر گرفته از آیات و روایات، راه درست را به فرزندان خود و همه فرزندان راستین اسلام، می نمایاند.
راهی را که به گفته او، تا آن روزگار، چنین روشن بیان نشده بود.
او در این اثر ارزشمند، دست جوان مسلمان علاقه مند به معنویت را می گیرد و گام به گام و با حوصله از راههای پر فراز و نشیب و پر مانع و سنگلاخ عبور می دهد و خطرها و کمینگاهها را به او می شناساند و چهره رهزنان را می نمایاند و آن گاه در جاده اصلی، رو به خورشید زندگی قرارش می دهد و به دلی آرام، خود به دیدار پروردگارش می شتابد.
او اندوه بزرگی در دل داشت. از انحراف جوان مسلمان، در غوغایی که فرقه ها و مذاهب بر پا کرده بودند، سخت در بیم بود. از کسانی نبودکه در فکر خود باشد وبیرون بردن خود به سلامت از غوغاها. بر آن بود که این جریان اصیل تشیع که با خونهای فراوان از موانع گذشته بود و خود از چنگ ددان و دد منشان رهانده بود، بماند و ببالد.
او، این دغدغه و اندیشناکی را در سینه خود نگاه داشت و با خود نبرد، بلکه در نوشته هایش، بویژه در این نوشته بلند: (کشف المحجه) گنجاند و به نسلهای آینده منتقل کرد تا بخوانند و راه یابند و از سنگر اسلام راستین و تشیّع ناب، با جان و دل، دفاع کنند. او، یک دستور العمل اخلاقی ننوشت که در خلوت زندگی فقط به کار آید، او دستورالعملی نوشت که در عرصه اجتماع و در بازار اندیشه ها به کار آید.
در معرفت پروردگار، دیدگاههای گوناگون را پیش می کشد و فرزندش را از اندیشه های انحرافی، مانند: معتزله و… پرهیز می دهد شیوه اهل کلام و فلسفه را برای شناخت پروردگار و معرفت انبیأ و اولیای طریق، خطر ناک و دشوار می داند که راهروی آن، ایمن از به سلامت رسیدن به سر منزل مقصود نیست. آن گاه، راه مطمئن معرفت را به فرزندش می شناساند.
در شناخت نبوت، سفارش می کند که به مطالعه اخبار درست بپردازند و در شناخت پیامبر اسلام (ص) راهی را که مردان خالص و اهل صفا پیموده اند، بپیمایند و کتابهایی در این باره معرفی می کند.
در شناخت حضرت علی (ع) روایات فراوانی ارائه می دهد و ویژگیها و برجستگیهای آن حضرت را می نمایاند.
تاریخ سیاسی صدر اسلام را، بررسی می کند، از انحراف مسلمانان از راه مستقیم خلافت سخن می گوید و با اندوه آنچه که بر پیامبر (ص) و علی و حسن (ع) گذشته و ستمهایی که آنان رفته یاد می کند.
در شناخت ائمه اطهار (ع) و شایستگی آنان برای تصدی خلافت، احادیثی از پیامبر(ص) نقل می کند و آن گاه به بررسی یکی از موضوعات اساسی و مهم امامت، مسأله غیبت امام زمان، می پردازد.
پس از بحثهای اعتقادی و مسائل مهم تاریخی، مسائل عبادی را مطرح می کند و از فرزندش می خواهد که در انجام عبادات پنجگانه، اخلاص را از یاد نبرد. وی آنچه را مطرح می کند و از هر مسأله ای که صحبت به میان می آورد، به گونه ای بهره اخلاقی می برد و گاه به طور مستقیم نکات اخلاقی را یاد آور می شود: برخورد نیکو با دیگران، دوری از دنیا، پیروی از آداب و سنن پیامبر (ص) و ائمه (ع)، کتاب، به سال ۱۳۷۰، در نجف اشرف، با مقدمه آقا بزرگ تهرانی به چاپ رسیده و در ایران بارها افست شده است .
از آن جا که این چاپ، کاستیهای فراوان داشته، آقای حسون، با توجه به اهمیت کتاب، آن را با نسخه محدث نوری و نسخه کتابخانه آیه الله مرعشی مقابله کرده، آن چه به نظرش صحیح آمده در متن آورده و اختلاف نسخه ها را در پاورقی یاد آور شده است.
آداب المتعلمین
خواجه نصیر الدین طوسی، چاپ شده در حاشیه جامع
المقدمات ودارای نسخه های فراوان: چاپی و خطی.
در این که آیا اثر، از آن خواجه است و یا دیگری، دیگاههای گوناگونی وجود دارد:
آقا بزرگ تهرانی، در «الذریعه»، این اثر را از خواجه می داند.
گروهی دیگر، به این نظرند که خیر، این اثر از آن خواجه نیست.
برخی بر این باورند چون این اثر، شباهت زیاد با اثر برهان الدین زرنوجی، به نام «آداب المعلم و المتعلم» دارد، خلاصه و برگرفته آن است. ولی چه کسی دست به چنین کاری زده، تردید دارند. گروهی، احتمال داده اند که این، جز رسائل خاجه بوده که از زبان فارسی، به عربی برگردانده شده است.
در هر صورت، رساله ای است پر محتوا و راهنمای اخلاقی طلاب دین، در مراحل گوناگون دانش پژوهی. به طلاب دین می آموزد که فراگیری دانش دین، آدابی دارد ویژه که اگر نگهداشته نشود، طالب دانش دین، نمی تواند راه درست را بیابد و در سنگلاخها و بیراهه ها گرفتار خواهد شد و زمین گیر و خسرالدنیا و الآخره. این اثر، یک مقدمه دارد و دوازده فصل، بدین شرح:
فصل اول: حقیقت و فضیلت دانش، در این فصل، پس از بیان ارزش و جایگاه دانش، سفارش می کند که طلاب دانش دین، دانشی را فرا بگیرند که در همه احوال و شرایط به کارش آید و از دانشی که سودی ندارد بپرهیزند.
علم مفید هم، آن گاه سعادت آفرین است و نورانیت برای فراگیرنده اش می آورد که جوینده آن، پس از فراگیری، جامه عمل به آن بپوشاند.
فصل دوم، نیت: نیت پایه و اساس است که باید در همه کارها و گفتارها ساری و جاری باشد اگر این اصل، در راه فراگیری دانش دین، پایه قرار گیرد، تلاشهای علمی، در نزد خداوند ارزش می یابد. از این روی، هر کس به این سوی گام می نهد و فراگیری دانش دین را برنامه خویش قرار می دهد، باید تمام همّش، به دست آوردن خوشنودی خداوند، جهل زدایی از خود و دیگران، اقامه دین و احیای آن با امر به معروف و نهی از منکر باشد.
فصل سوم: در این فصل، چهار موضوع اساسی را که ارکان تعلیم و تربیت را تشکیل می دهند، به بحث می گذارد.
.۱ گزینش دانش: طلبه باید دانشی را برای فراگیری برگزیند که سعادت دنیا و آخرت او را بر آورد. برترین دانشها، دانش توحید است.
از میان دانشهای دیگر، آنها کهن ترند، بر آنها که نو پا و نو بنیادند، مقدم داشته شود. زیرا بزرگان گفته اند.
«علیکم بالعتیق و ایاکم بالمحدثات».
.۲ گزینش استاد: استاد، نقش مهمی در زندگی دانش پژوهان دارد. این مهم، باید با مطالعه همه جانبه و مشورت انجام شود. زیرا استاد، سازنده فکر و اخلاق شاگرد است. اوست که آینده وی را بنا می نهد و راه می نمایاند.
اگر در این کار حساس، خبره نباشد و بنای فکر و اندیشه را کژ نهد و به جای راه، چاه بنمایاند، سر نوشت شومی گریبانگیر دانش طلبان می شود.
پس از رعایت اصول گزینش استاد: مشورت، شتاب نورزیدن و آگاهی کامل، استمرار وی در فراگیری دانش از استاد گزینش شده، سفارش می کند.
در این جا، چند نکته دیگر را یاد آور می شود و به کار بستن آنها از طالبان علم می خواهد که بحق در دانش اندوزی، نقش بسزایی دارند:
پیش از تخصص در دانشی، به دانش دیگر روی نیاورد .
از شهری که در آن مشغول به تحصیل اند به شهری دیگر، جز در هنگام ضرورت، کوچ نکنند
.۳ گزینش هم مباحثه: دوست، همراه، آن که بیشتر از دیگران با ایشان حشر و نشر دارد، باید با دقت بر گزیده شود. در این کتاب ارجمند، ویژگیهای آن، چنین آمده است:
باید فردی که در امر تحصیل کوشا و از نظر معنوی اهل تقوی و دارای اندیشه پاک و سالم و به دور از انحراف است، برای مباحثه برگزیده شود.
.۴ شیوه نگارش برای طالب علم، آشنایی با فن نگارش و توانایی به این که آنچه فرا می گیرد به روی کاغذ بیاورد، که هم خود را به کار آید و هم دیگران را، بسیار ضروری است و از ارکان مهم است دانش پژوهی، از این روی نویسنده این کتاب ارزشمند، به طالبان علم سفارش می کند:
طالب علم، در نگارش مطالب اساسی و اصولی، باید همت گمارد. آنچه می نگارد، باید خوش خط، و نازک و سطرها دور از یکدیگر باشد.
فصل چهارم: در این فصل، عوامل موفقیت را بر می شمارد و چند نکته آموزنده را یاد آور می شود.
فصل پنجم: در این فصل، به نکات آموزنده ای برای استاد و شاگرد، به شرح اشاره می کند:
.۱ شروع درس، چهار شنبه باشد.
.۲ درس به اندازه ای باشد که طالب علم، بتواند به آسانی آن را مطالعه کند.
.۳ طالب علم، باید تا درسی را خوب فرا نگرفته، درس دیگری نگیرد و گر نه باعث کندی ذهن، از بین رفتن هوشیاری و اتلاف وقت خواهدشد.
.۴ بر شیوه مناظره و گفت وگو مسلط شود.
.۵ پس از فراگیری، آن، با دقت و حوصله و انصاف در آن وارد شود.
.۶ از خشم بی جا، چشم بپوشد .
.۷ به مباحثه اهمیت دهد، زیرا بهره مباحثه، به مراتب از مطالعه و مرور درس بیشتر است.
.۸ از مناظره با افراد کج اندیش و خود خواه، پرهیز شود.
.۹ خود را به اندیشه در نکات مهم درس، عادت دهد.
.۱۰ از افراد با صلاحیت استفاده کند.
.۱۱ برای امرار معاش، پیش از شروع تحصیل، شغلی برگزیند، تا چشم طمع به اموال مردم نداشته باشد؛ زیرا طمع دانشمند، احترام آبروی علم را می برد و زبان وی از اظهار حقیقت، باز می ماند.
.۱۲ درسها را تکرار کند.
فصل ششم: در این فصل، به امر مهمی اشاره می کند و آن صبر و توکل در کسب دانش است. می نویسد: فراگیری دانش امری است بزرگ… برد باری در فراگیری دانش ،لذتی برتر از لذت اهل دنیا در پی دارد. شیخ طوسی وقتی مشکل علمی خویش را بر اثر تلاش حلّ می کرد فریاد می زد :
«این الملوک و این ابنأ الملوک.»
فصل هفتم: زمان تحصیل. تحصیل دانش، از گهواره تا گور شایسته است. ولی بهترین ایّام فراگیری، ابتدای جوانی، سحرگاهان، بین نماز مغرب و عشأ.
البته طالب علم، باید تمامی اوقات خویش را به کسب دانش بپردازد. اگر از دانشی خسته شد، به دانش دیگر بپردازد.
نوشته اند:
«شیخ طوسی، شب را بیدار بود و دفترهای فراوانی پیش روی خود می گشود، هر گاه از دانشی خسته می شد، به دیگر روی می آورد.»
فصل هشتم: در این فصل، به طالب علم سفارش می کند که خیر خواه دیگران باشد و از حسد دوری بگزیند و به استاد سفارش می کند، شاگردان را آگاه به زمان پرورش دهد.
فصل نهم: در این فصل سفارش می کند: طالب علم، باید از امکانات فراهم آمده و از لحظه لحظه وقت، استفاده برد. هنگام درس، باید قلم و کاغذ آماده داشته باشد و هر مطلب سودمندی را یافت، یادداشت کند.
وجود دانشمندان بزرگ را غنیمت شمارد، تا از میان نرفته اند، از آنان استفاده برد.
فصل دهم: در این فصل آمده: طالب علم، در مسیر تحصیل دانش، باید پرهیزگاری پیشه کند و و گرنه، بر اساس حدیث نبوی، به یکی از سه آفت گرفتار خواهد آمد:
.۱ مرگ در جوانی.
.۲ روستا نشینی.
.۳ مزدوری حکومت جائر.
آن گاه عواملی را بر می شمارد که به پرهیز گاری کمک می کنند:
.۱ کم خوردن.
.۲ سکوت، در جاهایی که به سخن گفتن، نیازی نیست.
.۳ پرهیز از خوردنیهای بازار.
.۴ پرهیز از غیبت
.۵ پرهیز از مجالست بازیاده گویان، اهل فساد، بیکاره ها و…
فصل یازدهم: در این، عوامل حفظ و فراموشی را بر می شمارد. در حفظ، عواملی چند را مؤثر می داند:
.۱ کم خوردن.
.۲ نماز شب.
.۳ قرأت قرآن، با خضوع و خشوع.
.۴ تدبر در قرآن، بویژه در آیه الکرسی.
.۵ مسواک.
.۶ استفاده از عسل.
.۷ خوردن کندر، با شکر.
.۸ خوردن مویز سرخ.
در فراموشی نیز عواملی چند را مؤثر می داند:
.۱ گناه بسیار.
.۲ حزن و اندوه.
.۳ اشتغال و علاقه مندی به دنیا.
و…
فصل دوازدهم. در این فصل، عوامل زیاد شدن روزی و زیاد شدن عمر را بر می شمارد:
.۱ دوری از گناه، بویژه دروغ.
.۲ سبک نشمردن نماز.
.۳ پیشی نشمردن نماز.
.۳ پیشی نگرفتن به بزرگان.
.۴ دعای برای پدر و مادر.
.۵ قرأت سوره واقعه، در شب و وقت عشأ، قرأت یس و تبارک در صبح.
.۶ حضور در مسجد، پیش از اذان.
.۷ مداومت بر طهارت.
و…
تذکره السامع و المتکلم
فی ادب العالم و المتعلم
نوشته: بذرالدین بن جماعه الکنانی، ۲۳۶ صفحه، دارالکتب
العلمیه، بیروت.
نویسنده، به سال ۶۳۹ ه .ق. در شهر حماه سوریه، چشم به جهان گشود و در زادگاهش، مقدمات دانش را فرا گرفت:
علم نحو از ابن مالک، علم حدیث از پدرش و چند تن دیگر.
آن گاه، به شام، مصر، بیت المقدس و… سفر کرد و از عالمان آن شهر کسب دانش کرد.
شیوخ و اساتید وی، بنا به نوشته شاگرد وی، قاسم بن محمد برزالی، به ۷۴ تن می رسد.
وی، در جوانی به درجه اجتهاد رسید و فتوا داد و در مدرسه قیمریه دمشق، مقام استادی یافت. پس از مدتی اشتغال به تدریس در مدارس گوناگون: شام، مصر و… به مقام شیخ الشیوخ مدارس شام نائل آمد.
وی، شاگردان بسیار تربیت کرد که از برجسته ترین آنان، صفدی و سبکی است.
ابن جمامه افزون بر اشتغالات علمی، مدتی قاضی القضاه بیت المقدس، مصر و شام نیز بود. در دمشق بر اوقاف و امامت و خطابت مسجد اموی نیز نظارت داشت. در مصر نیز علاوه بر قاضی القضاتی، امامت و خطابت مسجد ناصری را بر عهده داشت.
وی، در سال ۷۳۳ ه. ق. در ۹۴ سالگی در گذشت و در کنار قبر شافعی، در مصر به خاک سپرده شد.
ابن جماعه،، تألیفات فراوان دارد در: تفسیر، حدیث، فقه، اصول، نحو و… از جمله آثار وی، کتاب ارزشمند«تذکره السامع و المتکلم فی ادب العالم و المتعلم» است که برای نخستین بار در حیدر آباد دکن(۱۳۵۳ ه.ق.) و سپس به کوشش محمد هاشم ندوی در قاهر(۱۳۵۴ ه.ق.)به چاپ رسیده است.
مؤلف،
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 